
موسیقی در ایران باستان
طبق شواهد ایرانیان اولین انسانهایی بوده اند که برای موسیقی خطی(الفبایی) ابداع کردند.بنابر گزارش ها این خط- که ویش دبیره نامیده می شده و دارای 160حرف بوده که هر حرف وصدا نشانه ی جداگانه ای داشته است - به حدی کامل و جامع بوده که به وسیله ی آن حتی می توانستند اصوات موجود در طبیعت مانند صدای نغمه ی پرندگان و یا صدای وزش باد را ثبت کنند(این خط در زمان ساسانیان ترقی کرده،تعداد حروف آن از 160 به360 ارتقا پیدا کرد). موسیقی در ایران باستان
1- پیشدادیان(2441 سال- از 3569-تا 1128 قبل از میلاد) 2-کیانیان(420سال از 1128 تا 708ق م) 3-ماد ها (158 سال از 708 تا 550 ق م) 4-هخامنشیان (220 سال از 550 تا 187ق م) 5-سلوکیه (143 سال از 330 تا 187 ق م) 6-اشکانیان (پارتها) (475سال از 249تا226بعد از میلاد) 7-ساسانیان (420 سالاز 249 تا 646ب م)
به طور کلی موسیقی در تاریخ ایران به نوع های زیر تقسیم می شود که در بالا به رواج آن ها در برخی ادوار اشاره نامی کردیم و حال برای آن ها توضیحی آورده ایم.
موسیقی بزمی در شاهنامه به شواهدی برمیخوریم که میتواند نکاتی از موسیقی دورهی میانهی ایران را مشخص کند. معمولاً در شاهنامه واژهی رامشگر بهکار رفته است. در داستان کیکاووس میبینیم که مازندران مصمم میشود:
بــرفــت از بـــر پـــرده ســالار بــار خــرامـــان بـیــامـد بــر شـهــریار بگفتش کـه رامشگـری بر درست ابــا بـربـط و نــغــز رامـشگــرست بـفــرمــود تـا پیــش او خــوانــدنـد بـــر رود ســازانــش بنـشـانــدنـد بـه بربط چو بایست برخاست رود بــرآورد مــــازنــــدرانــــی ســـرود
و باز در شاهنامه میخوانیم که اسفندیار در چهارمین خوان، هنگامیکه در جنگل کنار چشمهای نشسته است، تنبور مینوازد و از جنگها و سرگردانیهایش بهآواز شکایت میکند:
هــمانــگــاه تـنـبــور در بــر گـرفــت سـرایـیـدن از کـام دل در گـرفــت همـی گفت با خـود یـل اسفنـدیار که هـرگـز نبینـم مـی و میـگسار نبـیــنــم جــز از شـیــر و از اژدهـــا ز چـــنــگ بـــلاهــا نیـــابــم رهــا
و در زادن رستم، سام دستور میدهد که جشنی بیارایند و رامشگران را بخوانند:
بــه شـادی بــرآمـد ز درگاه کـوس بیاراست ایوان چو چشم خروس بـفـــرمــود آئـیــن کــران تــا کــران همـه شهـر سگسـار و مـازندران مـی آورد و رامشـگــران را بـخواند به خواهندگان بـر درم بـر فشانـد
موسیقی رزمی سرودهای پهلوانی و ابزار موسیقی در جنگها نیز بهکار میرفته است و بنابر رویدادها، سرودها و سازها با یکدیگر هماهنگ میشدند. میتوان از مثالهایی که در فارسی میانهی مانوی آورده شده است استنباط کرد که در دورهی ساسانیان موسیقی چون نیرنگی در جنگ بهکار میرفته است. در روایت مانوی نقل شده است که مردان به دژی حمله کردند و به درون را نیافتند. پس، نگهبانان دژ را با آهنگ و سرود خوش فریفتند و چون آنان به دیدن نوازندگان رفتند ؛ دشمنان به دژ داخل شدند. در شاهنامه زال به رستم میگوید که هنوز برای جنگیدن جوان است و بهتر است خودش را با گوشدادن به سرودهای پهلوانی سرگرم کند:
تـــو را گــاه بــزم است و آوای رود کـشیـدن مـی و پـهلوانی سـرود نـه هنــگام رزمـست و ننگ و نبرد بــرآوردن از خـــاک بــر مــاه گــرد
موسیقی سوگواری در « یادگار زریران »، در میدان جنگ « بستور » بر بالای پیکر مردهی پدرش میرود و مرثیهی کوتاه و عمیقی را میخواند و در شاهنامه، هنگامیکه سهراب از مرگ « ژندهرزم » آگاه میشود به همراه خدمتکاران و رامشگران برای دیدن او میرود:
چـو بشنیـد سهـراب برجست زود بــیــامــد بــر ژنــده بــر سـان رود ابـا چـاکـــر و شـمــع و خنیـاگــران بــیــامــد ورا دیـــد مـــرده چنــان
و چون خسرو گرفتار میشود و قباد شیرویه او را به تیسفون تبعید میکند ؛ باربد به درگاه او میرود و نوحهسرایی میکند:
بـــســـازید نـــوحــــه بـــه آواز رود به بربـط همی مویـه زد با سـرود اَبــَـرپــهلــوانـی بـــرو مــویــه کــرد دو رخـسـارهی زرد و دل پـر ز درد
موسیقی در شکار نقش طاقبستان، خسرو پرویز را بههنگام شکار گراز نشان میدهد. در این نقش دو قایق بههمراه قایق خسرو وجود دارد که در یکی از آنها زنان چنگنواز هستند و در دیگری زنان خواننده که گروهی از آنها دست میزنند. بهرام گور عادت داشت که با شتر به شکار رود و همواره گروهی از دختران آوازهخوان او را همراهی میکردند. موسیقی در ضمن شکار، تنها برای خوشی شکارچی نبوده است ؛ بلکه راهی برای بهدام انداختن شکار نیز بوده است ؛ چون شکارچیان همواره بر این باور بودهاند که موسیقی سبب جلب شکار میشود و این سنت در هند هم موجود است.
موسیقی آموزشی استرابو میگوید که استفاده از آوازهای داستانی برای آموزش در زمان پارتها بهکار میرفته است و آموزگاران کارهای بزرگان را همراه با آواز یا بدون آواز برای شاگردان شرح میدادند.
موسیقی دینی در بندهش آمده است که : « وینبانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا خوانند ؛ بربط، تنبور، چنگ و هر ساز زهی را که نوازند، وین خوانند. » آثار استفاده از آوازهای مذهبی در ایران هم در متون باقی مانده است و هم در اشاراتی که به وسیلهی تاریخنویسان باستان شده، وجود دارد. اگر چه، در قرنهای بعد، میان دین و آئینهای پهلوانی تداخل میشود، به طوری که داستانهای قهرمانی وارد متنهای مذهبی میشود و خدایان قدیم به صورت قهرمانانی در حماسههای غیرمذهبی در میآیند. در دورهی میانه، معابد مانوی از موسیقی استفادهی کامل میکردند و ثروت عظیمی از سرودها و متنهای مذهبی بهجا گذاردهاند. آنها که برای بیان احساس خویش از همهی هنرها سود میجستند، به نقش موسیقی در شکل دادن و جایگزینی مفاهیم بهخوبی آگاه بودند. با مطالعه در آثار مانوی و نواهای بهجا مانده در سرودههای آنها میتوان گفت که: 1. مانویان نوع مخصوصی از موسیقی برای معابد خود داشتند و نواهای بهجا مانده تنها برای این آئین ساخته شده بود. 2. از ابزار موسیقی، طبل، چنگ، شیپور و نای را در مراسم خود استفاده میکردند. 3. روش همسرایی در خواندن سرودها بهکار رفته است. این روش به این صورت بوده است که یک آموزگار (رهبر سرایندگان) سرودی را میخواند و بعد گروه همسرایان (آموزنده) آن سرود را تکرار میکردند. این روش هنوز در خانقاهها مرسوم است.
من درمورد اهنگ باستانی می خام
خیلی عالی بود ولی دوره ی حکومتیه اشکانیان و سلوکیان غلطه.