خاستگاه جشنها و آیینهای ایرانی، با پدیدههای کیهانی و طبیعی و همچنین با ویژگیهای اقلیمی و...
ناگفته هایی درباره ی عید نوروز
خاستگاه جشنها و آیینهای ایرانی، با پدیدههای کیهانی و طبیعی و همچنین با ویژگیهای اقلیمی و زیستبومی، پیوندی ژرف و شگرف دارد. آسمونی در این بخش با انتشار مطلبی در مورد عید نوروز، نگاهی متفاوت به این آیین باستانی می اندازد.
ناگفته هایی درباره ی عید نوروز
از جمله جشن های ایرانی که ریشه در طبیعت دارند، جشن نوروز است. نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته میشود، پیام آور نو شدگی سال و آمدن گرما و مرگ زمستان و رویش دوبارۀ طبیعت، و زمان خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن به طبیعت و شروع به حیات اجتماعی دوباره در جامعه است. نوروز، سمبل تحول و تغییر و دگرگونی است. علاوه بر این که طبیعت بیجان، جانی تازه میگیرد، ایرانیان نیز با خانه تکانی و پوشیدن لباس نو و دیگر آداب و رسومات این عید سعی میکنند به استقبال این تحول بروند. بدون شک این تحول به سمت نیکویی و بهتر شدن است و به همین جهت است که بزرگداشت این روز از اهمیت خاصی برخوردار است.
پس از ورود اسلام به ایران، اسلام نه تنها با عید نوروز مخالفت نکرد بلکه آن را گرامی خواند و از آن به عنوان یک عید مقدس یاد کرد.
در خصوص نوروز و نکو داشت آن در اسلام، احادیث و روایات بسیاری از پیامبر(ع) و امامان(ص) موجود می باشد. گزیده ای از احادیث در شان و عظمت نوروز:
به علی(ع) هدیه نوروزی عطا شد، فرمود: این (هدیه) چیست؟ گفتند: یا امیرالمومنین (هدیه) روز نوروز است پس علی(ع) فرمود: «هر روز را برای ما نوروز بسازید».
برای پیامبر خدا، سینیای حلوا (شیرینی) هدیه آوردهاند. حضرت پرسید: «این چیست؟». گفتند: امروز، نوروز است؛ عید بزرگ پارسیان. حضرت، از آن حلوا خوردند و باقی را در میان اصحاب، تقسیم کردند و فرمودند: «کاش هر روز برای ما نوروز بود!».
از امام علی نقل شده است که به آن حضرت فالوده هدیه دادند، فرمود: به چه مناسبت است؟ گفتند: به مناسبت روز نوروز، فرمود: «اگر قدر بدانید پس هر روزی نوروز است».
روایات دیگری هم در این خصوص وجود دارد که نشان می دهد در آن زمان بسیاری از مردم به خدمت علی(ع) هدیه نوروزی می برده اند و آن حضرت قبول می فرمودند. هدیه ها غالبا عبارت بودند از شکر، فالوده، سمنو و گاه لباس های گران بهای زرباف که در ظرف هایی از نقره می گذاشتند و به خدمت آن حضرت می بردند.
از معلی بن خنیس روایت شده است که گوید: در روز نوروز بر امام صادق (ع) وارد شدم.
امام پرسید: ای معلی آیا این روز را میشناسی؟
گفتم: نه. ولی روزیست که ایرانیان از آن تجلیل می کنند و در آن به همدیگر تبریک گفته و دعای خیر می کنند.
فرمود: سوگند به خدای کعبه که این، رمزی دیرینه دارد و برایت روشن میسازم تا آگاه گردی. گفتم: سرورم؛ آموختن این امر از شما برایم بهتر از اینست که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.
فرمود: «ای معلی روز نوروز همان روزیست که خداوند در آن از بندگانش عهد گرفت که او را عبادت کنند و هیچ چیزی را شریک او ندانند و این که به رسولان و انبیا و اولیایش ایمان بیاورند و آن اولین روزیست که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهای باردار کننده در آن وزیده است و گل ها و شکوفه های زمین آفریده شده است. و آن روزیست که کشتی نوح(ع) به کوه جودی قرار گرفته. و آن روزی است که در آن قومی که از ترس مرگ از خانه های خود خارج شدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را می میراند و سپس آن ها را در این روز زنده کرد. و آن روزیست که جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل گردید. و آن همان روزیست که ابراهیم(ع) بت های قوم خود را شکست. و آن همان روزیست که رسول خدا امیرالمومنین علی(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بت های قریش را از بالای خانه خدا به پائین انداخت و آن ها را خرد کرد.»(4)
معلی بن خنیس از امام صادق(ع) نقل می کند که فرمود:
«همانا نوروز، همان روزی است که پیامبر(ص) برای علی(ع) در غدیر خم از مردم عهد گرفت پس مردم اقرار کردند به ولایت پس خوشا به حال کسی که به عهد خود ثابت قدم ماند و وای به حال کسی که آن را شکست.
و آن همان روزی است که رسول خدا(ص) علی(ع) را به سوی وادی جن روانه کرد پس از آن ها عهد و پیمان گرفت.
و آن همان روزی است که علی(ع) در آن روز بر اهل نهروان غالب شد و ذوالثدیه را کشت.
و آن همان روزی است که قائم ما اهل بیت و صاحب امر ظاهر خواهد شد و خداوند او را به دجال غلبه می دهد، پس آن حضرت دجال را بر کناسه کوفه به دار می کشد. و هیچ نوروزی نیست مگر آن که ما در آن انتظار فرج را داریم، برای این که نوروز از ایام ماست، ایرانیان آن را حفظ کرده اند، و شما(عرب ها) آن را ضایع کردهاید.
پس پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل از خداوند خواست که زنده کند قومی را که از ترس مرگ از خانه هایشان بیرون رفتند و آنها هزاران نفر بودند و خداوند همه آنها را بمیراند. پس خداوند به آن پیامبر وحی کرد که در گورهای آن ها آب بریزید، پس ریختن آب به آنها در همین روز بود پس زنده شدند و حال این که سی هزار نفر بودند پس آب ریختن در روز نوروز سنت قدیمی گردید، اما هیچ کس علت آن را نمی داند مگر راسخان در علم و آن اولین روز از سال ایرانیان است.» (5)
معلی بن خنیس از آقا امام صادق(ع) درباره نوروز روایت کرد فرمود: «هر وقت نوروز شد، پس غسل کن، و پاکیزه ترین لباسهایت را بپوش و خوش بو کن خود را با بهترین عطرهایت و آن روز را روزه بدار.»