زمان مطالعه: 25 دقیقه
تفسیر سوره غافر

تفسیر سوره غافر

تفسیر سوره غافر بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ...

تفسیر سوره غافر

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

حم تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

حا،میم.نزول کتاب از طرف خداوند عزیز علیم است.

غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ

آمرزنده ی گناه،پذیرنده ی توبه،سخت کیفر و صاحب عطای فراوان.هیچ معبودی جز او نیست.بازگشت(همه)به سوی اوست.

نکته ها:

بر اساس برخی روایات،حروف مقطّعه تأویلی دارد که جز خداوند کسی نمی داند. امّا بر اساس برخی دیگر از روایات،(با توجّه به آیاتِ بعد از این حروف که مربوط به نزول قرآن است)خداوند با مخالفانش احتجاج می کند که من قرآن را از همین حروف الفبا که در اختیار شماست،تألیف کردم،شما نیز اگر می توانید مثل آن را بیاورید.

* ذِی الطَّوْلِ دو معنا دارد:صاحب فضل و عطا که رمز مهر الهی است و صاحب قدرت که رمز قهر الهی است.

آیاتی که با تَنْزِیلُ الْکِتابِ آغاز گشته،نام خدا را همراه با اوصافی ذکر کرده است از جمله:

تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ

تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ

بنابراین،سرچشمه ی وحی،صاحب قدرت،حکمت،رحمت،ربوبیّت و شایسته ی حمد و ستایش است.

مغفرت در قرآن

در قرآن کریم عواملی برای مغفرت بیان شده است از جمله:

ایمان. آمَنّا بِرَبِّنا لِیَغْفِرَ لَنا

تقوی. إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ ... یَغْفِرْ لَکُمْ

پیروی از انبیا. فَاتَّبِعُونِی ... یَغْفِرْ لَکُمْ

عفو و گذشت از مردم. وَ لْیَعْفُوا ... .یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ

انفاق به مردم. إِنْ تُقْرِضُوا اللّهَ ... یَغْفِرْ لَکُمْ

جهاد. تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ ... یَغْفِرْ لَکُمْ

عبادت. أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ ... یَغْفِرْ لَکُمْ

پرهیز از گناهان کبیره. إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ... .نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ

دعا و استغفار و انابه خود انسان. ظَلَمْتُ نَفْسِی ... فَغَفَرَ لَهُ

دعای اولیای خدا برای انسان. یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ...

پیام ها:

- شیوه ی نو در بیان مطلب،انگیزه ای برای شنیدن است. حم تَنْزِیلُ

- قرآن به تدریج نازل شده است.( تَنْزِیلُ به معنای نزول تدریجی است).

- عظمت گوینده،نباید مانع نزول سخن در سطح فهم مخاطب شود.(خداوند عزیز،سخن خود را نازل می کند.) تَنْزِیلُ ... مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ

- سخن خداوندِ عزیز نیز عزیز و نفوذناپذیر است و هیچ منطقی آن را نمی شکند. تَنْزِیلُ الْکِتابِ ... اَلْعَزِیزِ

-قرآن،جلوه ی عزّت وعلم خداوند است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

- قرآن،وسیله ی عزّت مسلمانان و آگاهی آنان است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

- نزول کتاب و بیان مغفرت وهشدار الهی،همه در مسیر کمال انسان و رسیدن به خداست. تَنْزِیلُ - غافِرِ - شَدِیدِ - إِلَیْهِ الْمَصِیرُ

-نزول کتاب برای شناخت مبدأ و معاد است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ ... لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ

- برخورداری از الطاف الهی،در سایه ی کتاب آسمانی است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ - غافِرِ الذَّنْبِ

- هم کتاب و قانون لازم است،هم حسابرسی،هم بخشش یا مجازات در

جای خود. تَنْزِیلُ - غافِرِ الذَّنْبِ - شَدِیدِ الْعِقابِ

- بخشش از سوی افراد قدرتمند و پیروز،زیباست.(عفو با بزرگان است).

الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ غافِرِ الذَّنْبِ

- هیچ کس نمی تواند مانع نزول وحی شود،زیرا او نفوذناپذیر است، مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ و می داند بر چه کسی نازل کند. الْعَلِیمِ

- مسیری که اسلام معرّفی می کند از خدا و به سوی خداست. مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ ...

إِلَیْهِ الْمَصِیرُ

- رحمت خداوند بر غضبش سبقت دارد. غافِرِ الذَّنْبِ ... شَدِیدِ الْعِقابِ

- گناه،گاهی به وسیله ی عمل صالح بخشیده می شود. غافِرِ الذَّنْبِ (نظیر آیه ی إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ )وگاهی از طریق توبه. قابِلِ التَّوْبِ

- مؤمن باید بین خوف و رجا باشد،زیرا خداوند هم آمرزنده است و هم کیفر دهنده. غافِرِ الذَّنْبِ ... شَدِیدِ الْعِقابِ

- مهر و قهر الهی را باید در کنار هم دید،تا نه یأس پیش آید و نه غرور. غافِرِ الذَّنْبِ ... شَدِیدِ الْعِقابِ

- عذاب الهی به خاطر عملکرد خود ماست وگرنه خداوند پیوسته لطف دارد.

شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ

- لطف خدا دائمی است. ذِی الطَّوْلِ

ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللّهِ إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ

جز کسانی که کفر ورزیدند کسی در آیات خداوند جدال و ستیزه نمی کند پس تحرّک آنان در شهرها تو را نفریبد.

نکته ها:

* جدل در لغت به معنای تاباندن طناب است و در اصطلاح به گفتگوهایی که طرفین می خواهند یکدیگر را در پیچ و تاب های بحث شکست دهند،گفته می شود.

جدال و گفتگو

جدال دو نوع است:

الف)جدال نیکو که سیره ی انبیاست و نوعی گفتگو و تلاش برای ارشاد مردم است.چنانکه کفّار به حضرت نوح می گفتند:تو برای ارشاد ما بسیار جدل و تلاش می کنی. یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا

ب)جدال باطل که به منظور محو یا کم رنگ کردن حقّ،انواع طرح های انحرافی و باطل را به میان می آورد. وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ

در مسائل علمی و عقیدتی باید از جدل پرهیز کرد مگر با روش نیکو؛

وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ

جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ

نمونه هایی از جدال نیکو

*حضرت ابراهیم علیه السلام نمرود را به خداپرستی دعوت کرد و فرمود:خدایی را پرستش کن که مرگ و حیات به دست اوست.نمرود گفت:مرگ و حیات در دست من نیز هست.می توانم دستور اعدام دهم یا یک اعدامی را آزاد کنم.

ابراهیم فرمود:خداوند نظام را آن گونه طراحی کرده که طلوع خورشید از مشرق است،تو خورشید را از مغرب ظاهر کن،نمرود مبهوت شد

*قرآن کریم بارها در گفتگو با مخالفان اظهار داشته که اگر کتابی مثل من یا ده سوره مثل سوره های من یا یک سوره مثل من بیاورید،من دعوت خود را پس می گیرم.حتّی به آنان فرموده که از هر کس می خواهید برای همکاری دعوت کنید ولی بدانید که هرگز حتّی یک سوره مثل قرآن نخواهید آورد.

جدال باطل با تحریک شیطان است. إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُمْ

مفاسد جدال:

.سبب گمراهی است. ما ضل قوم بعد هدی کانوا علیه الا اوتوا الجدل هیچ گروه هدایت شده ای منحرف نشدند مگر به خاطر جدال های ناروا.

.سبب قهر الهی است. من جادل فی خصومه بغیر علم لم یزل فی سخط الله حتی ینزع هر کس بدون آگاهی در موارد نزاع به جدل بپردازد،در قهر الهی است مگر آنکه از جدال دست بر دارد.

.مایه ی پشیمانی است. ایاک و اللجاجه فان اولها جهل و آخرها الندامه از لجاجت که زمینه جدال است دوری کن که آغازش نادانی و پایانش پشیمانی است.

روش گفتگو و جدال نیکو

.از رقیب،دلیل بخواهد. قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ

.از اوّل خود را برتر نبیند. إِنّا أَوْ إِیّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ

.آن چه را حقّ است بپذیرد گرچه به دلیل مصلحت آن را رد کند. فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ

.به رقیب،فرصت فکر کردن بدهد. وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ

.ادب و متانت را رعایت کند. لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً

.منصف باشد و همه را به یک چشم نبیند. فَرِیقٌ مِنْهُمْ

.سخن منطقی بگوید. قَوْلاً سَدِیداً

.سخن نرم بگوید. قَوْلاً لَیِّناً

پیام ها:

- مجادله با حقّ،عاملی جز کفر ندارد. ما یُجادِلُ ... إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا

- توقع نداشته باشید که سخن حقّ شما را همه بپذیرند. یُجادِلُ فِی آیاتِ اللّهِ

- شیوه کفّار،جدال به باطل است.( ما یُجادِلُ فعل مضارع،نشانه دوام است).

- انبیا نیز به تذکّر و موعظه نیاز دارند. فَلا یَغْرُرْکَ ...

-مرعوب کفّار نشوید و در موضع انفعالی قرار نگیرید. فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ

- تحرکات کفّار،مهلتی است که خداوند به آنان داده تا پیمانه ی آنها به سر آید، نگران نباشید. فَلا یَغْرُرْکَ

- کفّار در تلاشند،غفلت نکنید. تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ (مانورهای نظامی، کنفرانس های سیاسی،سفرهای دوره ای و قراردادهای بین المللی که از سوی سران استکبار برگزار می شود،از مصادیق تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ است).

-رهبر جامعه ی اسلامی باید از تحرکات کفّار آگاه باشد. تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ

پیش از این(کفّار مکّه)نیز قوم نوح و احزابی که بعدشان آمدند (پیامبرانشان را)تکذیب کردند و هر امّتی تصمیم گرفت تا پیامبرش را به عقوبت بگیرد و به وسیله ی باطل مجادله کردند تا حقّ را نابود نمایند،پس آنان را(به قهر خود)گرفتم،پس(بنگر که)کیفر من چگونه بوده است.

نکته ها:

در آیه ی سوره ی ص ،نام احزاب و اقوامِ پس از حضرت نوح چنین بیان شده است:

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَیْکَهِ أُولئِکَ الْأَحْزابُ

پیام ها:

- آگاهی از مشکلات دیگران،رمز تسلّی و پایداری است. کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ ...

- تشکّل احزاب و تعدّد آنها نشانه ی حقّانیّت نیست. کَذَّبَتْ ... اَلْأَحْزابُ

- برنامه ی احزاب مخالف انبیا عبارت است از:

تکذیب. کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ

توطئه. هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ

تبلیغات سوء. جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ

- زندگی در آغاز تاریخ،قبیله ای بوده ولی به تدریج تشکیلاتی شده است. قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ

-مخالفان انبیا گاهی طاغوت ها بوده اند، فرعون گاهی قبایل، قومهم و گاهی تشکّل ها. احزاب

- خداوند حامی پیامبران است. کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ ... فَکَیْفَ کانَ عِقابِ

- همه ی مخالفان،در مبارزه با رهبران آسمانی یک هدف مشترک داشتند. هَمَّتْ کُلُّ أُمَّهٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ

-مخالفان،به کمتر از قتل رهبر آسمانی لِیَأْخُذُوهُ و نابود کردن حقّ، لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ قانع نیستند.

- سر و کار مخالفان با خداست. فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ چراغی را که ایزد بر فروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد

- کیفرهای الهی،گاهی در دنیا صورت می گیرد. فَأَخَذْتُهُمْ

وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النّارِ

و بدین گونه(که احزاب در دنیا عقوبت شدند)وعده عذاب پروردگارت درباره ی کسانی که کفر ورزیدند قطعی شد که آنان اهل دوزخند.

اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ

کسانی که عرش(خدا)را حمل می کنند وآنان که اطراف آن هستند، پروردگارشان را با سپاس و ستایش تسبیح کرده(و به پاکی یاد می کنند) و به او ایمان دارند و برای کسانی که ایمان آورده اند(از خداوند)آمرزش می خواهند(ومی گویند:)پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است،پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی کرده اند بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن.

نکته ها:

در آیات قبل خواندیم که مردم در برابر دعوت انبیا دو دسته شدند و لذا گروهی مورد مغفرت قرار می گیرند و گروهی با قهر الهی رو به رو هستند.این آیه دعای فرشتگان و حمایت آنان را از گروه اول بیان می کند.

عرش چیست؟

در قرآن بیست مرتبه به عرش خدا اشاره شده است.در لغت، عَرش ،تختِ پایه بلند و کرسیّ تخت پایه کوتاه است.وقتی می خوانیم: وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کرسی او هستی را در بر گرفته،پس عرش او چگونه است؟

عرش یا کنایه از مرکز قدرت الهی است و یا مرکز صدور احکام الهی و مراد از حاملان

عرش فرشتگانی هستند که تعدادشان هشت نفر معرّفی شده است. یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَهٌ

گفتنی است که حقیقت عرش برای ما روشن نیست ولی از مجموع آیات شاید بتوان این مسأله را دریافت که جهان هستی دارای یک مرکز است و خداوند بر آن مرکز احاطه ی کامل دارد. اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ و اجرای اراده ی الهی از طریق فرشتگانی است که در اطراف این مرکز فرماندهی هستند.

امام صادق علیه السلام فرمود:عرش،همان علم است که خداوند پیامبرانش را از آن آگاه کرده است. العرش هو العلم الذی اطلع الله علیه انبیائه و رسله

در کنار کلمه عرش آیاتی مطرح است که در جمع بندی آنها انسان به مرکز فرماندهی می رسد نظیر:

اِسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ

یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ ... لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ

یُدَبِّرُ الْأَمْرَ

... یُفَصِّلُ الْآیاتِ

یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها

گردش شب و روز و تدبیر امور و تفصیل آیات و آگاهی از تمام ذرّات هستی و آنچه از آسمان نازل می شود و آنچه به آسمان بالا می رود،رمز آن است که تمام این امور در عرش الهی واقع می شود.

مرحوم علامه طباطبایی می فرماید:عرش،حقیقتی از حقایق و امری از امور خارجی و مرکز تدبیر امور جهان است.

امام صادق علیه السلام فرمود:عرش و کرسی،از بزرگ ترین درهای عالم غیب هستند.

العرش والکرسی بابان من اکبر ابواب الغیوب

مراد از عرش،تخت جسمی نیست،زیرا تخت روی آب بند نمی شود. وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ بلکه مراد آن است که روزی که هنوز زمین و آسمان نبود و جهان یکسره آب بود، قلمرو فرماندهی خداوند بر آب بود و پس از پیدایش آسمان ها و زمین ستاد فرماندهی جهان هستی به آسمان ها منتقل شد.

پیام ها:

- قهر خداوند بر کفّار یکی از سنّت های الهی است. کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ

- کیفر الهی گزاف نیست بلکه بر اساس عدل و حقّ است. حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ

- مجازات و کیفر مجرمان از شئون ربوبیّت است. حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ

- عامل نابودی گذشتگان کفر بوده است. حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا

-مؤمنان باید به خود بنازند که مقرّبان درگاه الهی همواره به آنان دعا می کنند.

یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ .. وَ یَسْتَغْفِرُونَ

- اسلام،فکر انسان را از خوراک و پوشاک و مسکن،به عرش و فرشته و تسبیح و تحمید بالا می برد. یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ - یُسَبِّحُونَ

- بی نهایت،تنها خداست،حتّی عرش الهی محدودیّت دارد. حَوْلَهُ

-حمد و تسبیح،بارها در قرآن در کنار هم ذکر شده است و در ذکر رکوع و سجود قرین یکدیگرند. یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ

- آداب دعا این است:ابتدا تسبیح و تحمید، یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ سپس تجلیل و توصیف، وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً وَ عِلْماً آن گاه دعا. فَاغْفِرْ

- سنگینی مسئولیّت،شما را از تسبیح و تحمید خدا و یاد نیازمندان باز ندارد.

فرشتگان حامل عرش،هم به یاد خدا هستند، یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ و هم محتاجان را دعا می کنند. یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- در دعا سنخیّت لازم است.فرشتگانِ اهل ایمان برای مؤمنان دعا می کنند.

یُؤْمِنُونَ ... یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- ایمان،رشته اتصال و ارتباط میان عالم ملک با عالم ملکوت است. یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- استغفار کسانی در حقّ دیگران مؤثّر است که خود اهل ایمان باشند. یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- میان فرشتگان و انسان رابطه است.(امام سجّاد علیه السلام در صحیفه ی سجّادیه به گروه هایی از فرشتگان دعا و درود می فرستد و)فرشتگان حامل عرش در این آیه به انسان ها درود می فرستند. یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- دعا به دیگران،یک ارزش پسندیده و شناخته شده ی قرآنی است. وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا

- کسانی مشمول دعای فرشتگانند که اهل ایمان و عمل باشند. آمَنُوا ... اِتَّبَعُوا

- توبه به تنهایی کافی نیست،پیروی عملی لازم است. تابُوا وَ اتَّبَعُوا

- راه نجات،در پیروی از راه خداست. وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ

رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

پروردگارا! و آنان را با هر کس از پدران و همسران و فرزندانشان که صلاحیّت دارند به باغ های اقامتی که به ایشان وعده داده ای وارد کن؛همانا تو همان خدای عزیز و حکیمی.

نکته ها:

در مورد با هم بودن اعضای یک خانواده که همه بهشتی باشند،در جای دیگر قرآن نیز

می خوانیم: أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ نسل مؤمن را در بهشت به نیاکانشان ملحق می کنیم.

انبیا و فرشتگان دعاهای خود را با رَبَّنا و رَبِّ آغاز می کردند:

دعای حضرت آدم: رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا

دعای حضرت نوح: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ

دعای حضرت ابراهیم: رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً

دعای حضرت یوسف: رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ

دعای حضرت موسی: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

دعای حضرت سلیمان: رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ

دعای حضرت عیسی: رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَهً

دعای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله: رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ

دعای مؤمنان: رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ

دعای فرشتگان در این آیه که می گویند: رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ

پیام ها:

- مشمول دعای اولیای خدا شدن،صلاحیّت لازم دارد. أَدْخِلْهُمْ ... وَ مَنْ صَلَحَ

- نجات از دوزخ کافی نیست؛ورود به بهشت ارزش دارد. قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ - أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ

- اول پاکی از بدی ها،سپس دریافت کمالات. قِهِمُ - أَدْخِلْهُمْ

- ورود به بهشت،صلاحیّت می خواهد. أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ ... وَ مَنْ صَلَحَ

-رابطه بدون لیاقت و صلاحیّت ارزش ندارد ولی در کنار ضابطه ارزش افزوده دارد.(صلاحیّت داشتن ضابطه و قانون است و ملحق شدن به بستگان رابطه است.) مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ

- خداوند،قدرت بر اعطا دارد ولی عطای او حکیمانه است. الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

- همجواری و همزیستی بستگان یک نعمت الهی است. أَدْخِلْهُمْ .. وَ مَنْ صَلَحَ ...

-عزّت مخصوص خداست. إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ

وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

(پروردگارا!)آنان را از بدی ها(و کیفر اعمالشان)حفظ کن و هر کس را در آن روز از بدی ها حفظ کنی،پس مشمول رحمتت ساخته ای؛و این همان رستگاری بزرگ است.

نکته ها:

پیام ها:

- پاک بودن،هم به همت و اراده ی انسان نیاز دارد، نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی و هم به دور بودن از افراد و مشاغل و مکان ها و افراد بد، فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ، فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ و هم به لطف و امداد الهی. وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ

- رحمت الهی،تنها کامیابی مادی نیست،بیمه شدن از گناهان،یکی از آنهاست.

وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ

- رستگاری بزرگ،در صورتی است که انسان از آفات معنوی و مادی،هر دو دور باشد. السَّیِّئاتِ .(هم آفات معنوی سیّئه است. مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً و هم آفات مادی. وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِها چنانکه حسنه،هم مصداق دنیوی دارد و هم اخروی. رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً )

- توفیق مصونیّت از گناه را باید از خدا خواست. وَ قِهِمُ السَّیِّئاتِ

-رستگاری را هنر خود ندانیم بلکه لطف و رحمت او بدانیم. فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

- رستگاری،در رفاه دنیوی نیست بلکه در تقواست. مَنْ تَقِ السَّیِّئاتِ ... ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللّهِ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ فَتَکْفُرُونَ

همانا کسانی که کفر ورزیدند(در دوزخ)ندا می شوند: قطعاً خشم خداوند(نسبت به شما)بزرگ تر از خشم شما نسبت به خودتان است، زیرا شما به ایمان دعوت می شدید،ولی کفر می ورزیدید.

نکته ها:

در قرآن دو بار کلمه ی یُنادَوْنَ به کار رفته که هر دو برای دوزخیان و تحقیر آنان است.

یکی این آیه و دیگری آیه سوره ی فصّلت. یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ

در آیات قبل دعای فرشتگان برای مؤمنان مطرح شد و این آیه از قهر الهی در مورد کفّار سخن می گوید.در آنجا سخن از رحمت گسترده الهی بود وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَهً و در این جا سخن از قهر بزرگ است. لَمَقْتُ اللّهِ أَکْبَرُ آری هم رحمت او بزرگ است وهم غضبش.

پیام ها:

- در دوزخ علاوه بر آتش،شکنجه های روحی و تحقیر نیز هست. یُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللّهِ أَکْبَرُ

- اگر امروز کفر ورزیم،فردا علیه خود غضب می کنیم. مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ

- خداوند اتمام حجّت می کند. إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَی الْإِیمانِ

- منشأ کیفر دوزخیان،کفر است. فَتَکْفُرُونَ

قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ

کفّار گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی.اینک به گناهان خود اعتراف کردیم؛پس آیا برای بیرون رفتن(از دوزخ)راهی هست؟

نکته ها:

مراد از دو بار مردن،ظاهراً مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است و مراد از دو بار زنده شدن،زنده شدن در برزخ و زنده شدن در قیامت است.گرچه بعضی گفته اند:مراد از دو مرگ،یکی زمان قبل از پیدایش انسان و یکی پایان عمر اوست و مراد از دو بار زنده شدن زمان پیدایش انسان در دنیا و زمان قیامت است و دلیل حرف خود را آیه ی کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ آورده اند،لیکن آنچه گفتیم بهتر است،زیرا در آیه میراندن مطرح است نه مرده بودن قبل از تولّد.

آرزوی جانسوز دوزخیان برای بازگشت به دنیا بارها در قرآن مطرح شده است:

گاهی می گویند:آیا راه بازگشتی وجود دارد؟ گاهی آرزو می کنند کاش به دنیا باز می گشتند و نیکوکار می شدند و گاهی عاجزانه می گویند:پروردگارا! ما را به دنیا بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم.آیات ذیل،این حقایق را بیان می کند:

هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ آیا راهی برای بازگشت هست؟

لَوْ أَنَّ لِی کَرَّهً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ای کاش عمری دیگر بود تا از نیکوکاران می شدم.

رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنّا ظالِمُونَ پروردگارا! ما را از اینجا خارج کن،اگر دوباره بازگشتیم ستمکاریم.

رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً پروردگارا! مرا بازگردان تا عمل نیک انجام دهم.

فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً ما را بازگردان تا کار نیک انجام دهیم.

پیام ها:

- تکرار کلمه ی اثْنَتَیْنِ در کنار آرزوی خروج از آتش،نشانه ی آن است که کافران می گویند:پروردگارا! تو ما را بارها زنده کرده ای و میرانده ای،یک بار دیگر نیز ما را زنده کن و نجات ده. أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ

- کفّار،روزی به قدرت الهی ایمان خواهند آورد.کسانی که می گفتند: ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ امروز می گویند: أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ

- در دادگاه های دنیوی،گاهی اعتراف زمینه ی تخفیف مجازات است،امّا در آخرت چنین نیست. فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ

- اگر توبه قبل از مرگ و به موقع باشد،دعای فرشتگان و لطف خدا را در پی دارد فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا ...ولی اگر به هنگام مرگ یا پس از آن باشد،بی اثر است و مجرم پاسخ مثبتی دریافت نمی کند. فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ

-عجز و نیاز دوزخیان به قدری است که برای نجات خود به لحظه ای خروج از دوزخ قانعند. فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ

ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِیَ اللّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَ إِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ

این(عذاب)برای آن است که هرگاه خداوند به یگانگی خوانده می شد،کفر می ورزیدید،ولی هرگاه برای او شریکی مطرح می شد باور می کردید،پس (امروز)حکم برای خداوند بلند مرتبه(و)بزرگ است.

نکته ها:

بسیارند کسانی که مؤمن خالص نیستند و در کنار اسلام و ایمان،به قدرت ها نیز دل بسته اند؛در گفتار و اعمال خود،ضمن پذیرفتن اسلام به جلب رضای این و آن و مراعات قوانین شرق و غرب توجّه دارند و در مجالس کفّار،نوعی ضعف و حقارت و تنهایی و خجالت بر آنان سایه می افکند و گاهی کار به آن جا می رسد که به خاطر حضور در یک جلسه ی رسمی نماز نمی خوانند.

پیام ها:

- به هنگام مجازات مجرمان،دلیل سقوط آنها و علت قهر خود را بیان کنید.

ذلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذا ...

- کفر،دلیل عذاب دائمی است. فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ ذلِکُمْ بِأَنَّهُ ... کَفَرْتُمْ

- شرک،کفر است. دُعِیَ اللّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ

- داوری در قیامت از آنِ خداوند است. فَالْحُکْمُ لِلّهِ

-هرگز موجوداتی را که شریک او می دانید قابل مقایسه با او نیستند،زیرا او الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ است.

- فکر نکنید شرک به خدا ضرری می زند. إِنَّ الشِّرْکَ ... فَالْحُکْمُ لِلّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیاتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلاّ مَنْ یُنِیبُ

اوست آن که آیات خود را به شما نشان می دهد و از آسمان برای شما روزی نازل می کند،ولی جز آن که به درگاه خدا انابه دارد،متذکّر نمی شود.

فَادْعُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ

پس خدا را بخوانید در حالی که دین خود را برای او پیراسته کرده اید،هر چند کافران را ناخوش آید.

نکته ها:

آیات قبل،از شرک و کیفر آن سخن گفت و این آیه مردم را به توحید دعوت می کند.

در این آیه می فرماید:تنها اهل انابه متذکّر می شوند و در آیه ی سوره ی رعد فرمود:

تنها خردمندان متذکّر می شوند: إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ بنابراین،خردمندان واقعی همان انابه کنندگانند و انابه کنندگان واقعی همان خردمندانند.آری،اشک باید بر اساس معرفت باشد. تَری أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ

در قرآن سه بار جمله ی وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ و دوبار جمله ی وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ و وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ به چشم می خورد و این نشان آن است که ما در راه خود نباید به فکر جلب رضایتِ کافران و مشرکان و مجرمان باشیم و به خاطر بد آمدنِ آنها،از انجام وظیفه ی خود دست بکشیم.

پیام ها:

- هستی،پر از نشانه های توحید است،چرا به سراغ دیگران برویم. وَ إِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا ... هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیاتِهِ

- خداوند پیوسته از طریق نشان دادن آیات خود و نزول باران،مردم را به قدرت و حکمت و علم خود متوجّه می سازد و اتمام حجّت می کند. یُرِیکُمْ آیاتِهِ ... یُنَزِّلُ

- سرچشمه ی رزق،آسمان است.خورشید و ابر و جوّ،تأمین کننده نور و گرما و باران و اکسیژنِ مورد نیاز برای حیات هستند. مِنَ السَّماءِ رِزْقاً

- اول زمینه را آماده و سپس دعوت کنید. یُرِیکُمْ آیاتِهِ ... فَادْعُوا اللّهَ

-اول شناخت،سپس عمل. یُرِیکُمْ آیاتِهِ ... فَادْعُوا ...

- دعا و اظهار نیاز خالصانه ی شما،سبب رشد شماست،نه بزرگی خدا. اَلْعَلِیِّ الْکَبِیرِ هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ ... فَادْعُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ

- وسایل مهم نیست،تصمیم و اراده مهم است.(آیات الهی وسیله ی معرفت هستند،امّا اگر انسانِ کوردل نخواهد،نمی فهمد.آری حالت انابه زمینه ساز درک آیات الهی و تأثیر پذیری است.) وَ ما یَتَذَکَّرُ إِلاّ مَنْ یُنِیبُ

-هیچ گونه نظریه و قانون و سلیقه و تمایل و عادات و رسوم و رفتار نیاکان و دیگران و هیچ گونه تهدید و تبلیغ و تطمیع،نباید در آیین توحیدی شما اثر کند. مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ

- تنها خداوند شایسته دعا و نیایش است. فَادْعُوا اللّهَ

- اخلاص،شرط قبول شدن دعا است. فَادْعُوا اللّهَ مُخْلِصِینَ

- به فکر راضی کردن کفّار و دگراندیشان نباشیم. وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ

رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ

او دارای درجات رفیع(و)صاحب عرش است،(و)از طرف خود فرشته ی وحی(روح الامین)را بر هر کس از بندگانش که بخواهد می فرستد تا مردم را از روز ملاقات(و قیامت)بترساند.

یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفی عَلَی اللّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ

روزی که مردم ظاهر و آشکارند و هیچ چیز از آنان بر خداوند پنهان نیست.(در آن روز ندا آید:)امروز حکومت برای کیست؟(و پاسخ آید:) برای خداوند یکتای قهّار.

نکته ها:

رفعت و بزرگی دو نوع است:

الف)مکانی،نظیر آیه ی یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ که بالا بردن پایه های کعبه،مکانی است.

ب)مقامی،نظیر یَرْفَعِ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا ... دَرَجاتٍ

* رَفِیعُ الدَّرَجاتِ را دو گونه می توان معنا کرد:

یکی آنکه خداوند دارای درجات و منزلت بلند و برترین مقام است،

دیگر آنکه خداوند درجات مردم را بر حسب لیاقت آنان بالا می برد،نظیر آیه یَرْفَعِ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا و آیه رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ که به معنای آن است که خداوند بعضی را بر بعضی به خاطر عملکردی که دارند برتری می دهد.

مراد از روح،یا خود وحی است که سبب حیات معنوی جامعه می شود و یا فرشته ی مأمور وحی.در موارد دیگر می خوانیم: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا و یُنَزِّلُ الْمَلائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا

از اینکه قرآن و وحی به روح نامگذاری شده است، یُلْقِی الرُّوحَ معلوم می شود که وحی سبب حیات مردم است و پیامبران مردم را برای حیات معنوی دعوت می کنند. دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ

امام صادق علیه السلام فرمود:روز قیامت روز ملاقات اهل آسمان ها با اهل زمین است.

فرستنده ی وحی،خداوندِ صاحب عرش است.

گیرنده ی وحی،بندگان خالصی هستند که خدای حکیم بر می گزیند. مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ

هدف و موضوع وحی،هشدار است. لِیُنْذِرَ

واسطه ی وحی،فرشته ای مخصوص است. یُلْقِی الرُّوحَ

در روایات می خوانیم:سؤالِ لِمَنِ الْمُلْکُ از سوی خداوند و پاسخِ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ از سوی انبیا و اولیای الهی است.

بروز و ظهور مردم در قیامت و حضور آنان در پیشگاه الهی به صورتی که هیچ نقطه ی ابهامی برای قضاوت عادلانه باقی نگذارد،به خاطر اموری است:

الف)هموار شدن زمین و حذف کوه ها. قاعاً صَفْصَفاً

ب)خروج همه از قبرها. وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ، وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها

ج)گشوده شدن نامه ی اعمال. وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ

د)تجسم اعمال. یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ

ه)کشف مسایل مخفی. بَدا لَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ

و)گواهی اعضای بدن. تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ

پیام ها:

- خداوند،انسان های لایق را به کمال می رساند. رَفِیعُ الدَّرَجاتِ

- اخلاص،زمینه ی ارتقای درجه است. مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ... رَفِیعُ الدَّرَجاتِ

- اعطای درجات از سوی حاکم مطلق جهان ارزش دارد. رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ

- نزول وحی توسط فرشته ی مخصوص،با اراده ی خداست. مِنْ أَمْرِهِ

-گزینش پیامبران برای دریافت وحی وابسته به اراده اوست. مَنْ یَشاءُ

- شرط دریافت وحی،بندگی خداست. مِنْ عِبادِهِ

- وظیفه اصلی پیامبران،انذار است. لِیُنْذِرَ

-قیامت روز ملاقات است. یَوْمَ التَّلاقِ (ملاقات با پروردگار. مُلاقُوا رَبِّهِمْ )

- آشنا شدن مردم با معاد و باور داشتن آن از اهداف نزول وحی است. یُلْقِی الرُّوحَ ... لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ

- روز قیامت تمام اسرار و حقایق مردم کشف می شود و جایی برای انکار باقی نمی ماند. هُمْ بارِزُونَ

- در قیامت،نژاد و زبان و قبیله و مقام و سرمایه و همه ی چیزها محو می شود و تنها انسانیّت مطرح است. هُمْ بارِزُونَ

- در قیامت قدرت و علم و قهاریّت خداوند برای همه ملموس است و همه به آن اعتراف می کنند.... لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ

- قدرت،در سایه ی وحدت است. الْواحِدِ الْقَهّارِ

اَلْیَوْمَ تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ

امروز،هر کس در برابر کاری که کسب کرده است پاداش داده می شود؛ امروز هیچ ظلمی نیست؛همانا خداوند به حساب ها زود می رسد.

نکته ها:

در آیه ی قبل و این آیه،شش نکته درباره ی قیامت مطرح شده است:

الف)حضور همه ی مردم. هُمْ بارِزُونَ

ب)کشف همه ی اعمال و افکار. لا یَخْفی عَلَی اللّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ

ج)جلوه ی قدرت حقّ. لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ

د)رسیدن هر کس به جزای خویش. تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ

ه)عدالت مطلق. لا ظُلْمَ الْیَوْمَ

و)سرعت حساب. سَرِیعُ الْحِسابِ

قیامت روز بسیار مهمی است.در این آیه و آیه ی قبل چهار بار کلمه ی یوم آمده است؛ یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ ، لِمَنِ الْمُلْکُ ، الْیَوْمَ تُجْزی ، لا ظُلْمَ الْیَوْمَ

ظلم جلوه هایی دارد:

الف)نادیده گرفتن زحمات افراد.

ب)کم دادن پاداش.

ج)کیفر مجرم بیش از حقّش.

و در قیامت هیچ یک از این ها نیست و به کسی ظلم نمی شود. لا ظُلْمَ الْیَوْمَ

در روایات می خوانیم که مراد از جمله ی لا ظُلْمَ الْیَوْمَ آن است که در قیامت تقاص مظلوم را از ظالم خواهیم گرفت

طولانی شدن دوره ی دادرسی در دنیا یا به خاطر انکار مجرم و پوشاندن جرم است،که در قیامت،زمین و زمان و اعضای بدن و فرشتگان و نامه های اعمال همه گواهند و جایی برای انکار و مخفی نمودن جرم نیست.

یا به خاطر دفاع مجرم از خود است،که آن روز همه به خلاف های خود اعتراف دارند و دفاعی ندارند.

یا به خاطر احضار افراد و پرونده هاست،که همه حاضرند و پرونده ها باز است.

یا به خاطر تأمل قاضی و تجدید نظر است،که چیزی بر خداوند پوشیده نیست.

یا به خاطر ظرفیّت نداشتن زندان هاست که در آن روز،جهنّم پر نمی شود.

یا به خاطر کارشکنی هایی است که طرفداران مجرم در دادگاه دارند که در آن جا شفیع و یاوری وجود ندارد.

بنابراین در قیامت خداوند به حساب ها زود رسیدگی می کند. إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ

پیام ها:

- در قیامت هیچ کس از حساب و کتاب مستثنی نیست. تُجْزی کُلُّ نَفْسٍ ...

- کیفر و پاداش بر اساس عملکرد است. تُجْزی ... بِما کَسَبَتْ

- خلاف هایی کیفر دارد که همراه آگاهی و عمد باشد. کَسَبَتْ

- معمولاً قدرت های تک محور ستمگرند،امّا خداوند با این که یگانه قدرت قهار است ولی ظلم نمی کند.(قهّاریّت او همراه عدالت است). اَلْواحِدِ الْقَهّارِ ... لا ظُلْمَ الْیَوْمَ

-معمولاً ازدحام و شلوغی دادگاه،یا زمینه ی کند شدن کار قضاوت می شود که

او سَرِیعُ الْحِسابِ است و یا حقوق مردم به درستی ایفا نمی شود که لا ظُلْمَ الْیَوْمَ در آن روز ظلمی وجود ندارد.

وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَهِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمِینَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ

(ای پیامبر!)مردم را از روز نزدیک(قیامت)هشدار ده،آن گاه که(از شدّت وحشت)جان ها به گلوگاه رسد،در حالی که اندوه خویش فرو می برند، (در آن روز)برای ستمکاران هیچ دوست دلسوز و هیچ شفاعت گری که سخنش پذیرفته باشد وجود ندارد.

یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ

خداوند از خیانت چشم ها و آن چه دل ها مخفی می کنند،آگاه است.

نکته ها:

* أزفه به معنای نزدیک شونده است و مراد از روزِ نزدیک،روز قیامت است.چنانکه در جای دیگر نیز می فرماید: إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً

* کاظِمِینَ از کظم به معنای بستن در مشک است و کاظم به کسی گویند که از درون ناراحت است ولی لب فرو می بندد و خشم و ناراحتی خود را کنترل می کند.

نگاه به نامحرم،نگاه تحقیرآمیز به دیگران و نگاه برای تشویق به فساد،از نمونه های خیانت چشم است.

از امام صادق علیه السلام درباره آیه یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ پرسیدند،حضرت فرمود:مراد نگاه های زیر چشمی است. ینظر الی الشیء و کانه لا ینظر فذلک خائنه الاعین

امام کاظم علیه السلام فرمود:هیچ مؤمنی نیست که بعد از گناه ناراحت نشود و اگر ناراحت نشد

مؤمن نیست و شفاعت برای او نیست و او ظالم است.سپس این آیه ما لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ را تلاوت فرمودند

پیام ها:

- مرگ و قیامت نزدیک است،خود را آماده کنیم. یَوْمَ الْآزِفَهِ

- مجرم در قیامت،نه می میرد و نه راحت می شود. إِذِ الْقُلُوبُ لَدَی الْحَناجِرِ (در جای دیگر می خوانیم: وَ یَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ما هُوَ بِمَیِّتٍاز هر سو مرگ به سراغش می آید ولی نمی میرد.)

- در قیامت،وجود مجرمان مملو از حسرت و اندوه است ولی نمی توانند اظهار کنند. کاظِمِینَ

- مجرم در قیامت تنها است.(نه دوست صمیمی دارد و نه واسطه ی صاحب نفوذ). ما لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ

-ارزش ها بر اساس انگیزه هاست.یک نگاه با انگیزه های متفاوت می تواند عبادت باشد و یا خیانت باشد. خائِنَهَ الْأَعْیُنِ

- ایمان به اینکه خداوند باطن همه چیز را می داند انسان را از ظلم باز می دارد.

ما لِلظّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ ... یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ

- علم خداوند تنها به ظاهر نیست،او باطن را هم می داند. خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ

وَ اللّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

و خداوند به حقّ داوری می کند و معبودهایی که جز او می خوانند هیچ حکمی نمی کنند.همانا خداوند اوست شنوای بینا.

پیام ها:

- داوری به حقّ از شئون الهی است. وَ اللّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ

- لازمه ی داوری،آگاهی است. یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ ... وَ اللّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ

- داور به حقّ باید بینا و شنوا باشد. یَقْضِی ... هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

- معبودهای غیر خدایی یا قدرت داوری ندارند و یا به حقّ داوری نمی کنند.

وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ

-شنوا و بینای حقیقی فقط اوست. إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُو

نظر خود را درباره «تفسیر سوره غافر» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.