- آسمونی
- مجله اینترنتی
- مالی و سرمایه
- دانستنی تجارت
- مفهوم رشد اقتصادی
مفهوم رشد اقتصادی
در این بخش آسمونی به توضیح مفاهیم رشد اقتصادی پرداخته ایم ،امیدواریم برای شما دوستان آسمونی مفید واقع بشه .
به تغییر کمی هر متغیّر طی یک دوره معین زمانی، رشد (Growth) گفته میشود. رشد، افزایش بلندمدت ظرفیت تولید بهمنظور افزایش عرضه کل جهت تأمین نیازهای جمعیت است. در واقع رشد اقتصادی هر کشور، بیانگر رشد مداوم تولید است؛ که در اغلب موارد، با افزایش جمعیّت و یا معمولا با تغییرات زیربنایی همراه است.
بهیقین میتوان اظهار داشت که هیچ نظام اقتصادی در طول تاریخ سامان نیافته، مگر آنکه رشد اقتصادی و آبادانی تمام بخشهای اقتصادی آن برای تولیدات بیشتر، از اهداف آن باشد.
مورّخان، دوران مرکانتالیسم را بهعنوان سرآغاز دوران نوین ارتباط کشورهای اروپای غربی با دنیای جدید یاد میکنند. این ارتباط، باعث شد تا دانش بشری بهطور گستردهای رشد کند. در این زمان، هدف اصلی مطالعات اولیه اقتصاد، رشد، بهمعنی تولید رو به افزایش ثروت ملّی بوده است. با اینهمه در این دوران هیچگونه نظریهپردازی صورت نگرفت.
آدام اسمیت که گاهی پدر علم اقتصاد خوانده میشود، کتاب خود را در سال 1776 "ماهیت و علل ثروت ملتها" عنوان کرد؛ تا علّت آهنگ متغاوت پیشرفت در کشورها را مورد بررسی قرار دهد. مسائل رشد در ژاپن، فرانسه و هلند، تا حدّی بهدلیل ثبات سیاسی، بوروکراسی و تشکیلات اداری قوی این کشورها از قرن نوزدهم به بعد است.
آثار رشد اقتصادی و مطلوبیتهای آن
امروزه رشد اقتصادی بهدلایل زیر مطلوب جوامع است:
1) بهبود آشکاری در وضعیت معاش، آسایش و مصرف شمار زیادی از مردم پدیدآورده؛ بهنحوی که اکنون در مقایسه با گذشته، مردم از تغذیه، وسایل زندگی، پوشاک، وسایل آموزشی و کالاهای مادی بیشتری برخوردارند.
2) رشد، باعث افزایش محدوده انتخاب انسان بهویژه برای زنان و کودکان برای انتخاب شغل و نوع زندگی و پذیرش ارزشها میشود.
3) پیشرفت فنّآوری سبب میشود میلیونها نفر از انجام کارهای طاقتفرسای جسمی بینیاز و در وقت انسانها صرفهجویی شده و طبیعت در تسلّط نسبی بشر قرار گیرد.
4) رشد موجب شکوفایی استعدادها و بهکارگیری قوه ابتکار و خلاقیّت در زمینه علوم مختلف از جمله در سازماندهی روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل نهادهای مربوطه شده و سبب حاکمیت قانون، همراه با مشارکت عمومی در صحنههای سیاسی میگردد.
5) وابستگی متقابل مثبت و فزاینده جهانی؛ بهنحوی که جهان بهمنزله دهکده کوچکی شده که هرچه در یک نقطه کوچک و دورافتاده اتفاق بیفتد، تمام دنیا از آن مطلع میشوند، از رشد اقتصادی بلندمدت ناشی میشود.
6) قدرت سیاسی-نظامی کشور در داخل و در عرصه بینالملل افزایش مییابد.
وضعیت رشد اقتصادی در جهان امروز
اگر رشد اقتصادی ابزاری ضروری برای کاهش فقر باشد، در آن صورت، پرسش اساسی این است که وضعیت رشد در دهههای اخیر چگونه بوده است؟
آمارهای توسعه جهانی در دهه 1990 نشان میدهد که کشورهای کمدرآمد و فقیر دنیا، در دهه 1990 از رشد سرانه 4/0 برخوردار بودند که نشاندهندهی تداوم فقرشان است. کشورهای با درآمد متوسط و پردرآمد هم در این دهه نرخ رشد بالایی ندارند. بنابراین، از طریق رشد اقتصادی خیلی قادر به مبارزه با فقر نیستند.
البته، از این نکته هم نباید غفلت کرد که کشورهای پردرآمد بهعلت حجم بالای درآمد سرانه اگر نرخ رشد 4 تا 5 درصدی هم داشته باشند، میتوان گفت که رشد مناسبی برای اشتغالزایی و مبارزه با فقر است. از لحاظ منطقهای هم بهجز کشورهای جنوب شرقی آسیا که دو دهه رشد سرانه 4/6 و 1/6 درصدی داشتند، بقیه مناطق جهان از رشد مطلوبی برخوردار نبودند.
اروپا در دهه 90 در رکود بوده و آسیای مرکزی هم در بحران انتقال از اقتصاد متمرکز به اقتصاد آزاد قرار داشت. وضعیت امریکای لاتین و خاورمیانه و آفریقای شمالی نیز با رشد حدود یک درصدی مساعد نبود. اما بدتر از همه رشد منفی فقیرترین منطقه جهان یعنی آفریقای پایین صحرا بود. در مجموع، جهان در این دهه بیش از یک درصد رشد سرانه درآمدی نداشت.
در ایران نیز رشد درآمد سرانه واقعی بهعنوان یکی دیگر از شاخصهای رفاه، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب از دو درصد تجاوز نکرد. بنابه گزارش صندوق بینالمللی پول (2004) نرخ رشد سرانه (GDP) در دوره چهل ساله 2% محاسبه شده است. دو دهه پس از انقلاب (یعنی 1380ـ1360) هم میانگین رشد درآمد سرانه 4/1% بود. در سال 1360 درآمد سرانه به قیمت ثابت 1361 حدود 4/200 هزار ریال بوده و با رشد متوسط سالانه یک و چهار صدم درصد (04/1%) به حدود 5/246 هزار ریال در سال 1380 بالغ گردیده است که این روند مبین بهبود نسبی ولی اندک رفاه اقتصادی جامعه است.
برای مشاهده دیگر مفاهیم اقتصادی بر روی لینک زیر کلیک کنید :
علوم اقتصادی