- آسمونی
- مجله اینترنتی
- سیاست
- علوم سیاسی
- لیبرالیسم چیست؟ و انواع لیبرالیسم
لیبرالیسم چیست؟ و انواع لیبرالیسم
لیبرالیسم در معنای لغوی، به معنی آزادیخواهی است و به آرایۀ وسیعی از ایدهها و تئوریهای مرتبط دولت، اطلاق میشود که آزادی شخصی را مهمترین هدف سیاسی میداند. اگر می خواهید بدانید لیبرالیسم چیست؟ و انواع لیبرالیسم را بشناسید این بخش آسمونی را تا پایان مطالعه نمایید.
لیبرالیسم چیست؟ و انواع لیبرالیسم
لیبرالیسم مدرن در عصر روشنگری، ریشه دارد. به صورت کلی، لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تأکید دارد. شاخههای مختلف لیبرالیسم ممکن است سیاستهای متفاوتی را پیشنهاد کنند، اما همه آنها به صورت عمومی در مورد چند قاعده متحد هستند، از جمله گسترش آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن قدرت دولتها، نقش بسزای قانون، تبادل آزاد ایدهها، اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط و یک سیستم شفاف دولتی. همچنین همه لیبرالها - همینطور بعضی از هواداران ایدئولوژیهای سیاسی دیگر - از چند فرم مختلف دولت که به آن لیبرال دموکراسی اطلاق میشود، با انتخابات آزاد و عادلانه و حقوق یکسان همه شهروندان توسط قانون، حمایت میکنند.
لیبرالیسم به صورت یک اصطلاح اندیشهٔ سیاسی، معانی زیادی داشتهاست، اما هرگز از اصل لاتین کلمه liber، به معنی آزاد، جدا نبوده است. این اصطلاح دلالت دارد بر دیدگاه یا خط مشیهای کسانی که گرایش اولیهشان در سیاست و حکومت کسب یا حفظ میزان معینی آزادی از قید نظارت یا هدایت دولت یا عوامل دیگری است که ممکن است برای ارادهٔ انسانی نامطلوب بهشمار آید. لیبرالیسم بهطور سنتی جنبشی بودهاست برای تأمین این نظر که مردم بهطور کلی تابع حکومت خودکامه نیستند، بلکه در زندگی خصوصی شان مورد حمایت قانون قرار میگیرند و در امور عمومی بتوانند قوهٔ مجرب حکومت را از طریق یک هیئت قانونگذاری که آزادانه انتخاب شده باشند کنترل کنند. لیبرالیسم در زمینهٔ نظریهٔ ناب متمایل به پیروی از جان لاک فیلسوف انگلیسی بودهاست که به وضعیت طبیعی و قانون طبیعت اعتقاد داشت. بر این اساس این نظر تصدیق میشد که هیچکس نباید به سلامتی، زندگی و اموال دیگران آسیبی برساند.
تعریف کلی لیبرالیسم
لیبرالیسم از سویی به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق میشد که در عصر مترقی بودن آن یعنی در زمانی که سرمایهداری صنعتی علیه اشرافیت فئودالی مبارزه میکرد و درصدد گرفتن قدرت بود، به وجود آمد و رشد کرد. لیبرالها در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقهای در حال رشد و بالنده بودند. آزادی از قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی دوران فئودالیسم را طلب میکردند، میخواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در مجلس عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران و به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود. در قاموس مارکسیستی، مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک روش نانوشته و درویش مسلک در داخل حزب طبقه کارگر نسبت به دشمن طبقاتی اطلاق میشود. در این مفهوم لیبرالیسم به معنای آشتی طلبی غیراصولی به ضرر اساس اندیشههای «مارکسیسم – لنینیسم»، نرمش بجا در مقابل خطا و نادیده گرفتن نقض اصول به علل مشخصی به کار میرود. لیبرالیسم در این مفهوم از نمودهای فرصتطلبی و فردگرایی است.
انواع لیبرالیسم
1 ـ لیبرالیسم سیاسی
لیبرالیسم سیاسی که جهت گیری آن معطوف به قدرت و دولت است ، نظریه ای است که خواهان حفظ آزادی افراد در برابر نهادی است که تهدید کننده آن است ، خواه این نهاد دولت ، مذهب یا عاملی دیگر باشد . در این باره لیبرالیسم بر مشارکت سیاسی ، دموکراسی ، آزادی انتخابات ، آزادی مطبوعات ، آزادی عقیده و بیان ، آزادی احزاب و اجتماعات و مانند آن تأکید می ورزد .
2 ـ لیبرالیسم اقتصادی
لیبرالیسم در عرصه اقتصادی به معنای مقاومت در برابر تسلط دولت بر حیات اقتصادی و مقاومت در برابر هر نوع انحصار و مداخله ی دولت در تولید و توزیع ثروت است . در این زمینه ، لیبرالیسم بر حفظ آزادی اقتصادی ، دفاع از حریم مالکیت خصوصی ، سرمایه سالاری ، ترویج بازار آزاد و رقابتی تأکید دارد . در واقع ، می توان لیبرالیسم اقتصادی را هم معنای سرمایه داری یا کاپیتالیسم دانست .
3 ـ لیبر الیسم فرهنگی
لیبرالیسم فرهنگی نیز بر آزادی فردی ، تسامح ، اومانیسم و سکولاریزم در عرصه ی فرهنگ و اندیشه ، در عرصه های مطبوعاتی ، سینما ، تئاتر و مانند آن تأکید می ورزد و هر گونه مداخله و انحصار دولت یا نهاد دیگر را در عرصه ی فرهنگی مردود می داند . یک شاخه مهم لیبرالیسم فرهنگی ، لیبرالیسم مذهبی است که به معنای آزاد بودن هر فرد در انتخاب مذهب یا دین از یک سو و انتخاب ایمان و یا بی ایمانی از سوی دیگر است . شایان ذکر است که در نگاه لیبرالی ، مذهب یا دین یک امر فردی و شخصی محسوب می گردد و نه یک امر اجتماعی و سیاسی .
4 ـ لیبرالیسم اخلاقی
لیبرالیسم اخلاقی در ارتباط و رابطه با رفتارهای اخلاقی انسانها ، آسان گیر ، انعطاف پذیر ، با گذشت و اباحی مسلک است . عمدتاً رفتارهای اخلاقی انسانها هر چند ناپسند و مذموم باشد از نظر لیبرالیسم اخلاقی مباح است .
تشخیص خوبی و بدی اخلاقی تنها به دست خود انسان است و هیچ منبعی حتی وحی و شرع الهی از نظر لیبرالیسم نمی تواند معیار خوبی و بدی رفتارهای اخلاقی را تعیین کند .
لیبرالیسم اخلاقی به نسبیت اخلاقی معتقد است ، یعنی بر اساس این نگرش ، هیچ اصل اخلاقی ثابت وجود ندارد و تنها این خواست ، اراده و انگیزه ها و هواهای فرد است که معیار خوبی یا بدی را تعیین می کند و تبیین گر ارزشهای اخلاقی است .
از دیدگاه لیبرالیسم اخلاقی ، واقعیت متعالی وجود ندارد و تصور از « خوب » غیر قابل تعریف و تهی است .