مشاعره (حرف آ)
خوب شاید خیلی از شما بدونید مشاعره چیه، ولی خوب بعضی از عزیزان هم که درگیر زندگی هستن نمیدونن.
واسه همین امروز توی آسمونی برای اینکه بدونید بهتون آموزش میدیم و توی زمستون امسال روزهای یکشنبه و سه شنبه داخل سایت مشاعره با یکی از حروف خواهیم داشت.
مشاعره نوعی سنجش شعرشناسی و نوعی سرگرمی جذاب هست به این شکل هست که شما یه شعر از حفظ می خونید
مثال:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
خوب آخرین حرف این شعر چی بود؟ حرف (( ت ))
پس باید نفر مقابل ما یه شعر بگه که اولش با (( ت )) شروع بشه مثلا این:
تو را دین و دانش رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
حالا باید شما با حرف (( ت )) بگید دوباره، چون آخر این شعر هم ((ت)) داشت و بازی همینجوری ادامه پیدا می کنه تا یه نفر ببازه و دیگه شعری نداشته باشه که بگه.
مشاعره رو می تونید چند نفره ( یعنی بیش از دو نفر ) هم بازی کنید. ما تو پورتال آسمونی هر دفعه داخل این بخش حروف دیگه رو هم درج میکنیم.
شروع بیت با حرف آ:
آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی
مهدی سهیلی
آتش پر از قهر تو می گفت: برو جذبه ی چشم پر از مهر تو می گفت بایست
بهروز یاسمی
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند
حافظ
آخر از راه دل و دیده سر آرد بیرون نیش آن خار که از دست تو در پای من است
فرخی یزدی
آخر به اسارت دل حسرت زده خو کرد شادم که دگر یاد گریز از قفسم نیست
فریدون توللی
آخر چه شد که این همه نامهربان شدی چیزی که خوش نداشتم ای دوست، آن شدی
شعبان کرم دخت
آدمیزاد اگر بی ادب است آدم نیست فرق در بین بنی آدم و حیوان ادب است
فصاحت رازی
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ
آسمان بوی اجابت می دهد بس که قندیل دعا آویخته است
عبدالجبار کاکایی
آشنای تو به دل غیر تو را ره ندهد که نسازند به یک خانه دو بیگانه به هم
صغیر اصفهانی
آنچه از دریا به دریا می رود از همان جا کامد، آنجا می رود
مولوی
آواره همچو خار هراسان ز باد مست خاکستر خیال ز دستم عنان گسست
محمد حسن آرش نیا
آسمان نگاه خسته ی من خانه ی ابر های بارانزاست
نیستی و نبودنت تنها غصه ی آفتابگردانهاست
حامد ابراهیمی
آمدی چشم گشودی و خزانم کردی اولین شاعر چشمان وزانم کردی
سید اسحاق افضلی
- شما چه شعرها و بیت هایی رو میشناسید که با حرف (آ) شروع می شوند؟
آفرین ، جان آفرین پاک را آن که جان بخشید و ایمان ، خاک را "عطار نیشابور"
آمدي جانم به قربانت ولي حالاچرا ..........................