تفسیر سوره النور
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَآ ءَایَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
این سورهای است که آن را نازل کردیم و عمل به آن را واجب کردیم و در آن آیاتی روشن فرستادیم. شاید شما متذکّر شوید.
پیامها:
- کلمه ی «سوره» یک نامگذاری از طرف خداوند برای یک مجموعه آیات از قرآن کریم است. «سورة... انزلنا فیها آیات»
- احکام، به دستور خداوند واجب میشود. «فرضناها»
- قرآن، قانون اساسی و آییننامهی الزامی و اجرایی دین است. «فرضناها»
- قرآن، کتابی است که آیات آن، روشن وقابل فهم است. «فیها آیات بینات» گرچه درک قسمتی از آیاتش نیازمند دقّت وتحقیق وتفسیر است
- انسان به پند و تذکّر نیازمند است. «لعلّکم تذکّرون»
- معارف قرآن در فطرت انسان ریشه دارد و با تذکّر، پردهی غفلت برداشته میشود. «تذکّرون»
اَلزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُواْ کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بهِمَا رَأْفَةٌ فِی دینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَالْیَوْمِ الْأَخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، در اجرای حکم خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزی نشوید و هنگام کیفر آن دو، گروهی از مؤمنان حاضر و ناظر باشند.
نکته ها:
احکام زنا بر اساس شرایط افراد متفاوت میشود، در این آیه فقط به یک صورت اشاره شده که اگر مرد یا زن مجردی زنا کند، صد تازیانه میخورد، ولی اگر کسی با داشتن همسر و دسترسی به او، مرتکب زنا شود، رجم و سنگسار میگردد.
مفاسد زنا در قرآن و روایات
قرآن، زنا را کاری زشت میداند و از نزدیک شدن به آن نهی میکند. «و لاتقربوا الزّنا» ترک زنا را نشانه ی بندگان راستین خداوند میشمرد. «و عباد الرّحمن... لایزنون» و دوری از این گناه را شرط بیعت با پیامبر میداند. «اذا جائک ... و لا یزنین»
برخی از مفاسد اجتماعی زنا، در یکی از سخنان حضرت رضا علیه السلام چنین عنوان شده است:
- ارتکاب قتل به واسطه ی سقط جنین.
- بر هم خوردن نظام خانوادگی و خویشاوندی.
- ترک تربیت فرزندان.
- از بین رفتن موازین ارث.
* حضرت علی علیه السلام ترک زنا را مایه ی استحکام خانواده وترک همجنسبازی را عامل حفظ نسل میداند.
* پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: زنا دارای زیانهای دنیوی و اُخروی است:
امّا در دنیا: از بین رفتن نورانیّت و زیبایی انسان، مرگ زودرس و قطع روزی.
امّا در آخرت: درماندگی، هنگام حساب قیامت; غضب الهی و جهنّم همیشگی.
* از پیامبر صلی الله علیه وآله نقل شده است: هر گاه زنا زیاد شود، مرگ ناگهانی هم زیاد میشود.
* زنا نکنید، تا همسران شما نیز به زنا آلوده نشوند. هر که به ناموس دیگران تجاوز کند، به ناموسش تجاوز خواهد شد. آن گونه که با دیگران رفتار کنید، با شما رفتار خواهد شد.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
* چهار چیز است که هر یک از آنها در هر خانهای باشد، آن خانه، ویرانه است و برکت ندارد: - خیانت. - دزدی. - شرابخواری. - زنا.
* زنا، از بزرگترین گناهان کبیره است.
* امام صادق علیه السلام فرمود: هر گاه مردم مرتکب چهار گناه شوند، به چهار بلا گرفتار شوند:
- زمانی که زنا رواج یابد، نفرین برخود، در شرایطی جایز است. «غضب اللّه علیها»
- اجرای قوانین و دستورات خداوند به نفع خود مردم است. «و لولا فضل اللّه علیکم»
- عذر پذیری خداوند، با مصلحت و حکمت همراه است. «تَوّابٌ حکیم»
- قوانین کیفری اسلام، احکامی سنجیده و برخاسته از حکمت الهی است. «حکیم»
إِنَّ الَّذینَ جَآءُو بالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِیٍ مِّنهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذی تَوَلَّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
همانا کسانی که آن دروغ بزرگ را در میان آوردند، گروهی از خود شما بودند. آن را برای خود شرّ نپندارید، بلکه آن در نهایت به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.
نکته ها:
کلمه ی «اِفک» در لغت، به معنای انصراف از حقّ به باطل است. تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
برخی مفسّران درباره ی شأن نزول این آیه گفتهاند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه میبرد. در جنگ «بنی مصطلق» عایشه را برد. وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه باز میگشتند، عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانه های گردنبند گمشدهاش از قافله عقب ماند. یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضی افراد به عایشه و آن صحابی، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد و عایشه به خانه ی پدر رفت و گریه ها کرد تا آن که این آیه نازل شد.
جمعی دیگر از مفسّران و خصوصاً نویسنده تفسیر «اطیبالبیان» با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل میکنند که این آیه درباره ی «ماریه قبطیه» یکی دیگر از همسران رسول خدا است، که خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد، ولی پس از ماه از دنیا رفت. عایشه و حَفصِه گفتند: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. اینجا بود که این آیه نازل شد. علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدر حدیث الافک نیز این بیان را تأیید میکند در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی هدف ما در این تفسیر، پیامگیری از متن آیات است و درباره ی شأن نزولها بحث گستردهای نداریم.
در ماجرای افک چندین گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ایذای مؤمن، تهمت، اهانت، آزردن پیامبرصلی الله علیه وآله، تضعیف خاندان رسالت و شایعهپردازی.
پیامها:
- افراد فاسق، از نسبت دادن زنا به همسر پیامبر نیز ابایی ندارند. «جاءو بالاِفک»
- گاهی شایعه سازان، با سازماندهی قبلی و قصد توطئه، شایعه را القا میکنند. «عُصبة» « عُصبة» یعنی گروه متشکّل و متعصّبی که هدفی را دنبال میکند
- مراقب شایعه سازان در میان خود باشید. «منکم»
- گاهی در پیشآمدهای تلخ منافعی وجود دارد. مانند روشنشدن چهرهی منافقان، هوشیاری مردم، امدادهای الهی برای مظلوم «لاتحسبوه شرّاً لکم»
- امید دادن به خودیها در برابر توطئه و تهمت بدخواهان لازم است. «بل هو خیرٌ لکم»
- کیفرهای الهی، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. «لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب»
- در گناهان دستهجمعی، هر یک از افراد به مقدار سهم خود مجرم است. «لکلّ امریٍ منهم ما اکتسب من الاثم»
- انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. «اِکتسب من الاثم»
- پیامد گناه هر کس گریبانگیر خود اوست. «لکلّ امریٍ منهم مَا اکتسب من الاثم»
- مجازات کسی که مسئولیّت و نقش اصلی را در ارتکاب جرم دارد، بزرگتر است. «والّذی تَولّی کِبره... له عذابٌ عظیم»
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بأَنفُسهِمْ خَیْراً وَ قَالُواْ هَذَآ إِفْکٌ مُّبینٌ
چرا زمانی که تهمت را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خویش گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمتی بزرگ وآشکار است؟
لَوْلَا جَآءُو عَلَیْهِ بأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُواْ بالشُّهَدَآءِ فَأُوْلَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذبُونَ
چرا چهار شاهد بر صحت آن تهمت نیاوردند؟ پس چون گواهان لازم را نیاوردند، آنان نزد خدا همان دروغگویانند.
نکته ها:
خداوند در این آیه، مسلمانان را به خاطر بدگمانی به همسر پیامبر و آسیبپذیری آنان در برابر شایعات، توبیخ میکند.
قرآن گاهی به جای کلمه ی «دیگران» کلمه ی «شما» را به کار برده است تا به مسلمانان بگوید: همه ی شما یکی هستید. مثلاً به جای این که بگوید: به دیگران نیش و طعنه نزنید، میفرماید: «لا تَلمِزوا اَنفسکم» به خودتان نیش نزنید. و به جای این که بگوید: وقتی که وارد خانهای شدید به دیگران سلام کنید، میفرماید: «فسَلّموا علی اَنفسکم» به خودتان سلام کنید. در این آیه نیز به جای این که بگوید: به دیگران حسنظن داشته باشید میفرماید: «ظنّ... بأنفسهم خیراً» به خودتان حسنظن داشته باشید.
در قرآن کریم، کلمه ی «لولا» در موارد متعدّدی برای انتقاد و توبیخ به کار رفته است که در این جا چند مورد را ذکر میکنیم:
- لولا یَنهاهم الرّبّانیّون» چرا علما نهی از منکر نمیکنند؟
- لولا اذ سَمعتُموه» چرا هر شنیدهای را میپذیرید؟
- لولا جاءوا علیه باَربعة شُهداء» چرا برای سخن ناروای خود چهار شاهد نمیآورند؟
- لولا تَستَغفرون» چرا از خدا آمرزش نمیخواهید؟
- فلولا اذ جاءهم بأسُنا تَضرّعوا» چرا زمانی که عذاب ما به آنان رسید، تضرّع نکردند؟
- فلولا تَشکرون» چرا شکرگزار نیستید؟
- فلولا تصدّقون» چرا تصدیق نمیکنید؟
- فلولا تذکّرون» چرا عبرت نمیگیرید؟
- فلولا نَفَر من کلّ فِرقَة مِنهم طائفة لِیَتفقّهوا فِی الدّین» چرا از هر فرقهای دستهای کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی پیدا کنند؟
پیامها:
- دامن زدن به شایعه و پخش آن، ممنوع است. « لولا» نشانه توبیخ از سوءظن و پخش شایعات است
- در جامعهی اسلامی باید روحیهی حسن ظن حاکم باشد. «ظَنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خَیراً» حسن ظن، یکی از آثار ایمان است .
- همه ی مردم در برابر آبروی یک «فرد» مسئول هستند. «المؤمنون و المؤمنات»
- بنی آدم اعضای یکدیگرند. تهمت به هر عضوی از جامعهی اسلامی، همانند تهمت به دیگر اعضاست. «بأنفسهم خَیراً»
- اصل اوّلیه در عمل مسلمان، صحت است، مگر جرم او با دلیل ثابت شود. «ظَنّ المؤمنون والمؤمنات بأنفسهم خَیراً»
- حفظ حریم پیامبر صلی الله علیه وآله و خانوادهاش بر هر مؤمنی واجب است. «لولا... قالوا هذا إفک مبین»
- در برابر شنیدههای ناروا در مورد مؤمنان، سکوت ممنوع است. «لولا... قالوا هذا إفک مبین»
- جامعهی سادهدل، زودباور و یاوهگو، توبیخ میشود. «لولاجاءو علیه باَربعة»
- اتهام زنا اگر ثابت نشود، نسبت دهندهی آن دروغگو است. «هم الکاذبون»
وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالْأَخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَآ أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت بر شما نبود، به سزای آن سخنان که گفتید، قطعاً عذابی بزرگ به شما میرسید.
نکته ها:
کلمه ی «أفَضتم» از «اِفاضة» در موردی به کار میرود که در مسئلهای بسیار گفتگو شود و همه را به خود مشغول سازد و این نشان میدهد که تهمت به همسر پیامبر مسئلهی روز شده و همه به آن مشغول بودند.
پیامها:
- انسان خوشباور و بیمبالات، در معرض پذیرش تهمتها، توطئهها وعذابی سخت است. «و لولا... لمسّکم عذاب عظیم»
- امّت اسلامی تحت حمایت و لطف خداست. «و لولافضل اللّه...»
- هیچ کس از خداطلبی ندارد. رحمت و لطف، از فضل اوست نه استحقاق ما. «فضل اللّه علیکم و رحمته»
- شایعات به منزلهی گردابی است که برخی در آن غرق میشوند. «اَفَضتم فیه»
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بأَلْسنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ
آنگاه که از زبان یکدیگر تهمت را میگرفتید و آنچه را به آن علم نداشتید، دهان به دهان میگفتید واین را ساده وکوچک میپنداشتید، در حالی که آن نزد خدا بزرگ است.
نکته ها:
زبان، تنها عضوی است که در طول عمر انسان، از حرف زدن، نه درد میگیرد و نه خسته میشود. شکل و اندازهی آن کوچک، امّا جرم و گناه آن بزرگ است. چه بسیارند کافرانی که با گفتن یک جمله شهادت به یگانگی خداوند مسلمان و پاک میشوند و مسلمانانی که با گفتن کفر به خدا، یا انکار احکام دین، کافر و نجس میشوند. زبان، از یک سو میتواند با راستگویی، ذکر و دعا و نصیحت دیگران، صفا بیافریند و از سوی دیگر قادر است با نیش زدن به این و آن، کدورت ایجاد کند. زبان کلید عقل و چراغ علم و سادهترین و ارزانترین وسیلهی انتقال علوم و تجربیات است. علمای اخلاق درباره ی زبان کتابها و مطالب بسیاری نوشتهاند.
پیامها:
- پذیرش آنچه بر سرزبانهاست، بدون تحقیق محکوم است. «تلقونه باَلسنتکم»
- سخن باید بر اساس علم باشد. «تقولون باَفواهِکم ما لیس لکم به علم»
- آبروی مردم را ساده ننگریم. «و تَحسبونَه هَیّناً»
- نقل تهمتها و شایعات از گناهان کبیره است. «و هو عنداللّه عظیم»
- کوچکی یا بزرگی گناه را باید خداوند تعین کند. «عنداللّه عظیم»
- همه ی محاسبات انسان واقع بینانه نیست. «تَحسبونه هَیّناً و هو عنداللّه عظیم»
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ
چرا هنگامی که آن تهمت را شنیدید، نگفتید: ما را نرسد که در این باره حرفی بزنیم. پروردگارا تو منزّهی، این بهتانی بزرگ است.
نکته ها:
در سه آیه پیدرپی کلمه ی عظیم آمده است; یک بار «عذابٌ عظیم» و دو بار با دو بیان «بهتانٌ عظیم» تا بگوید گناه بزرگ کیفر بزرگ دارد.
سخن ناروا نسبت به مردم، سبب بُهت آنان میشود، لذا به آن «بُهتان» گفته میشود.
پیامها:
- نهی از منکر واجب است. «و لولا اذ سَمعتموه» سخن گفتن برای دفاع از آبروی مسلمان واجب است
- انسان در برابر شنیدهها، مسئول است. «لولا اذسمعتموه»
- هنگام برخورد با مسائل مهم، «سبحان اللّه» بگویید. «سبحانک»
- تمام دنیا متاع قلیل است، ولی بهتان به مسلمان نزد خداوند عظیم است. «بهتانٌ عظیم»
یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
و خداوند شما را موعظه میکند که اگر ایمان دارید هرگز امثال این تهمتها را تکرار نکنید.
وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْأَیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
خداوند برای شما آیات خود را بیان میکند و او دانا و حکیم است.
پیامها: - مردم به موعظه نیاز دارند. «یَعِظُکم اللّه»
- واعظ اصلی خداست. «یَعِظُکم اللّه»
- ایمان شرط تأثیر موعظه است. «یَعِظُکم اللّه ... اِن کنتم مؤمنین»
- موعظه باید در مسیر حفظ آبروی مردم و جلوگیری از سوء ظن باشد. «یَعِظُکم اللّه أن تَعودوا لمثله»
- دامن زدن به سوءظن وافترا، سبب محو ایمان است. «یَعِظُکم... انکنتم مؤمنین»
- پشیمانی از گذشته کافی نیست، گناه را نباید تکرار کرد. «تَعودوا لمثله»
- تکرار نکردن تخلّف، نشانهی ایمان است. «تَعودوا لمثله اِن کنتم مؤمنین»
- تهمت نزنید و عمل مسلمان را حمل بر صحّت کنید. «أن تَعودوا لمثله»
- گناهکاران را به
توبه از گناه موعظه کنید. «یَعِظُکم اللّه أن تَعودوا لمثله»
- سرچشمه دستورات اسلام، علم و حکمت الهی است. «علیمٌ حکیم»
- مقتضای علم و حکمت الهی، بیان احکام برای مردم و رها نکردن آنهاست. «و یُبیّن اللّه... علیمٌ حکیم»
إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَن تَشیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذینَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ
همانا برای کسانی که دوست دارند زشتیها درباره ی اهلایمان شایع گردد، در دنیا وآخرت عذاب دردناکی است، و خداوند میداند و شما نمیدانید. و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود و این که خداوند رئوف و مهربان است شما را سخت کیفر میداد .
نکته ها:
اشاعهی فحشا، گاهی با زبان و قلم است و گاهی با ایجاد مراکز فحشا و تشویق دیگران به گناه و قرار دادن امکانات گناه در اختیار آنان.
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که آن چه را درباره ی مؤمنی بشنود، برای دیگران بازگو کند، جزء مصادیق این آیه است.
در حدیث میخوانیم: کسی که کار زشتی را شایع کند، مانند کسی است که آن را مرتکب شده است.
پیامها:
- ما در برابر علاقه و خواستههای خود مسئولیم. «یُحبّون... لهم عذاب»
- علاقه به گناه، مقدّمهی گناه است. در راه نهی از منکر، علاقه به منکر را محو کنیم. «یُحبّون ...»
- در میان گناهان، تنها گناهی که حتّی دوست داشتن آن، گناه کبیره است، ریختن آبروی مؤمن است. «یُحبّون... عذابٌ الیم»
- علاقه به ریختن آبروی دیگران، در همین دنیا کیفر دارد. «فی الدّنیا»
- کسانی که دنبال بیآبرو کردن دیگران هستند، نظام اسلامی باید آنها را تنبیه کند. «عذابٌ الیمٌ فی الدّنیا»
- ما عمق فاجعهی تهمت را نمیدانیم. «و انتم لا تعلمون»
- چه بسا سرچشمهی برخی از عذابهای دنیوی که نصیب ما میشود، علاقه به بیآبرو شدن دیگران است. «و انتم لا تعلمون»
یَآ أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بالْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَرِ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدَاً وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! گامهای شیطان را پیروی نکنید و هر کس پیرو گامهای شیطان شود، همانا که او به فحشا و منکر فرمان میدهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما پاک نمیشد. ولی خداوند هر کس را بخواهد پاک میسازد و خداوند شنوا و داناست.
نکته ها: در آیات ، و سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگوید اگر لطف او نبود، معلوم نبود وضع شما چگونه باشد!
«خُطوات» جمع «خُطوة» به معنای گام است. قرآن در مورد نحوهی منحرف کردن شیطان، عبارتِ «خطوات شیطان» را به کار برده است تا بگوید: شیطان، گام به گام انسان را به سوی انجام گناهان میکشاند.
در قرآن چند مرتبه از «خُطوات الشیطان» سخن به میان آمده است; یک جا میفرماید: «اُدخلوا فی السلم کافّة و لاتَتّبعوا خُطوات» همگی در صلح و آشتی درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید. و در جای دیگر میفرماید: «کُلوا ممّا فی الارض حلالاً طیّبا و لا تَتّبعوا خُطوات» از چیزهای حلال و دلپسند بخورید و مواظب گامهای شیطان باشید و از آن پیروی نکنید. در این آیه نیز پیرامون اشاعهی فحشا نسبت به مؤمنین میفرماید: از گامهای شیطان پیروی نکنید.
نمونه گامهای شیطان عبارت است از: دوستی با افراد فاسد، شرکت در مجالس آنان، ارتکاب گناهان کوچک، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهایت قساوت قلب و بدعاقبتی و پایانی شوم.
پیامها: - به ایمان خود مغرور نشویم، توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. «یا ایّها الّذین آمنوا لا تَتّبعوا»
- شیطان برای گمراه کردن مؤمنان، بیش از دیگران تلاش میکند. «یا ایّها الّذین آمنوا لا تَتّبعوا خُطوات»
- سیاست شیطان، نفوذ تدریجی و گام به گام است. «خطوات» از همان گام اوّل مواظب باشیم .
- انسان به ناچار باید راهی را طی کند و گامی بردارد، مهم انتخاب راه مستقیم و دوری از گامهای شیطان است. «خُطوات»
- اشاعهی فحشا، از گامهای شیطانی است. با توجّه به آیه قبل «لا تَتّبعوا خُطوات الشیطان»
- با مردم مستدل سخن بگوییم. خداوند میفرماید: از شیطان پیروی نکنید، سپس دلیل آن را ذکر میکند: زیرا او به گناه فرمان میدهد. «فاِنّه یأمر بالفحشاء...»
- شیطان به کسی فرمان میدهد که اهل پیروی از او باشد. «و مَن یتّبع خُطوات... فاِنّه یَأمر...»
- کار شیطان، با
نماز در تضادّ است. شیطان به انسان دستور گناه میدهد، «فاِنّه یأمر بالفحشاء و المنکر» امّا نماز انسان را از گناه باز میدارد. «انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر...»
- تزکیه، بدون توفیق الهی امکان ندارد. «ولولا ... ما زَکی ...»
- انسان در هر لحظه به لطف خداوند نیاز دارد. تکرار جمله «لولا فضل اللّه» در این آیه و آیات قبل
- در مسیر زندگی انسان، فریب و فحشا وجود دارد، ولی راه توبه و نجات نیز باز است. «و لولا فضل اللّه»
- حتّی اولیای خدا به توفیق الهی نیاز دارند. «ما زَکی منکم من اَحد»
- خداوند حکیم، به مقدار لیاقت و ظرفیّت افراد، خیر و سعادت نازل میکند. «من یشاء»
- علم به اینکه خدا همه چیز را میبیند و میشنود، بهترین عامل بازدارنده از فحشا و منکرات است. «واللّه سمیعٌ علیم»
وَلَا یَأْتَلِ أُوْلُواْ الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُواْ أُوْلِی الْقُرْبَی وَ الْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُواْ وَ لْیَصْفَحُواْ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
صاحبان مال و وسعت از شما نباید سوگند بخورند که به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند، بلکه باید عفو و گذشت نمایند و از آنان درگذرند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته ها:
کلمه ی «یأتل» از ریشه «اَلْو» به معنای کوتاهی کردن و یا از «اَلی» به معنای سوگند یاد کردن است، همانند «ایلاء» در مباحث فقهی.
«عفو» به معنای بخشیدن است و «صَفح» به معنای نادیده گرفتن که مرحله بالاتر از عفو است. بعضی گفتهاند که «صفح» آن عفوی است که در آن ملامت نباشد.
در آیات قبل از کسانی که تهمت میزنند به شدّت انتقاد شد، بعضی از اصحاب سوگند یاد کردند که به افراد تهمتزن هرگز انفاق نکنند، این آیه میفرماید: به خاطر لغزشهای قبل، محرومان را بینصیب نگذارید. شأن نزول
پیامها:
- مرفّهین در برابر محرومان مسئول هستند. «و لا یَأتل ...»
- مهمتر از انفاق، استمرار آن و خسته نشدن از آن و کوتاهی نکردن در آن است. «و لا یَأتل »
- در انفاق، هم از وسعت مالی و هم از امکانات دیگر خود استفاده کنید. «اولوا الفضل ... والسّعة»
- در کمک کردن، بستگان اولویّت دارند. «اولی القُربی»
- در پیمودن مراحل کمال، بلند همّت باشید وبه حداقل اکتفا نکنید. ابتدا کلمه ی «عفو» آمده، در مرحلهی بالاتر «صفح» آمده است. «ولْیَعفوا ولیَصفحوا»
- کسی که دیگران را ببخشد، به بخشش الهی نزدیکتر است. عفو و گذشت وسیلهی جلب مغفرت الهی است «الا تحبّون أن یغفر اللّه لکم»
- هدف از عفو و گذشت دیگران، کسب مغفرت خدا باشد، نه چیز دیگر. «الا تُحبّون أن یَغفر اللّه لکم»
- در شیوهی تبلیغ، از احساسات وعواطف مردم کمک بگیریم. «الا تحبون»
- رهبران دینی باید مردم را به انفاق و عفو و گذشت تشویق کنند. تمام آیه
إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُواْ فِی الدُّنْیَا وَالْأَخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
همانا کسانی که به زنان پاکدامن و با ایمان و بی خبر از هرگونه آلودگی و نسبت بد میدهند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی دورند و برایشان عذاب بزرگی است.
نکته ها:
با اینکه در قرآن، کافران، پیمان شکنان، قاتلان، طرفداران طاغوت، منافقان، مفسدان، مشرکان، مستکبران، ظالمان، کتمان کنندگان حقّ و دروغگویان مورد لعنت قرار گرفتهاند، ولی لعنت دنیا و آخرت همراه با عذاب عظیم، مخصوص کسانی است که آبروی افراد پاک را میبرند.
امام صادقعلیه السلام این آیه را گواه بر آن دانستند که نسبت ناروا به زنان پاکدامن و عفیف از گناهان کبیره است.
پیامها:
- آسیبپذیری زن بیشتر است، باید به افراد آسیبرسان هشدار داد. «یرمون المحصنات»
- کسی که پاکتر است تهمت به او خطرناکتر است. «المحصناتِ الغافلات المؤمنات»
- تهمت، علاوه بر عذاب آخرت، در دنیا نیز کیفر دارد. «لُعِنوا فی الدّنیا» لعنت در دنیا، با اجرای حدّ و ردّ گواهی او به عنوان فاسق است.
- حمایت از حقوق زن، از برنامههای قرآنی است. «یَرمون... لُعِنوا»
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسنَتُهُمْ وَأَیْدیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ
روزی که زبانها و دستها و پاهایشان، علیه آنان به آنچه انجام دادهاند گواهی میدهند.
نکته ها:
مسألهی گواهی دادن اعضای بدن در قیامت، بارها در قرآن مطرح شده است. در سورهی فصّلت میخوانیم: «حتّی اذا ما جاءوها شَهِد علیهم سَمعُهم و ابصارُهم و جُلودُهم بما کانوا یعملون» هنگامی که به دوزخ رسند، گوش و چشم و پوست بدن آنان به گناهانی که انجام دادهاند، گواهی دهند. در سورهی یس میخوانیم: «ألیوم نَختِمُ علی أفواهِهم و تُکلِّمُنا ایدیهِم و تَشهَد أرجُلُهم بما کانوا یَکسبون» در آن روز بر دهان کافران مهر خموشی زنیم و دستهایشان با ما سخن گویند و پاهایشان به آنچه کردهاند گواهی دهند.
چون در شهادت، باید در مورد دیگری گواهی داد، پس معلوم میشود جوهر وشخصیّت انسان غیر از اعضای بدن اوست که علیه او شهادت میدهند. زیرا شاهد ومشهود باید از هم جدا باشند.
پیامها:
- در دادگاه قیامت، انسان حتی مالک اعضای خود نیست. «تَشهدُ علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم»
- گواهیدادن، به درک و شعور نیاز دارد. بنابراین اعضای بدن آنچه را انجام میدهند درک میکنند، گرچه ما نفهمیم. «تَشهَدُ علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم»
- در قیامت، بر تمامی گفتار و رفتار گواه آورده میشود. «بما کانوا یعملون»
یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبینُ
در آن روز، خداوند جزای حقّ آنان را بیکم و کاست خواهد داد و آنان خواهند دانست که خداوند همان حقیقت آشکار است.
نکته ها: کلمه ی «دین» در آیه، یا به معنای جزاست و یا به معنای شریعت. بنابراین معنای آیه یا چنین است که در قیامت، خداوند جزای مردم را کامل میدهد و یا آنکه شریعت حقّه در آن روز عرضه خواهد شد و همه ی مکتب سازان خیالی خواهند فهمید که خداوند همان معبود حقّ و آشکار است.
در دنیا بخاطر محدودیتهایی که هست کیفر کامل داده نمیشود. مثلاً اگر خلبانی شهری را بمباران کرد و هزاران نفر را کشت، ما در دنیا چگونه او را کیفر کنیم، امّا در قیامت محدودیت نیست و مجرم بارها در دوزخ سوخته و دوباره زنده میشود.
پیامها: - تنها در قیامت است که کیفرها بطور کامل داده میشود. «یومئذ یُوَفّیهم»
- کیفرهای الهی در قیامت بر اساس شهادت وگواهی وحقّ است. «تشهد علیهم... یُوَفّیهم اللّه»
- خداوند از کیفر و پاداش کسی نمیکاهد. «یُوَفّیهم»
- در قیامت، وقتی پردههای غفلت،
غرور، جهل، تبلیغات کاذب و هوسها کنار میروند، مردم حقیقت را میفهمند. «و یعلمون... هو الحقّ»
اَلْخَبیثَاتُ لِلْخَبیثِینَ وَالْخَبیثُونَ لِلْخَبیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ
زنان پلید، سزاوار مردان پلیدند ومردان پلید، سزاوار زنان پلید. زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک. آنان از آنچه درباره ایشان میگویند منزّهند و برای آنان مغفرت و روزی نیکویی است.
نکته ها: این آیه یک اصل کلّی را مطرح میکند که در انتخاب همسر باید دقّت کرد و اصل را بر ایمان و پاکدامنی گذاشت، نه زیبایی و ثروت. معنایش این نیست که اگر مردی یا زنی خوب بود حتماً همسرش نیز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق کریم و اهل بهشت است. زیرا قرآن ملاک را ایمان و تقوا و عمل صالح میداند و لذا با اینکه
حضرت نوح و لوط، طیّب بودند، امّا همسرانشان از خبیثات و دوزخیاند.
کلمه ی «طیّب» به معنای دلپسند و مطلوب است و در قرآن در توصیف مال، ذرّیه، فرزند، کلام، شهر، همسر، غذا و رزق، مسکن،
درخت و تحیّت آمده است و در مقابل آن کلمه ی «خَبیث» است که آن هم برای مال، انسان، همسر، سخن، عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است.
این آیه را چند نوع میتوان معنا کرد:
الف: با توجّه به آیات قبل که درباره ی تهمت به زنان پاکدامن و ماجرای افک بود و با توجّه به جملهی: «مبرّئون ممّا یقولون»، معنای آیه این باشد که کلمات خبیث مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاک شایستهی افراد پاک است و مردم پلید سخن زشت میگویند و مردم پاک، سخنان پاک میگویند.
ب: ممکناست مراد آیه بیان یک حکم شرعیباشد که ازدواج پاکان با ناپاکان ممنوع است. نظیر آیه اوّل همین سوره که فرمود: «الزّانی لایَنکح الاّ زانیة» مرد زناکار جز زن زناکار را به همسری نگیرد، همان گونه که روایتی از امام باقرعلیه السلام این معنا را تأیید میکند.
ج: ممکن است مراد آیه همسویی فکری، عقیدتی، اخلاقی وبه اصطلاح همشأن و همکفو بودن همسر باشد. یعنی هر کس بطور طبیعی به سراغ همفکر خود میرود.
ذرّهای که در همه ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست
ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند
در قرآن، برای رزق اوصافی ذکر شده است از جمله:
«رزقاً حسنا» ، رزقٌ کریم» ، رَزَقکم اللّه حلالاً طیّبا» ، یَرزُقه من حیث لایَحتسب» ، یُرزَقون فیها بغیر حساب»
پیامها: - طبع افراد پلید چنین است که به سراغ پلیدیها میروند، برخلاف افراد پاک طینت که به سراغ خوبیها میروند. «الخبیثیات للخبیثین... الطیّبات للطیّبین»
- استفاده از نعمتها و طیّبات، حقّ اهل ایمان است. «والطّیّبات للطّیبّین»
- سالم ماندن نسلهای پاک، از توصیههای قرآن است. «والطیّبات للطّیبّین»
- حمایت از پاکدامنها لازم است. «اولئک مبرؤن ممّا یقولون»
- معنویّات بر مادیّات مقدّم است. در قرآن هر جا عبارت «رزق کریم» آمده، قبلش عبارت «لهم مغفرة» آمده است.
یَآ أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَی أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خانههایی که منزل شما نیست، وارد نشوید، مگر آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید. این دستور به نفع شماست، شاید پند گیرید.
نکته ها:
معنای «اِستیناس»، اجازه خواستن و اعلام ورود است که به گفتهی روایات میتواند با ذکر خدا باشد و یا با سلام کردن و امثال آن.
شخصی از پیامبرصلی الله علیه وآله پرسید: آیا برای ورود به منزل مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود: بله، گفت: در خانه جز او کسی نیست و جز من خادمی ندارد! حضرت فرمود: آیا دوست داری مادرت را بدون لباس مناسب ببینی؟ گفت نه. فرمود: پس اجازه بگیر.
در روایتی دیگر، پیامبرصلی الله علیه وآله از ورود مردان به خانه زنانی که همسران آنان حضور ندارند نهی فرمود.
در روایات میخوانیم: اجازه گرفتن برای ورود به خانه دیگران سه مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور کردن خود را داشته باشند. وبرای نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزی، اجازه لازم نیست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هرگاه میخواست وارد منزلی شود، برای اجازه گرفتن، روبروی در خانه نمیایستاد تا نگاه مبارکشان به داخل خانه نیفتد.
پیامها:
- اهل ایمان، در امور زندگی باید از وحی الهی دستور بگیرند. «یا ایّها الّذین آمنوا»
- امنیّت و آزادی برای ساکنین خانه باید حفظ شود. «لا تَدخلوا» ورود به حریم دیگران به صورت سرزده، حرام است.
- از مواضع تهمت دوری کنید. «لا تَدخلوا... ذلکم خیر»
- باز بودن در خانه، دلیل جواز ورود نیست. «لا تَدخلوا»
- مالکیّت افراد محترم است. «لا تَدخلوا»
- برخورد مؤمنان با یکدیگر، باید با محبّت همراه باشد. «تَستأنسوا و تُسلّموا»
- از هر کاری که موجب شکستن حریم حیا وحجاب میشود، دوری کنید. «تستأنسوا»
- وارد شونده باید سلام کند، هر که باشد. «تسلّموا علی اهلها» سلام کردن لازم نیست از کوچکتر به بزرگتر باشد.
- مراعات ادب وحقّ دیگران، سرچشمهی سعادت بشر است. «ذلکمخیرلکم»
- دستورات الهی را فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم. «لعلّکم تَذکّرون»
- آداب واخلاق دینی، همان ندای فطرت است، لیکن فطرت بیدار وهشیار. «تَذکّرون»
فَإِن لَّمْ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَداً فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکَی لَکُمْ وَاللَّهُ بمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ
پس اگر کسی را در خانه نیافتید، وارد آنجا نشوید تا آنکه به نحوی به شما اجازهی ورود داده شود واگر به شما گفته شد که بازگردید، برگردید وناراحت نشوید . این برای پاک ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.
پیامها: - ورود به خانهی دیگران، بدون اجازهی صاحب خانه، حرام است. «فلاتَدخلوا»
- ورود، اجازهی قطعی میخواهد، «حتّی یُؤذن لکم» ولی عدم ورود نیاز به صراحت صاحبخانه ندارد، بلکه به مجرد پیدا شدن علائم نارضایتی بازگشتن لازم است. «اذا قیل لکم ارجعوا فارجعوا»
- ورود به خانه مردم نیاز به اذن و اجازه دارد; خواه اذن دهنده صاحب خانه و مالک باشد، یا مقام مجاز دیگر نظیر حاکم اسلامی. جمله «یؤذن» مجهول آمده تا اصل اذن را ثابت کند و نامی از اذن دهنده نیامده است
- توقّف پشت در خانهی مردم ممنوع است. «اِرجعُوا»
- نپذیرفتن مهمان ناخوانده جایز است. «ارجِعوا»
- عذر صاحب خانه را بپذیریم و خود را به صاحب خانه تحمیل نکنیم. «اِرجِعُوا فارجِعوا»
- صفا، صمیمیّت و نداشتن توقّع بیجا، از برکات
اخلاق اسلامی است. «اِرجِعوا فارجِعوا»
- راه خودسازی و تزکیه، عمل به آداب اسلامی و مراعات حقوق مردم است. «اِرجِعوا - هو اَزکی لکم»
- گاهی رشد انسان به این است که سر او به سنگ بخورد. «اِرجعوا - هو اَزکی لکم» هر برگشتی شکست نیست.
- ملاک در تنظیم
روابط اجتماعی مردم، رشد و طهارت است. «اَزکی لکم» اوامر و نواهی خداوند، راه رشد و طهارت است.
- علم خداوند به عملکرد ما رمز تشویق و تهدید ماست. «بما تعملون علیم»
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُواْ بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ
بر شما گناهی نیست که به منازل غیر مسکونی که در آن متاعی دارید وارد شوید وخداوند به آنچه آشکار و یا کتمان میکنید آگاه است.
نکته ها:
حساب مراکز عمومی که ساکنین خاصّی ندارد، مثل هتلها، کاروانسراها، فروشگاهها و ادارات که درب آنها به روی همه باز است و مردم از رفت وآمد به آنجا بهرهمند میشوند، از حساب خانههای شخصی جداست و برای ورود و رفتن به آن مراکز اجازه گرفتن لازم نیست.
پیامها:
- رفتن به مراکز عمومی بدون داشتن هدفی سودمند، برای ولگردی وپرسهزدن ممنوع است. «تدخلوا بیوتاً غیر مسکونة فیها متاع لکم»
- در ورود به مراکز عمومی، خدا را در نظر بگیریم و بدانیم خداوند افکار و رفتار ما را زیر نظر دارد. «واللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون»
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بمَا یَصْنَعُونَ
به مردان مؤمن بگو: از برخی نگاهها چشمپوشی کنند و دامن خود را حفظ نمایند. این برای پاک ماندن آنان بهتر است. خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است.
نکته ها:
در شأن نزول این آیه میخوانیم: جوانی در بین راه، زنی را دید، به او چشم دوخت و به دنبال او راه افتاد. طوری غرق نگاه بود که صورتش به دیوار خورد و مجروح شد، نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و ماجرا را نقل کرد. این آیه نازل شد.
روایاتی درباره ی نگاه:
* حضرت علی علیه السلام فرمود: «لکم اوّل نَظَرة الی المرئة فلا تتّبعوها بنَظرة اُخری واحذروا الفتنة» نگاه اوّل مانعی ندارد ولی ادامهی نگاه اشکال دارد، زیرا سبب فتنه میشود.
* در حدیثی میخوانیم: تمام چشمها در قیامت گریان است مگر سه چ?