نقد فیلم بدون تاریخ بدون امضا
بدون تاریخ بدون امضا فیلمی به کارگردانی وحید جلیلوند، نویسندگی وحید جلیلوند و علی زرنگار و تهیهکنندگی علی جلیلوند محصول سال 1395 است. فیلم بدون تاریخ بدون امضا توانست در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر جوایزی را دریافت کند. آسمونی در این بخش نقد کامل فیلم بدون تاریخ بدون امضا را برای شما عزیزان تهیه کرده است.
بازیگران : نوید محمدزاده، هدیه تهرانی، امیر آقایی، سعید داخ، علیرضا استادی، زکیه بهبهانی، ماهان نصیری ندا
خلاصه داستان : کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی در محل کارش با جسدی مواجه می شود که وی را پیش از این میشناخته است.
وحید جلیلوند با فیلم اول خود «چهارشنبه 19 اردیبهشت» در جشنوارهٔ سی و سوم حضور یافته بود که موفق شد جایزهٔ بهترین کارگردانی و بهترین فیلم اول جشنواره را از آنِ خود کند. کیفیت ساخت بالای فیلم و دقت فیلمساز در انتخاب و پرداخت موضوع باعث شد نگاهها به سمت او جلب شود درنتیجه انتظار زیادی برای دیدن فیلم دوم او وجود داشت. از چند ماه قبل گفته شده بود که «بدون تاریخ بدون امضا» از مهمترین آثار جشنوارهٔ سی و پنجم است به همین دلیل مخاطبین با انتظار متفاوتی به دیدن فیلم او نشستند.
تماشای «بدون تاریخ بدون امضا» نه با ناامیدی همراه است و نه موجب شگفتی میشود. فیلمساز مسیر رو به رشد خود را در کارگردانی ادامه داده است و میتوان پیشرفت او در فضاسازی و اجرا را مشاهده کرد. اما متن «بدون تاریخ بدون امضا» باوجود شباهتهای ملموس با فیلم قبلی، پیشرفت محسوسی نداشته و در بهترین حالت در جایگاهی برابر قرار گرفته و همان کمبودها را دارا میباشد.
ساختار داستانیِ «بدون تاریخ بدون امضا» ایدههای اصلی فیلم قبل را گرفته و در بستری متفاوت پیاده کرده است. برخورد بین دو طبقه اجتماعی متفاوت، اختصاص دو خط داستانی به شخصیتهای حاضر در هر طبقه و درنهایت مرکزیت یافتن مفاهیمی چون وجدان شخصی و اجتماعی در این برخورد از تمهای محوری فیلم هستند که بهنوعی در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» هم حضور داشتند.
فیلم با سکانس تصادف دکتر کاوه نریمان (امیر آقایی) با خانوادهای که چهارنفره پشت یک موتور نشستهاند آغاز میشود. نیش و کنایههای پدر خانواده (نوید محمد زاده) به بیتوجهی دکتر و اشاره به قرضی بودن موتورش در همان ابتدا تنشهای ناشی از اختلاف طبقاتی را وارد فیلم میکند. با برخورد انسانی و گرم دکتر ماجرا ختم به خیر میشود اما مرگ فرزند آنها چند ساعت پس از تصادف، داستان را وارد مرحلهٔ دیگری میکند.
عنصر اصلی پیشروی فیلم شک و تردیدی است که پیرامون دلیل مرگ کودک شکل میگیرد. کاوه نریمان باوجود مدارک معتبر در رابطه با بیتأثیر بودن تصادف و اثبات مسمومیت غذایی در بدن کودک، باز هم نمیتواند فکر آن خانواده را از ذهن خود بیرون کند و تا آخرین سکانس فیلم برای کشف دلیل واقعی ماجرا و نقش خودش در آن تلاش میکند.
زندگی نریمان، عذاب وجدان او و تلاش بی وقفهاش برای کشف حقیقت، خط داستانی اصلی فیلم را تشکیل میدهند که مشکلات روایی و شخصیت پردازانه هم در همین خط به وجود آمده است. یک ابهام جدی در مورد انگیزههای نریمان دیده میشود که رفتارهای او را تا حدی غیرمنطقی و توجیهناپذیر کرده است. اشارههایی که فیلم به اخلاق مدار بودن و وظیفهشناس بودن نریمان میکند بخشی از پیگیریهای او را قابلدرک ساخته است اما مسیر حرکت او از جایی به بعد با مفاهیمی چون احساس مسئولیت و وظیفهشناسی توجیهپذیر نیست.
نریمان بهمرور گرفتار نوعی عذاب وجدان میشود و دیگر مسئلهاش صرفن کشف حقیقت نیست. او میخواهد هر طور شده بخشی از مسئولیت حادثه را بر عهده گرفته و به خانواده کودک کمک کند و سکانس پایانی فیلم دیگر جای هیچ شکی در این مورد باقی نمیگذارد. سؤال اساسیای که در همینجا شکل میگیرد این است که عذاب وجدان نریمان به چه دلیل است؟ چه نکتهٔ گفته نشده و نمایش داده نشدهای در گذشتهٔ او بوده که این چنین باعث دلبستگیاش به این خانواده شده است؟ احساس گناه مبهمی که در تکتک واکنشهایش دیده میشود از کجاست؟
خط داستانی دوم فیلم که به روایت زندگی موسی (نوید محمد زاده) و خانوادهاش میپردازد اگرچه بخش مکمل است و برای به مقصد رساندن خط اصلی به کار گرفته شده اما به دلیل عناصر تأثیرگذاری که در خود دارد به نیمهٔ سنگینتر فیلم تبدیل شده است و بار احساسی آن را به دوش میکشد. بحرانی که زندگی این خانواده را گرفتار خود کرده چنان دردناک و تأثیرگذار است که کمبودهای دراماتیک خط اول را پوشش داده و مخاطب را بهراحتی با خود همراه میکند.
جلیلوند در نمایش فقر و تنگنای زندگی موسی بسیار موفق عمل کرده است. داستانی که برای این خانواده نوشته شده ناچاریشان در مقابله با مشکلات را به زیباترین شکل بیان میکند و مؤلفههای اجرایی از همان موتور قرضی ابتدای فیلم تا محل زندگی آنها به شکلی ریزبینانه انتخاب شدهاند تا فضایی واقعگرایانه را ایجاد کنند.
البته در صدر همهٔ اینها نوید محمد زاده قرار گرفته است که موفق شده بدون تکرار کاراکتر محسن در فیلم روشن نیست.
«بدون تاریخ بدون امضا» درگیر کننده شروع میشود. ضربهٔ دراماتیک حاصل از مرگ کودک، در جلبتوجه مخاطب بسیار موفق عمل میکند و حداقل تا نیمهٔ فیلم بهدرستی پیشروی داستان را شکل میدهد. اما حرکت دکتر نریمان از یک انسان مسئولیت شناس به انسانی باوجدان دردمند و تبدیل انگیزهٔ شخصی او به انگیزهای اجتماعی بخشی است که دچار لکنت شده و به فیلم ضربه میزند.
باوجوداین مشکلات، فیلم قطعاً توان تأثیرگذاری و همراه کردن مخاطب را با خود دارد و میتواند سؤالهایی را در ذهن ایجاد کرده و پس از پایان هم به لحاظ عاطفی همراه با تماشاگر باقی بماند. در انتظار فیلم بعدی وحید جلیلوند خواهیم ماند.
نقد فیلم بدون تاریخ، بدون امضا, ، وسواس اجبار تا مرز خود تباهی تفاوت دو دیدگاه ، یکی توهم و نگاه آرمانگرایانه ، دیگری ارائه شخصیتی بیمار و در خود مانده که بدنبال تنبیه خویش در نابودی خویش است فیلم سینمایی بدون تاریخ بدون امضا بکارگردانی وحید جلیلوند و نویسندگی خودش به همراه ع ...
واقعا اسم همچین چیزی رو می ذارین فیلم متاسفم برای سینمای ایران خوبه اصغر فرهادی جدایی نادر از سیمین رو ساخت وگرنه الان ۹۰ درصد فیلماتوی ایران بدون سوژه بودن درسته موضوعش با جدایی فرق داره اما کاملا تقلیدی از اون فیلمه تا دلتون بخواد می تونم سکانسای مختلف فیلمو مثال بزنم که کپی فی ...
درود به همه فیلم بدون تاریخ بدون امضاء از نظر فیلم نامه , کارگردانی و ببازی بازیگران عالی بود از همه کسانی که برای این فیلم زحمت کشیدن سپاسگزاری می کنم به ویژه از جناب نویدمحمدزاده ایشون نشان دادن نمیخوان بازیگر کلیشه ای باشن این فیلم شایستگی گرفتن اسکار داره
جا داره از زحمات شما در سایت بسیار تشکر کنم فیلم بسیار خوبی است و تبریک میگم به آقای وحید جلیلوند