- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- قرآن کریم
- تفسیر سوره محمد
تفسیر سوره محمد
تفسیر سوره محمد
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
کسانی که کفر ورزیدند و(مردم را)از راه خدا بازداشتند،(خداوند) اعمالشان را تباه گردانید.
نکته ها:
* در میان یکصد و چهارده سوره قرآن کریم،در یازده سوره،اولین آیه درباره تهدید یا توبیخ است که به جز سوره احزاب بقیه در مورد دشمنان اسلام است.
.سوره انعام.... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ ...امّا کافران برای پروردگارشان شریک قرار می دهند.
.سوره توبه. بَراءَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ خداوند و رسول او از کفّار برائت دارند.
.سوره احزاب. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کفّار و منافقان پیروی نکن.
.سوره محمّد. الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ
.سوره ممتحنه. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ای اهل ایمان! دشمن من و دشمن خودتان را سرپرست خود قرار ندهید.
.سوره منافقون. إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ ...هرگاه منافقین نزد تو آمدند....
.سوره معارج. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ یکی از منافقان و دشمنان تقاضای عذاب کرد.
.سوره بیّنه. لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَهُ
کفّار از اهل کتاب و مشرکان،از کفر و شرک خود دست بردار نیستند،مگر آن که برایشان شاهد و بیّنه بیاید.
.سوره فیل. أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ آیا ندیدی که پروردگارت با سپاه فیل چه کرد؟
.سوره کافرون. قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ ای پیامبر! به کافران بگو.
.سوره مسد. تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ دستان ابولهب بریده باد.
* عبارت صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ را دو گونه می توان معنا کرد:
الف)به معنای اعراض کردن،یعنی خودشان از راه خدا اعراض کردند.
ب)به معنای ممانعت کردن،یعنی مردم را از راه خدا بازداشتند.
* عبارت أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ را نیز دو گونه می توان معنا کرد:
الف.خداوند اعمال خوب کفّار و مشرکان،مانند صدقه و انفاق به فقرا را به دلیل کفر و منحرف کردن مردم،باطل و بی اثر می کند،به گونه ای که در آخرت در پرونده آنان خبری از این چیزها نیست.
ب.خداوند،تلاش های آنان برای از بین بردن اسلام و شکست مسلمانان را بی اثر می سازد تا به مقصد و هدف نائل نشوند.
* اعمال کفّار همه تباه است. أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ این تباهی اعمال کفّار با چند تعبیر در قرآن کریم آمده است:
- کَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ ،اعمال کافران چون خاکستری است که در روزی طوفانی،بادی سخت بر آن بوزد.
- فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ اعمال کفّار محو می شود.
- کَسَرابٍ بِقِیعَهٍ اعمال کفّار همچون سرابی است که تشنگان،آن را آب می پندارند.
پیام ها:
- در روانشناسی تبلیغ،گاهی باید بی مقدّمه سخن گفت. بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا ...
- معمولاً هر انحرافی انحراف دیگر را به دنبال دارد،بعضی ابتدا کفر می ورزند و آنگاه مانع ایمان دیگران می شوند. کَفَرُوا وَ صَدُّوا
- تلاش کفّار ناکام می شود،کوشش آنان عاقبت ندارد و مردم دیر یا زود حقیقت را خواهند فهمید. صَدُّوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
- راه خدا دشمن دارد و دشمنان بیکار نمی نشینند و در صدد انحراف دیگرانند.
صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللّهِ
-تباه کردن اعمال،نوعی کیفر الهی برای کفّار است. کَفَرُوا ... أَضَلَّ
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
و کسانی که(به خدا)ایمان آورده و کارهای نیکو انجام داده اند و به آنچه بر محمّد نازل شده که حق است و از جانب پروردگارشان است،ایمان آورده اند،خداوند بدی های آنان را پوشاند و کارشان را به سامان رساند.
نکته ها:
* کلمه بال یا به معنای کار و حالات و شئون است و یا به معنای روح و قلب.
* تکرار جمله آمَنُوا ،نشانه آن است که باید ایمان به وحی و دستورات پیامبر هم وزنِ ایمان به خدا باشد همچنین خداشناسی و جهان بینی صحیح و رفتارهای خوب به تنهایی نجات بخش نیست،بلکه ایمان به رسالت پیامبر اسلام و شریعت او نیز لازم است.
* مراد از عَمِلُوا الصّالِحاتِ انجام تمام کارهای صالح نیست،زیرا انجام تمام آنها برای انسان ممکن نیست.چنانکه مراد این نیست که تمام کارهای مؤمنان صالح است،زیرا به دنبال آن می فرماید: کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ بدی های آنان را جبران می کنیم.بلکه مراد انجام کارهای نیک در هر زمینه ای به مقدار توان و در حد امکان است.
* مراد از بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ ،وحی الهی است که هم شامل قرآن می شود و هم شامل سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.چنانکه در قرآن می خوانیم: ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی سخنان او از روی هوا و هوس نیست.
* همان گونه که تکلیف نماز و روزه بر پیامبر نازل شد،دستور تعیین جانشین نیز در حجّهالوداع نازل شد. یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ ... بنابراین بشارت در این آیه مخصوص کسانی است که به تمام آنچه بر پیامبر نازل شده(نه فقط به بخشی از آن)، ایمان داشته باشند.
پیام ها:
- ایمان،درجات و مراحلی دارد و امری کمال پذیر است. آمَنُوا ... وَ آمَنُوا
- ایمان و عمل،از یکدیگر جدا نمی شوند. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا
- ایمانی ارزش دارد که به اطاعت کامل از دستورات الهی بیانجامد. بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ
- پیروی از دستورات انبیا،طبق ملاک و معیار حق است. وَ هُوَ الْحَقُّ
-احکام و شریعت دین،برای رشد و تربیت انسان است. نُزِّلَ ... مِنْ رَبِّهِمْ (به عبارت دیگر،ربوبیّت الهی اقتضا می کند که برای رشد و تربیت بندگان، برنامه ای حقیقی و به دور از انحراف فرو فرستاده شود.)
- معیار حقّ وحقیقت،مطابقت با وحی ودستورات خداست. هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ
- پیامبر اسلام از پیش خود حرفی نمی زند،آنچه می گوید وحی است. نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ ... مِنْ رَبِّهِمْ
-برای دریافت الطاف الهی،ایمان به تنهایی کافی نیست،بلکه عمل صالح و پیروی از رسول خدا نیز لازم است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ ... کَفَّرَ عَنْهُمْ ... وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
- ایمان و عمل صالح،گذشته ها را جبران و آینده را بیمه می کند. کَفَّرَ ... أَصْلَحَ
- کفر،سبب تباهی عمل،و ایمان و عمل صالح،سبب اصلاح عمل می گردد.
اَلَّذِینَ کَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ - اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ
- گناهان و بدی ها مانع اصلاح انسان است،ابتدا باید آنها برطرف شود تا زمینه اصلاح فراهم گردد. کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ
- خداوند با تهدید کفّار أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ و بشارت به مؤمنان أَصْلَحَ بالَهُمْ ،از پیامبر و اهل ایمان دلجویی می کند.
ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ لِلنّاسِ أَمْثالَهُمْ
این(دو گونه سرانجام)به خاطر آن است که کسانی که کفر ورزیدند،از باطل پیروی کردند و کسانی که ایمان آوردند،از همان حقی که از طرف پروردگارشان(نازل شده)است پیروی نمودند.این گونه خداوند برای (بیداری)مردم،مثال حالشان را بیان می کند.
نکته ها:
* مقایسه و تفکیک میان سرانجام کافران و مؤمنان،یکی از شیوه های تربیتی قرآن است که در این چند آیه مکرّر بیان شده است.
* در این آیه،ایمان و کفر بر اساس حق و باطل از یکدیگر جدا شده اند که بیانگر منطق قرآن در برخورد با مخالفان است.
پیام ها:
- سرنوشت و عاقبت خوب یا بد انسان،تابع افکار و اعمال اوست. أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ ... أَصْلَحَ بالَهُمْ - ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ...
- باطل گرایی،زمینه گرایش به کفر است. الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ
- هر راهی که در مقابل حقّ قرار گیرد،باطل و بی اساس است و میان حق و باطل،راه سومی وجود ندارد. اِتَّبَعُوا الْباطِلَ ... اِتَّبَعُوا الْحَقَّ
- باطل،از ناحیه انسان است و به خدا نسبتی ندارد ولی حق از سوی خداوند است و حقایق آسمانی پوچ نیستند. الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ
-مصداق بارز و روشن حقّ،قرآن است. اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ (در آیه قبل خواندیم: بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ )
- استفاده از مثال و بیان عوامل سعادت و شقاوت انسان در قالب تمثیل،از اصول تربیتی قرآن است. ذلِکَ بِأَنَّ ... کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ لِلنّاسِ أَمْثالَهُمْ
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِکَ وَ لَوْ یَشاءُ اللّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ
پس هرگاه با کسانی که کافر شدند(در میدان جنگ)روبرو شدید، گردن هایشان را بزنید تا آن که آنان را از پا درآورید(و چون در دست شما اسیر شوند)پس آنان را سخت ببندید(تا فرار نکنند)سپس،یا بر آنان منّت نهید(و آزادشان کنید)و یا با گرفتن فدیه و عوض،رهایشان کنید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد.این است(دستور خداوند)و اگر خداوند اراده می کرد،(از طریق صاعقه و زلزله و دیگر بلایا)از آن کفّار انتقام می کشید،ولی خدا(فرمان جنگ داد)تا برخی از شما را به وسیله برخی دیگر بیازماید و کسانی که در راه خدا کشته شدند،هرگز خداوند اعمالشان را از بین نمی برد.
نکته ها:
* أَثْخَنْتُمُوهُمْ از ثخن به معنای غلبه کامل و زمین گیر کردن دشمن است. وثاق ، وسیله بستن مثل طناب است.
* فلسفه جهاد در اسلام،چند امر است:
الف)برای دفاع از خود یا دیگر مظلومان. أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ، کَما یُقاتِلُونَکُمْ کَافَّهً
ب)به جهت برانداختن فساد و فتنه. قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ
ج)برای حفظ مراکز توحیدی. لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ
د)برای دفاع از احکام و حدود الهی. قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ
* این آیه مربوط به میدان نبرد است،یعنی در صحنه ی جنگ که کافران در برابر شما ایستاده اند و قصد از میان برداشتن شما را دارند،شما با قاطعیّت و صلابت بجنگید و آنان را بکشید و پس از غلبه کامل بر آنان و اطمینان از درهم شکستن قوای دشمن،اسیر بگیرید و پس از پایان جنگ،هرگونه که رهبر اسلامی مصلحت دانست،جنگ،در قبال گرفتن عوض یا بدون آن،اسیران را آزاد کنید.
لذا برخی که گمان کرده اند آیه می گوید:هر کافری را هرکجا یافتید بکشید،به واژه حرب به معنای جنگ و مسئله اسارت که در جنگ پیش می آید،توجّهی نکرده اند.
* از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد که شهید در راه خدا کیست؟ آیا کسی که با انگیزه به رخ کشیدن شجاعت خود و یا به خاطر تعصّبات خانوادگی و قومی و یا از روی ریا و خودنمایی جنگیده و جان خود را از دست داده،شهید است؟
حضرت فرمودند: من قاتل لتکون کلمه الله هی العلیا فهو فی سبیل الله شهید،کسی است که برای اعتلای راه خدا جنگیده باشد.
پیام ها:
- از میان کافران،تنها آنان را که در برابر شما به جنگ ایستاده اند،از میان بردارید. فَإِذا لَقِیتُمُ
- رزمنده مسلمان باید آماده،آموزش دیده و شجاع باشد. فَضَرْبَ الرِّقابِ
- هدف اصلی در حمله به دشمن،نقاط کلیدی و حساس باشد. الرِّقابِ
- تا دشمن از پای در نیامده و زمین گیر نشده،به فکر اسیر گرفتن و جمع غنائم نباشید. حَتّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ
-در هنگام نبرد محکم کاری کنید تا دشمن سوء استفاده نکند و اسیران فرار نکنند. فَشُدُّوا الْوَثاقَ
- در جبهه باید اختیاراتی به فرمانده تفویض شود. فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً
- هدف از جهاد،جلوگیری از ظلم و یا از بین بردن ظلم و ستم است و لذا عفو و بخشش اسیران از سفارش های اسلام است. فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً
-در جهاد اسلامی،هم قدرت لازم است، فَضَرْبَ الرِّقابِ و هم عطوفت و مهربانی. فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً
- آزاد کردن اسیران،بدون گرفتن عوض،بر آزاد کردن با عوض مقدّم است.
فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً
- جنگ و جهاد،یکی از زمینه های آزمایش الهی است. لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ
- جهاد در اسلام،برای حفظ دین خداست،نه کشورگشایی،استعمار،تهدید، رقابت،انتقام،حسادت و.... فِی سَبِیلِ اللّهِ
- گرچه در جنگ بعضی شهید می شوند ولی خداوند اهدافشان را به ثمر می رساند و زحمات آنان هرگز تباه نمی شود. قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ
- جنگ،میدان آزمایش الهی و کفّار،وسیله آزمایش و شهدا،پیروزمندان این آزمایشند. لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا ... فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ
سَیَهْدِیهِمْ وَ یُصْلِحُ بالَهُمْ
خداوند،به زودی آنان را(به سوی مقامات والا)هدایت می کند و حال و کارشان را نیکو می گرداند.
وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّهَ عَرَّفَها لَهُمْ
و در بهشتی که برای آنان توصیف کرده،وارد می سازد.
پیام ها:
- هدایت الهی،دائمی است و حتّی پس از مرگ و شهادت نیز ادامه دارد. قُتِلُوا ...سَیَهْدِیهِمْ
- هنگام رفتن به جبهه و جهاد،نگران زندگی فردی و خانوادگی خود نباشید.
یُصْلِحُ بالَهُمْ
- شهادت در راه خدا،همه ی نابسامانی های انسان را جبران می کند؛لغزش ها بخشیده و عیب ها نادیده گرفته می شود. یُصْلِحُ بالَهُمْ
- مدیریّت کارهای شهید را ذات مقدّس خداوند بر عهده دارد. سَیَهْدِیهِمْ ...یُصْلِحُ ...
-تشویق ها و پاداش های بزرگ،بهترین وسیله برای ایجاد انگیزه در کارهای سخت است. فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ ... سَیَهْدِیهِمْ ... یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّهَ
- شناخت قبلی از پاداش،لذّت و شوق انسان را به هنگام دریافت آن بیشتر می کند. الْجَنَّهَ عَرَّفَها لَهُمْ
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ
ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر خدا را یاری کنید،شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می سازد.
نکته ها:
* انسان،موجودی محدود است و نصرت و یاری او از راه خدا نیز محدود؛ولی خداوند بی نهایت است و نصرت او برخاسته از قدرت نامحدود.
* خداوند چند چیز را در گرو چند چیز بر خود لازم کرده است:
- توجّه و یادکردش را در گرو یادکرد انسان. فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ
- نصرت ویاریش را در گرو یاری انسان. إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ
- برکت و ازدیاد را در گرو سپاسگزاری انسان. لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
- وفای به عهدش را در گرو وفاداری انسان. أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ
* حضرت علی علیه السلام می فرماید:اگر خدا را یاری کنید،خداوند شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می سازد...خداوند از روی خواری و ناچاری از شما نصرت ویاری نمی خواهد...
او از شما یاری خواسته در حالی که خود عزیز و حکیم است و سپاهیان آسمان ها و زمین به فرمان او هستند.نصرت خواهی و استقراض الهی برای آن است که شما را بیازماید و بهترین عامل به نیکی ها را مشخص سازد.
پیام ها:
- لازمه ی ایمان،اقدام عملی در جهت نشر و گسترش دین الهی است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ ...
- جهاد با کفّار محارب،یکی از مصادیق یاری دین خداوند است. فَضَرْبَ الرِّقابِ ... إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ ...
- پاداش و کیفر الهی،با عملکرد انسان همگون است. تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ
- هرکس با فکر،زبان و عمل خویش،دین اسلام را یاری کند،خداوند نیز او را حمایت می کند. إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ
-دریافت الطاف الهی،به تلاش انسان بستگی دارد. إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ (انتظار نصرت خداوند بدون تلاش و کوشش،توقّعی نابجاست.)
- در میان امدادهای الهی،ثابت قدم بودن،برجسته ترین آنهاست.(بعد از نصرت الهی نام پایداری آمده است.) یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ
- پاداش های الهی بیش از عملکرد ما است. إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
و کسانی که کفر ورزیدند،بر آنان نگون ساری باد و(خداوند)اعمالشان را نابود گردانید.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
این(هلاکت)به خاطر آن است که آنچه را خداوند نازل کرده،ناخوش داشتند،پس(خداوند)کارهایشان را تباه(و بی ارزش)نمود.
نکته ها:
* کلمه تعس به معنای لغزیدن،سقوط کردن و به رو افتادن است.
* یکی از بهترین راه های تربیت،روش مقایسه است.در آیات قبل نسبت به مؤمنان شهید فرمود: فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُمْ در این آیه نسبت به کفّار می فرماید: أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ این مقایسه،نویدی برای مؤمنان مجاهد است.همچنین در مورد مؤمنان فرمود: یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ خداوند گام هایشان را استوار می سازد و این آیه در مورد کافران می فرماید:
فَتَعْساً لَهُمْ آنها در لغزشگاه ها و پرتگاه ها سقوط می کنند.
پیام ها:
- نفرین بر کفّار لجوج رواست. فَتَعْساً لَهُمْ ...(چنانکه در آیه ای دیگر می فرماید: تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ )
- کفر،مایه ی تباهی و نابودی است. کَفَرُوا ... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ
- کراهت از دستورهای الهی،نشانه ی نوعی کفر در وجود انسان است.و اَلَّذِینَ کَفَرُوا ... کَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ
- کیفرهای الهی،به میزان کفر و کراهت انسان است. کَفَرُوا ... ذلِکَ بِأَنَّهُمْ ...
-کراهت از قرآن و اعراض از آن،موجب حبط و تباهی اعمال خیر می شود.
کَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
- انگیزه و نشاط،به کارها ارزش می دهد.کسی که نسبت به فرمان های خداوند ناراضی است،کارهایش ارزشی ندارد. کَرِهُوا ... فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ
أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها
پس آیا در زمین سیر نکردند،تا بنگرند سرانجام کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟ خداوند آنان را هلاک کرد و برای این کافران نیز همانند آن کیفرها خواهد بود.
نکته ها:
* دَمَّرَ از تدمیر به معنای نابودی،هلاکت و زیر و رو کردن است و آنگاه که در کنار آن، علی قرار گیرد،شدّت را می رساند.
* در قرآن نابودی و هلاکت مردم،بر اساس عملکرد و خلق و خوی آنان است:
- گروهی به خاطر طغیان هلاک شدند. فَأُهْلِکُوا بِالطّاغِیَهِ
- برخی به خاطر لجاجت و انکار. تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّها ... إِذْ کانُوا یَجْحَدُونَ
- عدّه ای به دلیل مکر و حیله. فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ مَکْرِهِمْ أَنّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ
- گروهی به خاطر گناه. فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ
- برخی به خاطر ظلم و ستم. أَهْلَکْناهُمْ لَمّا ظَلَمُوا
پیام ها:
- افراد غافل که از هلاکت گذشتگان عبرت نمی گیرند،قابل توبیخ و سرزنش هستند. أَ فَلَمْ یَسِیرُوا
- سیر و سیاحت و جهانگردی باید هدفدار و برای بررسی تاریخ ملّت ها و عامل عبرت و رشد باشد. أَ فَلَمْ یَسِیرُوا ... فَیَنْظُرُوا
- مطالعه تاریخ و شناخت سرنوشت ملّت ها،در جهان بینی و ایمان انسان نقش دارد. أَ فَلَمْ یَسِیرُوا ... فَیَنْظُرُوا
- جلوه های رفاه مهم نیست،پایان و عاقبت کار مهم است. کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ
-کارهای خداوند حکیمانه و قانونمند است. دَمَّرَ اللّهُ ... وَ لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها
- اراده خداوند بر تاریخ و طاغوت ها،غالب و حاکم است. دَمَّرَ اللّهُ ...
- قهر الهی در انحصار یک یا چند نمونه نیست،او می تواند به شکل های گوناگون قهر خود را نشان دهد. لِلْکافِرِینَ أَمْثالُها
ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ
این(کیفرِ کافران)به خاطر آن است که خداوند،یاور کسانی است که ایمان آورده اند و همانا کافران یاوری ندارند.
نکته ها:
* مراد از مولی ،دوست و یاور است وگرنه همه ی هستی تحت ولایت خدا می باشد و در این جهت،تفاوتی میان مؤمن و کافر نمی باشد.
* مؤمنانی که در این دنیا به ظاهر بی یار و یاور بوده و تکیه گاهشان فقط خدا بود،روز قیامت خداوند یاور آنان است. اللّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا چنانکه در دنیا نیز چنین است: اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا امّا کافران که در دنیا دوستان و یاورانی داشته اند، وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوتُ در قیامت مشخص می شود که اینان یاور واقعی آنها نیستند. وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ
پیام ها:
- ایمان،وسیله جلب حمایت های الهی و کفر،عامل از دست دادن آنهاست.
اللّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ
- در روز قیامت،هیچ یک از حامیان کفّار و مشرکان،کارساز نیستند. وَ أَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ
إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النّارُ مَثْویً لَهُمْ
همانا خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،به باغ هایی(از بهشت)که نهرها از زیر(درختان)آن جاری است داخل می کند.و کسانی که کفر ورزیدند(از زندگی دنیا)بهره می گیرند و همانند که چهارپایان می خورند و(سرانجام،)آتش جایگاه آنهاست.
نکته ها:
* در این آیه،خوردن کفّار به خوردن چهارپایان تشبیه شده است و این شباهت می تواند از چند جهت باشد،از جمله:
الف)تمام همّت حیوانات رسیدن به غذاست.چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرماید: همها علفها همّ و غمّ حیوانات رسیدن به خوراک است.کفّار نیز جز کامیابی اراده ای ندارند.
وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا
ب)چهارپایان غافلند،کفّار نیز از قیامت و مسئولیّت غافلند. أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ
ج)حیوانات،سرچشمه غذا را که از حلال است یا حرام نمی دانند.بعضی انسان ها نیز فکر حلال و حرام نیستند و به گفته قرآن همین که به ارث و مال بی زحمتی رسیدند،بدون توجّه به حقوق دیگران در آن تصرّف می کنند. وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا
* حضرت علی علیه السلام می فرماید:کسی که تمام توانش را در راه شکمش قرار داده،ارزشش همان چیزی است که از او خارج می شود.
پیام ها:
- وارد ساختن مؤمنان به بهشت،جلوه ای از ولایت الهی است. بِأَنَّ اللّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا ... إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ
- اهل ایمان و عمل صالح در مقامی هستند که خداوند خود عهده دار وارد ساختن آنان به بهشت است. إِنَّ اللّهَ یُدْخِلُ ...
- ملاک،پایان کار است وگرنه بهره گیری های مادّی،کم و بیش برای همه هست.
جَنّاتٍ تَجْرِی ... یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ
- برای تشویق به حقّ،از تمایلات طبیعی مردم استفاده کنید.(انسان به طور طبیعی از باغ و نهر لذّت می برد) جَنّاتٍ تَجْرِی
-بهره گیری و کامیابی در چهارچوب مقرّرات الهی جایز است.(آنچه مورد انتقاد قرآن است،کامیابی های حیوان گونه است) یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ
- شکم پرستی،برجسته ترین نفسانیّات انسان است،زیرا مقام،مال و شهوت،هر چند صباحی به سراغ انسان می آید،ولی شکم دائماً مزاحم است.(قرآن در کنار عنوان کامیابی،نام خوردن را جداگانه آورده است.) یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ
- زندگی کفّار،از نظر ماهیّت حیوانی است و از نظر پایان و فرجام،دوزخی.
کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النّارُ مَثْویً لَهُمْ
-در ارزیابی ها،عاقبت کار را هم به حساب آورید. النّارُ مَثْویً لَهُمْ
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّهً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ
و چه بسیار(مردم)شهرها که از(مردم)شهری که تو را بیرون کردند، نیرومندتر بودند،ما آنان را هلاک کردیم و برای آنان هیچ یاوری نبود.
نکته ها:
* انبیا علاوه بر شنیدن تهمت هایی از قبیل شاعر،کاهن،ساحر و مجنون،به انواع خطرات نیز تهدید شده اند،مانند:
الف)قتل. إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ جمعیّت برای کشتن تو به مشورت نشسته اند.
ب)شکنجه. لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ به نوح گفتند:تو از سنگسار شدگانی.
ج)تبعید و اخراج. لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ ای شعیب! ما تو را تبعید خواهیم کرد.
د)زندان. لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ ای موسی! ما تو را از زندانیان قرار خواهیم داد.
* این آیه به پیامبر دلداری می دهد که ما همه آن اقوام پیشین را هلاک کردیم با آنکه از مردم مکّه بسیار قوی تر بودند.
* گرچه پیامبر اسلام با اراده خود هجرت کرد،ولی چون کفّار مکّه شرایط سختی را برای آن حضرت به وجود آورد که باعث تصمیم پیامبر به هجرت شد،لذا خداوند،خروج حضرت را به مردم مکّه نسبت می دهد. أَخْرَجَتْکَ
پیام ها:
- آشنایی با تاریخ،انگیزه ای برای مقاومت در برابر ناملایمات است. وَ کَأَیِّنْ
- اقوام ستمگری که در تاریخ هلاک شده اند،زیادند. وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ ... أَهْلَکْناهُمْ
- از قدرت های غیر الهی نترسید که همه در برابر قدرت الهی هیچ اند. أَشَدُّ قُوَّهً مِنْ قَرْیَتِکَ ... أَهْلَکْناهُمْ
- کفّار،گاهی علاوه بر عذاب اخروی، النّارُ مَثْویً لَهُمْ عذاب دنیوی هم دارند.
أَهْلَکْناهُمْ
-عاقبت ابرقدرت های ظالم،هلاکت و نابودی است. أَشَدُّ قُوَّهً ... أَهْلَکْناهُمْ ...
- چه بسا فشارها و سختی ها که عامل حرکت و برکت می شود. أَخْرَجَتْکَ ...
(گرچه خداوند از عکس العمل مردم مکه در برابر دعوت پیامبر که باعث هجرت پیامبر شد انتقاد کرده،امّا این هجرت برکاتی را در پی داشت.)
- مصلحان و مبلّغان دینی باید آمادگی کامل برای هر گونه اذیّت و آزاری را از جانب مخالفان داشته باشند. أَخْرَجَتْکَ
-در برابر قهر الهی هیچ یاوری نیست. فَلا ناصِرَ لَهُمْ
أَ فَمَنْ کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
پس آیا کسی که بر دلیل روشنی از طرف پروردگارش است،همچون کسی است که بدی کردارش در نظرش آراسته شده و از هوس هایش پیروی کرده است؟
نکته ها:
* بیّنه در اصل به چیزی می گویند که میان دو چیز فاصله و جدایی ایجاد می کند به
گونه ای که دیگر هیچ گونه ربط و اتصالی با هم نداشته باشند.به همین خاطر به دلیل روشن و آشکاری که حقّ را از باطل جدا می کند بیّنه می گویند.
* پیامبر با منطق و بیّنه به سراغ مردم می آید،ولی مردم با خوب پنداشتن راه خود و پیروی از هوس های خویش با او برخورد می کنند.
* رسالت پیامبر اسلام همراه با بیّنه است.آن حضرت از جانب خداوند مأمور است و از پیش خود حرفی ندارد و بر این امر تأکید می ورزد. إِنِّی عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی
پیام ها:
- تکیه گاه مؤمن،دلیل و برهان است، بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ امّا کفّار به پندار و هوس خویش تکیه دارند. زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ
- خودمحوری،نقطه مقابل خدامحوری است.کسی که در برابر دلیل و استدلال تواضع نکند،پیرو هوس های خود و دیگران خواهد شد. بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ ... اِتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
- انسان فطرتاً با بدی مخالف است و هر کجا می خواهد دست به کار زشتی بزند،ابتدا آن را رنگ و لعاب زیبایی می زند. زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ
- مقتضای ربوبیّت،نشان دادن دلائل روشن است. بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ
-بعضی از کارها دارای قبح ذاتی است.یعنی ذات و حقیقت آن عوض نمی شود گرچه زیباسازی و تقلّب صورت بگیرد. زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ
- انسان برای رسیدن به خواسته های نفسانی،کارهای زشت را به گونه ای توجیه می کند که انجام آن زیبا و پسندیده باشد. زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّهٍ لِلشّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی وَ لَهُمْ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ
وصف بهشتی که اهل پروا به آن وعده داده شده اند،(چنین است:)در آن نهرهایی است از آبی که بدبو شدنی نیست و نهرهایی از شیر که مزه آن دگرگونی ندارد و نهرهایی از شراب که برای نوشندگان لذّت بخش است و نهرهایی از عسل مصفّا و ناب.و برای آنان در آنجا هرگونه میوه ای موجود است و نیز آمرزشی از طرف پروردگارشان.(آیا اینان)همانند کسانی هستند که در آتش جاودانه اند و آبی جوشان،نوشانده می شوند،که اندرونشان را متلاشی می کند.
نکته ها:
* آنچه به اجمال در مورد بهشت در آیه دوازده مطرح شد جَنّاتٍ تَجْرِی ،مشروح آن در این آیه بیان شده است. فِیها أَنْهارٌ ... وَ أَنْهارٌ ... وَ أَنْهارٌ
* انواع نهرهای بهشتی در این آیه مطرح شده،لیکن برای گروه خاصّی در بهشت چشمه ای ویژه وجود دارد. عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ چشمه ای که تنها مقرّبان از آن می نوشند.
* برای هر چیزی کمالی است،کمال آب،بو نداشتن و کمال شیر،تغییر نکردن مزه آن و کمال نوشیدنی ها،لذیذ بودن و کمال عسل،خالص بودن آن است.
* با توجّه به تکرار کلمه انهار می توان فهمید که هر یک از شیر و عسل و شراب و آب، دارای چندین نهر است.
* امام حسین علیه السلام فرمود:مغفرتی که در بهشت نصیب اهل بهشت می شود،بهترین نعمت برای آنان است و آنگاه به آیه سوره توبه استناد کردند. وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ
* ممکن است مراد از مغفرت در بهشت،زدودن یاد لغزشها از خاطر بهشتیان باشد تا به یاد لغزشهای دنیوی خود نیفتند و خاطرشان ملول نگردد.
پیام ها:
- در برابر جلوه ها و زینت های دنیوی که وسیله ی ارتکاب برخی گناهان می گردد،با بیان جلوه ها و زیبایی ها و کامیابی های بهشت،مردم را به حق دعوت کنید. مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ...
- کسانی که به خاطر تقوا،از کامیابی های زودگذر و نامشروع پروا می کنند،به کامیابی پایدار خواهند رسید. وُعِدَ الْمُتَّقُونَ
- امیددادن به سرانجامی نیکو،عامل گرایش به حق و تقواست. وُعِدَ الْمُتَّقُونَ
- تعدّد و تنوّع طلبی،خواست طبیعی بشر است. أَنْهارٌ ... أَنْهارٌ
-در بهشت،در کنار نعمت های مادّی و جسمانی،نعمت های معنوی و روحی نیز هست. أَنْهارٌ ... مَغْفِرَهٌ ...
- نعمت های بهشتی از هر گونه آفت و نقص و تغییر به دورند. غَیْرِ آسِنٍ ... لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ ... مُصَفًّی
- آب و هوای بهشت،نعمت ها را متغیّر و مسموم و بد بو نمی کند. لَمْ یَتَغَیَّرْ ...
-نعمت هایی را که بهشتیان دریافت می کنند،در سایه مغفرت پروردگار است.
مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ
- در بهشت انواع میوه ها،به مقدار وفور وجود دارد. کُلِّ الثَّمَراتِ
- در دوزخ،آب جوشان را با زور و ذلّت به کفّار می نوشانند. سُقُوا
- تشویق و تهدید در کنار هم سازنده است. أَنْهارٌ ... ماءً حَمِیماً
- معاد، جسمانی است.(شیر و عسل،نشانه کامیابی جسمانی است،چنانکه قطعه قطعه شدن اندرون کفّار بر آن دلالت دارد.) فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ
- حساب جسم و بدن انسان در قیامت،با جسم و بدن او در دنیا فرق می کند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتّی إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
و گروهی از آنان،کسانی هستند که(در ظاهر)به تو گوش می سپارند،امّا همین که از نزد تو بیرون روند،به صاحبان علم و دانش گویند:او هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هوای نفسشان پیروی کرده اند.
نکته ها:
* پس از بیان وضعیّت مؤمنان و کافران،این آیه به شیوه برخورد منافقان با گفتار پیامبر که برگرفته از وحی آسمان بود اشاره کرده و خطاب به پیامبر می فرماید:کافرانی که در ظاهر مسلمان هستند،در مجالس تو شرکت می کنند و به قرآن گوش می دهند،امّا چون به حقانیّت تو و کتاب تو ایمان ندارند،قادر به درک و پذیرش آن نیستند و لذا هرگاه به پیروانت که نسبت به سخنان تو علم دارند می رسند،با تحقیر و تمسخر می گویند:این چه سخنانی است که این مرد می گوید؟!
امّا ای پیامبر! گمان نکنی که سخنان تو قابل درک نیست،بلکه روحیه عناد و لجاجت آنها باعث گردیده که خداوند بر دل آنها مُهر نهد و آنان قدرت درک حقیقت را نداشته باشند و فقط تابع هوا و هوس های خویش باشند.
* از این که جمله ی وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ پس از عبارتِ طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ آمده است می توان استفاده کرد که اگر انسان فهم،بینش و عقل خود را رها کند،تحت فرمان هوا و هوس و شهوت قرار می گیرد.
پیام ها:
- حضور هر قشری از مردم حتّی کافران و منافقان،نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آزاد بود. مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ
- شناخت و افشای حرکات مرموز مخالفان،برای مردم لازم است. وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ ...
- منافقان در فکر تشکیک و تفرقه در میان خواصّ اهل حقّ هستند. یَسْتَمِعُ ...
قالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ
- سؤال،اگر بر اساس تخریب و تضعیف و سست کردن ایمان و یا تحقیر و استهزا باشد،قابل توبیخ است. ما ذا قالَ آنِفاً
-وحی الهی و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله،علمی و عالم پرور بود. أُوتُوا الْعِلْمَ
- تشکیک در میان مسلمانان،نوعی تهاجم فرهنگی است. ما ذا قالَ آنِفاً
- انسان،با انگیزه و عمل فاسد و هواپرستی،زمینه مهر شدن دل خود را فراهم می کند و قابلیّت فهم وحی و معارف الهی را از دست می دهد. أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ
-به انبوه حاضران و مستمعین مغرور نشویم که چه بسا پذیرای حق نیستند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ ... طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ
- مسخره نمودن وحی و قرآن،موجب کدورت قلب شده و انسان را از درک حقایق باز می دارد. ما ذا قالَ آنِفاً ... طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ
- اگر بر دلی مهر خورد،سخنان رسول خدا نیز در او کارساز نخواهد بود.
طَبَعَ اللّهُ
- قلب و روح آدمی،فطرتاً حقّ پذیر است.عواملی سبب بسته شدن و مهر خوردن بر آن می شود.(کلمه طَبَعَ ،معمولاً در مواردی بکار می رود که ابتدا راه باز بوده و سپس بسته شده است)
- کسی که برای تضعیف پیامبر اقدام کند،در حقیقت با خدا طرف شده است.
یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ ... ما ذا قالَ آنِفاً ... طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ
- هوس ها و خواهش های بی پایه بشر متعدّد است. اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
- هواپرستی با خداپرستی سازگار نیست. طَبَعَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ
وکسانی که هدایت یافته اند،خداوند هدایتشان را بیفزاید و روح پرهیزگاری به آنان عطا کند.
نکته ها:
* در آیه قبل خواندیم که گروهی با اینکه سخنان حق و آیات قرآن را از پیامبر می شنیدند، امّا حاضر به پذیرش آن نبودند.این آیه می فرماید:گروهی با شنیدن همان آیات و سخنان، رشد یافته و وسعت روحی و معنوی پیدا می کنند.
* عباراتی مانند زادَهُمْ هُدیً و زِدْنِی عِلْماً صرفاً فزونی هدایت یا علم را بیان نمی کند،بلکه بیانگر رشد و بالندگی روحی و فزونی ظرفیت آن کسی است که از این هدایت یا علم برخوردار می شود.
* چند چیز باعث ازدیاد هدایت مؤمنان می شود:
الف)آیات و معارفی که خداوند نازل می کند.
ب)سخنان و حکمت های پیامبر.
ج)صبر و تحمّل آنان در برابر استهزای منافقان.
پیام ها:
- پذیرش هدایت از طرف انسان،زمینه ساز فزونی هدایت از طرف خداوند است. اهْتَدَوْا زادَهُمْ
- هدایت،مراحل و مراتبی دارد. زادَهُمْ هُدیً
- هدایت پذیری،ظرفیّت روحی انسان را توسعه می دهد. زادَهُمْ (و نفرمود:
زاد هدایتهم )
- یک گام از طرف انسان،چند گام از طرف خدا را به دنبال دارد. اهْتَدَوْا از طرف انسان، زادَهُمْ ... وَ آتاهُمْ از طرف خدا.
-هدایت واقعی آن است که انسان را به تقوا برساند. اِهْتَدَوْا ... آتاهُمْ تَقْواهُمْ
- تقوا،هدیه و پاداش الهی برای هدایت پذیران است. آتاهُمْ تَقْواهُمْ
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السّاعَهَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَهً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ
پس آیا(کفّار برای ایمان آوردن)قیامت را انتظار دارند،که ناگهان به سراغشان آید،در حالی که نشانه های آن آمده است؟ پس آنگاه که(رستاخیز)به سراغشان آید متذکّر شدن آنان چه سودی برایشان خواهد داشت؟!
نکته ها:
* أشراط جمع شرط به معنای نشانه و علامت است و مراد از فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها در این آیه،بر اساس روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله،بعثتِ آن بزرگوار است. زیرا آخرین رسول و کتاب الهی بر مردم نازل و حجّت خداوند بر مردم،کامل گشته است.پس هرگونه گناه،فساد،کفر و انکار،ظهور قیامت را نزدیک می سازد.
* گرچه معمولاً کلمه السّاعَهَ در مورد قیامت بکار می رود ولی مانعی ندارد که مراد،زمانِ نزول قهر الهی و هلاکت مردم در همین دنیا باشد که مقدّمه عذاب قیامت است.
* ابن عباس نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در حجّه الوداع در حالی که نزدیک ترین افراد به آن حضرت،سلمان فارسی بود فرمود:آیا به شما خبر دهم از نشانه های قیامت؟ آنگاه فرمود: اضاعه الصّلوات و اتّباع الشّهوات و المیل الی الاهواء و تعظیم أصحاب المال و بیع الدین بالدنیا بی توجّهی به نماز و پیروی از هوسها و احترام به ثروتمندان و فروختن دین به دنیا.
در برخی روایات،بیش از صد علامت برای نشانه های برپایی قیامت برشمرده اند.
پیام ها:
- کفّارِ سنگدل با مشاهده تمام دلائل،باز ایمان نمی آورند و منتظر سپری شدن آخرین مهلت اند. فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السّاعَهَ
- برپایی قیامت و به هلاکت رسیدن کفّار،ناگهانی و غافلگیرانه است. بَغْتَهً
- قیامت،نشانه ها و مقدّماتی دارد. فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها
- فکر نکنید که همیشه راه توبه باز است و مجالی برای بازگشت وجود دارد.
فَأَنّی لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ
پس بدان که هیچ معبودی جز اللّه نیست و برای گناه خود و برای مردان و زنان با ایمان استغفار کن و خداوند،رفت و آمد و آرمیدن شما را می داند (و به تمام حالات شما آگاه است).
نکته ها:
* متقلب ،مصدر میمی به معنای انقلاب و انتقال و جابجایی و مثوی نیز مصدر میمی به معنای محل استق?