وحدت وجود اصطلاحی فنی در فلسفه اسلامی و غالبا عرفان اسلامی است. اگر به طور دقیق تر می خواهید بدانید که وحدت...
وحدت وجود اصطلاحی فنی در فلسفه اسلامی و غالبا عرفان اسلامی است. اگر به طور دقیق تر می خواهید بدانید که وحدت وجود چیست؟ این بخش آسمونی" href="https://asemooni.com">آسمونی را تا پایان مطالعه نمایید.
در طول تاریخ تفاسیر متفاوتی از وحدت وجود (یکتایی هستی) توسط طرفداران، مخالفین آن و اخیراً شرق شناسان غربی داده شدهاست. معمولاً اولین توضیح با تفصیل این اصطلاح به ابن عربی نسبت داده میشود، هرچند ابن عربی خودش از لفظ «وحدت وجود» استفاده نکرد و افرادی قبل از او هم سخنان مشابهی گفته بودند. به عنوان مثال، محمد غزالی (م 505ق) بیان میکند که «هیچ وجودی غیر از خداوند نیست… وجود فقط به یکتا حقیقی متعلق است.» به گفته غزالی میوه معنوی صعود یک صوفی این است که «گواهی دهد که هیچ موجودیتی بجز خدا نیست و اینکه هر چیزی بجز چهره خدا نابود شوندهاست»
اولین کسی که عبارت وحدت وجود را به عنوان یک اصطلاح فنّی به کار برد، سعیدالدین فرغانی، نسل سوم از مکتب ابن عربی، بود.
در اندیشه اسلامی بحث وحدت (توحید) در مفهوم واحدیت (یکی) و احدیت (یکتایی) خدا از ابتدا مطرح بودهاست اما بحث از وجود تقریباً دیرتر وارد شد و نقش مهمی را به ویژه در تحول فلسفه که غالباً هستیشناسی تعریف میشود ایفا کرد. اصطلاح وحدت وجود در هیچکدام از منابع مقدم بر آثار ابن عربی یافت نمیشود اما بسیاری از عبارات صوفیه به محتوای آن اشاره دارد. معروف کرخی (م 200ق) نخستین کسی بودهاست که شهادت را به صورتی که در قرون بعد اکثراً به چشم میخورد بازگو کرد: «در هستی جز خدا نیست.» از ابوالعباس قصاب (قرن چهارم) سخن مشابهی نقل شدهاست: «در دو عالم به جز پروردگار من وجود ندارد و همه موجودات غیر از وجود او معدوم هستند.» خواجه عبدالله انصاری (م 481ق) به «توحید خواص» با این واقعیت اشاره میکند که «جز او کسی نیست» (لیس غیره احد). پیش از غزالی (م 505ق) واژه وجود بیشتر برای توضیح معنای توحید به کار رفتهاست. غزالی در کتاب مشکاةالانوار ثمره عروج معنوی عرفا را به این صورت شرح میدهد: «آنها از طریق یک شهود بی واسطه مشاهده میکنند که هیچ چیز جز خدا وجود ندارد و جز وجه او همه چیز هلاک شونده است» که به مفهوم وحدت شهود اشاره دارد که خود مقدمه مفهوم وحدت وجود است. او در کتاب مشهورش احیاء علوم الدین عبارت «هیچ چیز جز خدا وجود ندارد … وجود تنها به وجود حقیقی تعلق دارد.» را آورده که متعین در مفهوم وحدت وجود است.
معانی وحدت وجود
وحدت وجود معانی مختلف زیر دارد و تنها مورد آخر مورد توجه عرفای اسلامی است:
در معانی مطرح شده تنها وحدت وجود مدنظر عرفای اسلامی وحدت حقیقی اطلاقی است یعنی وجود از منظر حقیقت و ذات واحد و یگانه (خدا) است و بعلت عروض تجلیات و مظاهر کثرت دارد؛ و مظاهر نمایانگر اویند (وجودنما)
از فلوطین تا اسپینوزا و از ابن عربی تا ملا هادی سبزواری مطالب بیشمار و گاه متناقض راجع به وحدت وجود گفته شدهاست. آنچه عرفان در مورد وحدت وجود بیان میکند از منظر عرفا و فلاسفه غربی بیشتر منطبق با خدافراگیردانی panentheism میباشد و کمتر مفهوم همهخدایی یا pantheism را دارد هرچند در هردو خدا در همه کائنات جاری است و چیزی جز خدا وجود ندارد، ولی در خدافراگیر دانی، خدا در مرتبهای بالاتر و والاتر قرار داشته و سایر موجودات انعکاس وتجلی او در اعیان هستند.
از این منظر اسپینوزا میگوید: «همه چیزهای جهان یکی بیش نیستند و آن یکی کل در کل است… آن که کل در کل است خداست که ازلی و عظیم است و نه زاده شده و نه میمیرد.»