
تصوف (عرفان)
تصوف از ریشه صوف به معنای پشم است، مکتبی است که از سوی صوفیه و یا پشمینه پوشانی که ادعای خودسازی معنوی و دوری تصوف از ظواهر دنیوی را داشتهاند، بنیان گذاشته شده و در طول تاریخ و از سوی فرقههای مختلف این طرز تفکر، شاخ و برگهای فراوان دیگری نیز بدان افزوده شد. آسمونی در این بخش مطاب جالب و مفیدی در مورد تصوف و صوفی برای شما عزیزان منتشر می کند.
معنای تصوف چیست؟
واژه «تصوف» بنا بر اظهر احتمالات از واژه «صوف» گرفته شده است و از لغات مستحدثه به معنی «پشمینه پوشی» به عنوان نمادی از زندگی سخت و دوری از تن پروری و لذت پرستی می باشد. یکی از مؤلفان «تاریخ تصوف در اسلام» پس از نقل اقوال و عقاید مسلمانان و بعضی از از مستشرقین درباره اصل و اشتقاق کلمه «صوفی» و «متصوف»، نتیجه گرفته است که نزدیک ترین قول ها به عقل و منطق و موازین لغت این است که (صوفی) کلمه ای است عربی و مشتق از لغت «صوف»; یعنی پشم. وجه تسمیه زهّاد و مرتاضین قرون اول اسلام به «صوفی» آن است که لباس پشمینه خشنی می پوشیدند و نیز لغت «تصوف» مصدر باب تفعّل و معنای آن پشمینه پوشیدن است، همان طور که «تقمّص» به معنی پیراهن پوشیدن است.
درباره معنی «تصوف» و این که به چه کسی «صوفی» می گویند، باید اعتراف کرد که یک تعریف جامع که طریقه و روش صوفیه را که در برگرفته و مورد قبول همگان باشد، یافت نمی گردد.
گویند: «ابو منصور عبدالقادر» (متوفی 429 هـ ق) در بغداد بر حسب حروف ابجد و با توجه به تالیفات بزرگان صوفیه، در حدود یک هزار تعریف درباره تصوف و صوفیه و نظریات آنان، جمع آوری کرده است، البته مشایخ صوفیه صدها تعریف برای تصوف و معنی «صوفی» ذکر کرده اند و از هر کدام از اقطاب و رؤسای این فرقه چند تعریف درباره تصوف نقل شده است; از این مطلب آشکار می گردد که تا چه اندازه تباین و اختلاف در فروع نظریه تصوف وجود دارد و به قول «ابو سعید بن اعرابی صوفی» (م. 340 هـ.ق) صوفیه قائل به جمع بودند; اما صورت این جمع نزد هر دسته از آنان بر خلاف آن چه بوده که در نزد دیگری است و با این ترتیب در اسماء متفق و در معانی مختلف بودند.
با وجود همه این تعریفات، تا به حال نتوانسته اند یک تعریف جامع برای «تصوف» بیان کنند و خود این همه اختلاف و مغایرت که در تعاریف آن ها وجود دارد، کاشف از این است که هر کدام، مفهوم جداگانه ای برای تصوف و صوفی قائل بوده اند و لذا باید گفت: تصوف یک مذهب خاص و منظم و محدود نیست. بلکه یک طریقه التقاطی است که از به هم آمیخن عقاید و افکار گوناگون به وجود آمده است. به همین جهت حد و حصاری ندارد و در طی قرون و اعصار با مقتضیات و شرایط و افکار هر دوره تغییر شکل می دهد.
صوفی کیست؟

به طور کلی اگر معنی تصوف و صوفی عالمان ربانی هستند که دارای مقام معرفت الله و تخلق به اخلاق الله و تهذیب نفس به عبادت و ریاضت و مجاهده است، و مخالفت هوای نفس و تزکیه ی روح و پاک ساختن دل از عشق و محبت ما سوی الله، و هدایت و تربیت خلق به معرفت و خداشناسی و اخلاق حسنه و علم و عمل خالص و ذکر و فکر در اسما و اوصاف الهی است ، و ترک شهوات حیوانی و فضولات دنیوی و احسان و خدمت بی ریا به خلق است ، و در دستگیری از بیچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادی توحید و خداشناسی است، به حقیقت آنان شاگردان عالی مدرسه ی انبیا و این طریقه ی قرآن و مدرسه ی قرآن است که خلق را بر آن دعوت فرموده و پیروی حقیقی چون اصحاب صفه چون رسول اکرم و اوصیای اوست - صلوات الله علیهم اجمعین.
لیکن باید دانست که مصداق تصوف و صوفی و عارف بالله به این معنی نادری را در دوران عالم می توان یافت مانند زید و اویس قرن و کمیل و میثم و خواجه ربیع و ابوبصیر و هشام حکم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابونصر و ابوعلی و ابولحسن و ابوسعید ابوالخیر و خواجه طوسی و محیی الدین و عارف رومی و سنایی و حافظ و سعدی و شیخ اشراق و صدرا و فیض و حکیم سبزواری بوده اند، و یا اینان خود از آن عارفان و صوفیان صفایند.