بیوگرافی پگاه آهنگرانی
یک کوله سنگین و یک جفت کتانی همه آن چیزی است که همیشه از پگاه آهنگرانی در ذهن تداعی می شود و این فقط به خاطر فیلم دختری با کفشهای کتانی نیست، به خاطر مجموعه وجود پگاه است که برای همیشه جدا از کمیت عجیبی به نام زمان یا سن و سال، تصویر یک دختر نوجوان پر امید را در ذهن حک میکند، تقریبا چهره اش بدون آن لبخند غریب و قشنگ نبوده است، لبخند غریب او حکایت از درونی دارد پر درد دارد، اگرچه انتخاب کرده که شاد باشد و پرجوش و پویا اما این لبخند غمی همراه خودش دارد.
پگاه آهنگرانی مثل بیشتر بازیگرهایی که از خانوادههای سینمایی میآیند ابتدا با فیلمهای مادرش منیژه حکمت شناخته میشد، حضورش در فیلم سینمایی "دختری با کفشهای کتانی" شروع خوبی بود که او در این سالها سعی کرد بر پایهاش موفقیتهای بعدی را بنا کند. اگر وجود مادرش نبود، صدرعاملی او را هرگز نمیشناخت و او هرگز در "دختری با کفشهای کتانی" بازی نمیکرد.
در سالهای اخیر پگاه آهنگرانی، روند رو به رشدی در بازیگری داشته و در تئاتر هم حضور پیدا کرده است.
پگاه آهنگرانی فراهانی، متولد دوم مرداد ماه سال 1363 در تهران* است. پدرش جمشید آهنگرانی و مادرش منیژه (مژگان) حکمت است. تحصیلاتش در هنرستان موسیقی را ناتمام گذاشت اما، نوازنده ویولن سل است. خیلی کم حرف است و علاقه ای به سیاست ندارد. فعالیت سینماییش را با بازی در فیلم "گربه آوازخوان" (کامبوزیا پرتوی) در سال 1369 در 6 سالگی آغاز کرد. اما شاید در دومین بازی کارنامه هنری اش در سن پانزده سالگی بود که درخشید: بازی در نقش تداعی در فیلم "دختری با کفشهای کتانی". بازی راحت و روانش نظرات مثبتی در پی داشت. تا اینکه جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فیلم قاهره بدست آورد. او در اولین تجربه کارگردانی مادرش به نام "زندان زنان" در سه نقش متفاوت بازی کرده است. در فیلمهای منیژه حکمت ، مصطفی خرقه پوش ، داریوش عیاری، پیمان قاسم خانی و محمدرضا قومی بیشترین همکاری را داشته است. او دو فیلم مستند ساخته است یکی راجع به "غزاله علیزاده" و دیگری راجع به "تئاتر شهر" است.
زمانی که "اخراجی ها 2" روی پرده سینما بسیار فروش داشت، پگاه تصمیم میگیرد که فیلمی درباره "مسعود ده نمکی" بسازد. و با وقفه یک ساله ای هم که بدلیل انتخابات در فیلمش ایجاد می شود با اینحال آنرا می سازد. می گوید: "هنوز تلاش میکنم فیلم را به جشنواره سینما حقیقت و جشن خانه سینما و... بفرستم. جاهایی وجود دارد که میخواهم فیلمم را بفرستم اما شاید اصلا از فیلم خوششان نیاید چون به هر حال من از کسانی شنیدم که گفتهاند پگاه آهنگرانی از دهنمکی پول گرفته و این فیلم را راجع به او ساخته است. کسانی که فیلم را ندیده بودند این حرفها را زده اند. این فیلمی است که آدمها رویش قضاوت دارند."
به علت مشغله زیادی که داشت یک دوره 3-4 ساله از بازیگری کناره گیری کرد و مشغول فیلمسازی شد. برای او موفقیت اینست که دو سال دیگر بتواند فیلم سینمایی بسازد نه اینکه 17 فیلم سینمایی بازی کرده باشد!
کارگردانی برای او از بازیگری با ارزشتر است چون معتقد است کارگردان خوب توانایی این را دارد که فیلم نامه بد را هم خوب بسازد چون به نظر او در سینما پرداخت مهم است تا فیلمنامه و معتقد است کار با کارگردانی مثل آقای کیمیایی باعث یادگیری بیشتر می شود.
سلیقه او فیلمهای شخصیتمحور است و تعداد زیادی فیلم دوست دارد که مردها شخصیت اصلی آن هستند، به نقل از خودش اگر روزی بخواهد فیلم بسازد حتما فیلمی درباره یک شخصیت مرد میسازد و تعصبی برای فیلم ساختن درباره زنها ندارد، این مسیری که او تا امروز آمده است کاملا به طور ناخودآگاه بوده تا در فیلمهایی بازی کند که زنمحور هستند یا مشکلات و مسائل زنان را روایت میکنند، همه اینها اتفاقی شکل گرفته است.
او بازیگری نیست که بتواند از خودش فاصله بگیرد و آنقدر در یک نقش غرق شود که مدتها با آن درگیر باشد، او به سبک خودش به نقش نزدیک میشود. به نظر او نقش، بلوغ و تجربه باعث پختگی بازیگر میشود و در مورد خودش تلفیقی از هر سه اینها تاثیر داشته است.
مدتیست سراغ تئاتر نمیرود و فقط به پیشنهادهای سینمایی پاسخ میدهد. و این بخاطر اینست که اعتماد به نفس بازی در تئاتر را ندارد، و فکر نمیکند آن قدر توانا شده که بتواند روی صحنه برود، معتقد است تئاتر به گونهای است که بازیگر باید تمرکز بالایی داشته باشد و این را در خودش نمیبیند. او می گوید در سینما میشود تقلب کرد. اگر خوب تقلب کنی بازیگر موفقی هستی. اما در تئاتر نمیشود تقلب کرد و او از این میترسید. در تئاتر باید هر شب روی صحنه بود حال خوب و بد هم ندارد، اما در سینما حتی اگر حالتان بد باشد میشود کار را جوری که تماشاگر در نهایت متوجه نشود پیش برد. او اعتماد بنفس روی صحنه تئاتر رفتنش را مدیون میرباقری است.
نسبت به تلویزیون کمی حساس است و فعلا در تلویزیون کاری را قبول نمیکند، زمانی درگیر کارهایی شد که برایش جذابتر از بازیگری بود، با فیلم "سه زن" دوباره سمت بازیگری آمد. اما اکنون بازیگر است و حرفه اصلیاش همین است.
فیلمسازی و موسیقی هم به اندازه بازیگری برایش جذاب است. گزینههایی دارد که زمانی اگر فرصت بازی نداشته باشد بیکار نماند، بازیگری به او چیزها زیادی آموخته است و معتقد است برای فیلمساز خوبی شدن باید بازیگری دانست. او با کارگردانهای خوبی همکاری داشته و فیلمسازی را از آنها آموخته است.
درباره همکاری و فیلمسازی با مادرش میگوید: "من اگر بخواهم فیلم بسازم با مادرم کار نمیکنم، ما تفاوت سلیقه زیادی در سینما داریم. حضور مادرم ربطی به فیلمساز شدن من ندارد. ما امکانات خوبی در دفترمان داریم و مادرم آنها را از من دریغ نمیکند مطمئنم، اما من باید مستقل باشم."
گفت و گو با پگاه آهنگرانی:
انتخابهای شما به گونهای است که میتوان خطوط مشترکی در آن پیدا کرد، شما در فیلمهایی بازی میکنید که زنها در آنها نقش موثری دارند. "طبقه سوم" را هم به همین دلیل انتخاب کردید؟
بیژن میرباقری کارگردان "طبقه سوم": پیش از این که خانم آهنگرانی صحبتش را شروع کند، نکتهای را بگویم زمانی که در ارسباران فیلم نمایش داده شد، خانمی گفت فیلم "طبقه سوم" من را به یاد "دختری با کفشهای کتانی" انداخت، آنجا دختر میتوانست از جامعه به خانواده پناه ببرد اما در "طبقه سوم" حتی خانواده هم امن نیست و این دختر سرنوشت غریبی دارد. این تعبیر و مقایسه نقشهایی که پگاه در این یک دهه بازی کرده برایم جذاب است.
پگاه آهنگرانی بازیگر فیلم سینمایی "طبقه سوم": برای من هم این نگاه جالب است. واقعا میشود این طور هم به مسیری که من تا امروز آمدهام نگاه کرد، من هیچ وقت به طور خودآگاه نخواستهام که در فیلمهایی بازی کنم که زنمحور هستند یا مشکلات و مسائل زنان را روایت میکنند، هر چند که بیشتر نقشهایم در این فیلمها بوده است.
سلیقه من فیلمهای شخصیتمحور است و تعداد زیادی فیلم دوست دارم که مردها شخصیت اصلی آن هستند، اگر روزی بخواهم فیلم بسازم حتما فیلمی درباره یک شخصیت مرد میسازم و تعصبی برای فیلم ساختن درباره زنها ندارم، این خطوط مشترک که اشاره میکنید اتفاقی شکل گرفته است.
پس به طور آگاهانه و از پیش تعیین شده به سمت سینمایی نرفتهاید که زنها در آن نقش اصلی را بازی میکنند؟
نه، این ماجرا را میتوان به این شکل تعریف کرد که نقشهای خوبی که به من پیشنهاد شده در چنین آثاری بوده، من این روزها و به ویژه به دنبال موجهای ظاهری و سطحی که درباره حقوق زنان و مسائلی از این دست به راه افتاده ترجیح میدهم در چنین فیلمهایی که به شکل سطحی و شعاری از زنها حمایت میکنند، بازی نکنم.
در اولین مواجهه با فیلمنامه، به نظرتان "طبقه سوم" پروژه دشواری نیامد؟ این که فیلم فقط دو شخصیت داشت و قصه در یک خانه میگذشت سخت نبود؟
بار اول که فیلمنامه را خواندم تمام این سختیها به نظرم مزیت آمد، کار در لوکیشن واحد و شخصیتهای محدود فیلمنامه را منسجم میکرد، زمانی که با دوشخصیت در یک فیلمنامه روبرو میشوید آنها بیشتر پرداخت شده و صیقل خردهاند و کار بازیگر در چنین مواردی راحتتر میشود.
احساس کردم شخصیتها تخت نیستند و در طول یک شب رنگآمیزی متنوعی از آنها دیده میشود، من فیلمنامههای زیادی درباره نسل جوان خواندهام در بسیاری موارد انرژی من صرف این شده که به کارگردان بقبولانم دارد درباره جوانها اشتباه فکر میکند، اما در "طبقه سوم" نگاه آقای میرباقری درست و هوشمندانه بود، این بعد فیلمنامه را دوست داشتم.
چقدر این شخصیت کامل بود و چقدر شما بخشهایی را به آن اضافه کردید؟
این شخصیت اصلا به من نزدیک نیست، هر دو شخصیت خوب پرداخت شده و شکل گرفته بودند. من بازیگری نیستم که بتوانم از خودم فاصله بگیرم و آنقدر در یک نقش غرق شوم که مدتها با آن درگیر باشم، نمیگویم آن مدل بازیگری درست نیست. من آن را بلد نیستم و به سبک خودم به نقش نزدیک میشوم.
ممکن است خیلیها بگویند همه نقشهایم شبیه هستند، فیلمنامهها را که کنار یکدیگر بگذارید تفاوتها را میبینید طبیعی است که چون من این نقشها را بازی کردهام همه نقشها شبیه شوند، در مورد "طبقه سوم" تلاش کردم خودم را به نقش نزدیک کنم، درگیریهای دختر را درک کنم و بفهمم اگر من به جای او بودم چه تصمیمی میگرفتم. سعی میکردم بین خودم و آن دختر چیزهای مشترک پیدا کنم.
اگر پیشنهادی داشتید میتوانستید مطرح کنید یا فیلمنامه آنقدر کامل بود که نیاز به تغییر نبود؟
فیلمنامه کامل بود اما من پیشنهادهایی جزئی داشتم که معمولا رد میشد (میخندد) البته من این ویژگی آقای میرباقری را دوست داشتم. گاهی بعضی کارگردانها آنقدر به پیشنهادهای شما پاسخ مثبت میدهند که بعد از مدتی فکر میکنید اصلا ذهنیتی ندارند، عدهای دیگر آنقدر سختگیر و غیرقابل انعطاف هستند که شما بعد از مدتی احساس میکنید کاسه داغتر از آش شدهاید و نباید اینقدر پیشنهاد بدهید.
آقای میرباقری از آن دسته کارگردانها است که میداند چطور باید پیشنهادها را قبول یا رد کند و با دلیل و منطق طوری این کار را انجام میدهد که مشکل پیش نیاید.
به نظر میرسد در سالهای اخیر به پختگی رسیدهاید، چقدر نقشها در این پختگی و بلوغ موثر بوده و چقدر تجربههای پگاه آهنگرانی؟
تلفیقی از همه اینها در پخته شدن بازیگر نقش دارد، از تئاتر برایتان مثال میزنم در نمایش "منهای دو" برای اولین بار روی صحنه میرفتم، دیر به گروه اضافه شدم و فرصت تمرین نداشتم. طبیعی بود که در این شرایط حضوری کاملا معمولی در این نمایش داشته باشم.
اما در "متولد 1361" به دلیل تمرین چند ماهه و گفتگو درباره نقش همهچیز عوض شد. من همان بازیگرم، نابغه نیستم اما تمرینها کمک کرده بازی خوبی داشته باشم. در فیلم سینمایی "طبقه سوم" هم این شرایط را داشتم، ماهها تمرین کردم، در لوکیشن بودم و با زوایای خانه آشنا شده بودم، دورخوانی و تحلیل نقش هم داشتیم و اینها کمک کرد تا بر نقش مسلط شوم.
من با کارگردانی کار کردهام که میلیاردها تومان پول هزینه فیلمش شده اما پیش از آنکه مقابل دوربین بروم یک بار دیالوگها را برای او نگفتم تا لحن من را ببیند و تشخیص بدهد که اصلا درست است یا نه. نتیجه چنین کاری با "طبقه سوم" قابل قیاس نیست.
در "درباره الی" بازیها فوقالعاده است، به این دلیل که ماهها تمرین با بازیگرها وجود داشته است. بازیگرها نابغه نیستند اما این تمرینها آنها را در شرایط خوبی قرار میدهد.
شخصیتهای فیلم پیشینه مشخص ندارند، بازی در نقش دختری که نمیدانید از کجا آمده و به کجا میرود سخت بود؟
من دلبسته این نوع روایتها هستم، در ادبیات هم قصههایی از این دست را دوست دارم، فیلمهای زیادی در سینمای جهان با این فرمول ساخته میشوند و دنیای امروز دنیایی نیست که آدمها فرصت خواندن داستانهای طولانی را داشته باشند. مهم نیست این دو زن چه گذشتهای دارند و در آینده چه میشوند مهم این است که در یک مقطع کنار هم قرار میگیرند.
در این سالها پیشنهاد تئاتر داشتید یا نمیخواستید غیر از سینما در حوزه دیگری فعالیت کنید؟
پیشنهاد بوده اما آن قدر وسوسهکننده نبوده که نخواهم آن را ازدست بدهم. من اعتماد به نفس بازی در تئاتر را نداشتم، فکر نمیکردم آن قدر توانا شدهام که بتوانم بروم روی صحنه، تعارف هم نمیکنم تئاتر به گونهای است که بازیگر باید تمرکز بالایی داشته باشد و این را در خودم نمیدیدم.
پس قبول دارید که بازی در تئاتر سختتر از سینما است؟
بله در سینما میشود تقلب کرد (میخندد) اگر خوب تقلب کنی بازیگر موفقی هستی. اما در تئاتر نمیشود تقلب کرد و من از این میترسیدم. در تئاتر شما باید هر شب روی صحنه باشید حال خوب و بد هم ندارد، اما در سینما حتی اگر حالتان بد باشد میتوانید کار را جوری که تماشاگر در نهایت متوجه نشود پیش ببرید.
چه کسی باعث شد بروید سمت تئاتر؟
آقای میرباقری این اعتماد به نفش را به من داد، من همچنان میترسیدم. زمانی که لیلا حاتمی از پروژه رفت آقای میرباقری با من تماس گرفت که بروم تئاتر شهر، فرصت فکر کردن نداشتم و خیلی زود درگیر کار شدم. شاید اگر میخواستم فکر کنم نمیرفتم چون میترسیدم بروم روی صحنه. این حضور را مدیون آقای میرباقریام.
تجربه خوبی بود؟
بله، واقعا دنیای دیگری بود، بازی در نمایشی که حسن معجونی و سیامک صفری در آن هستند و رفتن روی سن تئاتر شهر ماجرای سادهای نیست. اما به واسطه این تجربه، نگرانیام از بازی در تئاتر تمام شد.
بعد از "منهای دو"، با اعتماد به نفس حرکت کردید؟
بله، اوضاع سینما خیلی بد است و نمیدانید من امسال چه فیلمنامههایی خواندهام. بازیگرم و باید کار کنم و نمیتوانم بیکار بمانم. در این شرایط بازی در نمایش "متولد 1361" اتفاق خوبی بود. حالا هر شب که میخواهم بروم روی سن اضطراب ندارم. نسبت به زمان "منهای دو" باتجربهتر شدهام.
نمایش "متولد 1361" اپیزودیک است و هر یک داستانهایی مجزا و مستقل دارند. اما همه بازیگرها با هم تمرین میکردند. این کمک میکرد با فضا هماهنگ شوید؟
من به این ماجرا مثل کارگاه نگاه میکردم، میدانستم که میروم تا بازیگری را یاد بگیرم. من و پیام دهکردی سابقه همکاری داریم و میدانستم که او خوب میداند به من نکتههایی درباره بازیگری بیاموزد. گاهی سر تمرینها میرفتم تا بازی ستاره پسیانی را ببینم و از او یاد بگیرم. با هم بودن ما بازیگرها باعث میشد رفتارمان شبیه شود، ما هفت شخصیت یک نقش را بازی میکردیم و نزدیک شدنمان به هم کمک میکرد در این قالب راحتتر جای بگیریم.
در طول اجرا بازیتان تغییر کرده؟
تغییرها کم است چون در دوره تمرین اتود زدهایم و تلاش کردهایم نقش را خوب درآوریم، الان مثلا زمانی که من میبینم تماشاگر در لحظههایی از بازی من میخندد، طوری حرکت میکنم که او بیشتر بخندد
خانم حکمت مادرتان نمایش را دیده؟ درباره بازی در تئاتر چه نظری دارد؟
نه، فکر میکنم مادرم خیلی مناسبات تئاتر را دوست ندارد، مخصوصا بخش دستمزدش را. البته "منهای دو" را شب آخر اجرا دید و آن را دوست داشت.
زمانی فیلمسازی را تجربه کردید، در مقطعی از بازیگری فاصله گرفتید. الان بازیگری را دوست دارید؟ با توجه به این شرایط و فضا میخواهید بازیگری را به شکل جدی دنبال کنید؟ به سراغ بازی در مجموعه و فیلم تلویزیونی هم نمیروید.
من نسبت به تلویزیون کمی حساسم و فعلا در تلویزیون کاری را قبول نمیکنم، زمانی درگیر کارهایی شدم که واقعا جذابتر از بازیگری برایم بود، با "سه زن" دوباره آمدم سمت بازیگری و الان احساس خوبی نسبت به آن دارم. حالا دیگر بازیگرم و حرفه اصلیام این است. پس باید انتخاب کنم و مشکلات را هم تحمل کنم.
فیلمسازی و موسیقی هم به اندازه بازیگری برایم جذاب است. گزینههایی دارم که زمانی اگر فرصت بازی نداشتم بیکار نمانم، بازیگری به شما خیلی چیزها یاد میدهد و اگر میخواهید فیلمساز خوبی شوید باید بازیگری بدانید. من با کارگردانهای خوبی همکاری کردهام و از آنها فیلمسازی را آموختهام.
حضور خانم حکمت به عنوان تهیهکنندهای که در دل سینمای حرفهای کار میکند چقدر شما را امیدوار میکند که بتوانید اولین فیلم سینماییتان را کارگردانی کنید؟
من اگر بخواهم فیلم بسازم با مادرم کار نمیکنم، ما تفاوت سلیقه زیادی در سینما داریم. حضور مادرم ربطی به فیلمساز شدن من ندارد. ما امکانات خوبی در دفترمان داریم و مادرم آنها را از من دریغ نمیکند مطمئنم، اما من باید مستقل باشم.
برنامههای بعدی شما در چه حوزهای است، فیلمسازی یا کارگردانی؟
قطعا در یک فیلم سینمایی بازی میکنم چون باید از نظر مالی قویتر شوم، مشغول ساخت یک مستند هستم که بعد دربارهاش صحبت میکنم.
جوایز و افتخارات پگاه آهنگرانی:
- برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم قاهره برای بازی در فیلم دختری با کفشهای کتانی.
- دارنده تقدیرنامه برای بازی در فیلم دختری با کفشهای کتانی در جشنواره برلین.
- برنده جایزه بهترین بازیگر از جشن دنیای تصویر برای فیلم دختری با کفشهای کتانی در سال 1378.
- برنده جایزه بهترین بازیگر برای بازی در فیلم زندان زنان از جشنواره لوکارنو در سال 1380.
- دومین بازیگر کودک و نوجوان سال (دختری با کفشهای کتانی)
- منتخب دوره 14 نویسندگان و منتقدان (بهترین های سال) - سال 1378
نقش های سینمایی پگاه آهنگرانی:
دربند پرویز شهبازی 1391
بی خداحافظی احمد امینی 1390
آقا یوسف علی رفیعی 1389
راه آبی ابریشم محمدرضا بزرگنیا 1389
ورود آقایان ممنوع رامبد جوان 1389
طبقه سوم بیژن میرباقری 1388
زادبوم ابوالحسن داوودی 1387
صداها فرزاد مؤتمن 1387
آتش سبز محمدرضا اصلانی 1386
خواب زمستانی سیامک شایقی 1386
سه زن منیژه حکمت 1385
مکس سامان مقدم 1383
روزگار ما رخشان بنی اعتماد 1380
زندان زنان منیژه حکمت 1379
دختری با کفشهای کتانی رسول صدرعاملی 1377
گربه آوازخوان کامبوزیا پرتوی 1369
نقش های تئاتر پگاه آهنگرانی:
منهای دو داوود رشیدی 1389
متولد 1361 پیام دهکردی 1389
من طرفدار دو آتیشه پگاه هستم .
دفرس شدیم اقا میخنده خوبه سخته باید سریال جالبی باشه من چه جنگ چه بچه هاتون میتون رو مخ باباهاشون کار کن رو جنگ اگه حالیشون باشه که بعدا کار نمیکنه انرزی هسته هم خوبه حال شما چطوره خانم اهنگرانی مشکل وغیر ممکن چون بقیه واردن هول بولم هستم زیاد
وای پگاه خیلی خوب بازی میکنه خیلیییییییییییییییییییی.....................
وااااااي عاشقشم
عالی بود :mrgreen: :roll: :roll:
:-| :twisted: