- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- به مناسبت 15 آبان ، سالروز تولد محمد دادکان ؛ ویژگی های یک مدیر محبوب ایرانی

به مناسبت 15 آبان ، سالروز تولد محمد دادکان ؛ ویژگی های یک مدیر محبوب ایرانی
به مناسبت 15 آبان؛ سالروز تولد محمد دادکان / اختصاصی آسمونی" href="https://asemooni.com">آسمونی - مهدی زارعی
ویژگی های یک مدیر محبوب ایرانی

طی چند سال اخیر ، بقدری فاجعه فوتبالی در فدراسیون های مختلف فوتبال رخ داده است که اگر موفقیتی نصیب فوتبال شود ، کمتر کسی می تواند آن را به حساب مردانی چون علی کفاشیان یا مهدی تاج بگذارد . اگر تیم ملی به جام جهانی صعود می کند ، تقریبا همه آن را به حساب درایت کی روش می نویسند اما وقتی تیمهای پایه شکست می خورند ، این شکست ها به پای فدراسیون نوشته می شود و بسیاری با حسرت از روزهایی یاد می کنند که مردانی چون محمد دادگان ، محسن صفایی فراهانی و ... رییس فدراسیون بودند .
اما چه عواملی سبب شده که از این نفرات به عنوان مدیری موفق یاد شود ؟ به مناسبت سالروز تولد محمد دادگان ( 15 آبان 1333 ) مروری داریم بر بخشی از اتفاقات در دوران ریاست وی بر فدراسیون فوتبال . فدراسیونی که هرگز با مشکل بازی تدارکاتی روبه رو نشد . قهرمان بازیهای آسیایی بوسان ( 2002 ) گشت ، عنوان سوم جام ملتهای آسیا را کسب کرد و جام بین قاره ای را برنده شد . اما در همان حال هرگز در آن ایام ، تیمهای پایه فوتبال ایران و باشگاههای کشورمان در سطح آسیا به کوچک ترین موفقیتی دست نیافتند و تیم امید ایران هم از رسیدن به المپیک بازماند .

1- دادگان پیش از ورود به فدراسیون فوتبال ، بارها و بارها گفته بود : حتی حاضر نیست اسمش در کنار امثال صفایی فراهانی بیاید ! اما وقتی در فدراسیون صفایی فراهانی پست گرفت ، دهانش برای همیشه از انتقاد بسته شد و اتفاقا بعدها دهان خیلی از منتقدها رو اجازه نداد که باز بشود .
دادکان اندکی بعد از ریاست فدراسیون و با اتمام بازیهای آسیایی بوسان ( که به لطف برنامه ریزی فوق العاده یک ساله دوران صفایی فراهانی با قهرمانی ایران در کره جنوبی همراه بود ) ، کار تکراری تمام مدیرهای قبلی رو تکرار کرد و خواست همه آثار مدیر قبل از خودش ( صفایی ) رو از بین ببرد . او ابتدا برانکو مربی تیم ملی و تیم امید بوسان را کنار گذاشت و هدایت اولی را به همایون شاهرخی داد و تیم امید را به دوست و هم تیمی سابق خود ، محمد مایلی کهن هدیه کرد ! اما باخت های پیاپی تیم شاهرخی به امثال عراق و اردن ، باعث شد که او مجبور شود با فشار سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک ( که نفراتی چون مهرعلیزاده و کفاشیان در آن حضور داشتند ) برانکو را به تیم ملی بازگرداند . افسوس که بهترین تیم امید تاریخ ایران ، هرگز چنین شانسی را نداشت و با هدایت محمد مایلی کهن در 3 بازی 2 مسابقه مقابل چین و کره جنوبی را باخت و عملا حذف شد . در آن زمان جوی که بازیکنان در آن گرفتار شده بودند ، یک فضای هولناک بود تا جایی که سرپرست تیم ( عزیز محمدی ) در رد فضای بسته تیم گفت « ما حتی به بازیکنان اجازه می دادیم موسیقی گوش کنند »

2- صفایی فراهانی در هنگام تاسیس لیگ حرفه ای ایران به باشگاهها گفته بود طی 3 سال باید به حداقل شرایط حرفه ای شدن برسند ؛ البته او بعد از یک سال از فدراسیون رفت اما وقتی دادگان رییس شد ، هرگز این دستور را عملی نکرد . تاجایی که سال 92 صفایی در مصاحبه ای گفت : هنوز هم قوانین حضور تیمها در لیگ بعد از 14 سال ، همان هایی است که من میخواستم بعد از 3 سال عوض شود .
3- در فدراسیون دادگان برای دوستان او ، همیشه تبصره و بند و ماده وجود داشت . نمونه آن زمانی بود که در لیگ چهارم حرفه ای دستور صادر شد همه مربیان مدرک آ داشته باشند . اما وقتی علی پروین با نام « سرمربی » وارد لیگ و پرسپولیس شد ، دادگان در دفاع از او گفت : پروین مدرک افتخاری آ دارد و این مدرک را پس از قهرمانی سال 1990 به دست آورده است .
4- دادگان بارها و بارها گفت : من به بازیکنانم گفتم : اگر شما طرفدار نظام باشین ، من همه گونه ازتون حمایت می کنم . به همین خاطر بارها و بارها نگذاشتم کسی متوجه شود کدام یک از ملی پوشان ما توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند . او این صحبت ها را در گفتگو با مجله همشهری تماشاگر هم تکرار کرد . ظاهرا در فدراسیون دادگان برای بازیکنان قانون شکن هم جا بود البته در صورت قرار گرفتن در اصول فکری وی و در چنین شرایطی خبری از جریمه برای بی انضباطی ها نبود .
5- بازیکن سالاری در دوره دادگان به شکل واضحی در تیم ملی وجود داشت : برای نمونه ، علی دایی وقتی بعد از بازی ایران و لائوس ، یک سکه بهار آزادی که به بازیکنها داده شده بود را دریافت نکرد ( دلیل این اتفاق ، غیبت او در بازی تیم ملی و سفر با تیم صبا باتری در باشگاههای آسیا بود ) تهدید کرد که از تیم ملی بیرون می آید و دادگان سریعا با دادن سکه ، به حواشی پایان داد . وحید هاشمیان هم یک بار تهدیدی مشابه کرده بود که سریعا حرفش توسط فدراسیون به کرسی نشست .
6- برخوردهای تبعیض آمیز با خبرنگارها از دوره دادگان شروع شد ؛ تا قبل از دادگان ، هیچ رئیس فدراسیونی دستور نمی داد که فلان خبرنگار سوال بپرسد و فلانی سوال نپرسد ... اتفاقی که از دوره دادگان آغاز شد ؛ دادگان که در دوره بازیگریش یک بار سوت را از دهان مربیش ( مهراب شاهرخی ) گرفت و به علی پروین داد تا عملا مربیگری پروین تو پرسپولیس را رسمیت ببخشد ، بعدها هم این رویه ادامه یافت ، از خبرنگارایی که جرم خیلی از آنها « جوان بودن » عنوان می شد تا کسایی که تو تلویزیون از وی انتقاد داشتن ( مثل پرویز زاهدی ، منوچهر زندی و ... که چون از فدراسیون انتقاد داشتند ، متهم می شدند به این که « آدم علی آبادی هستند ! »
واقعیت تلخ این است که در همه جای دنیا وقتی فوتبالی حرفه ای می شود ، ورود پول تا چند سال به جوانها انگیزه ورود به لیگ را می دهد ، به این ترتیب شاهد شکوفایی آن لیگ هستیم اما بعد از چند سال اثرات مخرب پول و ... خودش را نمایان می سازد ( حتی در لیگ انگلیس هم بعد از چند سال از تشکیل لیگ برتر ، آنها هم با فقدان بازیکن جوان روبه رو شدن ) . دادگان هم دقیقا در دورانی روی کار اومد که لیگ مملو از جوانهای شایسته بود و بهتر است سوال کرد که چرا در تمام این دوران امیدهای ایران به المپیک رسیدند ، نه جوانها و نوجوانهایمان در آسیا نتیجه گرفتند و حتی یک بار هم به جام جهانی صعود نکردند ؟ با این وجود دادگان به محض قهرمانی نوجوانان ایران در مسابقات آسیا ( 2008 ) عنوان کرد : این افتخار دوره کفاشیان ، نتیجه زحمات و برنامه ریزی های دوران او بود .