- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقدی بر فیلم به همین سادگی

نقدی بر فیلم به همین سادگی
به همین سادگی یک فیلم سینمایی ایرانی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی رضا میرکریمی در سال 1386 است. به همین سادگی به عنوان بهترین فیلم بیست و ششم جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال 1386 معرفی شد. آسمونی" href="https://asemooni.com">آسمونی در این بخش به معرفی و نقد فیلم به همین سادگی می پردازد.
نقدی بر فیلم به همین سادگی
خلاصه داستان فیلم به همین سادگی
داستان دربارهٔ سپری شدن یک روز زنی به نام طاهره که دو فرزند (پسر و دختر) کوچک دارد. شوهرش یک مهندس ساختمان است و به خاطر مشغلههای کاری که دارد طاهره احساس تنهایی میکند. از طرفی مشکلات مربوط به فرزندانش او را عصبی کردهاست. او که از خانواده ایی عشایری است دلش سخت هوای روستایشان را کرده.. او الان زنی افسردهاست که دلخوشی اش در خاطرات گذشتهاش هست… او میخواهد برای مدتی خانوادهاش را ترک کند و با برادرش به ولایتشان برود… اما شرایط طور دیگری رقم میخورد…
جایزههای فیلم به همین سادگی
- جایزه گئورگ طلایی- بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم مسکو 2008
- جایزه بهترین بازیگرزن - شانزدهمین جشنواره فیلم وارنا بلغارستان 2008
- سیمرغ بلورین بهترین فیلم بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر 1386
- سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر 1386
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر 1386
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر 1386
- سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنواره فجر، بخش آسیا 1386
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه جشنواره فجر، بخش آسیا 1386
- کاندیدای بهترین عکاسی بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر 1387
- کاندیدای بهترین فیلمنامه جشنواره جشن خانه سینما ـ دوره دوازدهم 1387
- کاندیدای بهترین کارگردانی جشنواره جشن خانه سینما ـ دوره دوازدهم 1387
نقد فیلم به همین سادگی
«به همین سادگی» داستان زن سنتی و منفعل ایرانی است که با داشتن دو فرزند و یک همسرِ پرکار، احساس تنهایی میکند و اگر چه همسایه ها و دوستان قدیمش قدرش را میدانند ولی نزدیکان، او را نمیفهمند و برای همین میخواهد زندگی اش را ترک کند و بگذارد و برود؛ به همین سادگی!
رضا میرکریمی که به نماد کارگردانان مثبت اندیش و خانواده دوست ایرانی معرفی شده است، در این فیلم نیز مثل فیلم «دختر»ش زن ایرانی را مظلوم و آرام، و مرد را ظالم و بی توجه ترسیم میکند تا به سنت «زنستایی و مردستیزی» فمینیست ها وفادار باشد. فرق او با امثال اصغر فرهادی این است که آخر فیلمهایش «پذیرفتن وضع موجود» را تجویز میکند در حالی که فرهادی تیشه به ریشه گذشته میزند.
شاید منطقی باشد که در این آشفته بازار سینمای خانواده، آثار میرکریمی گل کند و تقدیس شود. اما باید پرسید این چه خانوادهای است که دختر مادر خود را به اتاقش راه نمیدهد و پسر در حد خوردن کیک هم از مادر تبعیت نمیکند و مرد هم او را فقط برای تخت خواب میخواهد؟ دغدغه حفظ خانواده میرکریمی برای همه ما مقدس است ولی به نظر میرسد که افقهای روشنتری هم وجود دارد، هر چند سینمای ایران از آن افقها خیلی دور است...