31 شهریور ماه سال 1359، آغاز مرحله تازه ای در به ظهور رسیدن استعدادهای نهفته در نهاد خداجوی مردم دزفول می باشد. آغاز حملات ددمنشانه استکبار جهانی توسط مهره سرسپرده خویش صدام، به میهن تازه استقلال یافته و نوپای جمهوری اسلامی ایران، این نبرد و یورش نابرابر و ناجوانمردانه که مخالف نص صریح همه قرار دادها و معاهدات بین المللی بود، ملت ایران را بر آن داشت که یکی از دو مسیر پیش روی خود را برگزینند.
نخست، عقب نشینی از آرمانهای مقدس نظام الهی جمهوری اسلامی و تن دادن به ذلت شکست و دیگری، به میدان آمدن با تمام هستی و شنا نمودن در دریای خون و قربانی نمودن برگزیدگان ملت، تا بدین وسیله زمینه رسیدن به ساحل فتح و ظفر و آزادی و عزت فراهم آید.
دزفول در این راستا از نخستین قربانیان تهاجم سنگین و ناجوانمردانه دشمن بعثی بود. گلوله باران شهر توسط صدها دستگاه تانک فوق مدرن و حملات توپخانه و بمباران های وحشیانه هوایی، و موش کباران نه تنها خللی در عزم مردم دزفول در استقامت و پایمردی ایجاد ننمود، بلکه با هر گلوله ای که سینه مملو از عشق به اسلام دزفول را می شکافت، رزمندگانی جان برکف عازم جبهه های دفاع مقدس می شدند.

دشمن زبون با تمام خباثت دزفول مرا مورد هجوم قرار داد. هنوز هم خیلی ها از خود میپرسند چرا دزفول؟ چرا گوینده رادیو عراق در صدر لیست هشدار به مردم شهرهای ایران می گفت الف دزفول؟ ساده ترین جواب این است زیرا دزفول با تمام توان از حیثیت و تمامیت خود دفاع کرد و از این مهم هیچ کوتاهی ننمود.
در واقع دزفول یک شهر ، دو جبهه و یک خاکریز بود دزفول دژ مقوم و خلل ناپذیر و سنگر امن رزمندگان اسلام بود. هنوز رزمندگان دیگر یگانهای نظامی خاطرات میهمان نوازی مردم دزفول را فراموش نکرده اند مردمانی که علاوه بر اینکه فرزندان خود را به جبهه های نبرد می فرستادند خود شهر را رها نکردند تا میزبان رزمندگان دیگر شهرها باشند.
همین مردمان نجیب و بی ادعا بودند که درهای منازل خود را باز میگذاشتند تا رزمندگان از حمام و تلفن های آنان استفاده کنند. صدام از دزفول و مردم دزفول به واسطه این استقامت و پایداری به خشم آمده بود و این عصبانیت باعث شد که دزفول 176بار آماج موشکباران و بیش از 2500گلوله توپ و انواع راکت هواپیما مورد هدف قرار گیرد و گردانهای خط شکن بلال ،عمار، ضدزره را تشکیل دهد.
مردم دزفول در طول هشت سال جنگ تحمیلی سینه خود را باند فرود موشکهای بعثی قرار دادند ، اما ننگ تسلیم و ترک شهر را هرگز در خاطر خود نمی گنجاندند.
کودکان، مادران و پیران دزفول در خاک و خون غلطیدند، و نوزادان شیر خوار در دامن مادر یا در گهواره ها مظلومانه به شهادت رسیدند و دختر بچه های معصوم دزفول با عروسک های خویش در بغل، در زیر آوارها دفن شدند تا دزفول در گوش ناشنوای وجدانهای خفته جهان و به ظاهر متمدن فریاد بر آورد: ما تا آخر به همراه رهبر خود ایستاده ایم.
و اینچنین بود که دزفول در پایان چنگ تحمیلی، عنوان شهر نمونه و قهرمان شهرهای ایران را از آن خود نمود و گوی سبقت را در دفاع از آرمانهای مقدس نظام اسلامی از دیگر شهرهای دلاور ایران اسلامی ربود.
اگر دوریم ز دیدارتان دلیل بی وقایی نیست , وفا ان است که نام تک تک شما را همیشه زیر لب داریم . برای تا ابد ماندن باید رفت , گاه به قلب کسی , گاه از قلب او , شما از گروه اولید این سرزمین به پاس دفاع مقدستان همیشه بخود می بالد اگر این مرز و بوم هنوز هست از جان به کف گرفتن شما است . ...