- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم فروشنده، برنده اسکار 2017

نقد فیلم فروشنده، برنده اسکار 2017

اسکار دوم برای سینمای ایران
فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی بهترین فیلم خارجی اسکار 2017 شناخته شد.
به گزارش آسمونی، اصغر فرهادی برای دومین بار سینمای ایران را صاحب جایزه اسکار کرد، او که پیش از این با فیلم «جدایی نادر از سیمین» توانسته بود، اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی را به دست بیاورد، در هشتاد و نهمین مراسم اسکار توانست با فیلم «فروشنده» این جایزه را از آن خود و سینمای ایران کند.
انوشه انصاری که به نمایندگی از اصغر فرهادی در مراسم اسکار حضور یافته بود، هنگام دریافت جایزه به نقل از فرهادی فرمان مهاجرتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را محکوم کرد و گفت: برای احترام به مردم کشورم در مراسم اسکار شرکت نکردم.
این فضانورد ایرانی طبق برخی منابع خبری حاضر در مراسم اسکار، شالی را پوشیده بود که نقشه هوایی مشهد روی آن نقش بسته است و پیامش این است که از فضا مرزها دیده نمیشوند.

در بیانیه اصغر فرهادی که انصاری آن را خواند، آمده است:
«افتخار بزرگی است که برای دومین بار این جایزه با ارزش را دریافت میکنم. از اعضای آکادمی، گروهم در ایران، تهیهکنندهام الکساندر مالهگی و پخشکنندگانم کوهن مدیا و آمازون تشکر میکنم. همچنین سپاسگزارم از همبستگی دیگر کاندیداهای بهترین فیلم خارجی.
متاسفم که امشب در کنار شما نیستم. من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگر که با قانون غیر انسانی منع ورود مهاجران مورد بیاحترامی واقع شدند به آمریکا نیامدم.
تقسیمبندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی باعث ترس میشود؛ ترسی که توجیهی است دروغین برای خشونتها و جنگها؛ جنگهایی که مانع بزرگی بودهاند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شدهاند.
سینماگران میتوانند با چرخش دوربینهایشان به مشترکات انسانی، کلیشههایی که از ملیتها و ادیان مختلف ساخته شده است را بشکنند و زمینه همدلی و به دنبال آن همبستگی مردمان جهان را فراهم کنند. همدلی چیزی است که ما امروز بیشتر از هر زمان به آن نیازمندیم.»
پیش از این اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی در اعتراض به سیاستهای مهاجرتی دونالد ترامپ از حضور در اسکار 2017 انصراف داده بود. فرهادی دو ایرانی سرشناس ساکن آمریکا (دکتر فیروز نادری و انوشه انصاری) را به نمایندگی خود روانه این مراسم کرده بود.

فروشنده فیلمی به کارگردانی و نویسندگی اصغر فرهادی است. این هفتمین فیلم بلند اصغر فرهادی است. فروشنده در جشنواره فیلم کن 2016 نامزد نخل طلا بود. در مراسم اختتامیه این جشنواره جایزه بهترین فیلمنامه به اصغر فرهادی رسید و شهاب حسینی هم برندهٔ جایزه بهترین بازیگر مرد شد. اما این فیلم با حواشی زیادی همراه بود. پورتال آسمونی در این بخش به بررسی فیلم فروشنده اصغر فرهادی می پردازد. همچنان آسمونی را همراهی کنید.
فروشنده روایتگر داستان زن و شوهر جوانی است که در حال اجرای نمایشنامهٔ مرگ فروشنده آرتور میلر هستند. برای این زوج پس از اجاره یک آپارتمان مشکلاتی به وجود میآید. آپارتمانی که اینان اجاره کردهاند پیشتر محل زندگی زنی بوده است که به گفته ساکنان ساختمان دچار فساد اخلاقی بوده است.
اصغر فرهادی که قرار بود پروژهٔ جدید خود را در اسپانیا آغاز کند و تا شروع پیشتولید فیلم زمانی یکساله داشت تصمیم به ساخت فیلم فروشنده در ایران گرفت. فرهادی پروانه ساخت این فیلم را در 18 مهرماه 1394 از سازمان سینمایی دریافت کرد. نام پیشین این فیلم «برسد به دست آهو» بود که به علت اینکه نام «فروشنده» تناسب بیشتری با داستان نهایی فیلم داشت، تغییر نام پیدا کرد. درگذشت یدالله نجفی، صدابردار با سابقه فیلم، باعث ایجاد وقفهای یک هفتهای در فیلمبرداری شد و سرانجام فیلمبرداری فیلم فروشنده، به کارگردانی اصغر فرهادی 7 اسفند به پایان رسید. این فیلم در فرانسه با نام «مشتری» (LE CLIENT) به نمایش درآمد، که دلیل این تغییر نام ساخت فیلمی به اسم فروشنده در فرانسه بود.
در ابتدای سال 2016 میلادی، وبگاههای معتبر سینمایی، فهرست فیلمهایی را که منتقدان و علاقهمندان به سینما برای دیدن آنها در سال جدید اشتیاق دارند، منتشر میکنند. ایندیوایر، با انتشار فهرستی از صد فیلم کنجکاوی برانگیز که در سال 2016 اکران میشوند، پنجمین فیلم فهرست خود را به فروشنده، هفتمین فیلم سینمایی اصغر فرهادی اختصاص داد. ایندیوایر دربارهٔ این فیلم نوشت: «شاید برای اغلب ما، اصغر فرهادی، هیجانانگیزترین فیلمساز ایرانی این دهه است. ملودرام برنده اسکار او، جدایی نادر از سیمین سال گذشته در راس فهرست ایندیوایر به عنوان بهترین فیلم دهه اخیر قرار گرفت و فیلم فرانسوی او گذشته نیز فیلم فوقالعادهای است.» سایت سیر کویت، فروشنده ساخته اصغر فرهادی، محصول مشترک ایران و فرانسه و تونی اردمان محصول آلمان را شانسهای نهایی برای جایزه بهترین فیلم خارجی زبان اسکار 2017 دانست.
اوون گلیبرمن (منتقد مجله ورایتی):
برای بخشی از فروشنده؛ حتی از ساختههای پیشین فرهادی مینیمالتر، سربه زیرتر و جمعوجورتر است. با اینحال اما تکنیک نویسنده و کارگردان مثل همیشه با اعتماد به نفس کامل همراه است. هنرنمایی در جای خودش است و هر سرنخی به نتیجهای غیرقابل انتظار ختم میشود.
پیتر برادشو (منتقد گاردین):
این فیلمی زیرکانه و جاه طلبانه است. فروشنده سعی میکند که تأثیر و نتیجهٔ بزرگتری نسبت به فیلم قبلی فرهادی داشته باشد و کیفیت مبهم و معمایی جدایی نادر از سیمین را ندارد. در حقیقت تم انتقام-عدالت طلبی فیلم تقریباً مرا به یاد اثر ملودرام – جنایی دنی ویلنو یعنی فیلم زندانیان میاندازد. با این همه آی کیو محض فیلم سازی فرهادی این فیلم را بسیار تماشایی کرده است.
دبورا یانگ (منتقد هالیوود ریپورتر):
این فیلم استادانه بویژه در پایان بندی بسیار عالی است اما نه چندان گیراست.
بررسی فیلم فروشنده اصغر فرهادی
عطش دوباره دیدن فروشنده تنها چند ساعت پس از تماشای فیلم از آن حسهایی نیست که بعد از دیدن هر فیلمی به شما دست دهد. اینکه تا آخرین اسم تیتراژ پایانی روی صندلی بنشینید و فریم به فریم فیلم را در ذهنتان مرور کنید کار هر فیلمی حداقل در سینمای ایران نیست. فرهادی فیلمی ساخته که با کارهای گذشتهاش فرق دارد چون در سکانسهای پایانیاش تعلیقی خلق میکند که ناخودآگاه به تک تک حرکات کاراکترها واکنش نشان میدهید و تپش قلبتان را محکمتر از حالت طبیعی حس میکنید. فروشنده تلاش فرهادی برای ساخت فیلمی در فضای تنشزا، رازآلود و نامطمئن است؛ از همان سکانس افتتاحیه که طولانیترین تکپلان فرهادی در فیلموگرافیاش است گرفته تا سکانسهای پایانی که به رسم سبک او بدون یک نت موسیقی چنان فضایی به وجود میآورد که چشم به پرده میدوزید و منتظرید انفجاری رخ دهد نشان از تجربهای متفاوت میدهد. فیلم اما همان مضامین آثار گذشته را در خود دارد و باز هم با شخصیتهای مرددی طرف هستیم که باید در سختترین لحظات تصمیم بگیرند، به ارزشهای اخلاقی پایبند باشند و راهی برای رهایی بیابند.
فروشنده فیلم شستهرفته و ساختارمندی است که کوبنده شروع میشود و تأثیرگذار به اتمام میرسد. یک پایانبندی خوب به معنای حک شدن تمام فیلم در ذهن تماشاگر است و فرهادی هم نشان داده پایانبندی را میفهمد. هل دادن ماشینِ گیر کرده در گل و راهروی دادگاه هیچوقت از ذهنمان پاک نخواهد شد اما به طبع آن، جیغ و دادهای داخل تونل و جر و بحثهای نادر و سیمین هم از یادمان نخواهد رفت. فرهادی همانقدر که به یک پایانبندی قوی اهمیت میدهد، آغاز فیلمش را نیز به دقت طراحی میکند. ساختمانی که در شرف ریختن است و عماد که به همسایهها برای تخلیهی خانه کمک میکند، همراه یک دوربین مشوش بدونکات شده که به ترک روی شیشه و بولدوزر گودبرداری ختم میشود. بعد از این اوج ناگهانی نوبت به مقدمهچینیها میرسد. با شخصیتها آشنا میشویم، با روابط آنها و راست و دروغهایشان.
رعنا (ترانه علیدوستی) و عماد (شهاب حسینی) بازیگران تئاتر مرگ فروشنده هستند، تئاتری که بسیار بیشتر از یک داستان فرعی است و در حد یک کاراکتر به آن پرداخته میشود. فروشنده بسیار پرجزئیات است و شاید همین ریزهکاریها باشد که چندبار دیدنش را میطلبد. هر شخصیتی، هر دیالوگی، هر لوکیشنی و هر قابی با طرح و نقشهی قبلی و در ارتباط با یکدیگر طراحی شدهاند. فیلم را نمیتوانید به عناصر سازندهاش تجزیه کنید؛ نمیتوان فیلمبرداری را از طراحی صحنه جدا کرد، بازیگری بازیگران را جداجدا مورد بررسی قرار داد و کارگردانی و تدوین را بدون توجه به هم قضاوت کرد. نیروی محکمی همهی این عوامل را در کنار یکدیگر قرار داده و یک ساعت سوئیسی ساخته که دو ساعت و پنج دقیقه بدون یک ثانیه اشتباه کار میکند. موشکافی جزئیات فروشنده از حوصلهی این نقد خارج است و فرصت دیگری میطلبد اما شاید اشاره به یکی از مواردی که در فیلمهای قبلی فرهادی هم سابقه دارد به درک بیشتر فروشنده کمک کند. خانه و ساختمان همیشه در فیلمهای فرهادی جایگاه مهم و نقشی پررنگ داشتهاند. از آپارتمان مژده در چهارشنبهسوری گرفته تا ویلایی که سپیده در دربارهی الی پیدا میکند و خانهی نادر در جدایی، خانهها همیشه هویت داشتهاند و نقشی اساسی ایفا میکردند. آپارتمان نیمهمخروبهی عماد و رعنا و خانهی جدیدشان که آغازگر همهی دردسرها است، نشانی دیگر از تأکید فرهادی روی خانهها است. ترکهای روی دیوار خانهی قبلی و نقاشیهای کودکانهای که در خانهی جدید میبینیم تنها یکی از نشانههای تضاد بین این دو است. حتی قاببندیها از درون فریم پنجرهها و راهپلهها که گویی به امضای فرهادی بدل شدهاند، در فروشنده نیز مشهود هستند.
فروشنده تلاش فرهادی برای ساخت فیلمی در فضای تنشزا، رازآلود و نامطمئن است
فروشنده از لحاظ تعدد شخصیتها فیلم جمع و جورتری است که بیشتر از همه روی عماد تمرکز میکند، شخصیتی که یک معلم ادبیات و بازیگر تئاتر است و قرار نیست ویژگی منحصر به فرد یا فوقالعادهای داشته باشد. شهاب حسینی با درک بالایی از شخصیت عماد، یک بازی راحت و بی غل و غش ارائه داده که به موقعش ویلی لومانِ تئاتر مرگ فروشنده است و از وضع کساد زندگیاش گله میکند و به موقع هم در قالب همسری مهربان که دنبال حقیقت است فرو میرود. او در فروشنده بیش از یک نقش بازی میکند، چون عماد موقعیتهای بسیار متفاوتی را تجربه میکند. روی سن نمایش باید حواسش به اشکهای همسرش باشد، در کلاس مدرسه اعصابش از شاگردهای بازیگوش خرد میشود، با دوستی که خانهی جدید را برایشان جور کرده دعوا میکند و برای پسربچهی همکارش ادای باب اسفنجی در میآورد. شهاب حسینی سعی نکرده با اغراق وجوه مختلف این کاراکتر را از یکدیگر جدا کند، بلکه با یک بازی یکنواخت واکنشهای متفاوت به موقعیتهای متفاوت را به نمایش گذاشته است.
از طرفی ترانه علیدوستی برای رعنا بازیهای متفاوتی ارائه میدهد که مرز بین آنها همان اتفاقی است که برای این شخصیت میافتد. رعنای اول را کمتر میبینیم اما از همان سیگنالهای خفیفی که از او میگیریم درمییابیم که شیطنتهای خودش را دارد و چندان هم برایش مهم نیست که دست به لوازم صاحب قبلی خانه بزند و آنها را جابهجا کند. رعنا پس از حادثه اما به درون لاک خودش میرود، کمحرفتر میشود و حتی دنبال مقصر قضیه نیست و فقط میخواهد اتفاقی را که برایش افتاده فراموش کند. کمحرفی و عکسالعملهای خفیف فیزیکیِ رعنا در نیمهی دوم فیلم برای ترانه علیدوستی به معنای ارائهی یک بازی ظریفتر و مبتنی بر نگاهها و حالات صورت است. فلفل تیز فروشنده اما بابک کریمی است، کسی که به خاطر بازی گنگاش هیچوقت نمیتوانیم قضاوتی در موردش داشته باشیم. گاهی در شمایل یک دوست ظاهر میشود و جایی فکر میکنیم کاسهای زیر نیمکاسهاش است. وسعت کم تیم بازیگران اصلی فروشنده کفهی ترازو را به سمت شهاب حسینی سنگین کرده و فضای بیشتری به او برای نمایش یک بازی راحت اما دقیق میدهد.
فروشنده همچنان کاملاً یک فیلم از دنیای فرهادی است که رنگ و بوی تازهای گرفته اما شاید به اندازهی کارهای قبلی، پخته نباشد
تئاتر مرگ فروشندهی آرتور میلر، شغل معلمی عماد و اشاره به فیلم گاو، نقاشیهای کودکانهی روی دیوار خانهی جدید و آهنگ پیشدرآمد علی عظیمی تنها چند مورد واضح از وسایلی هستند که فرهادی از آنها برای روایت داستانش استفاده میکند. او بدون دیالوگنویسی بیش از حد و بازیهای اغراقآمیز داستان تعریف میکند. پربیراه نیست اگر بگوییم اصغر فرهادی بهترین روایتگر سینمای ایران است، چرا که بدون توضیح واضحات و حساب کردن روی آگاهی بیننده، تکههای پازل داستانش را کنار هم میچیند و تصویر نهایی را که شاید برای هرکس متفاوت باشد شکل میدهد. فروشنده داستانی دربارهی انتقام است که روی پایههای دروغ، خیانت و ترس ایستاده است. فیلم حرفش را لحظهای و با تعلیقی که ایجاد میکند میزند و دیگر مثل جدایی اتمسفری پیوسته ندارد. این همان تفاوتی است که فرهادی در کارش ایجاد کرده و تجربهی تازهای برای آشنایان به آثار او ایجاد کرده است. لحظاتی که عماد از رعنا سؤال میپرسد و او به خاطر ترسش جوابی مطابق واقعیت نمیدهد ما را یاد آشفتگیهای سپیده در دربارهی الی و تردیدهای راضیه در جدایی میاندازد. آن فیلمها بعد از نقطهی اوجشان به چیزی شبیه نتیجهگیری و ثبات میرسیدند اما پس از اتفاق فروشنده، داستان همچنان صعود میکند و به مرز انفجار میرسد. شاید همین است که باعث میشود فروشنده در لیست آثار فرهادی در رتبهی اول قرار نگیرد.
پایانبندیهای بقیهی فیلمهای فرهادی با اینکه صفر و یک نبودند اما «پایان» بودند، جایی که قصه تمام میشد و درگیریها به خاتمه میرسید و چیزی که میماند تصمیم ما بر چگونگی این پایان بود. اما فروشنده با اینکه پایانبندی به یاد ماندنیای دارد، قصه را تمام نمیکند و حتی با تکیهی زیاد بر تعلیق میخواهد کوبندهتر از چیزی که هست جلوه کند. قصه در فیلمهای قبلی پیش از اینکه به مرحلهی تصمیمگیری تماشاگر برسد تمام میشد (اینکه ترمه مادرش را انتخاب میکند یا پدرش را چیزی را تغییر نمیدهد) اما در فروشنده گره داستان هنوز سرجایش است و ما فقط یک سکانس پر از تعلیق و استرس عالی را تماشا کردیم. شاید فرهادی در روایت این نوع داستانها تازهکار باشد و در فیلمهای قبلیاش روایتی یکنواختتر را انتخاب کرده باشد، اما در فروشنده لحظه را به بازه ترجیح میدهد و این پیام را هم با سکانس افتتاحیه و پایانبندی به مخاطب میرساند. فروشنده همچنان کاملاً یک فیلم از دنیای فرهادی است که رنگ و بوی تازهای گرفته اما شاید به اندازهی کارهای قبلی، پخته نباشد.
فروشنده خوشساخت است و بیننده را همراه میکند، گاهی از سرعتش کاسته میشود اما وقتی تمام میشود دیگر کسی به سکانسهای متوسطش فکر نمیکند چون پایانی دارد که مانند چکش قاضی در دادگاه باعث سکوت همه میشود. این تأثیر اما لحظهای است و چند روز بعد که از فضای فیلم خارج شدید با اینکه لذت آن هیجان زیر زبانتان مانده، طولانیمدت نخواهد بود. جای تحسین بسیار دارد که اصغر فرهادی با موفقیتهای بزرگی که با دو سه فیلم آخرش کسب کرده، همان راه را در پیش نگرفته و از منطقهی راحتیاش فاصله گرفته است. فیلم بدون شک وامدار تجربههای گذشتهی او است اما روایت قصهاش جنس دیگری دارد و البته تأثیرگذاریاش تاریخ انقضای کوتاهتری. فرهادی همچنان در بالاترین کیفیت خودش کار میکند و راههای جدید را امتحان میکند، کاری که شاید هر کارگردانی بعد از چند فیلم موفق هیچوقت انجام ندهد.
یادداشت ظریف درباره اسکار و فروشنده
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در یادداشتی درباره اسکار و فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی در روزنامه ایران نوشت:
دنیای امروز بیش از هر زمان دیگر به صلح، مدارا و امنیت نیاز دارد. در حالی که جمهوری اسلامی ایران تمام همت خود را به کار بسته تا بحرانهای منطقهای و بینالمللی را که نقشی در پیدایش آنها نداشته، بی اثر و بر اهمیت تلاشهای بیشتر در ایجاد صلح تاکید کند، دولت جدید ایالات متحده آمریکا دست به اقداماتی غیر عقلانی نظیر ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور مسلمان به این کشور زده که اگر چه فعلا ناکام مانده و متوقف شده است اما تصمیماتی از این قبیل تنها به ایجاد چالشها و بحرانهای تازه دامن خواهد زد. هر چند جمهوری اسلامی ایران و مسئولان آن همواره کوشیدهاند چنین تصمیمات نابخردانهای را بیثمر کنند اما در این میان علاوه بر دیپلماتهای کشور نقش هنر و رسالت واقعی هنرمندان را هم نباید در تحکیم و تقویت دوستی میان ملتها فراموش کرد.
اصغر فرهادی، فیلمساز شناخته شده کشورمان با ساخت آثار قابل تامل در چارچوب مقررات رسمی کشور نقشی انکارناپذیر در درخشش نام ایران در جهان داشته است. تصمیم او و سرکار خانم ترانه علیدوستی برای عدم حضور در مراسم اسکار امسال و نشان دادن اعتراضشان به دولتمردان آمریکا سبب شد تا اثر رفتار افراطیون آمریکایی برای بسیاری از هنرمندان و دیگر ملتها روشن شود. دو هنرمندی که در ایران مشغول فعالیت هستند و به شکلی دیگر سخن ملت ما را که صلح، شرافت و غیرت ملی است، منعکس کردند. حالا اتحاد کمنظیری را در حمایت از فرهادی و مخالفت با اراده دور از منطق دولتمردان تازه روی کار آمده آمریکا شاهد هستیم که ظاهرا هنوز نمیدانند جهان امروز از ممنوعیتها و دیوار کشیدنها عبور کرده است.
اصغر فرهادی و دستاندرکاران فروشنده اسکار را به دستآورند یا نه، دستشان خالی نخواهد بود. آنها همان حرفی را زدند که سخن ماست و آن هم جستوجوی صلح و نفرت از کینهتوزی و جنگافروزی است. این صدا با صدای مردم جهان در برابر سیاستهای بدخواهان یکی شده است. آنها با اطمینان و ایمان ادعاهای گزاف دولت آمریکا را برای بسیاری از مردم جهان روشن کردند که این دستاورد کمی نیست.