- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم کوتاه حیوان
نقد فیلم کوتاه حیوان
فیلم کوتاه حیوان یک اثر تجربی است که هیچ دیالوگی در آن به کار گرفته نشده است. آسمونی در این بخش به معرفی و نقد فیلم کوتاه حیوان می پردازیم.
فیلم کوتاه حیوان
بهرام ارک که به همراه برادر خود بهمن ارک فیلم کوتاه «حیوان» را کارگردانی کرده و این فیلم در بخش سینه فونداسیون هفتادمین فستیوال کن حضور دارد در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: فیلم کوتاه «حیوان» از طریق مدرسه ملی سینمای ایران به فستیوال کن ارسال و در بخش سینه فونداسیون پذیرفته شده و در کنار 16 فیلم از دیگر کشورها به نمایش گذاشته می شود.
به گفته وی، «فیلم کوتاه حیوان» که به مدت 15 دقیقه ساخته شده داستان مردی است که می خواهد از مرز رد شود.
ارک با اشاره به اینکه این اثر را می توان یک فیلم تجربی دانست، توضیح داد: فضای داستان به گونه ای طراحی شده است که بدون مکان و زمان خاصی باشد و برای این فیلم کوتاه 15 دقیقه ای هیچ دیالوگی در نظر گرفته نشده است.
این هنرمند جوان بیان کرد: پیش تولید اواسط مرداد ماه سال 95 انجام و مهرماه نیز فیلمبرداری انجام شد که مدت فیلمبرداری ما 13 روز در منطقه محافظت شده بستان آباد تبریز بود.
وی با اشاره به اینکه داوود نورپور به عنوان تنها بازیگر در این پروژه حضور دارد، تاکید کرد: علاوه بر حضور در فستیوال کن، «حیوان» را برای حضور در جشن خانه سینما نیز ارسال کرده ایم که امیدوارم بتواند در این جشن داوری شود. در بخش بین المللی نیز در نظر داریم تا با یک پخش کننده مناسب قرارداد ببندیم و آن را در جشنواره های بین المللی نمایش دهیم.
ارک در پایان صحبت هایش با اشاره به اهمیت ادامه فعالیت های مدرسه ملی سینما گفت: متاسفانه شنیده ام با تغییر ریاست سازمان سینمایی این امکان وجود دارد که فعالیت و حمایت از این مدرسه زیر سوال برود این در حالی است که «حیوان» نتیجه آموزش های اولین گروه هنرجو در این مدرسه است. می توان گفت مدرسه ملی سینما یک مزیت بزرگ نسبت به دیگر مراکز آموزشی سینما در کشور دارد و آن این است که این مدرسه انسان را دارای بینش می کند و استفاده از تجربه استادان این مدرسه و حضور بزرگان سینما در کارگاه های آموزشی بسیار قابل توجه است. امیدوارم مدیریت سازمان سینمایی از این مدرسه حمایت کند.
درباره فیلم کوتاه حیوان (برادران ارک): تراژدی انسانی
کم نبودهاند فیلمهایی که درام خود را بر پایه مسئله «فرار» بنا نهاده و جهان معناییشان را حول آن شکل دادهاند. در این فیلم نیز با انسانی مواجهایم که میخواهد فرار کند و با عبور از یک «مرز» ممنوعه، خود را به سوی دیگر برساند. البته به نظر میرسد اینکه آن سوی مرز چه چیزی انتظار او را میکشد، چندان هم برایش مهم نیست. برای او نفس و ذات فرار است که اهمیت دارد و نه مقصد و آنچه پس از رسیدن به آن بدست خواهد آورد.
انگار به دنبال راهی است تا از خود و هویتاش بگریزد و درست در همین مسیر است که دچار یک استحاله شده و آگاهانه به هیبت یک «حیوان» در میآید. تنها شخصیت فیلمِ حیوان در جهانی بدوی و برزخی سیر میکند. او مردی است که گویا در ارتباط با خود و محیط اطرافش دچار بحران و تناقض شده و حاضر است ظاهر انسانیاش را فدای فرار از هویتاش کند. غافل از این که پس از عبور از مرز و تبدیل شدن به «دیگری»، دیگر شانسی برای بقا ندارد و نمیتواند از پس مناسبات طبیعت با هویت تازهاش برآید. بنابراین درست در لحظهای که خیال میکند طعم رهایی را چشیده و از حصارها عبور کرده است، غافلگیرانه توسط یک «انسان» شکار میشود.
حیوان جهانی بیزمان و بیمکان را در برابر مخاطبانش قرار میدهد و با خلق اتمسفری اگزوتیک و کابوسگونه، یک تراژدی انسانی را به تصویر میکشد. فیلمی که ایده داستانی بسیار سادهای دارد، اما کارگرداناناش موفق میشوند با مهارت در فضاسازی، ایدهشان را با عناصر بصری موثر همراه کرده و گسترش دهند. همین اجرای خلاقانه از ایدهای ظاهرا ساده است که به فیلم سطوح معنایی متفاوتی بخشیده و آن را متمایز میکند. فیلمی که در سکوت میگذرد، اما موفق میشود به زبان سینما با مخاطبان جهانی دیالوگ برقرار کند.
حیوان بار دیگر به ما یادآوری میکند که متوقف نماندن در یک ایده و عمق بخشیدن به آن، بسیار مهمتر از طرح آن است. ما در اینجا از نقش و کارکرد زیباییشناسی در پرداخت داستان به وجد آمده و مستقل از تفسیرهای مضمونی، تحت تاثیر فرم فیلم قرار میگیریم. به همین دلیل هم است که حیوان، با وجود اینکه راه را برای تاویلهای متنوع توسط مخاطبان علاقهمند به معناسازی باز میگذارد، بخش قابل توجهی از جذابیت خود را از تصویرسازیهای کاملا سینماییاش میگیرد.
نکتهای که در سینمای مضمونزده این روزهای ما، کمیاب است. اینکه حیوان بازتابی از دغدغههای انسانها در جهانِ مرزبندی شده و درگیر چالش مهاجرت امروز است، بدون تردید در موفقیتاش در جشنوارههای جهانی موثر بوده و امتیازی ویژه برایاش به حساب میآید. اما آن چه که میتواند فیلم را در حافظه سینمای کوتاه ایران ماندگار کند، نه مثلا طعنهاش به تاثیرگرفتن مخرب انسانها از رسانههای جمعی، که اتفاقا آن پلان غریب و هذیانی است که مرد در کالبد حیوان در آن سوی مرز، چشم در چشم حیوانات دیگر میدوزد. سینما در چنین لحظاتی است که تاثیر واقعی خود را بر مخاطب میگذارد.