زمان مطالعه: 24 دقیقه
تفسیر سوره یس

تفسیر سوره یس

تفسیر سوره یاسین بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده مهربان یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ یا،سین.سوگند به قرآن(محکم و)حکمت آموز. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ...

تفسیر سوره یاسین

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

یا،سین.سوگند به قرآن(محکم و)حکمت آموز.

إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ

که همانا تو از پیامبرانی.بر راه راست هستی.

نکته ها:

به گفته ی روایات،یس نام مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله است.

کلمه حکیم هم می تواند به معنای ذوالحکمه باشد و هم به معنای محکم،نظیر آیه اول سوره هود که می فرماید: أُحْکِمَتْ آیاتُهُ یعنی آیات قرآن محکم است.

راه مستقیم،راهی نیست که پس از پیمودن تمام آن به مقصد برسیم،بلکه به هر مقدار که برویم به بخشی از مقصد رسیده ایم.مانند تحصیل علم که به هر مقدار پیش برویم،به همان میزان به علم دست یافته ایم.

در برابر انواع تهمت ها که به پیامبر،شاعر،کاهن،ساحر و مجنون می گفتند،خداوند حکیم سوگند به قرآن حکمت آمیز بر رسالت پیامبر تأکید می کند.

پیام ها:

- در قرآن باطل راه ندارد و تمام آن محکم و استوار است. وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

- سوگند به قرآن آنهم از سوی خداوند،بیانگر عظمت و قداست آن است. وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

- در برابر هجوم تهمت ها و تضعیف های ناروا،حمایت های صحیح و همه جانبه ضرورت دارد. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

- مردان خدا در طول تاریخ تنها نیستند و در کنار سایر فرستادگان الهی هستند.

لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

-راه پیامبر همان راه خداست. إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، إِنَّکَ ... عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ (راه مستقیم،راه خدا و رسول اوست.)

- برای موفقیّت سه چیز لازم است:الف:برنامه مدوّن قرآن حکیم ب:مجری و رهبر آگاه لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ج:راه روشن. صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ

- اساس عقیده باید محکم باشد.(خدای حکیم،قرآن حکیم و پیامبر آموزگار حکمت). یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ

تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

قرآن از جانب خداوند قادر مهربان نازل شده است.

لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ

تا به مردم آن چه را به نیاکانشان هشدار داده شده تو نیز هشدار دهی، پس آنان غافلند.

پیام ها:

- خداوند نسبت به مخالفان،عزیز و نسبت به اولیای خود رحیم است. الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

- سرچشمه ی نزول قرآن،قدرت و رحمت است و کسی که به آن تمسک کند به عزّت و رحمت می رسد. تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

- انذار،هدف بعثت انبیا است. لِتُنْذِرَ

- انذار یک سنّت الهی است ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ (گرچه با وجود آن باز هم مردم غافل بمانند.)

-اساس و پایه تبلیغ و انذار باید تعالیم قرآن باشد. تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ لِتُنْذِرَ

- حتّی هشدارهای قرآن برخاسته از رحمت و مهر خداست. الرَّحِیمِ لِتُنْذِرَ

لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

به یقین فرمان(عذاب)بر بیشتر آنان سزاوار گشته است پس ایشان ایمان نمی آورند.

إِنّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَی الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ

به راستی که ما در گردن های آنان غل هایی قرار دادیم،که تا چانه شان را می پوشاند در نتیجه سرهای آنان بالا مانده است(و نمی توانند اطراف و پیش پای خود را ببینند).

نکته ها:

اذقان جمع ذقن به معنای چانه و مُقْمَحُونَ از قمح البعیر به معنای سر بالا کردن شتر است.یعنی همان گونه که به شتر آب عرضه می شود ولی او سر خود را بالا می برد،به این مردم نا اهل نیز حقّ ارائه می شود،امّا آنان سر خود را بالا گرفت و در برابر حقّ سر تعظیم فرود نمی آورند.

مراد از زدن غل بر گردن آنان،یا کیفر آخرت آنهاست،نظیر آیه ی إِذِ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ و یا مراد وجود عقاید خرافی است که همچون غل های سنگین بر گردنشان

است،نظیر آیه اعراف که می فرماید: یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ که از وظایف انبیا برداشتن خرافاتی است که همچون غل های سنگین آنان را به بند کشیده است.آری،انبیا می خواهند غل ها را بردارند ولی خود مردم نمی خواهند.

مراد از الْقَوْلُ به قرینه آیه سوره سجده که فرمود: وَ لکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النّاسِ أَجْمَعِینَ ،فرمان خداوند در مورد عذاب پیروان شیطان است.

پیام ها:

- اکثر مردم غافل،به حقّ گرایش ندارند. فَهُمْ غافِلُونَ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ

- مخالفت اکثریّت،نباید مبلّغ و رهبر را دلسرد کند. أَکْثَرِهِمْ ... لا یُؤْمِنُونَ

- غفلت،زمینه ی کفر است. فَهُمْ غافِلُونَ - فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

- گرچه خداوند بر گردن کافران غل هایی می نهد،ولی زمینه ی آن را خودشان فراهم کرده اند. لا یُؤْمِنُونَ إِنّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً

وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ

و پیش روی آنان حائل و سدّی و پشت سرشان نیز حائل و سدّی قرار دادیم،و به طور فراگیر آنان را پوشاندیم،پس هیچ چیز را نمی بینند.

نکته ها:

با این که قرآن استوار و حکمت آموز است و رسالت پیامبر قطعی است و راه دین مستقیم است و خداوند قوی ومهربان است،لیکن چون اکثر مردم،غافل،بی ایمان و گرفتار خرافاتند،از هر سو بروند به سدّی محکم و بن بست برخورد می کنند.

سیمای افراد لجوج در این آیه بسیار دقیق و جالب ترسیم شده است:

اّولاً:غافل هستند، فَهُمْ غافِلُونَ و در نتیجه ایمان نمی آورند. فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

ثانیاً:خرافات آنان را گرفتار کرده است. فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً و همچون شتر چموش از پذیرفتن حقّ سر باز می زنند. فَهُمْ مُقْمَحُونَ از پیش و پس در محاصره هستند، سَدًّا و بر چشمان آنان پرده ای آویخته شده و نمی بینند.

شاید مراد از مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا آرزوهای طولانی انسان برای آینده و مراد از مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا غفلت از خلافکاری های گذشته باشد که آن آرزوها و غفلت ها دو مانع بزرگ برای دیدن حقّ است.

در این آیات،دو کیفر در برابر دو انحراف بزرگ قرار گرفته است. فَهُمْ غافِلُونَ - فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ، جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً - جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا

پیام ها:

- صدها چراغ دارد و بی راهه می رود،بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش. وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا

- غافلان بی ایمان،نه از گذشته ی کفّار عبرت می گیرند، خَلْفِهِمْ و نه از معجزه و استدلالی که پیش روی آنان است. مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ

- کافر در بن بست است. سَدًّا

- در تبلیغ،معقولات را با محسوسات تشبیه کنیم. سَدًّا

وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

بر آنان تفاوتی نمی کند که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی،ایمان نمی آورند.

إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ

تنها کسی را(می توانی)هشدار دهی که از ذکر(قرآن)پیروی کند و در درون و نهان از خدای رحمان بترسد،پس او را به آمرزش و پاداشی پر ارزش بشارت ده.

نکته ها:

مراد از الذِّکْرَ با توجّه به آیات دیگر،قرآن است.چنانکه در آیه سوره ی حجر می خوانیم: إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ

گروهی از کفّار و مشرکان هرگز قابل هدایت نیستند و هشدار پیامبر در مورد آنان بی اثر است.امّا کفّار: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ امّا مشرکان: سَواءٌ عَلَیْکُمْ أَ دَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنْتُمْ صامِتُونَ

مراد از خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ یا ترس از خدا در درون است.یا ترس از خدا در مکان های پنهان از چشم مردم و یا ترس از خداوند نسبت به دادگاه قیامت که از امور غیبی است.

هرگاه انسان در برابر شخصیّتی بزرگ قرار گیرد،هیبت و شوکت او باعث می شود که به انسان حالی دست دهد که به آن خشیت گویند و این با حالت خوف و ترسی که ناشی از کیفر و عذاب باشد،متفاوت است.

پیام ها:

- بر سیه دل چه سود خواندن وعظ،نرود میخ آهنین در سنگ. سَواءٌ عَلَیْهِمْ ...

- حساب اتمام حجّت،از حساب تأثیرگزاری سخن و تأثیرپذیری مردم جداست.(با این که در مورد گروهی،احتمال تأثیر نیست ولی باید پیامبر با آنان اتمام حجت کند و هشدار دهد.) سَواءٌ عَلَیْهِمْ ...

- قرآن،مایه ی ذکر است و پیروی از آن،وسیله ی یادآوری فراموش شده ها و بیدارگری فطرت خفته انسان است. اتَّبَعَ الذِّکْرَ

- رحمت گسترده ی الهی،نباید موجب بی پروایی ما شود. خَشِیَ الرَّحْمنَ

-نشانه ی ایمان و خشیت واقعی،پروا داشتن در نهان است. بِالْغَیْبِ

- بیم و امید در کنار هم لازم است.در جمله خَشِیَ الرَّحْمنَ هم خشیت است و هم رحمت.

- ترس از خدا در خلوت و درون مهم است نه در ظاهر و حضور در برابر مردم.

خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ

-وظیفه انبیا هم انذار و هشدار است، إِنَّما تُنْذِرُ ...هم امید وبشارت. فَبَشِّرْهُ

- کسی بشارت بهشت را دریافت می کند که هشدار پیامبران او را متذکّر کرده باشد. تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ ... فَبَشِّرْهُ ...

إِنّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ

همانا ما مردگان را زنده می کنیم و آن چه را از پیش فرستاده اند و آثارشان را می نویسیم و هر چیزی را در(کتاب و)پیشوایی روشن برشمرده ایم.

نکته ها:

آنچه از انسان سرمی زند،در پرونده عمل او ثبت می شود و در قیامت به شکل کتابی در اختیار او قرار می گیرد.این کتاب ها سه نوع است:

الف:کتاب شخصی. اقْرَأْ کِتابَکَ

ب:کتاب امّت ها. کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا

ج:کتاب جامع. کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ ، فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ

کلمه امام ،هم به کتاب گفته شده، وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً و هم به اشخاص، إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً در روایات،حضرت علیّ بن ابی طالب علیهما السلام به عنوان یکی از مصادیق امام مبین معرّفی شده که همه ی علوم در نزد اوست.

بیشتر مفسّران مراد از إِمامٍ مُبِینٍ را لوح محفوظ دانسته اند که در قرآن به آن أُمُّ الْکِتابِ گفته شده است و از آن جایی که این کتاب حاوی تمام دانش ها است و همه چیزو همه کس تابع مقدّراتی است که در آن نوشته شده،به آن امام گفته اند.

پیام ها:

- در برابر عقاید انحرافی و انکارآمیز کافران،با صراحت و قاطعیّت سخن بگویید. إِنّا نَحْنُ نُحْیِ

- همه مردگان در قیامت زنده می شوند. نُحْیِ الْمَوْتی

- پرونده ی عمل انسان،حتّی پس از مرگ او تا قیامت باز است. نَکْتُبُ ... وَ آثارَهُمْ

- نه فقط اعمال،بلکه همه آثار آن نیز ثبت می شود و در حساب قیامت لحاظ می گردد. نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ (خواه آثار خیر نظیر وقف و صدقه جاریه و آموختن علم به مردم و...یا آثار شرّ مثل تأسیس مراکز فحشا.)

-سروکار ما در قیامت با خداست. إِنّا ، نَحْنُ ، نُحْیِ ، نَکْتُبُ ، أَحْصَیْناهُ

- انسان،تنها ضامن اعمال خود نیست،بلکه مسئول پیامدهای آن نیز هست. وَ آثارَهُمْ

- دستگاه محاسباتی خداوند دقیق است. کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ

-دادگاه الهی،پیش روی همه روشن است. أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ

وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ الْقَرْیَهِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

برای آنها اصحاب قریه را مثال بزن که فرستادگان خدا به سوی آنها آمدند.

نکته ها:

از این آیه تا هفده آیه ی دیگر سرگذشت تعدادی از انبیا نقل شده که مأمور هدایت مردم منطقه ی خود بودند.

در تفاسیر گفته اند که مراد از قریه در این آیه،منطقه انطاکیه است که از شهرهای قدیم روم بوده و هم اکنون جزو خاک ترکیه و از شهرهای تجاری آن می باشد.از مجموع این هجده آیه بر می آید که مردم این شهر بت پرست بودند و پیامبران برای دعوت آنها به توحید و مبارزه با شرک آمده بودند.

پیام ها:

- تاریخ گذشتگان،بهترین درس برای آیندگان است. وَ اضْرِبْ لَهُمْ

- مربی و مبلغ باید با تاریخ آشنا باشد. وَ اضْرِبْ لَهُمْ

- بر جامعه،اصول و قوانین ثابتی حاکم است که سرنوشتِ انسان ها و جوامع را بر اساس آن می توان تعیین نمود.آری،سنّت های الهی ثابت است و با تفاوت اقوام،افراد،زمان و مکان،تفاوتی نمی کند. وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً

- بهترین مثال،مثال های واقعی و عینی است نه تخیّلی. وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً

-در بیان داستان،عبرت ها مهم است،نام قریه،نژاد،زبان و تعداد افراد مهم نیست. أَصْحابَ الْقَرْیَهِ

- انبیا به سراغ مردم می رفتند و منتظر نبودند تا مردم به سراغ آنان بیایند. جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ

آن گاه که دو نفر(از پیامبران خود)را به سوی آنان فرستادیم،پس تکذیبشان کردند،سپس با شخص سوّمی(آن دو را)تأیید کردیم،پس گفتند:همانا ما(از طرف خدا)به سوی شما فرستاده شده ایم.

قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَکْذِبُونَ

کفّار گفتند:شما جز بشری مثل ما نیستید و خدای رحمان چیزی(بر شما) نازل نکرده است،شما جز دروغ نمی گویید.

قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ

پیامبران گفتند:پروردگار ما می داند که ما به سوی شما فرستاده شده ایم.

وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ

و بر ما،جز تبلیغ آشکار و روشن،وظیفه ی دیگری نیست.

نکته ها:

برخی انسان ها به وجود خدا اعتقاد دارند،ولی مسأله ی نبوّت را نمی پذیرند و می گویند خداوند به ما عقل داده و نیازی به وحی نداریم.این اعتقاد ناشی از عدم شناخت صحیح خداست،چنانکه در آیه ای دیگر می فرماید: وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ

پیام ها:

- گاهی باید دعوت به حقّ و امر به معروف به صورت گروهی باشد. أَرْسَلْنا ...

اِثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ

- لجاجت،درد بی درمان است.(حتی انبیا را تکذیب کردند.) فَکَذَّبُوهُما

- با تکذیب دشمن،دست از کار و هدف نکشید،نفرات خود را تقویت کنید.

فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ

- گاهی چند پیامبر،هم زمان به سوی یک قوم اعزام می شدند. اِثْنَیْنِ ... بِثالِثٍ

-تعداد مبلّغان،به نیاز جامعه بستگی دارد. أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ

- در مدیریّت،وقتی کسی را به مأموریّتی می فرستید رهایش نکنید و او را تأییدو تقویت کنید. فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ

- کثرت افراد لایق،سبب عزّت است. فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ

-عزّت و ذلّت به دست خداست،گرچه فرد یا چیزی واسطه شود. فَعَزَّزْنا

- در مدیریّت،همیشه نیروی ذخیره داشته باشید. بِثالِثٍ

- کفّار تمام کمالات را نادیده و همه چیز را با دید ظاهری می نگرند. بَشَرٌ مِثْلُنا

- بعضی،تکلیف و امر و نهی را مخالف رحمت الهی می دانند و گمان می کنند معنای رحمت،آزادی بی قید و شرط و رها بودن انسان است. ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ

- در برابر انکارهای پی در پی دشمن،دل خود را با یاد خدا آرامش دهید.

رَبُّنا یَعْلَمُ ...

- وظیفه ی انبیا،روشنگری و تبلیغ آگاهی بخش است و ضامن نتیجه نیستند.

وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ

قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ

(کفّار به انبیا)گفتند:ما(حضور)شما را به فال بد گرفته ایم(وجود شما شوم است و مایه ی بدبختی ما)و اگر از حرفتان دست بر ندارید قطعاً شما را طرد خواهیم کرد و از طرف ما عذاب دردناکی به شما خواهد رسید.

قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

(انبیا در پاسخ)گفتند:شومی شما از خود شماست،آیا اگر پند داده شدید (باید فال بد بزنید)؟ بلکه شما قومی اسرافکارید.

نکته ها:

فال بد یکی از خرافاتی است که در قدیم بوده و امروزه نیز در شرق و غرب هست و هر منطقه و قومی به چیزی فال بد می زنند.اسلام آن را شرک دانسته و با جمله الطیره شرک بر آن خط بطلان کشیده و کفّاره ی آن را توکّل بر خداوند دانسته است. کفاره الطیره التوکل

فال بد آثار شومی دارد،از جمله:سوء ظن به افراد،رکود در کارها،تلقین شکست و احساس حقّارت.بدترین آن،فال بد به مقدّسات و اولیای الهی است.

پیام ها:

- در برابر هر سخن انحرافی باید پاسخی روشن عرضه داشت. قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ ، قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ

- تکذیب فَکَذَّبُوهُما ،تحقیر تَطَیَّرْنا بِکُمْ و تهدید لَنَرْجُمَنَّکُمْ از حربه های کفّار است.

- فالگیری و فال زدن،از آداب و رسوم جاهلی است. تَطَیَّرْنا بِکُمْ

- کسی که منطق ندارد به خرافات متوسّل می شود. تَطَیَّرْنا بِکُمْ

-انحراف فکری مقدّمه ی انحراف عملی است. تَطَیَّرْنا بِکُمْ ... لَنَرْجُمَنَّکُمْ

- کفر،مایه سنگدلی و جسارت به انبیا است. لَنَرْجُمَنَّکُمْ

- کفّار که در برابر منطق و روش پیامبران منطقی ندارند،پس از تکذیب،دست به تهدید می زنند. لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ ...

-کار انبیا،غفلت زدایی و توجّه دادن مردم به فطرت سالم است. ذُکِّرْتُمْ

- یکی از جلوه های اسراف،سرکشی و طغیان است. بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

- ریشه ی بدبختی ها طغیان و اسراف است،نه ایمان به خدا و پیامبران. بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ

وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ

و از دورترین منطقه شهر،مردی با شتاب آمد(و)گفت:ای قوم من! از این انبیا پیروی کنید.

اِتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ

از کسانی که پاداشی درخواست نمی کنند و خود هدایت یافته اند پیروی کنید.

پیام ها:

- دور بودن از شهر،نشانه دوری از فرهنگ نیست. وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِ رَجُلٌ

- حمایت از حقّ،مرز و منطقه ندارد. جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِ رَجُلٌ

- گاهی یک تنه باید حرکت کرد و فریاد کشید. جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِ رَجُلٌ حضرت علی علیه السلام می فرماید:در راه حقّ از اندک بودن پیروان نهراسید.

- برای حمایت از حقّ،مسافت طولانی نباید مانع باشد. أَقْصَا الْمَدِینَهِ

-طرفداری از حقّ،انگیزه و سوز لازم دارد نه نشان و عنوان. رَجُلٌ

- حمایت از حقّ،باید با شدّت،سرعت،منطق و عاطفه همراه باشد. یَسْعی - یا قَوْمِ - هُمْ مُهْتَدُونَ

- شکستن سکوت و فریاد زدن در محیطهای انحرافی،برای حمایت از رهبری حقّ مورد ستایش خداوند است. قالَ یا قَوْمِ

-اخلاص در تبلیغ،شرط جذب مردم است. اتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً منادیان حقّ نباید از مردم مزدی بخواهند.

- هادیان باید خود مهتدی باشند. اِتَّبِعُوا ... مُهْتَدُونَ

وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

چه شده است مرا که نپرستم آنکه مرا آفریده است و همگی به سوی او بازگشت داده می شوید.

أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَهً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ

آیا به جای او خدایانی را برگزینم که اگر خداوند رحمان اراده ی گزندی به من نماید،شفاعت آنها کمترین سودی برای من ندارد و مرا نمی رهانند؟

إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ

در این صورت من در گمراهی آشکاری خواهم بود.(ای مردم! بدانید)من به پروردگارتان ایمان آوردم،پس(شما نیز سخن مرا)بشنوید(و ایمان آورید).

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ

(سرانجام او را شهید کردند)به او گفته شد:به بهشت وارد شو.گفت:ای کاش قوم من می دانستند.

بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ

که پروردگارم مرا بخشید و از گرامی داشتگان قرارم داد.

نکته ها:

بر اساس آنچه در تفسیر مجمع البیان آمده است،ماجرا مربوط به زمان حضرت عیسی است که دو تن از حواریین خود را برای دعوت مردم به شهر انطاکیه فرستاد و آنها در بین راه به حبیب نجّار برخوردند و او با معجزه ای که این دو تن نشان دادند،ایمان آورد.

آن دو به شهر وارد شدند،ولی مردم سخن آنها را نپذیرفتند و تکذیبشان کردند.حضرت مسیح، شمعون بزرگ ترین حواری خود را به کمک آنها فرستاد و او توانست با به دست آوردن دل پادشاه،نظر او را به دست آورد و اکثر مردم به خدا ایمان آوردند.

البتّه این روایت که در دیگر کتب تفسیری نیز آمده است،از دو جهت با متن قرآن سازگار نیست:زیرا اوّلاً ظاهر آیات قرآن،فرستادن پیامبر از سوی خدا برای این قوم است،نه یاران یک پیامبر و ثانیاً اگر اکثر مردم ایمان می آوردند که عذاب بر آنها نازل نمی شد.

بر اساس روایات،فردی که برای حمایت از فرستادگان الهی به شهر انطاکیه آمد،حبیب نجّار بود که از او به صاحب یس نیز تعبیر شده و در ردیف مؤمنِ آل فرعون که به حمایت حضرت موسی برخاست،شمرده شده است. 

امروزه شهر انطاکیه که میان حَلب و اسکندریه واقع است و جزو خاک ترکیه می باشد،پس از بیت المقدّس دومین شهر مورد توجّه مسیحیان است.

پیام ها:

- کسانی که در برابر آفریدگار خود بندگی نکنند در دادگاه وجدان محکومند. وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ

- یکی از راه های دعوت دیگران،بیان اعتقادات منطقی خود است. ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی ...

- توجّه به مبدء و معاد سرچشمه ی بندگی است. فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

- مقایسه،از بهترین راههای آموزش است.خدا مرا آفریده،ولی بت ها برایم ذرّه ای فایده ندارند. فَطَرَنِی - لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ

-سختی هایی را که انسان می بیند،با اراده خداوند و در مدار رحمت اوست.

إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ

- برای توجّه به خداوند،کافی است شرایط سخت و فوق العاده را در پیش خود

مجسّم سازیم. إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ

- برای جریحه دار نکردن عواطف مردم،از خود مثال بزنیم. إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ ...

-بهترین راه دعوت،دعوت عملی است. إِنِّی آمَنْتُ

- شهادت در راه حمایت از رهبر آسمانی و امر به معروف سابقه ای بس طولانی دارد. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ

- میان شهادت و بهشت فاصله ای نیست. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ

- مردان خدا حتّی بعد از مرگ و شهادت نیز در فکر زنده ها هستند. یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ

- حیات و بهشت برزخی قبل از بهشت موعود است. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ

- شهادت سبب مغفرت است. بِما غَفَرَ لِی

جزء

وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما کُنّا مُنْزِلِینَ

و ما بعد از(شهادت آن مرد خدا)هیچ لشگری از آسمان برای هلاک قوم او نفرستادیم و اصولاً سنّت ما قبل از این هم چنین نبود(که برای عذاب اهل زمین سپاهی از آسمان بفرستیم).

إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَهً واحِدَهً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ

تنها یک صیحه(آسمانی،صیجه ای تکان دهنده و مرگبار که)ناگهان همگی خاموش شدند.

نکته ها:

در آیات قبل ماجرای مردی بیان شد که به تنهایی به حمایت از پیامبران الهی قیام کرد و فریاد زد و در این راه شهید شد.این آیه در مقام بیان هلاکت کفّار سرسختی است که انبیا را تکذیب کردند و این مرد خدا را کشتند.

خامد از خمود یعنی خاموش شدن شعله آتش و در اینجا مراد هلاکت و مردن است.

پیام ها:

- فرشتگان مأموران قهر یا مهر الهی هستند و فرود آمدن یا نیامدن آنها به امر خداوند است. ما أَنْزَلْنا ... جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ

- قهر الهی ناگهانی است،غافل نباشیم. صَیْحَهً واحِدَهً

- گاهی بخاطر ریختن خون یک مؤمن بی گناه و یک مجاهد و مبلّغ دینی،مردم یک منطقه نابود می شوند. هُمْ خامِدُونَ

- ابر قدرت هایی که دیروز می گفتند: لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ امروز با یک صیحه نابود شدند. هُمْ خامِدُونَ

یا حَسْرَهً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ

ای دریغ بر بندگان! که هیچ پیامبری بر آنان نیامد مگر آن که او را به استهزا گرفتند.

پیام ها:

- انسانی که با موضع گیری حقّ،می تواند فریادگر حقّ باشد و با پیروی از انبیا سعادتمند شود، جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ چگونه با لجاجت خود را مورد قهر قرار می دهد؟ یا حَسْرَهً ...

- لجاجت،کور کردن زمینه های رشد و قرب و مقدّمه ی حسرت هاست. یا حَسْرَهً

- آگاهی از حوادث تلخ تاریخ،انسان را بیمه می کند. یا حَسْرَهً ... ما یَأْتِیهِمْ

- استهزای انبیا،شیوه دائمی کفّار در طول تاریخ بوده است. کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ

-تمام انبیا مورد استهزا قرار گرفتند. مِنْ رَسُولٍ (پس مبلّغان دینی در انتظار زخم زبان دیگران باشند.)

أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ

آیا ندیدند چه بسیار نسل هایی را که قبل از آنان هلاک کردیم و آنان به سوی این کفّار بر نمی گردند؟

وَ إِنْ کُلٌّ لَمّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ

و نیستند آنان مگر این که همگان نزد ما حاضر می شوند.

نکته ها:

کلمه ی قرن به گفته تفسیر نمونه،هم به زمان طولانی گفته می شود و هم به مردمی که در یک زمان زندگی می کنند.

پیام ها:

- کسانی که در تاریخ تحقیق نکنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگیرند، مورد انتقاد قرار می گیرند. أَ لَمْ یَرَوْا

- سنّت های الهی در تاریخ ثابت است و سرنوشت ها به یکدیگر شباهت دارد و دیدن یک صحنه می تواند الگوی صحنه های دیگر باشد. أَ لَمْ یَرَوْا ...

- نقل تاریخ،سبب تهدید مجرمان و تسلّی پویندگان راه حقّ است. أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا

- نتیجه ی استهزای انبیا هلاکت است. کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ ... أَهْلَکْنا

-بعد از قهر الهی راهی برای برگشت و جبران نیست،فرصت ها را از دست ندهیم. أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لا یَرْجِعُونَ

- هلاکت کفّار پایان کارشان نیست،بلکه آغاز عذاب آنهاست. لَدَیْنا مُحْضَرُونَ

- تمام مردم در قیامت یکجا حاضر می شوند. کُلٌّ ... جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ

وَ آیَهٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَهُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ

و زمین مرده که ما آن را زنده کردیم و دانه ای از آن خارج ساختیم که از آن می خورند،برای آنان نشانه ای است(بر امکان معاد).

نکته ها:

در آیه قبل خواندیم که همه ی مردم در قیامت زنده شده،نزد خداوند حاضر خواهند شد؛ این آیه دلیل معاد و زنده شدن را بیان می کند.

پیام ها:

- هر دانه و گیاهی که از زمین می روید،همچون مرده ای است که در قیامت از گور بر می خیزد. وَ آیَهٌ لَهُمُ

- برای اثبات حقّانیّت سخن خود به نمونه ها استدلال کنیم. وَ آیَهٌ لَهُمُ

- بهترین دلیل برای عموم مردم،آن است که دائمی،عمومی،غیر قابل انکار، ساده و همه جایی باشد. وَ آیَهٌ لَهُمُ الْأَرْضُ

- بهترین راه ایمان به معاد،دقّت در آفریده هاست. الْأَرْضُ الْمَیْتَهُ أَحْیَیْناها

-بخش عمده ای از غذای انسان را دانه های گیاهی تشکیل می دهد که دقّت در آنها راهی برای خداشناسی است. وَ آیَهٌ ... .حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ

وَ جَعَلْنا فِیها جَنّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِیها مِنَ الْعُیُونِ

و در آن،باغ هایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم و در آن چشمه ها شکافته و روان ساختیم.

لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَ فَلا یَشْکُرُونَ

تا از میوه ی آن و آن چه دستانشان به عمل آورده است،بخورند،پس چرا سپاسگزاری نمی کنند؟

نکته ها:

در قرآن از میان میوه ها نام انگور و خرما بیش تر به کار رفته و این یا به خاطر نقش غذایی این دو میوه است و یا به خاطر در دسترس بودن آنها یا تنوّع گونه های آنها یا بهره گیری از خشک و تر آن دو و یا جهات دیگر.

دو کلمه نَخِیلٍ و أَعْنابٍ به صورت جمع بکار رفته است،زیرا هر یک از خرما و انگور دارای انواع زیادی هستند.

پیام ها:

- در تغذیه نقش اول با حبوبات و دانه هاست و سپس میوه ها. أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا ...

جَعَلْنا فِیها جَنّاتٍ

- وظیفه انسان در برابر نعمت ها،معرفت و شکر است.(خداوند زمین مرده رازنده می کند و گیاهان و میوه ها را در دسترس قرار می دهد تا انسان بخورد و شکر کند.) لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ ... أَ فَلا یَشْکُرُونَ

- تولید فرآورده های مختلف از میوه ها،مورد پذیرش قرآن است. وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ

- بیان نعمت ها،سبب ایجاد روح شکرگزاری در انسان است. أَ فَلا یَشْکُرُونَ

سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمّا لا یَعْلَمُونَ

منزّه است خدایی که تمام زوج ها را آفرید،از آن چه زمین می رویاند و از خود مردم و از آن چه نمی دانند.

نکته ها:

یکی از معجزات علمی قرآن،بیان قانون زوجیّت در همه چیز است،گیاهان،انسان ها و آن چه که مردم در آن زمان نمی دانستند و امروز می دانند.در عصر نزول قرآن،مردم با زوجیّت در نخل خرما آشنا بودند،امّا امروزه مشخّص شده که مسأله ی زوجیّت در عالم گیاهان عمومیّت دارد.

پیام ها:

- تشکّر ما نشانه ی رشد ما است،او نیازی به شکر و سژاس ما ندارد. أَ فَلا یَشْکُرُونَ سُبْحانَ الَّذِی

- قانون زوجیّت در مخلوقات را به ذات الهی سرایت ندهید،او یکتا و بی نظیر است. سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ

- آفریدن ها و آفریده ها،نشانه ی قدرت،اراده و حکمت اوست،نه نشانه ی نیاز و وابستگی او. سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ

- پیدایش دانه و میوه،از طریق قانون زوجیّت است. مِنْ ثَمَرِهِ ... خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها

-انسان در مسائل جسمی و جنسی در ردیف دیگر موجودات است. مِمّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ

- در هستی موجوداتی است که نحوه زوجیّت آنها برای بشر ناشناخته است.

خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها ... مِمّا لا یَعْلَمُونَ

وَ آیَهٌ لَهُمُ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ

و نشانه ای(دیگر)برای آنان شب است که ما روز را(مانند پوست)از آن بر می کنیم،پس در تاریکی فرو می روند.

وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

و خورشید به(سوی)قرارگاه خود روان است،آن نظام تقدیر خداوند عزیز داناست.

وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

و برای ماه نیز منزلگاه هایی معین کرده ایم،تا همچون شاخه کهنه ی خرما برگردد.

لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّیْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد و نه شب را سزد که بر روز پیشی گیرد هر کدام در سپهر و مدار معینی شناورند.

نکته ها:

عرجون به آن قسمت از خوشه ی خرما گفته می شود که به درخت وصل است و پس از گذشت زمان به شکل قوس در می آید.

از آین آیات برهان نظم استفاده می شود که یکی از برهان های اثبات وجود خداوند است.

توجّه دادن مردم به حرکت خورشید و ماه و پیدایش شب و روز،تغییراتی که در ماه دیده می شود،شناور بودن کرات در آسمان،مدار کرات،عدم اصطکاک کرات و اندازه گیری های دقیق،عالمانه و حکیمانه،نشانه ی توجّه اسلام به علم هیئت و ایجاد بستری مناسب برای تحقیقات دانشمندان در طول تاریخ بوده است.

پیام ها:

- شب،از نشانه های قدرت و حکمت الهی است. آیَهٌ لَهُمُ اللَّیْلُ

- یک برنامه ثابت در طول تاریخ،آن هم بدون خلل نشانه ی وجود حسابگری حکیم و علیم است. ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

- پیدایش شب و روز تصادفی نیست،کار خداست. نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ

- مدار حرکت خورشید و ماه طوری طراحی شده که هرگز به یکدیگر برخورد نمی کنند و در ایجاد شب و روز خللی وارد نمی شود. لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ

-بر خلاف نظریه ثابت بودن خورشید،قرآن خورشید را دارای حرکت می داند،آن هم حرکت جهت دار. تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها

- در نظم حاکم بر هستی احدی نمی تواند اخلال کند. تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ ...

- تشبیهات قرآن کهنه شدنی نیست.حرکت ماه به حرکت خوشه خرما تشبیه شده است. عادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

-همه ی کرات در مدار خود در حرکتند. کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

- حرکت کرات در مدار خود با سرعت است.( یَسْبَحُونَ یعنی شنای سریع)

وَ آیَهٌ لَهُمْ أَنّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ

وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ

و نشانه ای(دیگر)برای آنان،آن است که ما فرزندانشان را در کشتی های پر از بار سوار کردیم.و برای آنان مرکب های دیگری مانند همان،(از قبیل اسب و شتر...)آفریدیم.

وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ یُنْقَذُونَ

و اگر بخواهیم آنان را غرق می کنیم،به گونه ای که نه فریادرسی برایشان باشد و نه(از دریا)نجات داده شوند.

إِلاّ رَحْمَهً مِنّا وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ

مگر آنکه بار دیگر رحمت ما شامل حالشان شود و تا مدّتی(دیگر از زندگی)بر خوردار باشند.

نکته ها:

بهره گیری از کشتی ها و حیوانات،بارها در قرآن به عنوان نعمت های الهی مطرح شده است،ولی در این آیه به عنوان وسیله ای برای حمل فرزندان آمده تا انسان با عقل و عاطفه نعمت الهی را درک کند. حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ

همین امروز نیز اگر کشتی های نفت کش و حمل گندم و مواد غذایی در اقیانوس ها به حرکت در نیایند،زندگی بشر فلج می شود.علاوه برآنکه حمل و نقل از طریق دریا، ارزان ترین راه برای انتقال کالاهای حجیم وسنگین است.

پیام ها:

- این خداوند است که آب را به گونه ای قرار داده که انسان می تواند با ساخت کشتی بر روی آن حرکت کند و این از نشانه های قدرت الهی است. وَ آیَهٌ ...

أَنّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ

- مَرکب و وسیله نقلیه که از ضروریّات زندگی بشر است،یک نعمت ویژه و نشانه ای از لطف و تدبیر الهی است. خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما یَرْکَبُونَ

- دست خدا در قهر و غضب باز است.به خود مغرور نشویم. إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ

- اگر قهر خدا سرازیر شود احدی فریادرس نیست.پس نباید احساس امنیّت صد در صد داشته باشیم. إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ

-هرگز نجات خود را در سایه ی عوامل مادّی نپنداریم. رَحْمَهً مِنّا

- هر کس اجلی دارد و زندگی ما محدود است. مَتاعاً إِلی حِینٍ

وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَ ما خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

و هرگاه به آنان گفته شود از(مجازات دنیا)که پیش روی شماست و از (مجازات آخرت)که به دنبال شماست پروا کنید تا شاید مورد رحمت قرار گیرید(اعراض می کنند).

وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلاّ کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ

و هیچ نشانه ای از نشانه های پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آن که از آنها روی گردانند.

نکته ها:

در آیات قبل به نعمت های الهی اشاره شد که اگر دقّت کنند همه آنها نشانه ای از قدرت و حکمت و لطف اوست.در این آیات می فرماید:لجاجت آنان به قدری است که نه از نشانه ها درس می گیرند و نه به موعظه ها گوش می دهند که به آنها گفته می شود:از انجام کارهایی که عقوبت دنیا و عذاب آخرت را به دنبال دارد بپرهیزید،تا خداوند گذشته شما را ببخشد و شما را مورد لطف خود قرار دهد.

پیام ها:

- با امر به معروف حجت را بر افراد تمام کنید. قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا

- تقوا،رمز دریافت رحمت الهی است. اِتَّقُوا ... لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

- برای اتمام حجّت،انواع استدلال ها را مطرح کنید. آیَهٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ

- نشانه های خدا بسیار است،امّا پذیرش مردم اندک است. آیاتِ رَبِّهِمْ ... عَنْها مُعْرِضُونَ

وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ

و هرگاه به آنان گفته شود:از آن چه خداوند روزی شما کرده بخشش کنید،کسانی که کفر ورزیدند به کسانی که ایمان آورده اند می گویند:آیا به کسانی غذا دهیم که اگر خداوند می خواست خودش به آنها غذا می داد؟ شما در گمراهی آشکاری هستید.

نکته ها:

افرادی که بینش صحیح ندارند یا می خواهند از زیر بار مسئولیّت شانه خالی کنند،تمام انحرافات و عملکرد زشت خود را به گردن دیگران می اندازند:

.گاهی می گویند:مقصّر خداست،اگر او نمی خواست ما مشرک نبودیم: لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا ، لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ

.گاهی می گویند:مقصّر جامعه است،اگر این بزرگان نبودند،ما مؤمن بودیم. لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنِینَ

.گاهی می گویند:?

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره یس» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.