نقد و معرفی سریال یاغی با نگاهی به شخصیت های بی هویت در جامعه و معضلات زندگی آنها
چهارشنبه 18 خرداد 1401
مرجان دلپسند
نام و نام خانوادگی، شناسنامه، کارت ملی و... همگی ملزومات هستند که نشان از هویت حقیقی یک انسان دارند. اما کودکان، نوجوانان و بعضا بزرگسالانی هستند که به عنوان یک شهروند هنوز فاقد یک نام و نام خانوادگی هستند. کسانی که از همان دوران خردسالی از آموزش، رفاه، بیمه و خدمات درمانی و امکاناتی معمولی به خاطر نداشتن نام و نام خانوادگی محروم هستند.
دلایل این نوع بی هویتی می تواند شامل ازدواج زنان و مردان با افراد تبعه خارج از کشور، ازدواج های سفید و ثبت نشده در محضر و بعضا حاصل روابط نامشروع و اعتیاد پدر یا مادر و فقر خانواده ها و تعداد زیاد فرزندان و یا دزدیده شدن این کودکان در زمان خردسالی و به کارگیری آنان به عنوان کودکان کار باشد. بسیاری از این کودکان و نوجوانان نیز از همان ابتدا توسط افرادی برای انجام کارها و مشاغلی کاذب مورد سو استفاده افراد سودجو قرار می گیرند. مشاغلی که بیشترین نفع را برای سردسته آنها دارد و کمترین سود و مزیت را برای افرادی که آن را انجام می دهند. مانند شغل کاذبی که بازتاب آن را در پل های عابر پیاده ای که نرده یا پله ندارد و یا گاردریل هایی که از کنار خیابانها بریده شده اند و یا تابلوهای بریده شده راهنمایی رانندگی در بزرگراه های کشور و... دید.
در سکانس ابتدایی سریال "یاغی" به کارگردانی "محمد کارت" نیز دقیقا به این معضل اجتماعی و به بی هویتی شخصیتی اشاره می شود و شخصی به نام "جاوید" با بازی درخشان "علی شادمان" که در گروه این ارازل و اوباش قرار دارد، نمونه چنین افرادی است. "علی شادمان" را از بازی در اولین تجربه بازیگری اش در فیلم سینمایی "میم مثل مادر" در سنین خردسالی اش می شناسیم. اما به جرات باید گفت که در این سریال نیز به لحاظ سبک بازیگری و دیالوگ هایش و به لحاظ فیزیکی بسیار خوش درخشیده است.
“جاوید“ را می توان قهرمان این سریال و پسری جسور و یکه تاز دانست. او در این سریال پسری حدودا 21 ساله است. او دارای بدنی ورزیده و تنومند و علاقمند به برخی از رشته های ورزشی می باشد. او همچنین جزو کودکان کار و بسیار جدی اما مهربان و دلسوز و بی هویت می باشد که با خواهر ناتنی اش عاطفه زندگی می کند. او برای رسیدن به عشق دوران نوجوانی اش "ابرا" حالا پله های دادگاه را برای کسب هویتش طی می کند. پدرش فردی معتاد و فقیر بوده که از همان دوران کودکی برای او شناسنامه ای نگرفته است. مادرش را نیز در همان دوران خردسالی از دست داده است.
پسر جوانی که عاشق و شیفته دختر مردی شده است که به عنوان پادو و زیردست برای او کار می کرد. دختری که دارای خانه و خانواده با سبک و سیاق نسبتا سنتی است به زودی برای ازدواج با یک پسر ثروتمند به همراه دایی خود از کشور خارج شود. اما این شخصیت نیز عاشق “جاوید“ شده است شخصیتی که خانواده اش اورا فردی بی اصل و نسب می دانند. همانطور که در سکانسی از فیلم که مادر “ابرا“ با دیالوگ های نیش دارش و ضربه ای محکمی که به صورت جاوید می زند، می توان نفرت او از این شخصیت را دید.
اما شخصیت دیگری که تاثیر فراوانی روی روند زندگی این شخصیت دارد "اسی قلک" با بازی "امیر جعفری" می باشد. مردی که در یک گورستان ماشین در حاشیه شهر زندگی می کند. این شخصیت واسطه ای است برای شرط بندی و مسابقاتی که قرار است جاوید در آنها شرکت کند. نفعی که او از شرکت جاوید در این مسابقات می برد، تعیین کننده برنده یا بازنده بودنش می باشد. اسی قلک در این سریال دو وجه شخصیتی مثبت و منفی دارد.
این شخصیت در سکانس های ابتدایی این سریال برای مخاطب بسیار مثبت جلوه میکند. آن هم با پول های هنگفتی که به او برای انجام امور دادگاه به جاوید برای اخذ شناسنامه و هویت می دهد. اما در قسمت بعدی این سریال می بینیم که او چگونه روند و نتیجه دادگاه را مکررا به ضرر جاوید تمام می کند. حتی شاهدانی را که باید از او در دادگاه حمایت نمایند، را از دور و اطراف او پراکنده می کند. آن هم با حدس و گمان های نادرستی که در مورد جاوید به آن شاهدان می گوید. اما نکته مهم داستان اینجاست که تنها فردی که این جاوید اعتماد کاملی به سان یک قهرمان به او دارد، همان "اسی قلک" در این سریال است.
این شخصیت چنان تاثیری در روند اتفاقات افتاده و جریانات بعدی زندگی جاوید دارد که مخاطب را برای دیدن ادامه این سریال جذب می کند. اما در واقعیت او ضد قهرمانی است که قصد تخریب شخصیت وی را به روش خودش دارد. با توجه به پیرنگ های این سریال جستجو ی هویت می توان گفت که مخاطب نیز با جاوید (قهرمان داستان) همراه می شود تا به این حقیقت که پدر حقیقی او کیست، پی ببرد.
برای یافتن پاسخ این سوال ادامه این سریال را از شبکه نمایش خانگی فیلیمو تماشا کنید.
من عاشق این فیلمم حتما ببینیدش