داستان زندگی شعیب
شعیب(ع) یکی از چهار پیامبران عرب است که عبارتند از: هود، صالح، شعیب، و حضرت محمد(ص). نقل شده که شعیب(ع) از جنبه فصاحت و بلاغت و برخورد پسندیده و مناسب وی در مورد دعوت مردم به ایمان به رسالت خویش، <خطیب پیامبران» نامیده شده است. امّت آن حضرت، اهالی مَدْیَن بودند که شهری است در سرزمین <معان» از نواحی شام که از سمت حجاز نزدیک دریاچه لوط قرار دارد. مردم آن دیار عرب بوده و از آنجا که شهر آنان بر سر راه کاروانهای بازرگانی قرار داشت، به تجارت و بازرگانی اشتغال داشتند.
گمراهی اهل مَدْیَن
مردم مدین به خدا ایمان نداشته و غیر او را پرستش میکردند و از نظر اخلاق بدرفتارترین مردم به شمار میآمدند و در دادوستد کم فروشی میکردند. خداوند شعیب(ع) را، که فردی از خود آنان بود، به سویشان فرستاد. وی آنها را به پرستش خدای یگانه دعوت کرد و خدای متعال اورا با معجزات خویش، پشتیبانی و حمایت فرمود. شعیب مردم را از انجام کارهای زشت و ناروا نهی کرد و آنها را به عدالت دستور داد و از ظلم و ستم بر حذر داشت. به آنها تأکید کرد که اگر سخنش را باور دارند، بدانند اموال و دارایی که خداوند از طریق حلال بدانان عطا فرموده، بهتر از اموالی است که آن را از راه حرام گرد آوردهاند. در توان شعیب نبود که قوم خود را از کارهای زشت بازدارد و او تنها، پنددهندهای امانتدار بود.
وَإِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ وَلا تَنْقُصُوا المِکْیالَ وَالمِیزانَ إِنِّی أَراکُمْ بخَیْرٍ وَإِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ * وَیا قَوْمِ أَوْفُوا المِکْیالَ وَالمِیزانَ بالقِسْطِ وَلا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِی الأَرضِ مُفْسدینَ * بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَما أَنَا عَلَیْکُمْ بحَفِیظٍ؛
و پیامبر مهربانشان شعیب را به مدین فرستادیم. او گفت: ای قوم، خدا را پرستش نمایید. خدایی جز او ندارید و کم فروشی نکنید. من خیرخواه شما هستم و در مورد فرود آمدن عذاب سخت الهی بر شما بیمناکم و ای مردم، در خرید و فروش (کیل و وزن) با انصاف و عدالت عمل کنید و به مردم کم فروشی نکرده و در زمین ایجاد فساد و تبهکاری نکنید. اگر ایمان داشته باشید آنچه را خداوند برایتان باقی بگذارد بهتر است و من نگاهبان شما نیستم.
وَإِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبّکُمْ فَأَوْفُوا الکَیْلَ وَالمِیزانَ وَلا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَلا تُفْسدُوا فِی الأَرضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛
و ما برای اهل مدین برادر مهربانشان شعیب را به رسالت خود فرستادیم. او گفت: ایمردم، خدا را بپرستید و خدایی جز او ندارید. اکنون از جانب خداوند بر شما برهانی روشن آمد. در سنجش کیل و وزن با عدالت رفتار کنید و در دادوستد با مردم کمفروشی ننمایید و پس از اصلاح در زمین، به فساد و تباهی نپردازید و اگر ایمان به خدا داشته باشید. این کار برای سعادت شما بهتر است.
یکی از موارد گمراهی آنان این بود که بر سر راه کسانی که نزد حضرت شعیب(ع) میآمدند. مینشستند تا آنها را از رهنمون شدن به راه خدا باز دارند و رسالت آن حضرت را به باد انتقاد میگرفتند و مؤمنین را تهدید میکردند. شعیب(ع) از این عمل آنان نگران بود، آنها را به نعمتهای الهی که بدانان ارزانی داشته بود یاد آوری میکرد، چه اینکه خداوند آنها را پس از آنکه تعدادی اندک بودند کثرت بخشید و پس از فقر و تنگدستی، بینیازشان ساخت. شعیب آنها را متوجه نمود تا از کیفری که خداوند، تبهکاران قبل از آنها را بدان گرفتار ساخته است عبرت گیرند. و سپس سخن خویش را بدانان عرضه کرد وگفت: شما به دو دسته تقسیم شدهاید: یک دسته به خدا ایمان آورده و دعوت مرا تصدیق کردهاید، و دسته دیگر بدان کفر ورزیده و دعوتم را تکذیب نمودهاید، ومن در این خصوص داوری را نزد خدای سبحان میبرم تا او در اختلافات میان من و شما داوری کند و او برترین حاکم و داور است. خدای متعال فرمود:
وَلا تَقْعُدُوا بکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بهِ وَتَبْغُونَها عِوَجاً وَاذکُرُوا إِذ کُنْتُمْ قَلِیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ المُفْسدینَ * وَإِنْ کانَ طائِفَةٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بالَّذی أُرْسلْتُ بهِ وَطائِفَةٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبرُوا حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنا وَهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ؛
و به هر طریقی در کمین گمراه کردن مردم و بازداشتن آنها از راه خدا نباشید تا هر کسی را که به خدا ایمان آورده، به راه کج و ضلالت بیندازید. به یاد آرید زمانی را که شما تعدادی اندک بودید و خداوند بر تعداد شما افزود، بنابراین بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود و اگر به آنچه که من از طرف خداوند مأمور به تبلیغ آن شدهام، گروهی ایمان آورده و گروهی ایمان نیاورند، شما صبر پیشه کنید تا خداوند میان ما داوری کند چه اینکه او بهترین داوران است.
تمسخر مردم
مردم، سخن حضرت شعیب(ع) را به تمسخر گرفته و به وی اهانت روا داشتند و گفتند: آیا نمازت در تو تأثیر کرد و تو را راهنمای ما قرار داد، تا ما را به دست کشیدن از پرستش بتهایی که پدرانمان میپرستیدند وادار نمایی و از تصرف در اموالمان آنگونه که دلمان میخواهد ممنوع سازی، توکه در نظر ما انسانی بردبار ودانا بودی، چرا این کارها از تو سرمیزند!؟
شعیب(ع) در پاسخ آنها فرمود: ای مردم، به من بگویید اگر من از ناحیه خداوند دارای دلیل وبرهان روشن بوده وبدان یقین داشته باشم و او با لطف و کَرَمش به من روزی حلال عنایت کرد، آیا با وجود این همه نعمتی که به من داده، میسزد که بدو خیانت ورزیده و در امر و نهی او به مخالفت وی برخیزم؟. من از پند و نصیحتم تا آنجا که بتوانم نظری جز اصلاح مردم ندارم و جز با کمک و پشتیبانی خداوند، به حق، دست نیافتم، بنابراین به او متّکی بوده و تنها به سوی او باز میگردم.
وی سخنش را ادامه داد وگفت: ای مردم، اختلافی که بین من و شماست، سبب نشود که شما عناد ورزیده و بر کفر خویش پافشاری کنید؛ زیرا بلایی که بر سر قوم نوح یا هود و یا قوم صالح آمد، بر شما نیز وارد میشود. دوران و تاریخ قوم لوط و سرزمین آنها و هلاکتشان، فاصله زمانی چندانی با شما ندارد، آن را خوب به یاد آورید، از سرنوشت آنها عبرت بگیرید تا به بلایی که آنان گرفتار شدند مبتلا نگردید و از خدا بخواهید که از گناهانتان در گذرد و نادم و پشیمان به سوی او باز گردید تا گناهانی را که از شما صادر شده ببخشاید، چه اینکه پروردگارم به توبه کنندگان دارای رحمت و مغفرتی بس وسیع است:
قالُوا یا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوالِنا ما نَشاءُ إِنَّکَ لَأَنْتَ الحَلِیمُ الرَّشیدُ * قالَ یا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَما أُرِیدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلّا الإِصْلاحَ ما اسْتَطَعْتُ وَما تَوْفِیقِی إِلّا باللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ * وَیا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شقاقِی أَنْ یُصِیبَکُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَما قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ ببَعِیدٍ * وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبّی رَحِیمٌ وَدُودٌ؛
قوم شعیب به او گفتند: آیا نمازت تو را واداشته که ما از پرستش آنچه که پدرانمان میپرستیدند یا از تصرف در اموال به دلخواه خودمان دست برداریم. تو شخصی بسیار بردبار و درست کار هستی. شعیب گفت: ای قوم، آیا اگر من از جانب پروردگار حجت روشن ودلیلی قاطع داشته باشم و او برای من رزق حلال و پاکیزه عطا کند، او را اطاعت نکنم؟ و هدف من از نهی کردن شما ضدیت با شما نیست، بلکه تا بتوانم مقصودم اصلاح امر شماست و از خدا در هرکار توفیق میطلبم و بر او توکل میکنم وبه درگاه او از شر بدان پناه میبرم. ای قوم، ضدیت و مخالفت با من سبب نشود که بر شما هم بلایی، مانند بلای قوم نوح و هود و صالح از جانب خدا نازل شود، به ویژه از قوم لوط که دورانشان دور از شما نیست، عبرت گیرید واز خدای خود آمرزش بطلبید و به درگاهش توبه و انابه کنید که او بسیار دلسوز و مهربان است.
نابودی اهل مدین
شعیب که هلاکت قوم خود را ملاحظه کرد، از آنان رو گردان شد و برای بیان بیگناهی خویش در ارتباط با آنان چنین گفت: من دستورات الهی را به شما ابلاغ کردم و اگر شما بدانها عمل کرده بودید، به سعادت و نیکبختی شما میانجامید و شما را بسیار پند و اندرز دادم، ولی شمابر گمراهی خویش باقی ماندید، بنابراین، پس از آنکه شما بر کفر و نافرمانی پافشاری کردید، چگونه برایتان محزون و اندوهگین شوم؟
فَتَوَلّی عَنْهُمْ وَقالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالاتِ رَبّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسی عَلی قَوْمٍ کافِرِینَ؛
شعیب از آنان روی گردان شد و گفت: ای قوم، من دستورات خدا را به شما ابلاغ نمودم و به شما پند و اندرز دادم، پس چگونه بر هلاکت کافران غمگین باشم.
دستور الهی صادر شد که اهل مدین به جرم سرکشی و طغیان نابود شوند، خداوند با رحمت خویش حضرت شعیب(ع) و کسانی را که با او بودند نجات داد و آنان را که کفر ورزیده بودند به هلاکت رساند. رعد و برقی مهیب، همراه با زلزلهای شدید آنها را فرا گرفت و آنان را به رو در انداخته و نابود ساخت و آثارشان از بین رفته، گویی اصلاً در شهرشان زندگی نمیکردهاند. آگاه باشید اهالی شهر مدین هلاک شده و از رحمت خدا دور گشتند، همان گونه که قبل از آنها قوم ثمود از رحمت الهی فاصله گرفته و دور شدند:
وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَالَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ برَحْمَةٍ مِنّا وَأَخَذَتِ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دیارِهِمْ جاثِمِینَ * کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیها أَلا بُعْداً لِمَدْیَنَ کَما بَعِدَتْ ثَمُودُ؛
هنگامی که حکم قهرما فرا رسید، شعیب و کسانی را که به او ایمان آورده بودند به لطف و مرحمت خود نجات دادیم و ستمکاران امت او را صیحه عذاب فرا گرفت که صبحگاهان همه به آن صیحه در دیار خود به هلاکت رسیدند. به گونهای که گویی هرگز در آن دیار نبودهاند. آگاه باشید که اهل مدین نیز مانند کافران قوم ثمود از رحمت خدا دور شدند.
خیلی خوب مختصر و مفید اگر راجع به عکسی که از قبر حضرت شعیب (علی نبینا و آله وعلیه السلام ) آورده شده توضیحی داده میشد و اینکه آن جناب در کجا مدفون هستند بهتر میشد با تشکر از سایت خوبتون
در سرزمین حضر موت قبری است که مردم آنجا معتقدند که قبر شعیب (ع) است.فاصله آن قبر تا شام دو ساعت راه است. در مورد مدت عمر حضرت شعیب(ع) از ابن عباس نقل شده است که شعیب(ع) 242 سال عمر کرده است و در بعضی از نقل ها عمر آن جناب بیش از این مقدار هم آمده است.