- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به مجموعه وضعیت سفید

نگاهی به مجموعه وضعیت سفید
دوشنبه 27 دی 1400
چكاوك شيرازى
داستان این مجموعه حکایت خانواده ی پرجمعیتی است که هر کدام به نوعی درگیر مشکلات خاص خودشان هستند. همین طور درگیر اختلافات درون خانواده و قهرهای بین خواهر و برادرها. قسمت اول سریال به معرفی اعضای این فامیل می پردازد. مادری به شوق دیدن فرزندانش به تهران می رود. این در حالی است که امیدوار است شاید بتواند فرزندانش را با یکدیگر آشتی دهد.
با او به خانه ی هر کدام می رویم و با یک یکشان آشنا می شویم. هر کدام قصه ی جداگانه ای دارد. شخصیت پردازی بی بدیل حمید نعمت الله مانند همیشه توانسته شخصیت های ماندگاری به جا بگذارد. درست مانند فیلم " بوتیک" که کاراکترهای خاصش خصوصا آنی که نقشش را" رضا رویگری "بازی می کرد، هنوز در یادها زنده است.
قصه ها و کاراکترها به حدی دلنشین و واقعی است که انگار عضوی از آن خانواده هستیم. البته نکته بینی نعمت الله در این نقش آفرینی ها بی تاثیر نیست و ما به راحتی می توانیم برای هر کدام از کاراکترها ما به ازای بیرونی پیدا کنیم.
قصه ی سریال اوایل دهه ی شصت و دوران جنگ تحمیلی را روایت می کند. و درست وقتی ساخته شد که موج دهه ی شصت همه ی سطح جامعه را فرا گرفته بود. فیلم ها و سریال ها و برنامه هایی با همین مضمون ساخته شد، مانند چهل تکه و...

فضای مجازی پر بود از عکس ها، کلیپ ها، پادکست ها و... دهه ی شصت که البته هنوز هم هست. اما دقتی که "نعمت الله "در ساخت فضای آن سال ها کرده بود، در هیچ کار دیگری دیده نشد الا مجموعه ی " زیرخاکی".
تیتراژ فوق العاده ی " وضعیت سفید" که مجموعه ای از تصاویر دهه ی شصت بود، خبر از فضای کاری می داد که با آن مواجه بودیم. اما نعمت الله تنها به این بسنده نکرده بود و خاطرات دهه ی شصت را در دل یک سری داستان های جذاب جا داده بود. طنز بی نظیر و فاخر مجموعه کمک بزرگی به جذب مخاطب بیشتر کرده بود.
وقتی از طنز فاخر صحبت می کنیم راجع به طنزی حرف می زنیم که تنها لبانت را نمی خنداند بلکه بله ذهنت هم تلگنر می زند و اتفاقا همین تلنگر است که باعث خنده می شود. زمانی که به جر و بحث میان دو برادر می خندیم چیزی پس ذهنمان نهیب می زند که همه ی ما این نوع بحث ها را یا دیدیم یا تجربه کردیم و اصلا به همین دلیل است که حالا به آن می خندیم.
علاوه بر همه ی این پارامترها که سریالی خوب خلق کرده اند، صحنه هایی عالی هم خلق شده است که به جذابیت بیشتر سریال کمک می کند. نکته ای که همیشه جلب توجه می کرد رعایت عمق میدان در اکثر صحنه ها بود که باعث می شد با کاراکترها احساس صمیمیت بیشتری کنیم.
قصه از نگاه امیر ( یونس غزالی) روایت می شود. اوست که به عنوان پسری نوجوان، که به دلیل پاردوکس های فراوان دوران بلوغ رفتارهای عجیب و غریبی می کند، به خانه ی افراد فامیل از عمه ها و عموها می رود و در حالی که اتفاقا در بیشتر مواقع حرف های درستی می زند، همه او را ندیده می گیرند.
داستان به همین بگو مگو ها ختم نمی شود. داستان چنان پیرنگ پر شاخ و برگی است که هر قسمت سریال تا آخرین قسمت آن بسیار جذاب و گیرا از آب درآمده. کمی که جلوتر می رویم ماجرای عاشق شدن "امیر" و اتفاقات مربوط به آن پیش می آید. یا اضافه شدن یکی از پسر عمه ها که ماجراهای جدیدی می آفریند. همین طور برگشتن داماد خانواده از جبهه که باعث می شود حال و هوای آن دوران زنده شود.
ما این فامیل پر از ماجرا را با دعواها،جشن ها، مراسم و عزاداری هایشان همراهی می کنیم و از بودن در کنار آن ها بسیار لذت می بریم.
اگر تا حالا موفق به دیدن این سریال نشده اید، دیدنش را به شما پیشنهاد می کنم، زیرا یکی از معدود سریال هایی است که همه ی فاکتورهای لازم را دارا است.