دلایل اصلی شکست قهوه تلخ
مجموعه مهران مدیری هم بازی در فیلم «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرمپور را پذیرفت. یک مجموعه از سری تازه قهوه تلخ که قرار بود در زمان حال روایت شود هم به طور غیررسمی منتشر شد که واکنش مخاطبان به آن چندان امیدوارکننده نبود. با توجه به وقفه بسیارطولانی در تولید و عرضه این مجموعه باید آرام آرام پرونده آن را هم بست. اما از ابتدا هم به نظر میرسید که این مجموعه کشش همراهکردن مخاطبان برای این تعداد قسمت را در شبکه نمایش خانگی ندارد. به اصلیترین دلایل شکست و توقف قهوه تلخ در ادامه اشاره میکنیم.
1- فیلمنامه ضعیف و فکر نشده به علت عدم حضور پیمان قاسمخانی به عنوان سرپرست و طراح داستان:
بهترین سریالهای مهران مدیری با حضور مغر متفکری به نام پیمان قاسمخانی ساخته شدهاند: پاورچین، شبهای برره و مرد هزار چهره. اما در قهوه تلخ و در نبود پیمان قاسمخانی کار نگارش داستان به دو نویسنده سپرده شد و علیرغم پتانسیل بسیار بالای موقعیت مکانی و زمانی خلقشده در قهوه تلخ، هیچ استفادهای از آن نشد و باز نویسندگان بدون کوچکترین خلاقیتی به سراغ داستانهای تکراری خواستگاری و … رفتند. در مجموع قسمتهای پخش شده، لحظات کمدی و موقعیتهای جالبی شکل گرفت، نکتههایی هم داشت که برای افراد ریزبینتر جذاب بود؛ اما با قاطعیت میتوان گفت که انتظار جمع کثیری از علاقهمندان مهران مدیری برآورده نشد. قهوه تلخ نتوانست طیفهای مختلف تماشاگرانش را راضی کند. نه آنهایی که دنبال اندکی کمدی و کمی آرامش در کنار خانواده بودند از بار کمدی سریال راضی شدند و نه آنهایی که با توجه به سابقه طنزهایی چون شبهای برره، ذهنشان را برای یک مجموعه پر از حرف آماده کرده بودند. قهوه تلخ نه آنقدر خنداند که خستگی جمع خانوادهها را در شامگاه یک روز میان هفته به در کند و نه آنقدر جسور و عمیق بود که جماعت ریزبین، بتوانند چیزی از آن در بیاورند!
2- بازیگران تکراری و شخصیتهای تکبعدی:
اکثر بازیگران مجموعه پربازیگر قهوه تلخ همانهایی بودند که در کارهای قبلی مهران مدیری هم دیده شدهاند. حتی شخصیت اصلی داستان با بازی سیامک انصاری تقریبا همان روزنامهنگار تبعیدشده به برره بود. بنابراین غافلگیری خاصی در انتظار مخاطبان از این نظر نبود. از طرف دیگر، شخصیتهای قهوه تلخ، فقط یک نام داشتند و یک خط ویژگی رفتاری و یک حرکت مشخص. نویسندگان قهوه تلخ نتوانستند این همه شخصیتی که ساختند را خوب عمق بدهند. به همین دلیل مخاطب با بیشتر شخصیتها ارتباطی برقرار نکرد؛ و شخصیتهای خیلی خوبی مثل باباشاه و بابااتی هم این وسط هدر رفتند، چرا که هیچ نقشی در پیشبرد داستان نداشتند!
3- شناخت غلط از ظرفیتهای شبکه نمایش خانگی:
با توجه به تجربههای قهوه تلخ و قلب یخی باید گفت که شبکه نمایش خانگی ظرفیت توزیع سریالهای طولانی را ندارد. برای اثبات این موضوع تنها یک حساب و کتاب ساده لازم است: مخاطب برای دیدن هر 3 قسمت سریال قهوه تلخ میبایستی 2500 تومان هزینه میکرد. هر هفته یک مجموعه 3 قسمتی عرضه میشد بنابراین هر ماه مبلغ 10000 تومان برای خرید سریال مهران مدیری باید هزینه میشد. اگر این مجموعه مثلا در 10 بسته 3 قسمتی و در مجموع در 30 قسمت عرضه میشد این هزینه خیلی به چشم نمیآمد اما سازندگان انتظار داشتند که مخاطبانشان برای 120 قسمت یعنی 40 مجموعه 3 قسمتی چنین هزینهای بپردازند. به عبارتی 100000 تومان برای تماشای کامل این سریال هزینه کنند! واضح است که در طول زمان از تعداد بینندگان سریال کاسته شود و افرادی کمتری تمایل داشته باشند سریال را بخرند به خصوص که سیر نزولی مجموعه از نظر کیفی هم ادامه پیدا میکرد. حتی با ترفند کاهش قیمت مجموعههای 3 قسمتی هم نمیتوان از مخاطب انتظار داشت که چنین هزینهای برای دیدن این سریال بپردازد. بنابراین سازندگان قهوه تلخ شناخت درستی از ظرفیتهای شبکه نمایش خانگی نداشتند.
4- پخش نامنظم و بدقولی در عرضه قسمتهای جدید:
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به سریالی بسیار علاقه دارید اما وقتی چند قسمت از آن را به هر دلیلی نمیبینید یا در تماشای آن وقفهای میافتد آرام آرام از عطش و علاقهتان به آن مجموعه کاسته میشود. سازندگان قهوه تلخ از مخاطبانشان انتظار داشتند که مثلا یک ماه برای عرضه 3 قسمت جدید صبر کنند و البته ارتباطشان هم با فضا و داستان سریال حفظ شود! در دنیای امروز با وجود انواع رسانهها و دسترسی به فیلمها و سریالهای مختلف، این انتظار زیادی از مخاطبانی است که حق انتخاب دارند.
5- عدم وجود ارتباط مناسب با رسانهها و مخاطبان:
سریالسازی در دیگر کشورها بسیار به نظر و استقبال مخاطبان وابسته است. اگر سریالی موفق باشد، قسمتهای بیشتری از آن ساخته میشود و در غیر این صورت هیچ بعید نیست که پرونده یک سریال در همان چند قسمت اولیه بسته شود. اما در قهوه تلخ هیچ تغییری در سیر مجموعه و داستان آن پیش نیامد؛ یعنی مثلا قسمت 10 همان ریتم و شرایط قسمت 50 را داشت. دلیل این موضوع هم آن بود که بخشهایی از قهوه تلخ قبلا ساخته شده بود. علیرغم حضور مهران مدیری در ابتدای برخی مجموعهها و صحبتهایش، به نظر میرسد که نظر مخاطبان و منتقدان هیچ تاثیری در روند سریال نداشت و همان ضعفهای قسمتهای اولیه تا پایان پابرجا بود. در حالی که با یک ارتباط مناسب میشد سیر سریال را مطابق خواست مخاطبانش تنظیم کرد. به جای مسابقه پیامکی با جوایز بزرگ، میشد نظرسنجیهایی درباره ادامه داستان گذاشت و نظر بینندگان را در سریال تا حدودی اعمال کرد. از طرف دیگر، سازندگان قهوه تلخ در موارد بسیاری پاسخگوی خوبی در برابر رسانهها نبودند؛ مثلا در مورد وقفه طولانی در پخش آن به اظهارنظرهای کوتاه اکتفا کردند و توضیحات قانعکنندهای ارائه ندادند. در حالی که با یک تعامل خوب با رسانهها میشد مخاطبان را از فراز و نشیبهای تولید و پخش سریال بهتر آگاه کرد.
به نظر من باید با همون ژوله ادامه میداد قهوه تلخ قشنگترین کارش بود
خیلی هم موفق بود و اژ همه برنامه های مدیری خنده دارترم بود ضمن اینکه داستان روز مملکت رو در یه قالب تمثیلی خیلی قشنگ آورده بود اگه منظور و نمیفهمی یا نمیخوای بفهمی یه حرف دیگه س. وگرنه کیه که نفهمه منظور از "ابتر" خان وبابا شاه و "کیه کیه "استعمار پیر و اسراییل اشغالگره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
عزیزم منظور از این آدما مسئولای مفت خوره ????