معرفی فیلم نور سفید

اختصاصی آسمونی نقد از مرجان دلپسند

کشوری ثروتمند با مردمی سیاه پوست که با وجود داشتن منابع ثروت همچنان در فقر زندگی می کنند و همیشه تحت فشار قوانینی ناعادلانه هستند که از جانب سفیدپوستان بر آنها اعمال می شود. فیلم سینمایی"نور سفید" که در سال 2008 تولید شده است، نیز به این موضوع پرداخته است. کارگردان این فیلم" Jean van de Velde" می باشد.

داستان فیلم درباره "ابو "و خانواده اش است . "ابو" نیز یکی از این نوجوانان رنگین پوست کار می کند.

صاحب رستوران شخصی به نام " ادوارد" است ؛مردی که دارای همسر و فرزند پسری هم سن و سال ابو می باشد. مردی که تمام سیاه پوستان را فارغ از رنگ پوستشان دوست دارد و تا جایی که بتواند از آنها حمایت می کند. "توماس"پسر ادوارد نیز یکی از صمیمی ترین دوستان" ابو "می باشد. اما یک شب با حمله شورشیان رنگین پوست به دهکده ای که ابو و خانواده اش و دیگر هموطنانش در آن زندگی می کنند، ابو نیز به همراه دیگر کودکان و نوجوانان به اسارت گرفته می شود. حادثه ای که در آن ابو با تحت فشار قرار گرفتن از جانب شورشیان پدر خود را با ضربه شمشیر می کشد.

بعد از همراهی اش با این گروهک شورشی در عملیات ها و شبیخون هایی که باعث قتل و غارت دیگر همنوعانش می‌شود، تبدیل به سربازی می شود که فقط و فقط به کشتن فکر می کند و با دوران نوجوانی خود وداع می کند. به نحوی که اشتیاق به زندگی و علاقمندی هایش به دوران نوجوانی و... را به بوته فراموشی می سپارد. اما از سویی دیگر” توماس “دوست صمیمی او نیز با تحت فشار قرار دادن پدر به همراه وی راهی سفری به مناطق نظامی و کمپ هایی که رنگین پوستان فراری از شهر و دیارشان در آنها اسکان گرفته اند، می شوند.

ادوارد نیز مردی آرمانگرا است که فکر می کند به تنهایی و با دستان خالی می تواند با رئیس و رهبر شورشیان روبرو شود. غافل از اینکه او یکی از افرادی است که دست نشانده کشورهایی است که چشم به معادن طلای این کشور و قاره پرداخته اند. تحت پوشش یک گروهک نظامی که هدفی غیر از سو استفاده از این کودکان و نوجوانان دارد و ذهن آنها را با جملاتی مانند" من پدر شما هستم و با کمک شما می خواهم سرزمین تان را که در دست چپاولگران است، نجات بدهم" پر می کند.

در حالی که خودش اعتقاد دارد که سفیدپوستان برتر هستند و حتی کشتن یک سفید پوست بسیار بدتر از کشتن هزار سیاه پوست است. حتی سربازی را که زخمی شده بود، در نیمه راه در جنگل رها کرده و باعث مرگ او می شود. بدون اینکه نشانی از عذاب وجدان از کشته شدن همنوعان خود داشته باشد. ادوارد علیرغم سختی های این مسیر برای نجات ابو با حوادثی روبرو می شود. اما باعث سستی او در رسیدن به هدفش نمی شود.

دیگر ماجراها و اتفاقاتی را که در این فیلم برای ابو و ادوارد اتفاق می افتد، را در نسخه کامل این فیلم سینمایی می توانید ببنید. نکته مهم این فیلم را می توان عدم پذیرش مجدد این نوجوانان توسط خانواده هایشان دانست. "ابو" نیز بعد از ابتلایش به بیماری PTSD با مصائب و مشکلاتی روبرو می شود که کوچکترین اثر منفی آن طرد شدن از جانب خانواده اش می باشد.