
معرفی شخصیتهای فرهنگی عمو نوروز، ننه سرما و حاجی فیروز
رابطه عمو نوروز و ننه سرما!
در داستانهای قدیم ایرانی آمده است که پیرزنی در یک خانه کوچک به تنهایی زندگی میکرد. حیاط خانه او پر از درختان میوه و گلهای رنگارنگ بود. او خیلی دوست داشت که عمو نوروز را ببیند. عمو نوروز در فرهنگ ایرانی پیرمرد مهربانی است که هر سال در روز اول بهار، فرا رسیدن بهار و آغاز سال نو را به مردم خبر میدهد.
پیرزن هر سال چند روز قبل از آمدن بهار حسابی سیب، سنبل، سکه، سنجد، سیر، سرکه و سبزه میگذاشت. پیرزن در کنار سفره به انتظار عمو نوروز مینشست.

اما هر سال، پیرزن از خستگی زیاد به خواب میرفت و وقتی بیدار میشد که عمو نوروز بعد از خوردن شیرینی و استراحت در کنار سفره هفتسین رفته بود تا آمدن بهار را به مردم شهرها و روستاهای دیگر خبر بدهد. عمو نوروز هر سال، شاخه گلی هم روی سفره هفتسین پیرزن به یادگار میگذاشت. باز هم پیرزن برای دیدن عمو نوروز باید یک سال دیگر صبر میکرد. هنوز هم کسی به درستی نمیداند که آیا پیرزن موفق شده است که عمو نوروز را ببیند یا نه!
حاجی فیروز کیست؟
از پیدایش نوروز تا تداوم آن در طول تاریخ آنچه مشترک بوده، روح شادی و شادمانی است. شادی در نزد ایرانیان از درجه والای اهمیت برخوردار است. آن گونه که معتقدند خداوند در آفرینش پس از خلق آسمان و زمین، نشاط را نیز خلق کرد. این رتبهبندی بیانگر این واقعیت است که خداوند شادی را از شرایط زیستی انسان و لازمه ادامه حیات دانسته است. پس نوروز که روزهای شادی طبیعت است باید با شادی و خنده آغاز شود تا خانواده در همه سال خنده بر لب و شاد باشد. از این رو شخصیتی با شکل خندهآور و سرودهای خوش و اجرای حرکات نمایشی و آهنگین و شاد، خنده و شادی به خانهها میآورد و با حرکات و آوازهای خود مردم خانهها و کوچه و بازار را شادی میبخشید. او که فردی نیک سیرت و سیاه صورت بود، حاجی فیروز خوانده میشد.

نظر برخی محققان در مورد انتخاب رنگ صورت و پوشیدن لباس سرخ، بر این است که این انتخاب خود نمادی از یک تحول عظیم طبیعی است. این که بهار شکوفه های سرخ را در میان سیاهی سرما ارمغان می آورد، الهامی برای طراحی صورت و لباس حاجی فیروز است. صورت سیاه شده وی نمادی از سیاهی سرمای زمستان است و لبان و لباس های سرخش نمادی از بهار که بر پیکره این سرما می نشیند و حرکات و آواز خواندی اش نیز دلیلی بر همین ادعاست. گویا این کار در قدیم به عهده غلامان سیاه بود که به علت طرز تلفظ ناقص و نامأنوس واژه ها و طبع شادی طلبشان، مردم را به خنده و شادی و امید وا می داشتند.
اما اینکه این سنت در کنار سایر سنت های نوروزی تا چه اندازه در آستانه فراموشی است مجال وسیع تری می طلبد، ولی حداقل می توان به این نکته اشاره کرد که رسانه ها به بهانه چنین مناسبت هایی موظف به معرفی این سنت ها و زنده نگه داشتن آنها برای نسل نو می باشد.نسلی که به واسطه کم کاری مسئولین و هجوم فرهنگ غرب، با سنت های اصیل ایرانی بیگانه شده است.
مقایسه بابا نوئل و عمو نوروز!
بابانوئل یک کپی و بدل از عمو نوروز ایرانی است. غربیها بدل خودشان را به شکلهای مختلف به کل دنیا تحمیل کردند ولی ما نتوانستیم عمو نوروز خودمان را که نماد مهربانی، محبت، سلامتی و نیکوکاری ایرانیان است به دنیا معرفی کنیم.
نوروز، میراث بزرگ ایران، فرهنگی است که مرزهای آن تا ترکستان چین، تاجیکستان، ارمنستان، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکیه و از سوی دیگر تا شبه قاره هند و قلب آفریقا کشیده شده است. قلمرو فرهنگی ایران، قلمرویی بسیار وسیع است و در واقع قلمرو عمو نوروز نیز هست. رسالت ما این است که بیشتر به این سنت کهن که امروز ثبت جهانی شده است توجه کنیم. رسانه در این زمینه فضای کار زیادی دارد و میتواند در قالبهای انیمیشن، فیلم، سریال، برنامههای گفتوگومحور، ترکیبی و غیره به این موضوع بپردازد.

عمو نوروز نماد شخصیت ایرانی و نشانه آمدن بهار است. در مقابل عمو نوروز در روایات کهن ایرانی «ننه سرما» است. زمانی که «ننه سرما» سرما را با خود میبرد عمو نوروز خبر آمدن بهار را میدهد و سپس «میر نوروزی» میآید.
ما این شخصیت را به طور دقیق میشناسیم ولی منابع و مصادیق درباره آن خیلی کم است. اگر ما بخواهیم داستانهایی که درباره عمو نوروز وجود دارد را بررسی کنیم میبینیم که با منابع بسیار کمی مواجه میشویم.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در حدود سال 1353 کتابی با عنوان قصههای عمو نوروز منتشر کرد ولی ادامه این حرکت را رها کرد. در مقابل درباره «بابانوئل» چهقدر کتاب نوشته شده و چهقدر فیلم و سریال ساخته شده است و چهقدر این فیلمها از شبکههای مختلف در سراسر دنیا پخش شده است. این یک تهاجم فرهنگی غرب به شرق است. تهاجم فرهنگی غربی که بابانوئل خودش را سدهها پس از این که عمو نوروز ما وجود داشته ارائه کرده است.
مقایسه بابانوئل و حاجی فیروز!
گاهی مقایسه میان شخصیت بابانوئل و حاجی فیروز انجام میشود. برخی میپرسند چرا بابانوئل اینقد سفید و زیباست و حاجی فیروز رو سیاه و زشت است؟ چرا باید بابانوئل هدیه بدهد ولی حاجی فیروز گدایی کند؟ با توجه به توضیحی که در این مقاله در مورد شخصیتهای فرهنگی عمو نوروز و حاجی فیروز داده شد، کاملاً واضح است که این مقایسه نادرست بوده و یا از روی ناآگاهی و یا با هدف کمارزش نشان دادن فرهنگ ایرانی صورت میگیرد. در ادامه به بیان دلایل اشتباه بودن این مقایسه میپردازیم.

- این مقایسه، یک قیاس معالفارق است. چون اصولاً فلسفه وجودی بابانوئل و حاجی فیروز تفاوتهای بسیاری دارند و اگر قرار به مقایسه است باید بابانوئل را با عمو نوروز مقایسه کرد (نه حاجی فیروز).
- عمو نوروز یکی از نمادهای نوروز است که در شب عید نوروز برای بچهها هدیه میآورد و به همراه حاجی فیروز سفر میکند. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه است. برا ساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوبها و چرخریسکها میگوید که از برگ نورس درختان و گلهای نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه است ببافند.
- حاجی فیروز گدا نیست! حضور حاجی فیروز باز نمود نمایشیِ بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوش آمدگویی به زنده شدن طبیعت است. رنگ سیاه رویش، سیاهی مرگ و زمستان و قرمزی لباسش رنگ زندگی و بهار است. برای این نمایش، شخصی به صورت خود دوده میمالد و لباس قرمزی به تن میکند و با نام حاجی فیروز، دایره زنگی میزند و نوید آمدن عید را میدهد. رنگ قرمز لباس او رمزی از آتش عشق است و این رنگ مقابل روی سیاهش است که او را خوار و بیمقدار نشان میدهد. او ارمغانی معنوی به ما هدیه میکند که در دنیای واقعی ما وجود دارد و آن بهار با طراوت و سرسبزی و خرمی است.
- جدا از این که افرادی که امروزه با لباس حاجی فیروز گدایی میکنند، نیازمند هستند یا خیر و این که آیا رواست مسئولان دست روی دست بگذارند و بیننده به سخره گرفتهشدن بخشی از فرهنگ ایرانی باشند، مشکل اصلی، برخی از خود ما هستیم که فرهنگ غنی سرزمین خود را پست و فرهنگ دیگران را بالا در نظر میگیریم. آنها از یک آدم معمولی بابانوئل و افسانهها میسازند، آن گاه ما افسانههایمان را به باتلاق سخره و فراموشی میکشانیم.
فرق عمو نوروز یا بابا نوروز رو با حاجی فیروز نمیدونی ؟