
نقد فیلم رسوایی
مشخصات فیلم رسوایی
تهیه کننده و کارگردان: مسعود ده نمکی ـ دستیار اول کارگردان: نورالدین گودرزی ـ طراح صحنه و لباس: مجید میرفخرایی ـ طراح گریم: امیر اسکندری ـ مدیر فیلمبرداری: فرشاد گلسفیدی ـ صدابردار: محمود خرسند ـ مدیر تولید: مجتبی امینی ـ مدیر برنامهریزی: فروزان جلالی ـ مدیر تدارکات: علیرضا همت ـ عکاس: بابک برزویه ـ منشی صحنه: شیدا یوسفی ـ مدیر روابط عمومی: الهه گودرزی ـ بازیگران: اکبر عبدی ـ الناز شاکردوست ـ محمدرضا شریفی نیا ـ کامران تفتی ـ مریم کاویانی ـ امیر دژاکام ـ امیر نوری ـ اسماعیل خلج ـ مجید مشیری ـ آرزو افشار ـ تینا آخوند تبار ـ مهسا کامیابی و ...
خلاصه داستان فیلم رسوایی
افسانه» دختری جنوب شهری است که همراه با خانواده اش در محله ای فقرنشین زندگی می کنند. او در محله بسیار بدنام بوده و به علت بدهیهای مالی پدر تحت فشار طلبکاران نیز قرار دارد. در این میان یک حاجی بازاری ریاکار، قصد سوءاستفاده از او را دارد. افسانه پس از دزدیدن سفتههای پدرش، در حین فرار با روحانی زاهدی آشنا میشود اما این روحانی در مسیر کمک به افسانه، خود دچار مشکلاتی میگردد.
درباره کارگردان فیلم رسوایی
«مسعود ده نمکی» متولد ???? در شهرستان اهر آذربایجان شرقی است. او دانشآموخته رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی است که مدتها به عنوان مدیرمسئول و سردبیر نشریات انتقادی با حال و هوای دفاع مقدس ـ مانند شلمچه ـ مشغول به فعالیت بود.وی پس از ساخت دو فیلم مستند "فقر و فحشا" (1382) و "کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟" (1385)، فیلم های سه گانه اخراجی ها ـ "اخراجی ها" (1386)، "اخراجی ها 2" (1387) و "اخراجی ها 3" (1389) ـ را در کارنامه خود دارد. او با سریال نوروزی "دارا و ندار"، تلویزیون را هم تجربه کرده است.
نقد فیلم رسوایی
"رسوایی" فیلمی متوسط به پایین است. یک شعار است؛ یک شعار تصنعی و رنگ و لعاب دار. فیلم قصه دختری کیف قاپ و مشهور است که در کش و قوس بدهی های پدرش و پیشنهادهای بی شرمانه یک حاجی بازاری متظاهر، در فرار از دست پلیس، به خانه یک روحانی مسن و با اخلاق می رسد؛ اما چون به همه مردم بی اعتماد است تصمیم می گیرد از این روحانی نیز باج بگیرد و او را تهدید میکند که در غیر اینصورت او را رسوا خواهد کرد.
فیلم قصه ای در حد رمنس های هندی دارد و در مرز میان طنز و رئال دست و پا می زند. همه چیز در فیلم رنگارنگ و اغراق آمیز است: از رنگ قرمز کفش های «افسانه» گرفته تا رنگ سبز چراغ های مسجد که «شیخ یوسف» را در بالای منبر احاطه می کند؛ از دیالوگ های شعاری و نچسب اخلاقی ـ عرفانی او تا دیالوگهای اضافی «فرزانه» و دخترکان دیگر در خانه افسانه و مادرش که نمی دانیم قرار است چه نقشی ایفا کنند؛ از بازی های اغراق آمیز و نامناسب «شاکردوست» و «تفتی» گرفته تاهجوم بی منطق و غیر واقعی اهالی محل به خانه افسانه؛ از سخنرانی اخلاقی و قهرمانانه او برای جماعت غضبناکی که به قصد ویران کردن خانه اش آمده اند تا تحول ناگهانی مردم و شعری که پیرمرد حلاج در پایان می خواند.
فیلم نه تنها در رنگ و گریم شخصیت ها به فضایی اروتیک و مشمئزکننده نزدیک می شود، بلکه به دلیل اغراق های کلی خود، مخاطب را نیز به انزجار و دلزدگی می کشاند.
شخصیت های رسوایی باورپذیر نیستند و هیچکدام برای مخاطب جا نمی افتند؛ اما شخصیت روحانی فیلم با بازی «اکبر عبدی» دوست داشتنی و ملموس درآمده است. هر چند در پرداخت او هم اغراق ها و اشکالاتی غیرقابل اغماض وجود دارد.
ده نمکی فیلمی در حد اولین اثرش “اخراجی ها” (قسمت اول) ساخته است. او تلاش کرده است مستند "فقر و فحشا" را این بار به شکل یک داستان تصویر کند؛ اما در این مسیر بی توجهی به جزئیات قصه و حتی جلوه های تصویری، به کلیت اثرش لطمه زده است.
علیرغم اینکه ده نمکی در سریال "دارا و ندار" بخوبی توانسته بود فقر را در مدیوم تلویزیون به تصویر بکشد، اما تصویری که او در "رسوایی" از فقر ارائه می کند ملموس و باورپذیر نیست. چهره هایی که برای شخصیت های فقیر افسانه و دخترکان همخانه اش ارائه می کند، با آن گریم و چهره های بزک کرده، بیشتر به مردم اشرافی و بالانشین را تداعی می کنند تا دخترانی فقیر و ندار که از فرط بی پولی به دزدی و خلافکاری افتاده باشند.
از سوی دیگر دختری با این مختصات، علی القاعده در محل زندگی اش حفظ ظاهر کرده و خود را گاو پیشانی سفید محل نمی کند؛ بلکه تلاش می نماید محیط امنی برای زندگی اش بسازد و خارج از محله خود دست به سرقت یا دلربایی بزند. چرا که اولاً فضای محلات پایین شهر اجازه لجام گسیختگی تا این حد را به افراد نمی دهد؛ و ثانیاً خود فرد نیز دست به چنین حماقت هایی نمی زند. عدم توجه به همین مسأله، شخصیت افسانه را غیرقابل باور می کند؛ گویی داستان در فضایی روایت می شود که برای مخاطب جامعه ایرانی، فضایی دست یافتنی است.
اگر مقایسه ای بین شخصیت «افسانه» در این فیلم با شخصیت «مالنا» در فیلم "مالنا (به ایتالیایی: Malèna)" اثر «جوزپه تورناتوره» کنیم درمییابیم که شخصیت فیلم تورناتوره چقدر ملموس و باورپذیر است و کارگردان از هرگونه اغراق و شعارگرایی پرهیز کرده است؛ اما افسانه ده نمکی به هیچ وجه تصویری نزدیک به واقعیت نیست و در بهترین حالت، تقلیدی مضحک از شخصیت فیلم تورناتوره به حساب می آید.
با این همه، ده نمکی در این فیلم دغدغه جایگاه روحانیت و فاصله گرفتن روحانیون از جامعه را دارد. او کنایه ای به برخی روحانیان جامعه اش می زند که: به دلیل فاصله گرفتن شما از مردم است که شکاف بین دین (ارزش های دینی) و جامعه ایجاد شده است.
اما نسخه ای که او برای این درد می پیچد، رسوایی است. روحانی مطلوبی که ده نمکی تصویر می کند باید برای درمان دردهای جامعه اش آمادگی برخورد و درگیر شدن داشته باشد؛ حتی اگر به رسوایی اش منجر شود و درب مسجد را هم بر روی او ببندند. او نباید ترسی از کمک کردن به مردمش داشته باشد؛ مردمی که حتی قصد باج گرفتن از او را دارند و یا کارهای خیر او را تعبیر به فسق و خطاکاری می کنند. به نظر ده نمکی فقط در صورت بروز چنین شهامتهایی از روحانیون است که صف طویلی از مریدان ـ حتی روی سنگفرش خیابان ـ پشت سر آنان نماز خواهند گزارد.
ده نمکی اگر چه به روحانی جامعه اش نقش پدری می دهد و از او انتظار دارد طبیب دردهای فرزندان طرد شده جامعه باشد، اما شیخ یوسف قصه او آدمی ساده اندیش است که در هاله ای از قداست فرو رفته است. به عبارت دیگر نسخه ای که ده نمکی ارائه می کند در کالبد یک روحانی خاص و با تفکر و زبانی ویژه جان می گیرد و این خود نقضی بر غرضی است که وی برای رسیدن به آن کوشش می کند؛ چرا که کارگردان می بایست به تصویری امروزی و واقعی از روحانی دست می یافت نه اینکه برای خوب بودن و پذیرفتن یک روحانی، او را در قداستی نامناسب اسیر کند.
اما با این همه اگرچه دعوت ده نمکی، دعوتی ناقص است و تصویری مشوش دارد، اما رسوایی او به جامعه ای پرداخته است که در آن نیاز به رهبری و هدایت روحانیت ـ همچون خانواده ای بی پدر ـ بشدت احساس می شود.
سلام . آقا شما که کم مونده بود مسعود دهنمکی رو فوشش بدین... واللللللللللا
سلام ممنون از نقدتون
دست مریزاد ده نمکی
البته این نظر شما ها و اقا یا خانم نقاده به نظر من افسانه ها وجود دارن اینکه شما ها یا اقا یا خانم نقاد ندیده اید دلیل بر عدم وجود نمیشه ببخشیدا شماها خیلی چیزا رو ندیده و خبر ندارید تو هر محله ای هستش تهرونه و هزاران محله تو در تو
سلام نقد نسبتا خوبی بود از میان دهها سوالی که برایم پیش آمده این است که دقیقاً و پوست کنده هدف این فیلم چه بود؟و این همه دلبری های شاکر دوست می خواست مخاطب را به کجا بکشاند ؟! سکانسی که افسانه با روحانی در یک اتاق قرار می گیرد ناخودآگاه مرا به یاد برخی عابدان قوم بنی اسرائیل اندخ ...
به نکته خوبی اشاره کردین، البته اجرای دقیق هر سکانسی همیشه 100% خوب پیش نمی رود، اما امیدواریم این نکات ریز در کارهای جدید آقای ده نمکی لحاظ شود
خیلی فیلم عالی بود این جور فیلم هارو همه کس مخصوصا ادم هایی که تو امور دنیوی غرق شدن درک نمیکنن من با شخصیت اکبر عبدd خیلی حال کردم وبه روحانیون عارف وعرفا هم ایمان دارم که ایشون خیلی خوب تونستن به تصویر بکشن عالی بود
Masoud Dehnamaki Filmmaker Masoud Dehnamaki is an Iranian filmmaker, holding numerous box-office records Born: December 29, 1969 (age 44), Ahar County, Iran
فیلم عالیییییییییی بود نمیدونم بعضی ها چ جوری میگن بد بود کی میدونه چرا بعضی ها اینجوری میگن :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :?: :idea: :idea:
نقد خوبی بود... به نظر من فیلم نامه به شدت، جای کار داره. یه فیلم نامه خوب 50% کارگردانی رو انجام میده. چه برسه به اینکه کارگردان خود نویسنده باشه، اینجاست که یه فیلم نامه ی نا پخته کار رو خراب می کنه... :?:
نقد خوبی بود ولی بعضی نکات رو مطرح نکرده بود
مثلاً چه چیزی؟
aslan naghde dorosti nabod be nazare man mozoe besiar jalebo amozandei bod makhsosan bazie akbar abdi o khanom e shakerdost
ببخشید قصه ای در حد رومنس های هندی؟لطفا به فیلم های هندی توهین نکنید.رومنس های اونا بهتر ازیه همچین داستان مزخرفیه.
منم دیدم...شاخ دراوردم اینقدر بی مزه بود .کلا فیلم سطح پایینی بود و موضوعش قدیمی..
چه چیز گندیییی
بد بود بهترش کنید