- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم سرخپوست در جشنواره جهانی فیلم فجر

نقد فیلم سرخپوست در جشنواره جهانی فیلم فجر
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی نقد از فریده ذاکری
چقدر خوبه که بدونی اگه تو جشنواره فیلم فجر به دلیل تعدد فیلمها ازدحام و برخی سمپاتی های رایج نتوانستی فیلمی را ببینی پس از دو ماه باز هم در فضای جشنواره و محیطی آرامتر و قانونمند و با افرادی عاشق سینما بافرهنگهایی متفاوت میتوانی فیلمهای جاافتاده را ببینی و لذت ببری . جشنواره جهانی فیلم فجر این روزها در شرایطی در حال برگزاری است که علیرغم انتقادات عجیب و غریب به آن استقبال بهتر مخاطب به نسبت سالهای قبل کاملا احساس میشود. نظم بیشتر اکران و ساعت پخش دقیق فیلمها و سانسهای فوقالعادهای که طی شبهای اخیر برقرار شده، نشان از موفقیت این رویداد است و چقدر عالی است که موفق به دیدن فیلمی به مفهوم واقعی سینمایی شوی و از دیدن آن تا روزها و شاید هفته ها به اندیشه و تفکر بنشینی. امروز با دیدن فیلم به نهایت دیدنی و کم ایراد"سرخپوست" در جشنواره جهانی فیلم فجر پی بردم که هنوز میتوان به سینمای ایران امیدوار بود و هنوز هم سینمای ما قابلیت معرفی یک ستاره به دنیای فیلمسازی و بازیگری رادارد. فیلمی که در عین تلخ بودن شما را وادار به ادامه دیدنش و لذت بردن از آن میکند به گمان من هیچ بازیگر دیگری با بهترین میمیک صورت و عکس العملهای آنی نمی توانست به اندازه نوید محمدزاده تاثیرگذار و باورپذبرباشد .
سال 1347 زندانی قدیمی در جنوب ایران بهدلیل مجاورت با فرودگاه تازه تأسیس شهر در حال تخلیه است. رئیس زندان سرگرد نعمت جاهد به همراه مأمورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند .پس از جابجایی و شمارش آمار متوجه فرار یکی از زندانیان می شود که ....اولین نقطه قوت فیلم، فیلم نامه بسیار خوب آن است که نیما جاویدی خودش نوشته و من همیشه فیلمنامه را ارجح بر بازیگر و کارگردان می دانم . دومین نقطه قدرت فیلم سرخپوست در ارائه مفاهیمی که هدف اصلی فیلم هستند بسیار موفق عمل میکند. یعنی متن و مضمونیک ضد قهرمان دوستداشتنی که باید جدالی درونی و بیرونی را پیش ببرد و به سرانجام برساند . سرگرد بر خلاف اکثر شخصیتهای نظامی، کاراکتری تک بعدی ندارد و واکنشهای رفتاری او در شرایط مختلف و نحوه ارتباط گرفتنش با زندانی گم شده، از اصلیترین نقاط قوت این فیلم محسوب می شود.
تک تک حرکات نوید محمدزاده در فیلم سرخ پوستها را زیر آوارش له میکند. اینها همه، فیلم را به اثری تبدیل کرده که علاوه بر مخاطب سینمای بدنه، مخاطبان دیگر را هم دست خالی نمیگذارد. پایانبندی فیلم نیز گرچه تا حدودی حدسزدنی اما درستترین پایانی است که میتواند وضعیت را گرهگشایی کند.
در مجموع فیلم سرخ پوست اثری است که در سینمای ایران به آن نیاز مبرم داریم. فیلمی که بلد است داستانش را درست تعریف کند، در شخصیتپردازی؛ دست کم شخصیت پردازی قهرمانش (ضد قهرمانش) عملکردی قابل قبول دارد و بی حاشیهها و زواید مرسوم داستان را آنطور که باید به پایان میبرد. طرحش یک خرده پیرنگ عاشقانه هم میدهد که فضای زندان و کاراکتر رییس زندان را تلطیف کند. این عاشقانه به لطف بازی خوب نوید محمدزاده صاحب شیطنت و شوخطبعی و فضای درست میشود و البته به نظرم پریناز ایزدیار هم انتخاب خوبی برای نقش مددکار مهربان بوده است هر چند در شخصیتپردازی کاراکتر او به اندازه قهرمان فیلم که نوید محمدزاده باشد جزییات رعایت نشده درنتیجه برخی کنشها و واکنشهایش سوالبرانگیزوزیادی هندی میشود.
"سرخپوست» که بیشتر لوکیشن آن در زندان است، با محدود کردن فضای قصهگویی اشهم فضاسازی میکند و هم به فیلمساز امکان میدهد با دست بازتری قصهاش را بسط دهد. حبس شدن طولانی مدت دوربین در زندان و موفقیت فیلمساز در حفظ ریتم، بیننده را میترساند که با خارج شدن از فضای زندان، همه آن چیزی که شبیه جادو بوده است یکدفعه بر باد برود، اما بهمنش چه استادانه، جاهد را میان تپهای مشرف به زندان تعقیب میکند، همراه با کاراکتر اصلیاش به سمت زندان میدود و یکدست زندانی که قرار است فرودگاه شود را از زوایای مختلف به نمایش میگذارد. جاویدی، موفق میشود، درام جذاب و نفسگیرش را با یک پایان زیبا ببندد. پایانی که شبیه هیچ کلیشهای نیست و بیش از سایر قسمتهای فیلم بیننده را غافلگیر میکند و به او ثابت میکند که احمد و جاهد شبیه هم هستند و تمام این ماراتون عجیبوغریب، یکجور بازی قدرت میان دو مرد باهوش بوده است.
درپایان ازموسیقی بسیار زیبا و ارکسترال فیلم هم نباید غافل شد که بر محبوبیت فیلم میافزاید.