- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- فیلم ایرانی
- آتابای بهترین فیلم نیکی کریمی

آتابای بهترین فیلم نیکی کریمی

آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی نقد از سعید لشگری
آتابای مانند فیلمهای کاملا استاندارد، با بازی های مناسب و نماهای دیدنی آغاز میشود. روابط فیلم خوب از کار درآمده البته حجم زیاد دیالوگها به زبان ترکی مخاطب غیر ترک زبان را که باید زیر نویسهای فارسی را بخوانداز همراهی با فیلم دور میکند. درحالی که در آمریکا هم اغلب شاهد فیلمهایی با زبان های گوناگون و زیرنویس انگلیسی آن هستیم. داستان اصلی فیلم دیر شروع میشود و داستانهای فرعی گیرایی لازم را ندارند منطق روایی کمی سست ولی بدون دلایل روشن باورپذیر است. با این وجود نقطه قوت فیلم کارگردانی قابل قبول نیکی کریمی است یک گام بلند رو به جلو برای او محسوب میشود. من عاشق طبیعت و مناظر زیبا در فیلم شدم. موسیقی آخر فیلم مدهوش کننده بود و کلا موسیقی های انتخابی عالی بود. هنرپیشه ها همه نازنین بودند. فیلم از یه جایی زود لو رفت!!! و میتونست بیشتر با ذهن بیننده بازی بشه! و گاها زیر نویس ها روی صفحه سینما قابل خواندن و تعقیب نبود. موضوع سرطان سینه و مطرح کردن آن در فیلم هم واقعا قابل تقدیر است. ای کاش از این فیلمهای دوزبانه زیاد ساخته بشود تا حساسیت فارس گرایانه از بین برود زبان ترکی زبان خیلی از هم میهنان مادر ایران است.
خوش ساخت ولی بدون کشش و خسته کننده. همه خوب بودند. فیلمی که قاب بندی های زیبایی داره برگرفته از طبیعت و فضای زیبا روستاهای آذربایجان و شخصیت اصلی که هادی حجازی فر نویسنده فیلمنامه هم هست طبیعتا شخصیت پردازی خوبی داره و تماما با لهجه ترکی هست جواد عزتی هم دلنشین بود و به نظر من داستان و حسش قابل لمس بود و کارگردانی نیکی کریمی هم عالی وبی نقص. نیکی کریمی برای فیلمبرداری اثرش به شهر زیبای خوی رفته. زبان ترکی کاراکترها در آن لوکیشن فضایی دوستداشتنی خلق کرده. قهرمان فیلم کاظم یا آتابای با بازی خوب هادی حجازیفر است. از آن «در وطن خویش غریب»های روزگار. یکبار عاشق شده و شکست خورده و بعد از آن دل به کسی نداده. همهی زندگیاش یادگار خواهرش آیدین است. طول میکشد تا به کاراکتر به ظاهر خشن و در باطن لطیف آتابای عادت کنیم.
«آتابای» جزو بهترین تجربههای فیلمبینی من در جشنواره است. فیلمی که یک قهرمان دارد بدون این که عمل قهرمانانهی عجیب و غریبی انجام بدهد. خلق شخصیتی مثل آتابای ویژگی کمی نیست. کارگردانی نیکی کریمی پر از جزئیات شگفتانگیز است. از میان کارهای قبلی نیکی کریمی یک شب را دوست داشتم، اما حالا آتابای نشان میدهد که سبک شاعرانه و پرجزئیات و سختگیرانه او به چه نوع متنی احتیاج داشته است. فیلمی که گاه کیارستمی را به یاد میآورد و باد ما را خواهد برد، گاه گلابی مهرجویی و گاه کارهای نوری بیلگه جیلان. اما در نهایت فیلم روی پای خود میایستد. فیلمی که حساسیتها و نگاه بصری نیکی کریمی را با خود به همراه دارد. در واقع اگر آتابای فیلم موثری است بخش بزرگی ازآن به دلیل شیوه کارگردانی نیکی کریمی است. او با حساسیتی قابل توجه همه نگاهها و واکنشها را به تماشاگر عرضه میکند. وسواس او در انتقال واکنشها، چه بین دو رفیق قدیمی (آتابای و یحیی) و چه بین آتابای و پدرش و خواهرزادهاش و چه بین او و سیما. متن شاعرانه و همزمان ویرانگرانه هادی حجازیفر این سبک بصری فیلم را تکمیل میکند. فیلم پر است از این دوتاییهای زیبا. وقتی که رابطه آتابای و پدرش با یک پاکت سیگار بهمن شکل میگیرد. تمهیدی موثر که انگار از وسط یک شاهکار ادبی به پرده سینما منتقل شده است. یا در جایی دیگر وقتی زن که در صندلی عقب ماشین نشسته است با چشمانی نیمه باز ازآینه راننده به آتابای نگاه میکند.
آتابای چشمش به او میافتد و سپس نگاهش را میدزدد. باردیگر به آینه نگاه میکند و میبیند نگاه زن همچنان خیره و سمج و خسته به او دوخته شده است. باز هم نگاهش را میدزدد. برای بارسوم نگاه میکند و این بار نگاهش را از نگاه خیره زن نمیدزدد. موسیقی اوج میگیرد. دوربین کریمی با ذکاوت و دقت به فیلم هارمونی میبخشد و در انتهای فیلم آن را در ذهن تماشاگر مانند یک متن پیوسته و پیراسته شکل میدهد. آتابای فیلم بینقصی نیست. شاید برخی صحنهها را بشود کوتاه کرد تا ضربه صحنههای مهمتر از بین نروند، اما آتابای از کم نقصترین فیلمهای جشنواره امسال است. شاید تنها فیلمی که دوست دارم یک بار دیگر در سالنی تاریک به دور از چشم کنجکاو دیگران بنشینم و در تم عاشقانه و شاعرانه و به غایت بدبینانهاش غرق بشوم وبا اینکه مرد هستم از دقت های زنانه در فیلم لذت بردم.