- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- ریشه های مردسالارانه فوتبال و مشکلات زنان برای مسابقه
ریشه های مردسالارانه فوتبال و مشکلات زنان برای مسابقه
بررسی جایگاه زنان در فوتبال، امروزه بهیکی از پژوهشهای مهم در حوزههای مختلفاندیشه و علوم اجتماعی تبدیل شده است. هر جند در دورههای مختلف توانایی زنان در ورزش فوتبال چندان شناخته شده نبود اما امروزه حضور زنان در فوتبال توجه، همگان را به خود معطوف کرده است. مولفین در این مقاله که ترجمه فصلی از کتاب: Football Nationality & the State( ویک دوک - لیز کرولی/ترجمه آرش رستگار زاده- عباس نراقی) است میکوشند به مبحث زنان و فوتبال بپردازند.
گاهی از اوقات جایگاه زنان در مفهوم یك ملت، به سختی قابل درك است. در واقع زنان تا كنون در اغلب موارد از شركت در صحنه اصلی اجتماع محروم بودهاند. جدای از این، این امر مربوط به تعصب مؤلفین نیست بلكه نتیجه این واقعیت است كه در كشورهایی كه در آنها تحقیقاتی در این زمینه صورت گرفته است نه تنها به فوتبال به عنوان یك ورزش مردانه نگریسته شده است بلكه ملتها بر پایه دولت و پیشقدمی ملی گرایی به صورت گستردهای مردانه باقی مانده است .
در طول تاریخ، زنان در عرصه سیاست ناشناخته و در حاشیه بودهاند ،در واقع بیش از نیمی از جمعیت جهان نادیده گرفته شدهاند و در طی مراحل تصمیم گیریها فقدان آنها احساس شده است. علیرغم تلاشهای پی در پی زنان از سال 1960، فوتبال نیز زیر حكمرانی مردان میباشد. ساختار سیاسی دولت در فوتبال نیز بازتاب یافته است، ورزشی كه توسط مردان برای مردان به وجود آمده است .
توجه آكادمیك اخیر به ورزش در محبوبیت رو به افزایش منسوب به رشتهای جدید یا همان جامعه شناسی ورزش بازتاب پیدا كرده است، چنانچه توجه به ورزش بانوان باعث انتشار جراید زیادی در این زمینه شده است. در هرحال تحقیقات كمی در زمینه نقش زنان در ورزش فوتبال صورت گرفته است. بسیاری از تحقیقات در زمینه بانوان و ورزش به همراه دیدگاه فمینیستی به ورزش از ایالات متحده سرچشمه گرفتهاند یعنی از جایی كه این نوع فوتبال نسبت به سایر كشورها از محبوبیت زیادی برخوردار نیست. بعلاوه فوتبال در آمریكا بیشتر ورزشی زنانه به حساب میآید تا مردانه. تمركز این فصل بیشتر بر روی نقش بانوان در فوتبال انگلستان میباشد، اما ممكن است نتیجه گیریها به سمت موقعیت حاصل شده در اغلب دولتهای انگلستان كه فوتبال در آنها یك ورزش ملی محسوب میشود گرایش پیدا كند. برخی از دلایلی كه چرا بانوان به صورت سنتی در بسیاری از كشورها از فوتبال محروم شدهاند توضیح داده خواهد شد و همچنین به بررسی میزان درگیری زنان در بخشهای مختلف فوتبال از قبیل بازیكن، طرفدار و یا تماشاچی خواهیم پرداخت. نشان داده خواهد شد كه چگونه نقش بانوان در فوتبال برای مدت زیادی به حاشیه كشانده شده و نادیده گرفته شده است و تنها اخیرا علاقه آنها به فوتبال به خصوص به عنوان طرفدار، پر رنگ و پر اهمیت شده است. پیشرفتهای به دست آمده در اوایل دهه نود و تغییرات به وجود آمده در روابط زنان با فوتبال به صورت جزء به جزء بررسی خواهد شد . مسایل جدا اما مربوط به نقش بانوان در فوتبال در سه محدودهی گفته شده به بحث گذاشته خواهد شد، به اضافه مسایل نسبی كه در آنها غیبت زنان به صورت نسبی در تمام مناطق و سطوح فوتبال مشاهده میشود و مسایل وابسته كه در آن چگونگی دخالت بانوان در فوتبال با دخالت مردان ارتباط داده میشود.
دلایل محرومیت بانوان از فوتبال
پیش از كاوش در این امر كه چرا زنان به صورت سنتی از دنیای فوتبال به دور بودهاند، بهتر است به این نكته توجه داشته باشیم كه نادیده گرفته شدن بانوان در نواحی مختلف زندگی اجتماعی امری غیر معمول نیست. فوتبال به عنوان یك ورزش، سیمایی از یك فرهنگ است و همانند دیگر جنبههای یك اجتماع مانند فعالیتهای سیاسی و اقتصادی زیر حكمرانی گروه اجتماعی خاص میباشد كه در آن(اغلب مردان) زمام امور را به دست گرفتهاند. تئوریهای فمینیستی مردان را به این امر متهم میكنند كه آگاهانه به دنبال مشروع نمودن قدرت خود در ورزش با بهره گرفتن از مفهوم پدر سالاری میباشند. در اینجا هدف ما این نیست كه به نمایندگی از زنان در فوتبال به دنبال مقصر باشیم. در واقع ما به دنبال تصمیم گیری این امر نیستیم كه آیا مقصری وجود دارد یا خیر اما اكتشاف در بارهی دلایل محتمل غیبت زنان در فوتبال مایهی خشنودی است. ضروری است كه دیدگاه تاریخی این قضیه را نیز شرح دهیم .
در نیمه اول قرن نوزدهم در بریتانیا بود كه نفوذ مردان بر زنان به چالشی مبدل شد و به آغاز فرسایش شدید دگرگونی نقشهای مردان و زنان انجامید در بخش دیگری از همین قرن بود كه حركتی متضاد در زمینه ترویج برتری اهمیت نقشهای مردان و زنان انجام گرفت.
موسسات اجتماعی مربوط به ملكه ویكتوریا امتیازهای مربوط به جنسیت را ترویج دادند و از ورزش به عنوان حربهای برای اثبات برتری مفهوم ایدئولوژیك مردان بر زنان مدد گرفته شد. این برتری هم به صورت فیزیكی و هم به صورت اخلاقی به وجود آمد. مردان هم در مسند قدرت بودند و به این امر كمك میكردند.
ضروری است كه دیدگاه تاریخی این مطلب را نیز توضیح دهیم. حقیقت دیگر تاریخی فقدان مشاركت كلی و سنتی زنان در شكل گیری مسایل مربوط به اوقات فراغت است كه ورزش و مخصوصا فوتبال بخش كوچكی از آن است. مسئولیتهای بانوان به كار خانه محدود میشد و وظیفه آنها بزرگ كردن بچهها و سیر كردن شكم شوهری بود كه از سر كار میآمد. بنابر این وقت كمی برای گذراندن، جدای از فضای خانواده وجود داشت. به هر حال دلیل اصلی اینكه بانوان از اجتماع فوتبال به دور هستند، قدرت گرفتن نقشهای جنسیتی در فوتبال است.