- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- ژرمن ها و تکرار اشتباهات گذشته ; پایان یک نسل فوتبال آلمان؟
ژرمن ها و تکرار اشتباهات گذشته ; پایان یک نسل فوتبال آلمان؟
ژرمن ها و تکرار اشتباهات گذشته / آسمونی" href="https://asemooni.com/">اختصاصی آسمونی – مهدی زارعی
پایان یک نسل فوتبال آلمان؟
«فوتبال مسابقهای است که در مدت زمان نود دقیقه یا بیشتر بین دو تیم یازده نفره برگزار میشود و در پایان هرچه شود آلمانها برندهاند!!»( گری لینه کر)
به گزارش کره جنوبی و قعرنشینی در گروه.
آخرین بار که ژرمن ها کار خود را با شکست در جام جهانی آغاز کردند، به سال 1982 بازمی گردد. زمانی که پس از یک ناکامی در جام جهانی 1978 به عنوان قهرمان یورو 80 وارد جام جهانی شدند و هرچند به شکلی حیرت انگیز مقابل الجزایر شگفتی ساز تن به شکست دادند ولی سرانجام نایب قهرمان همان مسابقات شدند تا ثابت شود از آلمان ها همیشه انتظار بازگشت و پیروزی را می توان داشت. در همان سالها بود که گری لینه کر جمله معروف خود را درباره شکست ناپذیری آلمان گفت. جمله ای کوتاه و در عین حال گویا از تمام مسائل حاکم بر فرهنگ فوتبال آلمان. تیمی که تا آخرین ثانیه ها می تواند شکست را به پیروزی بدل سازد...اما به نظر می رسد شرایط قهرمان جام جهانی 2014، اکنون متفاوت از همیشه است.
آماری ناامید کننده؛ فقدان روح ژرمن
می توان از یک بازیکن غیربومی انتظار داشت که برای تیم ملی کشور جدیدش بجنگد اما نمی توان انتظار داشت عینا همان فرهنگ کشور جدید خود را داشته باشد. حالا اگر تعداد بازیکنانی این چنینی در یک تیم زیاد شود، شرایط تیم به کلی تغییر می کند. در این حالت می توان از آنها انتظار داشت برای مدتی تیم خود را به موفقیت برسانند اما پس از مدتی می توان متوجه تغییراتی شد که همین نفرات در فرهنگ حاکم بر یک تیم ملی ایجاد کرده اند. به آلمان سالهای اخیر نگاه کنید! به گزارش آسمونی ، تیمی که طی سالهای 1974 تا امروز در جامهای جهانی تنها 3 پنالتی از دست داده است، همین دو سال قبل در مسابقات یورو 4 پنالتی خود را از دست رفته دید و مسوت اوزیل خود به تنهایی در دو بازی پیاپی پنالتی خراب کرد! زمانی ژرمن ها به حفظ روحیه و تسلط خود در ضربات پنالتی شهره بودند اما الان شرایط آنها هم مثل سایر تیمهاست. روح حاکم بر فوتبال آلمان به تدریج از وجود نسل فعلی فوتبال این کشور خارج شده است...فاقد برنامه برای جبران گل خورده
به گزارش آسمونی ، نسل یک دهه اخیر فوتبال المان- که دیگر فرسوده به نظر می رسند- کمترین شباهتی به نسل غولپیکر، تنومند و منطقی ژرمنها در دهه90 و قبل از آن ندارند. بازیکنان ریزنقش و تکنیکی در این تیم کم نیستند و چنین بوده که آلمان در بسیاری از اوقات زیباترین بازیهای ممکن را به نمایش گذاشته است. اما... کافی است تا در جام جهانی حریفی چون اسپانیا و در یورو تیمی چون ایتالیا در برابر این جوانان قرار گیرد. در این اوضاع، فقط کافی است آلمان گل اول را دریافت نماید تا به بازیچه دست رقیب بدل شده و تا پایان مسابقه شانس چندانی برای فتح دروازه رقیب به دست نیاورد. به این ترتیب برای نسل جدید ژرمنها همه چیز یا به ایدهآلترین شکل ممکن و به رنگ سپید است و یا در بدترین شرایط و به رنگ سیاه. هیچ گاه حد وسطی وجود ندارد! اگر شرایط ایدهآل آغاز شود، تیمهایی چون انگلستان، آرژانتین، هلند و ... در برابر آنها له خواهند شد. اما اگر شرایط «بد» آغاز شود، هیچ امیدی به تغییر اوضاع، معجزه و بازگشت وجود نخواهد داشت. نمونههای بارز این تغییر روحیه را در مسابقات سالهای اخیر این تیم بینید. در مقدماتی جام جهانی 2014، مسابقه با ایرلند همه چیز ایدهآل پیش رفت و نتیجه حیرتانگیز (6ـ1) در خانه رقیب رقم خورد. اما در تساوی خانگی این تیم مقابل سوئد، فقط کافی بود دو بار پیاپی دروازه ژرمنها باز شود تا این تیم حتی توان حفظ 4 گل زده را نداشته باشد! مسألهای که برای نسلهای قدیمی ژرمن هرگز اتفاق نمیافتاد!حتی در جام جهانی 2014 نیز این روند حفظ شد. شاگردان یوآخیم لو هرگاه در زمان دلخواه خود به گل رسیدند، عملکردی حیرت انگیز از خود به نمایش گذاشتند؛ آنها پرتغال را (4-0) در هم کوبیدند و برزیل را (7-1)! ولی وقتی گل اول بازی را دریافت کردند، حتی در بازی با غنا هم طعم برد را نچشیدند. آنها در فینال هم تا آستانه شکست مقابل آرژانتین پیش رفتند اما سرانجام در وقت اضافی صاحب عنوان قهرمانی شدند.
در یورو هم شرایط به همین منوال بود. تیم در بازی با لهستان و ایتالیا از رسیدن به پیروزی عاجز ماند و سرانجام در نیمه نهایی بازیها وقتی گل اول را از فرانسه دریافت کرد، به مجموعه ای بی هدف و بی برنامه بدل شد. چنان که سرانجام گل دوم را هم از فرانسه خورد و (2-0) باخت. این در حالی بود که فرانسه در همان مسابقات تا ثانیه های پایانی بازی حتی از پس آلبانی و رومانی هم برنیامده بود ولی آلمان را حتی ساده تر از البانی شکست داد!
اساتید بلامنازع «بازگشت»
Come-back عبارتی است انگلیسی که استفاده فراوانی در میادین ورزشی دارد. هرگاه تیمی به جریان بازی برگشته و شکست را به پیروزی تبدیل کند، از این عبارت استفاده میشود. اما پس از جنگ جهانی دوم، آلمانها برای نخستین بار این واژه را نه در میدان فوتبال، بلکه در زندگی خود احساس کردند. جایی که مرد و زن، روزانه 16 ساعت به کار پرداختند تا آثار شوم جنگ را بزدایند. چنان شد که در مدتی کمتر از یک دهه، کشور نابود شده جنگ، به یک قدرت اقتصادی در اروپا بدل شد. فوتبال آلمان در جام جهانی 1954 سمبلی از این اقتصاد و نمادی از کشوری بود که به زندگی بازگشته بود. ژرمنها در فینال آن مسابقات در هشت دقیقه نخست، دو بار دروازه خود را مقابل ستارگان مجار باز شده دیدند. اما به بازی بازگشتند و سرانجام (3ـ2) پیروز شدند. آن هم در برابر تیمی که چهار سال تمام طعم شکست را نچشیده بود! در جام جهانی 1958، آلمانها با دو گل از چکسلواکی عقب افتادند. اما نتیجه را به تساوی کشاندند! آنها در جام جهانی 1966 و 1970 دو بار رو در روی انگلستان قرار گرفتند. یک بار در خاک این کشور در واپسین لحظات بازی را به تساوی کشاندند و بار دوم شکست (0ـ2) را به پیروزی بدل ساختند! تبدیل شکست به پیروزی در فینال جام 1974، مبدل ساختن نتیجه (2ـ0) در نیمه نهایی یورو 1976 به پیروزی (4ـ2) مقابل یوگسلاوی و جبران دو گل چکسلواکی در دیدار فینال، نمونههایی درخشان بودند که هرگز تمام نشدند. آلمانها در نیمه نهایی جام جهانی 1982 در وقت اضافی (3ـ1) از فرانسه عقب افتادند. اما سرانجام پیروز شدند! در فینال جام جهانی 1986 در زمان شش دقیقه شکست (0ـ2) را با تساوی عوض کردند و در سال 1993 در تورنمنتی چهار جانبه شکست (0ـ3) از برزیل را با تساوی عوض کردند و سرانجام در جام جهانی 1998 با دو گل از یوگسلاوی عقب افتادند، اما هرگز شکست نخوردند!!اما تیم یوآخیم لو هرگز توان بازگشت را نداشته است. فرقی نمی کند از مکزیک عقب افتاده باشد، یا دو سال قبل از فرانسه، یا چهار سال قبل از غنا و یا در سالهای 2008 و 2010 مقابل اسپانیا! این تیم تحت هیچ شرایطی برنده نخواهد شد!
مخصوصا حالا که امثال اوزیل، بوآتنگ، نویر، مولر، خدیرا، گومز و کروس همگی بازمانده های 8 سال قبل هستند. 8 سال فاصله گرفته از روزهای پرنشاط جوانی و 4 سال فاصله از روزهای اوج.
به گزارش آسمونی ، ژرمن ها یک بار دیگر مثل سالهای 1958 و 1978 و 1994، جانشینانی مناسب برای قهرمانان جهان به میدان نفرستاده اند و نتیجه همانی شد که در بازی با مکزیک دیدیم؛ در بازی با سوئد با تکرار آن را می دیدیم اما به شکلی واضح تر در مسابقه با کره جنوبی مشاهده کردیم.
منبع: اختصاصی آسمونی