گل حمید استیلی به آمریکا 1998 در تاریخ فوتبال ایران، جایگاهی دست نیافتنی دارد. اما مهمتر از حواشی آن مسابقه، روابط دیپلماتیکی بود که هرگز بهبود نیافت.
سرفصل های این مطلب:
در روزگاری که اخبار خیلی دیر از سوی دیگر جهان به سویی دیگر می آمد، حتی تصویری هم از بازی ایران و آمریکا روی جلد روزنامه های صبح فردا دیده نمی شد. اما تیترها برای برد احتمالی ایران خالی مانده بود. روزنامه خبر ورزشی در چاپ دوم همان روز خود توانست عکسی از احمدرضا عابدزاده در حال شادی به چاپ برساند که مربوط به بازی دیشب بود و همین یک نوآوری در مطبوعات آن روز ایران به شمار می رفت. اما داستان ایران در آن جام جهانی بسیار عجیب بود...

وقتی ایران در جام جهانی 1998 فرانسه حضور پیدا کرد، بیست سال از آخرین گل ایران در جام جهانی می گذشت. آخرین بار در سال 1978 بود که ایران در شکست سنگین (4-1) مقابل پرو موفق شد توسط حسن روشن به یک گل بی ثمر دست پیدا کند.
اما وقتی ایران به جام جهانی فرانسه صعود کرد، رویای گلزنی در جام جهانی نزدیک تر از همیشه شده بود و 270 دقیقه فرصت پیش روی ملی پوشان ایرانی بود تا در برابر یوگسلاوی، آمریکا و آلمان گلزنی کنند.
با این حال دیدارهای تدارکاتی قبل از جام، به هیچ عنوان نویدبخش نبود و نتایج یکی از دیگری ضعیف تر. گلزنان عموما مدافعان و هافبک ها بودند و گلها انگشت شمار. با باخت(7-1) مقابل آ. اس . رم و برکناری تومیسلاو ایویچ، این نگرانی ایجاد شده بود که آیا واقعا ایران قرار است کیسه گل حریفان شود؟
اما در آستانه جام جهانی شرایط کمی بهتر شد. یک بازی دوستانه و شکست (2-0) مقابل کرواسی و آن گاه شکست (1-0) در جام جهانی برابر یوگسلاوی نشان می داد که ایران چندان کمتر از رقبای اروپایی نیست. اما باز هم کسی موفق به گلزنی نشده بود و علی دایی مهاجم نوک تیم ملی ناآماده تر از همیشه بازی می کرد. او حتی پنالتی خود را در برابر کرواسی با بی دقتی به بیرون دروازه زد!
دیدار با آمریکا محتمل ترین بازی برای گلزنی ملی پوشان ایرانی بود. مخصوصا با روحیه ای که ملی پوشان از بازی با یوگسلاوی کسب کرده بودند. با این حال وقتی صحبت از گلزن تیم ملی می شد، کمتر کسی می توانست به هافبکی درگیر در میانه میدان ایران فکر کند که کارش تخریب بازی حریفان بود و کمتر فرصت می کرد نزدیک محوطه جریمه حریفان رود. دایی در بند مدافعان حریفان اسیر شده بود و دائما باید به عقب می آمد. شاید در این شرایط گزینه های احتمالی گزینه مردانی چون خداداد عزیزی و کریم باقری بودند.

اما در اواخر نیمه اول بازی قرن با ایالات متحده و وقتی حملات پرشمار حریف در ابتدای بازی فروکش کرد، باقری کمی عقب آمد و این فرصت به استیلی رسید که جایش را با او عوض کرده و به محوطه جریمه حریف وارد شود. همین یک لحظه برای جاودانگی استیلی کافی بود. سانتری از جواد زرینچه و ضربه سر استیلی – که کم گل می زد و با سر، حتی کمتر- دروازه آمریکا را باز کرد تا زمینه برد (2-1) فراهم شود. اشکهای حمید استیلی یک شادی منحصر بفرد بود که کمتر در جام جهانی مشابهش دیده شده بود. بازیکنان زیادی اشک ریخته بودند؛ اشکهای غم شکست و شادی بعد از برد، اما کسی بازیکنی را به یاد نداشت که بلافاصله بعد از گل زدن، در حال دویدن به سوی هم تیمی های خود، اشک مقدس گلزنی بریزد. بی توجه به این که طلسمی بیست ساله را شکسته است.

ایران بازی را (2-1) برد و استیلی به سیاق تمام بازیکنان آن روزگار پس از برد گفت:
گل خود را به خانواده های معظم شهدا تقدیم می کنم.
بلافاصله پس از مسابقه بیل کلینتون رئیس جمهور ایالات متحده ضمن تبریک به ایران گفت حریف در یک بازی جوانمردانه ما را شکست داد. این در حالی بود که تلویزیون ایران بلافاصله آهنگ آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو را پخش کرد تا نشان دهد بازیکنان دو تیم می توانند هرچقدر که بخواهند با هم عکس بگیرند، فیفا می تواند این روز را به عنوان روز بازی جوانمردانه معرفی کند. ولی سیاست های ایران به گونه ای نیست که از ورزش بهره برداری سیاسی کند. بعدها و در فاصله یک سال پس از جام جهانی، دو تیم در دیداری دوستانه به مصاف هم رفتند اما با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، تمام تلاش ها در جهت نزدیکی روابط دیپلماتیک دو کشور به باد رفت و این روابط روز به روز تیره تر شد.
بازی با آلمان فرصت دیگری بود که ملی پوشان ایران موفق به گلزنی در جام شوند. اما شاید این روحیه در کادر فنی تیم دیده نمی شد. بلیت برگشت به ایران قبل از بازی با آلمان رزرو شده بود و این نشان می داد که مسوولان تیم ملی هیچ شانسی برای گلزنی، برتری مقابل آلمان و صعود به دور بعدی جام قائل نیستند. چنین تفکری، نتیجه ای منتظره در بر داشت. یک نیمه بازی پایاپای با آلمان و سپس نیمه ای پراشتباه و بدون امید که باعث باخت(2-0) ایران شد.

ایران از صعود به دور دوم جام جهانی بازماند تا داستان بسیاری از بازیکنان آن نسل برای گل زدن در جام جهانی تمام شود. استیلی هم با توجه به شرایط سنی اش به دوره بعد بازیها نمی رسید. اما پاداش او بازی در برابر الگوی همیشگی اش بود. سالها از لوتهار ماتئوس به عنوان الگوی خود یاد کرده بود و حالا فرصت کرد 90 دقیقه در برابر ماتئوس بازی کند و حتی یک بار با برخوردی خشن، ماتئوس را به آستانه مصدومیت برساند!
چهار سال بعد هم که تیم ملی به جام جهانی صعود نکرد، مشخص شد که ارزش و اعتبار گل استیلی در بازی قرن تا چه اندازه بالا بوده است.
دیدگاه کاربران (0 نظر)