- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- بیوگرافی خداداد عزیزی
بیوگرافی خداداد عزیزی
نماد انحطاط صدا و سیما
زوج جواد خیابانی و خداداد عزیزی را می توان نمادی از انحطاط همه چیز در ایران دانست؛ علی الخصوص فوتبال و همین طور برنامه های ورزشی تلویزیون. از قدیم گفته اند که مشت نمونه خروار است و صدا و سیمای ایران چنان دچار قحط الرجال می شود که جواد خیابانی باید در شبکه ورزش برنامه یورو را اجرا کند و بعد هم بلافاصله در شبکه سه گزارش بازی انگلیس را برعهده گیرد. شرایط خداداد عزیزی هم کاملا مشخص است. در دوران بازی خود کسی را قبول نداشت و تقریبا به تمام مربیان خارجی شاغل در ایران لقب سیاه باز مترسک را می داد!
این خودشیفتگی و مخالفت با زمین و زمان، تنها به مربیان خارجی محدود نمی شد. مثلا وقتی عزیزی به برنامه نود دعوت شد، در انتقاد از سازمان صدا و سیما گفت: چرا باید کارشناس سینما از فوتبال حرف بزند( در اشاره به حضور دکتر صدر در سیما). با این حال در برنامه های صدا و سیما تنها چیزی که اهمیت ندارد نظر مخاطبان است. معلوم نیست عزیزی چه امتیازی دارد که باید در تمام برنامه های تلویزیون حضور داشته باشد. از برنامه ستاره ساز گرفته تا ویژه برنامه جام ملتهای آسیا و در حال حاضر یورو.
در برنامه جام ملتهای آسیا او وخیابانی بارها با هم جر و بحث کردند و با توجه به اخلاق تند و فقدان منطق در عزیزی عجیب بود که کار به کتک کاری کشیده نشد! حالا نوبت برنامه یورو است که عزیزی در آن نمونه های دیگری از ادب والای خود را به رخ همگان بکشد؛ قهر کند و در برنامه صحبت نکند، با رسول مجیدی مجری برنامه دعوا کند و عصبانی شود که چرا مخاطبان گفته اند دیگر کارشناس برنامه( اشکان دژآگه) کم حرف می زند! خداداد در ادامه درگیری های خود حتی به بخش فان برنامه یورو نیز رحم نکرد و آن را هم از دم تیغ گذراند. به هر حال از قدیم گفته اند خلایق هرچه لایق!
مسوولان سیما دوست دارند پولشان را به جیب امثال خداداد و خیابانی بریزند و نهادی هم نیست که بر این سوء انتخاب ها نظاره کند. در این میان تنها بیننده تلویزیونی است که بین انبوه تبلیغات صدا و سیما ناچار است مرد همیشه طلبکاری مثل عزیزی را مشاهده کند. مردی که یک گل زد و به جان فوتبال ایران افتاد!
یک ناکام مطلق در عرصه مربیگری
عزیزی در عرصه مربیگری در همه جا ناکام بود و حتی رکورد مربیگری در دو تیم سقوط کرده در یک فصل!( استقلال اهواز و ابومسلم) را به خود اختصاص داده است. در برنامه فوتبال برتر به صراحت اعلام می کند که قلیان می کشد و از بوی بد و گیج کننده قلیان دو سیب می گوید. در برنامه های تلویزیون مثل ستاره ساز نقش مربی و کارشناس را ایفا می کند و به لطف چنین سوابق درخشانی! از همه انتقاد می کند. همان طور که در دوران بازیگری خود، تقریبا با تمام مربیان داخل و خارجی اختلاف پیدا کرد. از بلاژویچ و برانکو تا محمد مایلی کهن و مجید جلالی و همایون شاهرخی و...
محمد رنجبر سرپرست سابق تیم ملی زمانی به عزیزی گفته بود:
یک گل زده ای و همچنان نان آن گل را می خوری.
گلی که برای عزیزی نان داشت!
اما ماجرای آن گل چه بود؟ تیم ملی فوتبال ایران، رقابتهای انتخابی جام جهانی 1998 فرانسه را با روش 2-5-3 آغاز کرد؛ درست مثل رقابت های جام ملتهای 1996 که ایران با این سیستم در آن نتایج درخشانی کسب کرده بود. دو مهاجم اصلی تیم علی دایی و خداداد عزیزی بودند که در این میان، دایی جلوتر از عزیزی بازی می کرد و خداداد- در جام ملتهای آسیا عنوان بهترین بازیکن جام و در پایان سال 1996 برنده جایزه بهترین بازیکن سال فوتبال آسیا شده بود- عقب تر از او در نقش پاسور ایفای وظیفه می کرد.
پاس گلهای عزیزی بی شمار بودند و وقتی ایران رقابتهای دور نخست انتخابی جام جهانی مقابل تیمهای مالدیو، قرقیزستان و سوریه را به پایان رساند، محمد مایلی کهن- مربی تیم ملی- گفت:
به خاطر فداکاری و از خودگذشتگی عزیزی، جایزه ای به این بازیکن دادیم.
اما در مرحله دوم انتخابی جام جهانی همه چیز تغییر کرد. عزیزی در مسابقه نخست مقابل چین، زودتر از حذ انتظار تعویض شد و از روی نیمکت شاهد برد(4-2) ایران بود. از طرفی دو اخطاره شد و شانس حضور در مسابقه خانگی مقابل عربستان را از دست داد. در رقابتهای بعدی مقابل کویت و قطر هم با این که مهاجم ثابت بود، اما همگان می دانستند که در نیمه دوم تعویض شده و جای خود را به علی اصغر مدیرروستا خواهد داد.
این روند در دیدارهای برگشت نیز تکرار شد. با این تفاوت که حالا دیگر مدیروستا چهره اصلی تیم بود و عزیزی در اواخر بازی به عنوان بازیکن ذخیره وارد میدان می شد. مساله ای که در روزهای ناکامی تیم ملی، به شدت تماشاگران را علیه مربی تیم ملی قرار داد و انتقادات روز به روز بیشتر شد.
عزیزی در بازی برگشت مقابل عربستان روی نیمکت نشست و در طول 90 دقیقه فرصت بازی را پیدا نکرد و ایران (1-0) باخت تا رویای صعود بی دردسر به جام جهانی فرانسه، به خطر بیفتد. در بازی بعدی مقابل کویت، او مجددا به ترکیب اصلی تیم برگشت. اما باز هم در نیمه دوم و در لحظاتی که ایران به شدت نیاز به گل برتری داشت، تعویض شد. توقف (0-0) در آن مسابقه و شکست(2-0) در قطر، به منزله ناکامی ایران از صعود مستقیم به جام جهانی بود و تغییر و تحول در کادر فنی تیم ملی.
با آمدن والدیر ویرا، خداداد مجددا همان ستاره جام ملتهای آسیا شد. در بازی مقابل ژاپن که ایران با ترکیب 3-3-4 به میدان رفت، او بازیکن اصلی بود و یک گل زد. هرچند که نتوانست مانع از باخت(3-2) تیم ملی شود.
در بازی رفت با استرالیا هم تک گل ایران را در ورزشگاه آزادی به ثمر رساند تا هم بازی را به تساوی کشانده و هم نشان دهد چهره های نام آشنای استرالیا هم شکست ناپدیر نیستند.
بالاخره یک ربع پایانی مسابقه برگشت با استرالیا رسید. عزیزی که روی زمین افتاده بود، توانست پاس گل اول ایران را به کریم باقری دهد و لحظاتی بعد، به دنبال فرار از پشت مدافعان استرالیایی، در موقعیت تک به تک توپ را درون دروازه قرار داد.
گل عزیزی بازی را (2-2) کرد و ایران به جام جهانی صعود کرد. هم طلسم بیست ساله عدم حضور در جام جهانی شکسته شد و هم مسیر پرفراز و نشیب ایران در راه جام جهانی با پایانی خوش همراه شد. اگر آن گل زده نمی شد و ایران به جام جهانی نمی رفت، فوتبال ایران تا رقابتهای آسیایی 1998 مجددا به خواب خرگوشی می رفت و این یعنی بازگشت به عقب و شروع از نقطه صفر. معلوم هم نبود که چند بازیکن در این مدت برای همیشه از تیم ملی کنار خواهند رفت.
اما گل عزیزی و صعود به جام جهانی آینده را تغییر داد. حالا ایران باید برای حضوری موفق در جام جهانی برنامه ریزی می کرد و تدارکات می دید. آن گاه در جام جهانی مسابقه می داد و بلافاصله مهیای حضور در بازیهای آسیایی می شد. و این یعنی نداشتن فرصت برای خواب خرگوشی فوتبال.