
فرق صوفی، عارف، درویش، سالک، زاهد و راهب در چیست؟
برای روشن شدن این که آیا فرقی میان صوفی، عارف، زاهد و درویش هست یا نه؟ و اگر هست، چیست؟ ابتدا باید معنای لغوی و اصطلاحی هر یک از این کلمات بیان شود، که به ترتیب به هر کدام پرداخته میشود، با پورتال آسمونی همراه باشید
صوفی
واژة صوفی عربی است و به معنای پیرو طریقة تصوف و پشمینه پوش است. دربارة پیدایش کلمه صوفی و علت نامگذاری صوفیان بدین نام نظرهای مختلفی وجود دارد. که از میان همه نظریات نظری که آن را برگرفته از صوف به معنای پشم دانستهاند نزدیک به صواب است چون صوفیان اولیه لباسهای پشمینه بر تن میکردهاند این نام بر آنان اطلاق شده و اکثر محققین بر این مطلب اتفاق دارند.
از نظر اصطلاحی هم برای صوفی تعاریف متعدد و گوناگونی ذکر شده است یعنی هر صاحب طریقتی آن را به حسب ذوق و حال خویش به گونهای تعریف کرده است، چنان که گفتهاند ابومنصور عبدالقادر متوفای 429 هـ به حسب حروف ابجد با توجه به تألیفات بزرگان صوفیه در حدود هزار تعریف دربارة تصوف و صوفیه و نظریة آنان جمع آوری کرده است. با این اوصاف به نظر میرسد یک تعریف جامع که حاوی طریقهها و روش صوفیه بوده و مورد قبول همگان نیز قرار گرفته باشد یافت نمیشود.در این نوشته از باب نمونه دو تعریف از تعریفهای ارایه شده برای صوفی را ذکر میکنیم.
برخی قائلند صوفی بر انسانی اطلاق میشود که از خوشیهای زندگی کناره گرفته و با قلبی خاشع و زبانی ذاکر و ادبی کامل رو به محراب عبادت آورده و با بیداری شب و روزة روز در پی تحصیل خشنودی خداوند است... و نیز گفتهاند:
تصوف طریقهای است که در آن دل از ناپاکیها تصفیه میشود و از اخلاق طبیعی دور شده و صفات بشری در آن از میان برداشته و از خواهشهای نفسانی اجتناب ورزیده و به صفات روحانی نزدیک شده و به علوم حقیقی و باطنی دست مییابد.
عارف
عارف از حیث لغت به معنای دانا و شناسنده است. و در اصطلاح عارف به کسی میگویند که در شناخت سرچشمة هستی و حقایق آن، استدلالهای عقلی را کافی نمیداند و علاوه بر استدلالهای عقلی ریاضتهای نفسانی را هم لازم میداند تا به واسطة این ریاضتها دل به روی حقایق گشوده شود و حقایق را بالعیان مشاهده کند. هم چنین به کسی که بر اثر ریاضتهای نفسانی قادر بر انجام امور خارق العاده است عارف گویند. گفتنی است که با توجه به این دو تعریف عارف هم به عالم به حقایق به صورت تفصیلی اطلاق میشود و هم به قادر بر تصرف در وجود و هم کسی که هر دو جنبه را با هم دارد، زیرا عارف گاهی فقط عالم به حقایق به صورت تفصیلی است و گاهی فقط قادر بر تصرف در وجود و گاه کسی که هر دو جنبه را با هم دارد.
زاهد زاهد در لغت یعنی آن که چیزی را ترک گوید و از آن اعراض کند،و اگر کسی نسبت به دنیا و مظاهر آن از پست و مقام گرفته تا مال و متاع آن بیمیلی نشان دهد، در اصطلاح، زاهد خوانده میشود. البته به این شرط که قدرت ونیرو داشته باشد که از تجملات و ثروتها و موقعیتهای دنیا به نفع شخصی خود استفاده ببرد ولی در عین حال پرهیز کند.
درویش
درویش واژهای فارسی و به معنای گدا و تهیدست است، هم چنین به معنای خواهنده از درها، گدایی که با آوازی خوش گاهِ پرسه زدن، شعر خواند. درویش در اصل درویز بوده به معنای آویزندة از در؛ چون گدا به وقت سؤال از درها میآویزد یعنی درها را میگیرد.
اما اصطلاحاً به جهت این که در جامعة مسلمین، پیشاهنگان تصوف و زاهدان نخستین فقر و ناداری را لازمة زهد و پرهیز از دنیاپرستی میدانستهاند، درویش به معنی سالک و صوفی به کار رفته است و در زبان فارسی واژة درویش به جای صوفی به کار میرود.
گفتنی است در اذهان عامه مردم ایران نام درویش، تداعی قلندرانی دوره گرد است که کشکول به دست و تبرزین بر دوش در کوچه و بازار اشعاری را در منقبت علی ـ علیه السّلام ـ و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ میخوانند و هر کس به دل خواه خود چیزی به آنها میبخشید.
با توجه به تعاریف ارائه شده چنین نتیجه گیری می شود که از میان این چهار عنوان، عنوان زهد و زاهد نشأ قرآنی و روریی دارد در اسلام از عالی ترین مرتبه اخلاقی به شمار آمده و اکثر علمأ و مراجع دینی ازین وصف برخوردار هستند. بنابراین عنوان زهد در تحت هیچ فرقه و طریقه ای خاصی نمی گنجد بلکه از آموزه های اساسی دین اسلام به شمار می آید. اما عناوین درویش، صوفی و نیز عارف صوفیانه از اموری است که ریشه ای در دین اسلام نداشته بلکه از ابداعات طریقه های تصوف عضویت داشته و در تحت اشراف و ارشاد مرشد و قطب در خانقاه و اماکن مخصوص سر و سلوک نموده باشند.
سالک
سالک کسی را گویند که با قدم سلوک و مجاهده بخواهد بعون الله و توفیقه در سایه ذلّ عبودیّت و خاکساری و تضرّع و ابتهال، کدورت و قشر نفس و عقل را کنار زده و با عقل پاک و نفس روشن و نورانی بیغلّ و غش و با صفا و جلای خود آن حقائق عالیه را در همین نشأه مادّیّه و جهان ظلمانی مشاهده کند. چهبسا اتّفاق میافتد که سالک همین وضوء و نماز را به صورت واقعی خود مشاهده میکند و میبیند که از حیث شعور و ادراک هزاران مرتبه از صورت جسمانیّه خارجیّه آن امتیاز دارد چنانکه راجع به صور مثالی عبادات در عالم برزخ و قیامت و تکلّم انسان با آنها در اخبار ائمّه طاهرین - صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین - مطالبی ارزنده و بسیار نفیس وارد است، و در قرآن مجید راجع به نطق جوارح و سمع و بصر آیهای است. پس نباید گمان کرد که مسجد عبارت است از همین خشت و گل، بلکه آن را واقعیّتی است زنده و مدرک و شاعر، لذا در اخبار آمده است که در فردای قیامت قرآن و مسجد نزد پروردگار خود شکایت مینمایند.
شخصی از سالکین راه خدا به بستر خود آرمیده بود چون خواست از این پهلو به آن پهلو بغلطد ناگهان از زمین نالهای شنید. چون علّت را طلب کرد خودش ادراک کرد یا به او گفتند که این ناله زمین از فراق شما بوده است.
زاهد و راهب
زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد، آخرت گرای جامعه گراست و راهب، آخرت گرای جامعه گریز.
شهید مطهری(ره) در بیان تفاوتهای زاهد و راهب میگوید: «زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذتگرایی دوری میجویند ولی راهب از جامعه و تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی میگریزد و آنها را جزء امور پست و مادی دنیایی میشمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه میبرد، اما زاهد به جامعه و ملاکهای آن و ایده های آن و مسئولیت ها و تعهدهای آن رو میآورد.
زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد، آخرت گرای جامعه گراست و راهب، آخرت گرای جامعه گریز. در لذت گریزی نیز این دو در یک حد نمی باشند؛راهب، سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر میکند اما زاهد، حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخورداری از همسر و فرزند را جزء وظیفه میشمارد.
زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند اما دنیایی که زاهد آن را رها میکند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولی دنیایی که راهب آن را ترک میکند کار، فعالیت و تعهد و مسئولیت اجتماعی است.
این است که زهد زاهد برخلاف رهبانیت راهب در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی است و نه تنها با تعهد و مسئولیت اجتماعی و جامعه گرایی منافات ندارد بلکه وسیله بسیار مناسبی است برای خوب از عهده مسئولیتها برآمدن.
منبع: پورتال آسمونی، معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. موضع تشیع در برابر تصوف، داود الهامی.
2. ماهو التصوف، شیخ امین شیخ علاءالدین نقشبندی.
3. لغتنامة دهخدا، علی اکبر دهخدا، مقالة مفصل ذیل صوفیه.
[1] . دهخدا، علی اکبر، لغتنامة دهخدا، حرف صاد، و ابراهیم مصطفی و دیگران، المعجم الوسیط، کلمة صاف.
[2] . الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف، مکتب اسلام، چاپ اول، 1378، ص 26.
[3] . همان، ص 25.
[4] . نقشبندی، امین، ما هو التصوف، ترجمه محمد شریف احمد، ص 28.
[5] . دایرة المعارف تشیع، ذیل تصوف، چاپ اول، 1373، ج 4، ص 411.
[6] . دهخدا، علی اکبر، لغتنامة دهخدا، کلمة عارف.
[7] . حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، رجاء، چهارم، 1377، ص 84، نکته 74.
[8] . دهخدا، علی اکبر، لغتنامة دهخدا، کلمة زاهد.
[9] . طاهری،حبیب الله، اخلاق اسلامی، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، 1373، ص 298.
[10] . دهخدا، علی اکبر، لغتنامة دهخدا، کلمة درویش.
[11] . دایرة المعارف تشیع، 1378، ج 7، ص 489، ذیل درویش.
[12] . سیری در نهج البلاغه، ص 221
[13] . صفحه ی 111 و 112 رساله لب اللباب فی سیر و سلوک اولوالاللباب علامه طهرانی
نظر شما در این خصوص چیست؟ همین پایین دیدگاه بگذارید
توضیح جالبی بود ممنون
آقای عارف ودوستان اصلاح طلبش نتونستن موفقیت چندانی درمجلس بدست . بهتر است انهایی که از کانال اصلاح وارد مجلس شدند وبه عهد خود پایبند نشدن دروقت مناسب انها را به مردم لشناساند. ۲:آقای روحانی با نگهداشتن وزیر آ. پ. واقعا متضرر خواهد شد خانواده ۱۲میلیونی آ پ. هبچ دل خوشی ازایشان ...
به نظر من که فرقی نمی کنند واقعاً