جایگاه ازدواج از دیرباز در فرهنگ غنی ایران
در فرهنگ غنی ایرانی ازدواج و پیوند زناشویی پایه و اساس یک خانواده و در نتیجه یک جامعه موفق و اخلاقی است .
بزرگان این سرزمین به موجب جلوگیری از سست شدن اخلاقیات در جامعه و کنترل انحطاط و فحشا و همچنین استواری تفکر و اندیشه زنان و مردان ایرانی ، ازدواج را یکی از مهم ترین ارکان جامعه بر شمرده اند . از دیدگاه اجتماعی چه در حیات اقتصادی ، چه مادی ، چه معنوی و روحانی این سنت نتایج پر ثمری دارد که مهم ترین آن قوام خانواده ها و در نتیجه یک اجتماع است . هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند . به طور کلی میتوان گفت که انسانی موفق و پویا است که هر روز زندگی اش از روز گذشته اش کاملتر باشد . سیر طبیعی گیتی چنین است که دختران و پسران خردمند در پی رسیدن به استقلال فکری هستند و در نتیجه برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی تکامل و دانش و راهکارهای رسیدن به کمال هستند . ازدواج و گزینش همسر مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل زنان و مردان را فراهم میکند . متأسفانه در این میان نیز دختران و پسرانی هستند که مستثنی میباشند ، زیرا با عدم درک درست و منطقی از فلسفه ازدواج نه تنها به تفکر ، اندیشه و روان خود ضرر میرسانند بلکه در دراز مدت به سهم خود بروی یک جامعه نیز تأثیر منفی میگذارند .
گاتها چنین پند میدهد :
خواسته شما از خداوند ، خانواده ای خوب با راستی و پارسایی در کشوری آباد است .
از این روی در تمدن کهن ایرانی که یکی از پایه های تمدن بشری محسوب میشود بر این سنت نیک و اهورایی پافشاری شده است . در گاتها و متون پهلوی ایرانیان باستان در این مورد سخنها و پندهای بسیاری بیان شده است که ما باید برای بازگشت به آن شکوه و جامعه اخلاقی گذشته خود کوشش بسیار کنیم .
بر طبق باور ایرانیان کهن نخستین انتظار پسران ایرانی برای ازدواج با دختران ، نجابت و پاکدامنی زن بوده است .عفت و نیک نامی و دوشیزگی پیش از ازدواج برای زنان ضرورت داشته است .
خانمان سعادمتند اجر شوهر نیک و زن نیکو است و جایگاه اهورامزدا و امشاسپندان .
و یا این سخن نیک از گاتها که مهم ترین سند ارزشمند اخلاقی و دینی ایرانیان باستان و جامعه کنونی ایرانیان راستین محسوب میشود : پاکدامنی و پارسایی از ارزش های ویژه زنان است .
شخصیت زن یا مرد پس از ازدواج به یک شخصیت اجتماعی تبدیل میشود ؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت و آینده فرزندان تلقی میکند و تمام هوش ، ابتکار و استعدادهای خود را به کار میگیرد و خود را مسئول آینده وی میداند ؛ به عبارت دیگر، مهم ترین احساس مسؤولیت اجتماعی در او برای نخستین بار شکل میگیرد و بسیاری از شایستگیها و توانمندیهای نهفته در درونش را شکوفا میسازد . تا بتواند مسئولیتهای سنگین تری را نیز در جامعه بر عهده بگیرد . همچنین زنان و مردان میتوانند در کنار یک همسر خردمند و مهرورز در راه درست و منش نیک ایرانی گام برداند و نواقص یکدیگر را برطرف سازند و در نتیجه جامعه ای اخلاق گرا ، دانش پژوه و متمدن را نیز بنا سازند .
به درستی که زرتشت فرمود :
زن و شوهر باید کوشش کنند تا در راه راستی و پاکی از یکدیگر پیشی جویند . مسابقه زندگی در پیمودن راه راستی است .
بنابراین ، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست . در واقع خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است . یعنی در کنار جنس مخالفش کامل میشود . مرد به زن نیازمند است و زن به مرد . هر کدام از دو جنس از نظر روحی ، جسمی ، جنسی و معنوی به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم ، یکدیگر را تکمیل میکنند .
با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین ( ابوسعید ابوالخیر )
گزینش همسر در فرهنگ ایرانی موجب آرامش و امنیت خاطر میگردد و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است . از سوی دیگر عشق و مهر آریایی ایرانیان که شهره خواص و عام در جهان است میتواند در پرتو پیوندهای درست و خردمندانه تبلور یابد و به اوج کمالات برسد و الگویی برای نسلهای بعد نیز گردد .
چنانکه زرشت بزرگوار فرموده است :
عشق و وفاداری ریشه دار، در هر زندگی زناشویی نیاز است .
عشق و دلدادگی که جلوه ای از هنجار راستی است ، بر شما نیایش کنندگان فزون باد . جلوه با ارزش اشاعه ی عشق و دلدادگی است .
روانشناسان در بسیاری از موارد به این نتیجه رسیده اند که پس از دوره جوانی ، آن هنگامی که زندگی تنهایی را برای خود برگزیده اند سایه تنهایی ، بیهودگی و نداشتن پناهگاهی مستقل وهمیشگی را بر زندگی خود احساس میکنند .
ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته ، دلسوز و هم اندیش این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند . این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی ، وقار ، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد . در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد .
در منسکهای ایران زمین ، از چهار هزار سال پیش تاکنون به این امر سفارش بسیار شده است :
در زن گرفتن و پیوند گیتی را برقرار کردن کوشا باشید و از آن دوری نگیرید .
در زن خواستن و فرزند داشتن و دیگر خویشکاری کوشا باشید .
در همین راستا گزینش همسر ایده آل باید در سن مطلوب ازدواج مطرح و عملی شود ، زیرا پیش از سن مذکور و یا پس از آن انتخاب ها در بیشتر موارد اشتباه ، ناخواسته و یا دلخواه کامل یا نسبی نخواهد بود . این سن که به زمان مطلوب ازدواج شهرت دارد ، برای پسران در زندگی امروزی بین 24 تا نهایت 30 سال دیده شده است و برای دختران 20 تا 26 سال . در کمتر از آن پختگی لازم و انتخاب درست کمتر دیده میشود ودر بیشتر از این سن نیز انتخاب ها دشوارتر و توقع ها بالاتر میشود که بطوریکه در بسیاری موارد به عدم انتخاب منطقی و درست میانجامد از این روی بایستی ازدواج در سنین مطلوب آن صورت گیرد حتی اگر زوجهای ایرانی سالهای نخست زندگی را با مشکلات مادی زیادی مواجه باشند .
همدلی در فرهنگ ایرانی یکی از ارکان اساسی به شمار میآید . در سایه همدلی برای زنان و مردان ایرانی هر غیر ممکنی ، ممکن خواهد شد و مشکلات یکی پس از دیگری برطرف میگردد .
مولانا عارف بزرگ ایران زمین :
پس زبان خود محرمی دیگر است
همدلی از هم زبانی بهتر است
ایرانیان کهن پیوند دختران و پسران را فرخنده و پراهمیت میشماردند . به صورتیکه از عدد مقدس هفت برای شادمانی در جشنهای آنان بهره میبردند . ( هفت شبانه روز جشن و شادمانی و پایکوبی ازدواج ) عدد هفت یکی از اعداد آسمانی در نزد ایرانیان است که تا همین چند دهه پیش نیز اجرا میشده است و متأسفانه با گسترش شهرنشینی و گرفتاریهای زندگی مدرن کم کم به فراموشی سپرده شد . بیشتر از سوی دیگر ، ایرانیان ، مفتخر هستند که نامشان به عنوان نخستین پایه گذاران عهد ، پیمان و اخلاقیات جهان مطرح است . در سنگ نگاره های فره وشی یا فروهر که قدمتی بیش از چهار هزار سال دارد حلقه یا چمبره ای در دست انسان بالدار قرار دارد که از دیرباز تا کنون به حلقه پیمان زناشویی در نزد ایرانیان شناخته میشود و این مایه مباهات ملت کهن ایران زمین است . نمایی از فروهر باستانی موبدان زرتشتی پس از پشت سر گذاشتن هزاران سال فراز و نشیب در فرهنگ ایرانی همچنان به باورهای نیک نیاکانشان پایبند هستند و دختران و پسرانی را که میخواهند با یکدیگر پیوند زناشویی برقرار سازند ، با توجه به آنچه که اشو زرتشت برای ما به یادگار گذاشته است ، چنین پند میدهند :
" پند و اندرز میدهم شما را ای دوشیزگانی که در آستانه زناشویی هستید و هم شما ای نوجوانان ، زیرا که نیک میدانم ، به گوش هوش بشنوید ، زندگی آسوده و اندیشه آسوده را در سایه دین و احترام و فرامانبرداری از پدران و مادران بجویید . چون در سایه پرهیزکاری است که عشق و مهر و محبت شما هر روز عمیق تر و نیرومند تر خواهد شد و تنها در این صورت است که به لذت و خوشی سالم دست خواهید یافت . "
همچنین ازدواج در یکی از کهن ترین سندهای تاریخی ایران و جهان که به اوستا مشهور است اشاره شده است . در یشتهای اوستا ، ارت ایزد خانواده خوب و نماد شوکت و جلال است . ایزد ارت سفارش به پیوند میان دختران و پسران میکند و از زنانی که فرزند بدنیا نمیآورند و یا سقط جنین میکنند شکایت میکند . اشاره شده است که فروغ اهورایی به چنین افرادی نمیتابد .
ارت یشت از خانوادههایی که مانع از ازدواج دختران و پسران میشود شکایت میکند و چنین میگوید :
این زشت ترین کاری است که دشمنان آیین اهورایی انجام میدهند و دوشیزگان را از زناشویی و ازدواج باز میدارند و در خانه ها نگاه میدارند .
این امر در مهر یشت ، آبان یشت ، رام یشت ، فروردین یشت وهوم بیان شده است :
چون دوشیزگان به سن ازدواج رسند برای به دست آوردن همسران نیرومند و شوهران دلیر به سوی تو روی آورند . اردویسور آناهیتا پشتیبان و یاور دختران ایرانی است که در سن ازدواج قرار دارند .
با پای گذاشتن به عرصه زندگی مدرن در چند سال اخیر و در نتیجه گسترش تمدن غربی در جامعه ایرانی این سنت نیک کم رنگتر شده است و در نتیجه شوربختانه پایه های اخلاقی جامعه ایرانی نیز متزلزل شده است .
از عواملی که موجب شده است ازدواج در ایران طی این چند سال اخیر سیر نزولی داشته باشد میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
1 ) عدم مسئولیت پذیری در میان دختران و پسران و تربیت غلط در خانواده های ایرانی
2 ) عدم اعتماد به نفس نزد دختران و پسران جهت آغاز یک زندگی مشترک
3 ) افزایش تحصیلات اجتماعی و رشد توقعات کاذب و غیر منطقی در میان برخی دختران و پسران
4 ) تفریحات آزادانه دختران و پسران و تلقین به این امر که نیازی به زندگی مشترک نمیباشد
5 ) اعتقاد بر این امر که پس از ازدواج آزادیهای زودگذر اجتماعی از آنان سلب میشود
6 ) تجملگرایی میان خانواده های ایرانی و چشم و هم چشمیمیان بستگان
7 ) دوری گزیدن از زندگیهای معنوی و روی آوردن به زندگی های تک بعدی ماشینی
8 ) اعتقاد بر این امر که از دید دانش و تفکر ، توانایی لازم جهت تربیت فرزندشان را ندارند
9 ) اعتقاد بر اینکه توانایی برطرف کردن نیازهای همسرشان را ندارند
10 ) تفکر شبه روشنفکری در میان جوانان بی هویت و عمدتاً سطی نگر ، در نتیجه باور به زندگی و دوستی های موقت غربی
هنگامی که دختران و پسران با ناهنجاری ها اجتماعی مرزهای اخلاقی زندگی معنوی را بشکنند و آنرا به صورت یک عادت روزانه برای خود تلقی کنند ، هرگز نمیتوانند نقش یک مادر و یا یک پدر موفق را در زندگی اجتماعی پسین خود ایفا کنند . چنین افرادی چه زن و چه مرد هرگز در تربیت فرزندان خود موفق نخواهند بود . زیرا آنها به اصول انسانی و اخلاقی پایبند نبوده اند و نا خواسته فرزندانی که در آینده از آنان بوجود میآید نیز مانند خودشان با پایه های سست اخلاقی و اجتماعی تربیت میشوند و این امر در نسلهای بعد نیز گسترش مییابد و به سادگی میتواند موجب ویرانی یک جامعه کهن و اخلاقی همچون ایران شود .
در ایران زمان هخامنشیان که کشورمان اوج شکوه و عظمت خویش را یافته بود و نخستین امپراتوری احترام به ادیان و ملتها در جهان پایه گذاری شد ، ازدواج و بدنیا آوردن فرزند از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است . به طوریکه داریوش بزرگ هخامنشی در کتیبه جهانی بیستون کرمانشاه برای آنکه شرح خدمات حکومتش به ایران از گزند حوادث محفوظ بماند از اهورامزدا برکت فرزندان بسیار طلب میکند تا به درستی به نسلهای بعد برسد .
تا جاییکه شاهنشاهان هخامنشی به خانواده هایی که فرزند بیشتری و یا پسر بیشتری داشته باشند هدایا ارزانی میکردند .
مادران ایرانی در دوره هخامنشیان به دلیل آنکه فرزندان را تا سن پنج سالگی به طور کامل جهت تربیت درست برای شرکت در آموزشگاه های رسمیدر اختیار داشتند نقش بسیار مهم تربیتی را ایفا مینمودند .
از سوی دیگر گزینش همسر نباید به صورت بسته و ناشناخته صورت بگیرد . زیرا ازدواجهای ناخواسته و بی منطق که بر پایه احساسات زودگذر پایه گذاری میشود نه تنها میتواند موفق نباشد بلکه نقش ویرانگری نیز در جامعه ایفا میکند و زن و مرد نیز شکست بزرگی را در زندگی تجربه میکنند که ممکن است به تباهی زندگی شان بیانجامد . گزینش همسر با اتکا بر خِرَد ، منطق ، تکیه بر فرهنگ ها و باورهای طرفین و بینش صحیح موفق و سازنده و آموزنده خواهد بود .
همانطور که زرتشت بزرگوار فرمود :
همسر خویش را با خردمندی برگزینید .
گزینش همسر معیارهای فراوانی دارد . که بایستی به آن دقت بسیار کرد . مهم ترین آن را میتوان چنین دانست :
1 ) هم فکری ، تفاهم و سلیقه های نسبتاً نزدیک به هم در اساس پایه های زندگی مشترک
2 ) نزدیکی سطح اجتماعی و تربیت دختر و پسر
3 ) نزدیکی سطح خانواده های طرفین
4 ) نزدیکی سطح تحصیلات ، فرهنگ و شعور اجتماعی
5 ) نزدیکی مسائل اعتقادی و باورهای دینی دختر و پسر
6 ) نزدیکی سنی و یا پایین تر بودن سن دختر از پسر
در اندرز انوشه روان آذرباد مارسپندان خطاب به مردان آمده است که :
زن شرمگین را دوست باش و او را به زنی به مرد زیرک و دانا ده . چه ( چراکه ) مرد زیرک و دانا همچون زمینی نیک است که وقتی تخم نیک در آن افگنده ( کاشته ) شد حاصل نیک به دست آورد .
همچنین خطاب به زنان ایرانی اشاره شده است که :
ببخشای بر ما این نیکی را تا همسری به دست آوریم ، همسری جوان و نام آور ، از زیباترین آنها تا ما را در پناه خود گیرند و بتوانیم خانواده ای تشکیل دهیم ، تا به ما فرزندانی زیبا و دلبر و زبان آور بخشایند ، شوهرانی که از همه خوش بیان تر باشند .
آداب و رسوم ازدواج ایرانی نیز بر پایه مِهر و همبستگی خانواده ها بنا نهاده شده است . رسم ایرانیان بر این است که پیش از ازدواج مراسم خواستگاری انجام دهند و اگر دختر و خانواده وی پذیرفتند مراسم ازدواج اجرا میشود .
خواستگاری و دیگر مراسم های کهن ما نیز قدمتی بیش از دو هزار سال دارد . چنانکه کیکاووس فرستاده ای نزد شاه هاماوران فرستاد و دخترش را برای همسری خواستار شد . در صورتیکه میتوانست از قدرت و نفوذش برای گرفتن دختر هاماوران استفاده کند
بجهید کاووس را دل ز جای
چنین داد پاسخ که ای نیک رای
من او را از پدر خواستار
که زیبنده به مشکوی ما آن نگار
خسرو پرویز نیز هنگام ازدواج با شیرین معشوقه خود بر این رسم تأکید نموده است :
به موبد چنین گفت شاه زمان
که بر ما مبر جز به نیکی گمان
مر این خوب رخ را به خسرو دهید
جهان را بدین مژده نو دهید
مر او را به آیین پیشین بخواست
که این رسم و آیین بود آنگاه راست
از مهم ترین پیامدهای مخرب دوری گزیدن از این سنت کهن که هرکدام میتواند به نوبه خود موجب زیانهای جبران ناپذیر اجتماعی گردد میتوان به این موارد اشاره نمود :
1 ) توقف یا کاهش چشم گیر رشد جمعیت کشور و در نتیجه افزایش سن جامعه
2 ) افزایش زندگی های موقت ، مشترک یا زندگی های دوستی در پیش از ازدواج
3 ) پیدایش فرزندان ناخواسته در جامعه و سرنوشت نامشخص آنان در آینده
4 ) گسترش روابط بیش از حد و غیر اصولی با جنس مخالف که تنها برای ارضای نیازهای جنسی ، اجتماعی و تفریحی طرفین صورت میگرد
5 ) احساس پوچی و بی انگیزگی و روان پریشانی پس گذشتن از سن جوانی
6 ) بی اعتنایی به پایه های اخلاقی و معنوی زندگی انسانی
7 ) افسردگی و احساس تنهایی دردوره پس از جوانی
8 ) گسترش فساد اخلاقی و جنسی در جامعه و رشد بیماریهای مربوطه
9 ) نبود پشتوانه معنوی در سنین بالاتر
فرجام سخن :
امید است فرزندان این سرزمین که نیاکانشان از پایه گذاران دانش و فرهنگ و تمدن جهان بشمار میروند ، امروز نیز آنان چنین باشند و با استحکام باورهای اجتماعی ، دینی و ملی باردیگر نام بزرگ ایران زمین را در جهان پُرآوازه و جاوید نمایند . همچنین به سنت نیک ازدواج که بخش لاینفک فرهنگ غنی ایرانی است پایبند باشند . تا اخلاقیات ایرانی بیش از پیش زنده و پابرجا بماند و جامعه و فرهنگ جهانی ایران از این هجمه ضد اخلاقی غربی که بر اساس های استعماری ، سایه به روی این سرزمین افکنده است مصون بماند و دانش و پیشرفت و فرهنگ ایرانی را بیش از پیش گسترش دهند .
به امید پیوندهای نیک برای دختران و پسران ایران زمین که همسرانشان دوست و عاشق آنان خواهند بود .
فرهنگ فقط برای ایرانه
اشتباه نکنین فرهنگ فقط برای ایرانیه هستند کسانی که در ایرانند ولی ایرانی نیستند :wink:
آیا من ایرانیم؟ :?: :?: :?:
شما یه ایرانی با فرهنگ هستید :wink: :roll: