- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سبک زندگی
- خانواده و اخلاق
- رابطه «اخلاق» و «تغذیه»
رابطه «اخلاق» و «تغذیه»
شاید در ابتدای امر، عنوان بالا برای بعضی مایه شگفتی شود، که چگونه میتواند تغذیه در اخلاق و روحیات و ملکات نفسی اثر بگذارد؟ چرا که آن مربوط به جسم است و این مربوط به روح، ولی با توجه به رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگی که در میان جسم و روح آدمی است، جایی برای این تعجب باقی نمیماند.
بسیار میشود که یک حالتبحرانی روحی و غم و اندوه شدید جسم را در مدت کوتاهی، ضعیف و پژمرده و ناتوان میسازد، موهای انسان را سفید، چشم را کم نور، قوت و توان را از دست و پا میگیرد; عکس این مساله نیز صادق است که حالات خوب جسمانی در روح انسان اثر میگذارد، روح را شاداب و فکر را قوت میبخشد.
از قدیم الایام تاثیر غذاها بر روحیات اخلاق انسانی مورد توجه دانشمندان بوده است و حتی این مطلب جزء فرهنگ تودههای مردم شده است; مثلا، خونخواری را مایه قساوت و سنگدلی میشمردند، و معتقد بودند که عقل سالم در بدن سالم است.
در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی نیز نشانههای روشنی برای این معنی دیده میشود.
از جمله در آیه 41 سوره مائده درباره گروهی از یهود که مرتکب کارهای خلافی از قبیل جاسوسی بر ضد اسلام و تحریف حقایق کتب آسمانی شده بودند، میفرماید:
«آنها کسانی هستند که خدا نخواسته است دلهایشان را پاک کند (اولئک الذین لم یرد الله ان یطهر قلوبهم ...)!
و بلافاصله در آیهبعد میفرماید: «سماعون للکذب اکالون للسحت; آنها بسیار به سخنان تو گوش فرا میدهند تا آن را تکذیب کنند و بسیار مال حرام میخورند!»
این تعبیر نشان میدهد که آلودگی دلهای آنها بر اثر اعمالی همچون تکذیب آیات الهی، و خوردن مال حرام بطور مداوم بوده است; زیرا بسیار از فصاحت و بلاغت دور است که اوصافی را برای آنها بشمرد که هیچ ارتباطی با جمله «لم یرد الله ان یطهر قلوبهم» نداشته باشد.
و از این جا روشن میشود که خوردن مال حرام سبب تیرگی آیینه دل و نفوذ اخلاق رذیله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقی است.
در آیه91 سوره مائده درباره شراب و قمار میفرماید: «شیطان میخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار، عداوت ایجاد کنند; انما یرید الشیطان ان یوقع بینکمالعداوة و البغضاء فیالخمر و المیسر».
بی شک عداوت و بغضاء دو حالت درونی و اخلاقی است که در آیهبالا رابطه میان آن و نوشیدن شراب ذکر شده، و این نشان میدهد که غذا و نوشیدنی حرامی همچون شراب میتواند در شکل گیری رذائل اخلاقی همانند پرخاشگری و ستیزهجویی و عداوت و دشمنی اثر بگذارد.
در آیه51 سوره مؤمنون میخوانیم: «ای پیامبر! از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید; یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا».
بعضی از مفسران معتقدند ذکر این دو (خوردن غذاهای پاک و انجام عمل صالح) پشتسر یکدیگر دلیل بر وجود یک نوع ارتباطی بین این دو است، و اشاره به این است غذاهای مختلف آثار اخلاقی متفاوتی دارد، غذای حلال و پاک، روح را پاک میکند و سرچشمه عمل صالح میشود، و غذاهای حرام و ناپاک روح و جان را تیره و سبب اعمال ناصالح میگردد.
در تفسیر «روحالبیان» بعد از اشاره به ارتباط عمل صالح با بهرهگیری از غذای حلال به اشعار زیر استناد شده:
علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت آید از لقمه حلال! لقمه تخم است و برش اندیشهها لقمه بحر و گوهرش اندیشهها
و در شعر دیگری نقل میکند:
قطره باران تو چون صاف نیست گوهر دریای تو شفاف نیست!
در تفسیر اثنی عشری، در ذیل همین آیه نیز اشاره به رابطه صفا و نورانیت قلب و اعمال صالح با تغذیه حلال شده است.
رابطه تغذیه و اخلاق در روایات اسلامی
گرچه رابطه بالا در آیات قرآنی کمرنگ است، و تنها اشارتی به چشم میخورد; ولی این معنی (رابطه اخلاق و تغذیه) در روایات اسلامی دامنه گستردهای دارد که نمونههایی از آن را در ذیل از نظر میگذرانیم:
در یک سلسله از روایات، به رابطه تغذیه با سوء اخلاق اشاره شده است از جمله:
1- در روایات متعددی میخوانیم: یکی از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذای حرام; از جمله، در حدیثی آمده است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «احب ان یستجاب دعائی; دوست دارم دعای من مستجاب شود!» پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «طهر ماکلک ولاتدخل بطنک الحرام; غذای خود را پاک کن از غذای حرام پرهیز نما!»
همین معنی از همان بزرگوار با تعبیر دیگری آمده است، میفرماید: «من احب ان یستجاب دعائه فلیطیب مطعمه و مکسبه; کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و کسب خود را از حرام پاک کند!»
با توجه به این که در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: «ان الله لایستجیب دعاء بظهر قلب قاس; خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمیکند!» میتوان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند میکند; و به همین دلیل، دعای حرامخواران مستجاب نمیشود. و از اینجا به رابطه نزدیکی که در میان ناپاکی درون و تغذیه حرام وجود دارد، میتوان پیبرد.
در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامی که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمود: (آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا) ملئتبطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم; شکمهای شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمیکنید!)»
2- در روایات دیگری آمده است; که رابطهای در میان خوردن غذای حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد; از جمله، در حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله میخوانیم: «من اکل لقمة حرام لن تقبل له صلوة اربعین لیلة، و لم تستجب له دعوة اربعین صباحا و کل لحم ینبته الحرام فالنار اولی به و ان اللقمة الواحدة تنبت اللحم; هرکسی لقمهای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمیشود،و تا چهل روز دعای او مستجاب نمیگردد; و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است; و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت میشود!»
بدیهی استبرای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان میگیرد.
3- در روایات متعدد دیگری از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: «من ترک اللحم اربعین صباحا ساء خلقه; کسی که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد میشود!»
از این احادیثبخوبی استفاده میشود که در گوشت مادهای است که اگر برای مدت طولانی از بدن انسان قطع شود،در روحیات و اخلاق او اثر میگذارد،و کجخلقی و بد اخلاقی به بار میآورد.
البته استفاده زیاد از گوشتحیوانات نیز در بعضی از روایات مزموم شمرده شده، ولی از ترک آن برای مدت طولانی نیز در بسیاری از روایات نهی شده است.
4- در روایات زیادی که در کتاب «اطعمه و اشربه» آمده است، رابطهای میان بسیاری از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده به عنوان نمونه:
در حدیثی از رسولخدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: «علیکم بالزیت فانه یکشف المرة .... و یحسن الخلق; بر شما لازم است که از زیت (زیتبه معنی روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع است) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین میبرد... و اخلاق انسان را نیکو میکند!»
5- در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: که از کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل میکند «من سره ان یقل غیظه فلیاکل لحم الدراج; کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج را بخورد!»
از این تعبیر بخوبی استفاده میشود که رابطهای میان تغذیه و خشم و بردباری وجوددارد.
6- در روایت مشروحی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده میفرماید: «و اما الدم فانه یورث الکلب و قسوة القلب و قلة الرافة و الرحمة لا یؤمن ان یقتل ولده و والدیه ....; این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رافت و مهربانی میشود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند!»
در بخش دیگری از این روایت میفرماید: «و اما الخمر فانه حرمها لفعلها و فسادها وقال ان مدمن الخمر کعابد الوثن و یورث ارتعاشا و یذهب بنوره و یهدم مروته; و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تاثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائمالخمر مانند بت پرست استبدنش لرزان میشود، و نور (معنویت) او را از بین میبرد، و شخصیت او را ویران میسازد!»
7- در روایات متعددی که در کافی درباره انگور آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده میشود; از جمله، در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: «شکی نبی من الانبیاء الی الله عزوجل الغم فامره الله عزوجل باکل العنب; یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه (و افسردگی) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد; خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد!»
این حدیث تاکید بیشتری استبر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقی.
8- در احادیث متعددی نیز رابطه خوردن انار و از میان رفتن وسوسههای شیطانی و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده میشود; از جمله، در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده است که میفرمود: «من اکل رمانة علی الریق انارت قلبه اربعین یوما; کسی که یک انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانی میکند.»
9- در روایت متعددی در باب «خوردن» تعبیراتی دیده میشود که همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقی است; از جمله، در حدیثی از رسولخدا صلی الله علیه و آله میخوانیم که به جعفر (ابنابیطالب)علیهماالسلام فرمود: «یا جعفر کل السفرجل فانه یقوی القلب و یشجع الجبان; ای جعفر! «به» بخور قلب را تقویت میکند و ترسو را شجاع میسازد!»
10- در بعضی از احادیث رابطه میان غذای اضافی و سنگدلی و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده میشود; از جمله، در کتاب «اعلام الدین» از پیغمبر اکرم نقل شده که فرمود: «ایاکم و فضول المطعم فانه یسم القلب بالقسوة و یبطیء بالجوارح عنالطاعة و یصم الهمم عن سماع الموعظة; از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت میکند و از اطاعتحق تنبل میسازد و گوش را از شنیدن موعظه کر مینماید!»
فضول الطعام (غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقی خبر میدهد.
همین معنی در بحارالانوار از بعضی از روات اهل سنت از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نقل شدهاست.
از این حدیثبخوبی استفاده میشود که غذای اضافی سه پیامد سوء دارد: قساوت میآورد; انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل میکند; و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان میگیرد!
این مطلب کاملا محسوس است که وقتی انسان غذای زیاد و سنگین میخورد عبادات را به زحمتبهجا میآورد و نشاطی برای عبادت ندارد بعکس هنگامی که غذای ساده و کم میخورد قبل از اذان صبح بیدار است نشاط دارد و حالت مطالعه و عبادت دارد.
همچنین به تجربه رسیده است هنگامی که انسان روزه میگیرد رقت قلب پیدا میکند و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل میشود; بعکس هنگامی که شکم پر است فکر انسان درست کار نمیکند و خودش را از خدا دور میبیند.
11- در احادیث اسلامی در ارتباط نوشیدن عسل با صفای قلب، از امیرمؤمنانعلی علیه السلام میخوانیم: «العسل شفاء من کل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلی القلب; عسل شفای تمام بیماریها است و در آن بیماری نیتبلغم را کم میکند و قلب را صفا میبخشد.»
نتیجه:
از مجموع آنچه در بالا آوردیم و روایات فراوان دیگر که ذکر آنها به طول میانجامد بخوبی استفاده میشود که رابطه نزدیکی میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد، هرگز نمیگوئیم غذاها علت تامه برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه همین اندازه میدانیم که طبق روایات بالا یکی از عوامل زمینهساز پاکی و اخلاق، تغذیه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها.
دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیاری از پدیدههای اخلاقی به خاطر هورمونهائی است که غدههای بدن تراوش میکند و تراوش غدهها رابطه نزدیکی با تغذیه انسان دارد; بر همین اساس، بعضی معتقدند که گوشت هر حیوانی حاوی صفات آن حیوان است، واز طریق غدهها و تراوش آنها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه میکنند اثر میگذارد. گوشت درندگان انسان را درندهخو میکند، و گشتخوک صفتبیبندوباری جنسی را که از ویژگیهای این حیوان ستبه خورنده آن منتقل میسازد.
این از نظر رابطه طبیعی و مادی، از نظر رابطه معنوی نیز آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است، غذای حرام قلب را تاریک و روح را ظلمانی میکند و فضائل اخلاقی را ضعیف میسازد.
این سخن با ذکر یک داستان تاریخی که مورخ معروف مسعودی در «مروجالذهب» آورده پایان میدهیم:
او از «فضل بن ربیع» نقل میکند که «شریک ابن عبدالله» روزی وارد بر «مهدی» خلیفه عباسی شد، مهدی به او گفتباید حتما یکی از سه کار را انجام دهی، شریک سؤال کرد کدام سه کار؟ گفتیا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذائی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفتسومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز.
هنگامی که «شریک» از آن غذای بسیار لذیذ و (طبعا حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل ابن ربیع میگوید مطلب همین گونه شد، و شریک ابن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت.