- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- قرآن کریم
- تفسیر سوره الزمر
تفسیر سوره الزمر
تفسیر سوره الزمر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
نزول(تدریجی)کتاب(بر تو)از جانب خداوند عزیز حکیم است.
إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ
همانا ما این کتاب(آسمانی)را به سوی تو به حقّ نازل کردیم،پس خدا را در حالی که دین خود را برای او خالص نموده ای عبادت کن.
نکته ها:
* تَنْزِیلُ به معنای نزول تدریجی و انزال به معنای نزول دفعی و یک باره است.در این آیات به هر دو نوع نزولِ قرآن اشاره شده است.
* واژه عزت مرتبه در قرآن آمده است که مرتبه آن در کنار حکمت است. الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ آری عزّت زمانی دائمی است که همراه با حکمت باشد.عزیز واقعی تنها اوست زیرا خالق و مقتدر است،غیب و شهود را می داند و قبض و بسط رزق بدست اوست.
در حدیث می خوانیم:هر کس عزّت دنیا و آخرت می خواهد مطیع خدای عزیز باشد. فمن اراد عز الدارین فلیطع العزیز
* تکرار کلمه کتاب در دو آیه پی در پی که یک بار می فرماید: کتاب از سوی خدای عزیز است و بار دیگر می فرماید: کتاب حقّ است ،رمز آن است که راه عزّت فرد و جامعه اتصال به خدای عزیز و مکتب حقّ است و اطاعت از هر کس جز خدا و پیروی از هر دینی جز مکتب وحی،آغاز یا فرجامی ذلّت بار خواهد داشت.غیر از خدای عزیز همه محدود و فانی هستند و جز مکتب وحی همه مکاتب یا محدود نگرند یا خرافی یا سخت گیر یا غیر فطری.آری،مکتب ساخته دست انسان وابسته نمی تواند جامعه عزیز بسازد و لذا در آیه سوم می فرماید:دین خالص مخصوص خداست.
* گرچه خطاب عبادت خالصانه،متوجّه پیامبر است ولی در حقیقت این خطاب،همه ی مردم را شامل می شود.
* دین در لغت به معنای جزا،آئین،ملّت،عبادت و اطاعت بکار می رودولی در اینجا به معنای عبادت مراد است،زیرا سخن از عبادت است. فَاعْبُدِ اللّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ
پیام ها:
- قدر کتاب آسمانی را بدانیم،زیرا که از طرف خداوند حکیم نازل شده و جلوه عزّت و حکمت اوست. مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
- بر خلاف عزّت طاغوت ها که همراه با استبداد است،عزّت الهی همراه با حکمت است. الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
- چون خداوند عزیز و شکست ناپذیر است،سخن او نیز در برابر تمام مکتب ها و سخن ها پیروز و شکست ناپذیر است. الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
- قرآن،عزّت آفرین و حکمت آموز است. الْکِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
-گرچه قرآن،به تدریج در مدّت سال نازل شد، تَنْزِیلُ الْکِتابِ امّا در آغاز بعثت یک باره و یکپارچه بر قلب مبارک پیامبر نازل شده است. إِنّا أَنْزَلْنا
- قرآن،همچون خداوند حقّ و ثابت است. بِالْحَقِّ (قرآن،سراسر حقّ و از هر گونه خیال پردازی و سخن نادرست به دور است). بِالْحَقِّ
- دلیل و فلسفه نزول قرآن،ارائه حقّ به مردم است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ ... بِالْحَقِّ
-عبادت باید در بستر حقّ باشد. بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ (راه سعادت،قرار گرفتن در محور مکتب،عبادت و اخلاص است).
- همان گونه که هدف تکوین و آفرینش،عبادت است وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ ،هدف تشریع و نزول کتاب نیز عبادت است. إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ ...
فَاعْبُدِ اللّهَ
- نزول کتاب نعمتی است که سزاوار شکر الهی است. تَنْزِیلُ الْکِتابِ ... فَاعْبُدِ
- دینداری باید از هوس ها،خیال ها و خرافات دور باشد. مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ
- در عبادات،قصد قربت لازم است. فَاعْبُدِ اللّهَ مُخْلِصاً
أَلا لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفّارٌ
آگاه باشید که دین خالص مخصوص خداوند است و کسانی که به جای خداوند معبودهایی را برگزیدند(و در توجیه کار خود گفتند:)ما آنها را نمی پرستیم مگر برای آن که ما را هر چه بیش تر به خدا نزدیک کنند،همانا خداوند درباره ی آن چه آنان بر سر آن اختلاف می کنند،میانشان داوری خواهد کرد.البتّه خداوند کسی را که دروغگوی کفران پیشه است هدایت نمی کند.
نکته ها:
* در آیه ی قبل به شخص پیامبر فرمود:عبادتت خالصانه باشد. فَاعْبُدِ اللّهَ مُخْلِصاً در این آیه به همه ی مردم می فرماید:تمام عبادت ها باید برای خداوند باشد. لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ
* شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت:ما اموال خود را به فقرا می دهیم تا نام ما به نیکی برده شود.حضرت فرمود:خداوند تنها کار خالص را می پذیرد و سپس این آیه را تلاوت فرمود:
أَلا لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ ...
* برای بت پرستی ریشه هایی گفته اند،از جمله:
الف)برای احترام به بزرگان،مجسمه ی آنان را می ساختند و با گذشت زمان این مجسّمه ها به صورت مستقل پرستش می شد.
ب)بت پرستان گمان می کردند انسان نمی تواند مستقیماً با خدا ارتباط برقرار کند و نیاز به واسطه های مقدّس دارد،لذا برای مقدّسین تمثالی می ساختند که به مرور زمان این سمبل ها به صورت بت در آمد.
پیام ها:
- در شیوه ی تبلیغ،مخاطب را حسّاس کنید.(کلمه أَلا یعنی آگاه باش که مسئله مهمّی است)
- تمام مکاتب بشری با خرافات و هوس ها آلوده هستند و دین خالص،تنها از آن خداست. لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ
- ارزش دین به خالص بودن آن است وگرنه هوس ها و خرافات آن را مسخ می کند. لِلّهِ الدِّینُ الْخالِصُ
- منحرفان،انحرافات خود را توجیه می کنند.بت پرستان می گویند:ما بت ها را می پرستیم زیرا نمی توانیم بدون واسطه به خدا نزدیک شویم. ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا
-خداجویی،امری نهفته در وجود انسان حتّی مشرکان است. لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی
- در پیشگاه الهی بعضی واسطه ها مورد قبول و سفارش خداوند است. وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ ولی بعضی وسیله ها مثل بت مورد قبول نیست. ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی
- بت پرستان مکّه خدا را قبول داشتند و بت ها را واسطه قرب به او می پنداشتند.
إِلَی اللّهِ زُلْفی
-مشرکان به شفاعت عقیده داشتند لکن شفیع خود را بت ها می پنداشتند. إِلَی اللّهِ زُلْفی
- قرب به خدا محبوب همه است. لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی
- قیامت روز پایان اختلافات است. یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما ... یَخْتَلِفُونَ
- بستر هدایت الهی را باید انسان در خود فراهم کند و دروغ و کفران،انسان را از قابلیّت هدایت می اندازد. لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفّارٌ
- دروغ می تواند مقدّمه انحراف دائمی شود. کاذِبٌ کَفّارٌ
- تقرب آفرینی بت ها عقیده ای است بس دروغ. کاذِبٌ
- بت ها نزد بت پرستان به مانند موجودات عاقل و فهیم بودند.( ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ ...کلمه هُمْ برای افراد با شعور بکار می رود.)
لَوْ أَرادَ اللّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفی مِمّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ سُبْحانَهُ هُوَ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ
اگر خداوند اراده کرده بود(برای خود)فرزندی بگیرد قطعاً از آن چه می آفریند،آن چه را می خواست بر می گزید.او منزّه است(از این که فرزندی داشته باشد)او خداوند یگانه ی پیروز است.
پیام ها:
- خداوند نه فرزند واقعی دارد لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ،نه فرزند خوانده. لَوْ أَرادَ اللّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً
- اگر خداوند فرزندی بخواهد از میان بهترین ها انتخاب می کند نه از سنگ و چوب. أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاَصْطَفی مِمّا یَخْلُقُ
- فرزندخواهی نشانه ی نیاز است و او منّزه است. سُبْحانَهُ
- اگر فرزند حقیقی باشد نشانه ی جسم بودن،تجزیه پذیری،شبیه داشتن و همسر داشتن خداست،در حالی که او واحد است.او تجزیه پذیر نیست و همسر و شبیه ندارد. وَ هُوَ الْواحِدُ
-اگر فرزند انتخابی باشد،فرزندگیری نشانه ی نیاز جسمی یا انس روحی است،در حالی که او قهّار است. هُوَ اللّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی أَلا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفّارُ
او آسمان ها و زمین را به حقّ آفرید.شب را بر روز و روز را بر شب در می پیچد و خورشید و ماه را رام ساخت.هر یک تا مدّتی معین در حرکتند، بدانید که او عزیز و بسیار آمرزنده است.
پیام ها:
- آفرینش هستی امری تصادفی نیست. خَلَقَ السَّماواتِ
- هم نظام تشریع حقّ است إِنّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ هم نظام تکوین. خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ
- او هم خالق است خَلَقَ هم مدبّر است. یُکَوِّرُ
- خورشید و ماه دائماً در حرکتند. کُلٌّ یَجْرِی
-حرکات کرات آسمانی زمان بندی دارد. لِأَجَلٍ
- زمان بندی حرکات،حساب شده و معیّن است. مُسَمًّی
- آیه قبل با کلمه ی قهار پایان یافت و این آیه با کلمه ی غفار ،تا بیم و امید در کنار هم باشند.
-عفو خدا بر اساس عجز و ضعف نیست بلکه با وجود قدرت می بخشد.
الْعَزِیزُ الْغَفّارُ
- آفرینش آسمان ها و زمین و حرکات ماه و خورشید و در هم پیچیده شدن شب و روز جلوه ای از عزّت الهی است. خَلَقَ ، سَخَّرَ ، یُکَوِّرُ ، هُوَ الْعَزِیزُ
خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّی تُصْرَفُونَ
او شما را از یک نفس آفرید،سپس جفتش را از همان نفس قرار داد و برای شما(از خزانه قدرت خود)از چهار پایان هشت زوج(نر و ماده ی گوسفند و بز و گاو و شتر)نازل کرد.او شما را در شکم های مادرانتان و در تاریکی های سه گانه(گوشت و پوست و خون)آفرینشی پس از آفرینشی (دیگر در مراحل گوناگون)می آفریند.این است خدایی که پروردگار شماست،حکومت برای اوست،جز او هیچ معبودی نیست،پس چگونه به بی راهه می روید؟
نکته ها:
* مراد از ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ در این جا به دلیل آیه ی و سوره ی انعام که می فرماید:
مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ ، وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ نر و ماده از چهار نوع حیوان است:گوسفند،بز،شتر و گاو.
* مراد از أَنْزَلَ نزول مکانی نیست،بلکه نعمتی است که از مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود.یا به معنای پذیرایی است،نظیر آیه ی نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ و یا به جهت آن
است که سرچشمه ی حیات حیوانات،آبی است که از بالا نازل می شود و خزینه ی همه ی نعمت ها بالاست. إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ هیچ چیزی نیست مگر آن که خزینه ی آن نزد ماست و ما جز به مقدار معین نازل نمی کنیم.
* مراد از ظلمات سه گانه به گفته ی امام حسین علیه السلام در دعای عرفه،گوشت و پوست و خون است. ثم اسکنتنی فی ظلمات ثلاث بین لحم و جلد و دم
پیام ها:
- جنس همه ی انسان ها،از مرد و زن و از سفید وسیاه،یکی است. نَفْسٍ واحِدَهٍ
- گرچه مرد و زن از نظر جسمی تفاوت هایی دارند،امّا روح آنها یکی است.
نَفْسٍ واحِدَهٍ
- زوجیّت نعمتی است علاوه بر خلقت که خداوند به انسان عطا کرده است.
خَلَقَکُمْ ... ثُمَّ جَعَلَ ... زَوْجَها
- انسان برای بقای نوع،به همسر نیازمند است. خَلَقَکُمْ ... ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
-شکم و شهوت،نیازهای اولیه انسان هستند که خداوند به آنها توجّه نموده است. جَعَلَ مِنْها زَوْجَها وَ أَنْزَلَ ... اَلْأَنْعامِ
- در میان انواع حیوانات،چهار حیوان(گوسفند،بز،گاو و شتر)نقش ویژه ای در خوراک انسان دارند. ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ
- آفرینش انسان در چند مرحله انجام می گیرد. خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ (در آیه ی و سوره ی مؤمنون از این مراحل به نُطْفَهً ، عَلَقَهً ، مُضْغَهً یاد شده است.)
-انسان در تاریکی فلج است ولی خداوند در تاریکی های متراکم فعال است.
یَخْلُقُکُمْ .. فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ
- نعمت های زندگی را از خدابدانیم که او هم خالق است و هم مالک،هم ربّ است و هم معبود. خَلَقَکُمْ ... رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ
إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
اگر کفران کنید،پس(بدانید)خداوند از شما بی نیاز است و برای بندگانش کفران را نمی پسندد.و اگر شکرگزار باشید آن را برای شما می پسندد و هیچ گناهکاری بار(گناه)دیگری را بر نمی دارد،سپس بازگشت شما به سوی پروردگارتان است،پس شما را به آن چه عمل می کردید خبر خواهد داد،همانا او به آن چه در سینه هاست بس آگاه است.
نکته ها:
* در آیه ی قبل،نعمت های خداوند در آفرینش انسان و رزق مادی او مطرح شد،در این آیه سخن از وظیفه ی انسان در شکرگزاری از این نعمت هاست.
* مراد از کفر در این آیه،کفران نعمت است،به دلیل آن که در مقابل آن،از تشکّر سخن به میان آمده است.
* خداوند ما را بیش از خودمان دوست دارد،او کفران و ناسپاسی را برای ما نمی پسندد ولی ما برای خود می پسندیم.
* چون در آیه مطرح شده که هر کس مسئول کار خویش است و محل رسیدگی به امور قیامت است،آیه با جمله ی إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ پایان پذیرفت تا بگوید:داورِ آن روز همه ی چیزها را می داند.
پیام ها:
- فرمان عبادت،نشانه ی نیاز خداوند به ما نیست. إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ
(همان گونه که دستور خانه سازی رو به خورشید،نشانه ی نیاز خورشید به ما نیست.خداوند نه تنها به ما،بلکه به هیچ چیزی نیاز ندارد چنانکه در جای
دیگر می فرماید: فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ ).
- کفر و انحراف خود را به مشیّت و اراده ی الهی نسبت ندهید.(برخی کفّار و مشرکان،راه خود را خواست خداوند می دانستند). لا یَرْضی لِعِبادِهِ الْکُفْرَ
- خداوند منحرفان را نیز بنده ی خود می داند. لِعِبادِهِ الْکُفْرَ
- شکر،کلید رضایت خداست. إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ
-در شیوه ی دعوت،گام به گام پیش رویم.گام اوّل فرمود:او بی نیاز است،گام دوّم فرمود:او به کفر شما راضی نیست،گام سوم فرمود:ایمان و شکر شما به سود شماست و در پایان فرمود:اگر سرکشی کنید به حسابتان می رسد. غَنِیٌّ عَنْکُمْ - لا یَرْضی - فَیُنَبِّئُکُمْ
- خداوند عادل است و هر کس جزای کار خودش را می بیند. لا تَزِرُ وازِرَهٌ
- هر کس مسئول کار خویش است و نمی توان گناه کسی را به دوش دیگری انداخت. وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری
-در تهدید کسانی که گناهشان قطعی نیست،راه عفو را باز گذارید.(کلمه ی ینبئکم می فرماید:از عملکردتان خبر می دهد و نمی فرماید:به عملکردتان کیفر می دهد).
- مقدار پاداش و کیفر به عملکرد خود ما بستگی دارد. بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
- دقّت در پاداش و کیفر،به علم دقیق الهی مربوط است. إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
- علم الهی،هم عمیق است،هم گسترده،هم به ظاهر است،هم به باطن.
بِذاتِ الصُّدُورِ
- خداوند نیّت ها و انگیزه های اعمال را می داند. عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَهً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَ جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ
و هرگاه به انسان آسیبی رسد پروردگارش را می خواند در حالی که(با توبه)به سوی او بازگشته است.امّا همین که خداوند از جانب خویش نعمت بزرگی به او دهد آن چه را(به خاطر رفع آن)قبلاً خدا را می خواند، فراموش می کند و برای خداوند همتایانی قرار می دهد تا(خود و دیگران را)از راه او منحرف سازد.بگو: مدّت کمی را با کفر خود کامیاب باش که تو بدون شک از دوزخیانی .
نکته ها:
* ضُرٌّ به معنای هر گونه آسیب و ضرر است. خَوَّلَهُ به معنای عطای بزرگ است.
منیب یا از نوبه است،یعنی انسان نوبت به نوبت به خدا توجّه می کند،یا از ناب به معنای انقطاع است،یعنی انسان در بست به او توجّه می کند که ظاهراً همین معنای دوم مراد است.
* در آیات قبل،خداشناسی از طریق آفریده ها مطرح بود و در این آیه توجّه به خدا از طریق فطرت و درون مطرح است.
پیام ها:
- قرآن از توجّه های موسمی و موضعی انسان که به هنگام اضطرار پیش می آید و بعد فراموش می شود،انتقاد می کند. إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا
- انسان کم ظرفیّت است و در اولین برخورد با سختی ها،فریاد می زند. مَسَّ
- مشکلات،عامل بیداری و بازگشت به فطرت است. ضُرٌّ دَعا (گرفتاری ها انسان را به توبه و دعا وادار می کند).
- دعای خالصانه سبب برطرف شدن ناگواری هاست. مُنِیباً إِلَیْهِ ... خَوَّلَهُ نِعْمَهً
-ضررها از او نیست،ولی نعمت ها از اوست. نِعْمَهً مِنْهُ
- رفاه،مایه ی غفلت و فراموشی است. نِعْمَهً - نَسِیَ
- انسان های کم ظرفیّت به هنگام رفاه،مشکلات قبلی خود را فراموش می کنند.
نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ
-غفلت از یاد خدا،مایه ی شرک است و کسی که بخاطر رفاه خدا را فراموش کرد،به سراغ غیر او می رود. نَسِیَ ... جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً
- شرک انسان،گسترده است و هر روز به چیزی دل می بندد. أَنْداداً
- توجّه انسان به غیر خدا،دیگران را نیز به اشتباه و گمراهی می اندازد.
لِیُضِلَّ
- انحراف انسان گام به گام است.اوّل:نسیان نَسِیَ دوّم:شرک جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً سوّم:منحرف کردن دیگران لِیُضِلَّ
- هر کامیابی نشانه ی محبوبیّت نیست. تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ
- مشرک کافر است. جَعَلَ لِلّهِ أَنْداداً ... تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ
- کامیابی های دنیا نسبت به آخرت کم است. تَمَتَّعْ ... قَلِیلاً
- مجازات کفران و کفر،قرین شدن با دوزخیان است. إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
آیا(چنین کسی بهتر است یا)آن کس که در طول شب در حال سجده و قیام به اطاعت مشغول است(و)از آخرت می ترسد و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکّر می شوند(و پند می پذیرند).
نکته ها:
* در کنار آیه قبل که سیمای اصحاب آتش را بیان کرد،در این آیه سیمایی از صفات مؤمنان را بیان می فرماید.در آیه قبل فرمود:گروهی تنها به هنگام مصیبت به خداوند توجّه دارند و هنگام رفاه او را فراموش می کنند ولی در این آیه می فرماید:مؤمنان همواره یاد خدا هستند، چه در رفاه و چه در سختی.
* امام باقر علیه السلام فرمود:مراد از قنوت در شب قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ،قیام برای نمازشب است.
پیام ها:
- شب بهترین بستر عبادت است. قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ
- نشانه ی علم،عبودیّت است. ساجِداً وَ قائِماً ... اَلَّذِینَ یَعْلَمُونَ (علم و عبادت باید با هم باشند.آری شب زنده داران عابد و آخرت جویان امیدوار به رحمت الهی عالمان واقعی هستند. قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ... یَحْذَرُ الْآخِرَهَ ... یَعْلَمُونَ
- عبادتی ارزش دارد که تداوم داشته باشد.( ساجِداً وَ قائِماً به صورت اسم فاعل آمده که نشانه استمرار است).
- مردان خدا،هم از آخرت بیم دارند و هم به رحمت الهی امیدوارند. یَحْذَرُ ، یَرْجُوا
-ترس ما به خاطر عمل خود ماست یَحْذَرُ الْآخِرَهَ ولی امید ما به فضل و رحمت اوست. یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ
- یکی از روش های تربیت،مقایسه خوبی ها و بدی ها و خوبان و بدان است.
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ ، هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ
- پند پذیری نشانه عقل سلیم است. إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ
قُلْ یا عِبادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهٌ وَ أَرْضُ اللّهِ واسِعَهٌ إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ
بگو: ای بندگان من که ایمان آورده اید! از پروردگارتان پروا کنید.برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند نیکی است،و زمین خدا بزرگ است،(پس اگر در منطقه ای برای حفظ ایمان و تقوا و کار نیک در فشارید،هجرت نمایید).همانا صابران پاداش خود را بی حساب به طور کامل دریافت می دارند.
نکته ها:
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:برای گروهی در قیامت پرونده ای گشوده نمی شود و آنان بدون سؤال و جواب به بهشت می روند،سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود. إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ
پیام ها:
- در دعوت دیگران به کار نیک،به مخاطب کرامت دهید. یا عِبادِ
- ایمان به تنهایی کافی نیست و باید همراه تقوا و دوری از گناه باشد. آمَنُوا - اِتَّقُوا
- کار نیکی ارزش دارد که از اهل ایمان و تقوا باشد. آمَنُوا اتَّقُوا ... أَحْسَنُوا
- خداوند،در کارهای نیک مقابله به مثل می کند. لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا ... حَسَنَهٌ (چنانکه در آیات دیگر نیز می فرماید: إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ اگر نیکی کنید به خودتان نیکی کرده اید. هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ آیا پاداش احسان جز احسان است.)
-گاهی حفظ تقوا مستلزم هجرت است. آمَنُوا اتَّقُوا ... أَرْضُ اللّهِ واسِعَهٌ
- هجرت،مقدّمه ی دریافت الطاف الهی است. أَرْضُ اللّهِ واسِعَهٌ ... أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ
- هجرت،صبر و مقاومت لازم دارد. أَرْضُ اللّهِ واسِعَهٌ إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ
بگو: همانا من مأمورم که خدا را بپرستم در حالی که دین را برای او خالص و پیراسته گردانیده ام.
وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ
و فرمان یافته ام که اولین مسلمان باشم .
قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
بگو: البتّه اگر نسبت به پروردگارم عصیان ورزم،از عذاب روز بزرگ بیم دارم .
پیام ها:
- با اعلام خدامحوری،مشرکان را از آرزوی نفوذ در اندیشه و مکتب خود مأیوس کنید. قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ
- پیامبر از پیش خود چیزی نمی گوید و کاری نمی کند. أُمِرْتُ ... أُمِرْتُ
- رهبر باید در کمالات پیشگام باشد. أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ
- پیامبر صلی الله علیه و آله در انجام عبادت خالصانه و دیگر وظایفش،یک تنه عمل می کرد، چه دیگران همراهی می کردند و چه مخالفت. أُمِرْتُ - مُخْلِصاً - أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ
-در دادگاه عدل الهی،انبیا با سایرین فرقی ندارند. إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
- ایمان به عذاب قیامت قوی ترین عامل باز دارنده از گناه است. إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ
قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دِینِی
بگو: من تنها خدا را می پرستم در حالی که دینم را برای او خالص کرده ام.
فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ
پس شما جز او هر چه را می خواهید بپرستید .بگو: همانا زیانکاران (واقعی)کسانی هستند که سرمایه ی وجودی خویش و بستگانشان را در قیامت از کف داده باشند،آگاه باش،این همان زیان آشکار است .
نکته ها:
* خسارت ،از دست دادن اصل سرمایه است.یخ فروشی که مشتری نداشته،نه تنها سود نبرده بلکه اصل سرمایه اش آب شده است.خُسرانِ نفس،به معنای هلاکت آن است،به گونه ای که استعدادها از دست برود.
* کلمه ی خسارت ،سه مرتبه در این آیه تکرار شده است تا انسان را نسبت به خسارتِ نفس در قیامت بیدار کند.
* به سراغ غیر خدا رفتن،هرچه باشد وهرکه باشد خودفروشی وخسارت است.انسان باید در معامله یا سود کند یا ضرر نکند و یا لااقل ضرر کمی بدهد ولی مشرکان،آخرت را می بازند و لذا خسران آنان مبین وآشکار است،به علاوه خسارتِ نفس،در آخرت قابل جبران نیست.
پیام ها:
- موضع خود را در برابر کفّار با صراحت اعلام کنید. قُلِ
- یکتا پرستی برجسته ترین سخن انبیاست. قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ
- انبیا فرامین الهی را با جان و دل اجرا می کردند.(در چند آیه ی قبل خواندیم:
إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ مُخْلِصاً و در این آیه می فرماید: قُلِ اللّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً )
- از ابتدای این سوره تاکنون بار از اخلاص سخن به میان آمده و این به خاطر
آن است که در طول تاریخ بزرگ ترین آفت برای دین،اضافه شدن خرافات و سلیقه ها و تحریف ها بوده است. مُخْلِصاً لَهُ دِینِی
-در اجرای قوانین دینی،از پذیرفتن هر گونه تغییر و تحوّل و تسلیم شدن در برابر سلیقه های دیگران خودداری کنیم. مُخْلِصاً لَهُ دِینِی
- در شیوه ی تبلیغ،گاهی تهدید و قهر لازم است. فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ (چنانکه در جای دیگر می فرماید: اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ هرگونه می خواهید عمل کنید.)
- رهبر باید بداند همه ی مردم تسلیم او نخواهند شد. فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ
-از خدا که جدا شدیم،به هر چه وصل شویم فرقی ندارد. ما شِئْتُمْ
- خود باختگی،بزرگ ترین خسارت هاست. إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ
- انسان مسئول خانواده ی خویش است. وَ أَهْلِیهِمْ
- سود و زیان واقعی در قیامت است. یَوْمَ الْقِیامَهِ
- برای کسانی که دیر باورند،سخن حقّ را تکرار کنیم. أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ ...
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللّهُ بِهِ عِبادَهُ یا عِبادِ فَاتَّقُونِ
برای زیانکاران از بالای سرشان لایه هائی از آتش و از زیر پایشان نیز لایه هایی(از آتش)است.این عذابی است که خداوند بندگانش را به آن می ترساند.پس ای بندگان من! از من پروا کنید.
پیام ها:
- کیفر کسانی که خدا را رها کرده و به سراغ غیر او رفته و گرفتار خسران شدند، احاطه ی آتش از بالا و پایین و هر سو است. مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النّارِ ...
- شرک در دنیا،قهر در آخرت را به دنبال دارد. مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النّارِ
- دوزخ پر از آتش و تاریکی است. ظُلَلٌ مِنَ النّارِ ...
- هشدارهای الهی بر اساس مهر اوست. یا عِبادِ فَاتَّقُونِ
-تقوی سبب رهائی از آتش دوزخ است. ظُلَلٌ مِنَ النّارِ ... فَاتَّقُونِ
- ایمان به خطرهای قیامت سبب تقوی است. ظُلَلٌ مِنَ النّارِ ... فَاتَّقُونِ
وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَی اللّهِ لَهُمُ الْبُشْری فَبَشِّرْ عِبادِ
و کسانی که از عبادت و بندگی طاغوت ها(و قدرت های ضد الهی)دوری نموده و به سوی خدا بازگشتند بر آنان مژده باد،پس بندگان مرا بشارت ده.
اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ
آنان که سخن را با دقّت می شنوند و بهترین آن را پیروی می کنند،آنانند که خداوند هدایتشان نموده و آنانند همان خردمندان.
نکته ها:
* طاغوت به کسی گفته می شود که اهل طغیان و تجاوز باشد. اجتناب یعنی چیزی را در یک جانب و خود را در جانب دیگر قرار دادن.مراد از انابه به سوی خدا و اجتناب از طاغوت،همان است که در آیه الکرسی می خوانیم: فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ
* مراد از عبادت طاغوت،اطاعت از ستمگران و طاغیان است.زیرا در حدیثی در تفسیر مجمع البیان می خوانیم: من اطاع جبارا فقد عبده اطاعت از ستمگر،پرستش اوست.
* در آیه می فرماید:بشارت ده به کسانی که از احسن پیروی می کنند و در جای دیگر سخنِ احسن را دعوت به خدا می داند، أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ و بهترین دعوت کننده را رسول خدا می داند. أَدْعُوا إِلَی اللّهِ عَلی بَصِیرَهٍ بنابراین باید از احسن گفته ها پیروی کرد که دعوت به خداست و بهترین دعوت به خدا،دعوت پیامبر اوست،پس پیروی از احسن،یعنی پیروی از وحی ودعوت های رسول خدا صلی الله علیه و آله.
پیام ها:
- از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا پرهیز از طاغوت هاست. اِجْتَنَبُوا الطّاغُوتَ ... فَبَشِّرْ عِبادِ
- اجتناب از طاغوت،مقدّمه توجّه به خداست. اجْتَنَبُوا الطّاغُوتَ - أَنابُوا إِلَی اللّهِ
- شرط توبه،دوری از طاغوت است واطاعت از طاغوت مانع انابه و توبه است.
اجْتَنَبُوا الطّاغُوتَ - أَنابُوا إِلَی اللّهِ
- برکات انتخاب احسن نامحدود است.(کلمه بشر مطلق است تا شامل انواع بشارت بشود).
-کسانی حقّ شنیدن هر سخنی را دارند که به کلام توجّه کنند و دچار شخصیّت زدگی گوینده نشوند. یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ
- انسان باید تحمّل شنیدن سخنان دیگران را داشته باشد و دارای سعه صدر باشد. یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ...
- اسلام از طرح شدن سخنان دیگران دلهره ای ندارد. یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ
-عقل،حجّت باطنی است و تقلید کورکورانه ممنوع است. یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
- انتخاب احسن مورد توجّه قرآن است. فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
- کسانی حقّ شنیدن هر سخنی را دارند که از نظر علمی و منطقی قدرت
تشخیص احسن را داشته باشند. یَسْتَمِعُونَ ... فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
- سخنی که حُسن و خوبی ندارد،شایسته استماع و شنیدن نیست. یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
- به خوب بودن قانع نباشیم،بهتر بودن را دنبال کنیم. فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
- انتخاب احسن بدون توفیق الهی ممکن نیست. أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ
- هدایت الهی را تنها کسانی دریافت می کنند که برای دست یابی به حقیقت وقت بگذارند و سخنان را گوش دهند. أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ
- کسانی که چشم و گوش بسته مکتبی را می پذیرند،در حقیقت عاقل نیستند.
أُولُوا الْأَلْبابِ
- تنها راه مطمئن انتخاب آگاهانه است. فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ... أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ
أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَهُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النّارِ
پس آیا کسی را که حکم عذاب بر او حتمی شده است(می توانی هدایت کنی؟)آیا تو می توانی کسی را که در آتش است رهایی بخشی؟
لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِیَّهٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللّهِ لا یُخْلِفُ اللّهُ الْمِیعادَ
ولی کسانی که از پروردگارشان پروا دارند،برایشان غرفه هایی(در بهشت)است که بالای آن غرفه ها،غرفه های دیگری بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است، (این،)وعده ی الهی است و خداوند در وعده اش خلاف نمی کند.
نکته ها:
* غُرَفٌ جمع غرفه به معنای آبی است که از محل خود بالا رود یا بنایی است که در طبقه ی بالا ساخته شود.
* پیامبر اسلام برای هدایت افراد لجوج دلسوزی بسیاری داشت،لذا خداوند می فرماید:بیش از این خود را به رنج مینداز زیرا که سنّت خداوند درباره این گروه عذاب قطعی است و نجاتشان در اختیار تو نیست.
پیام ها:
- برخی انسان ها با عناد و لجاجت خود،روزنه های عفو الهی را می بندند. حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَهُ الْعَذابِ
- انحراف،در حقیقت آتش است. تُنْقِذُ مَنْ فِی النّارِ
- بیم و امید باید در کنار هم باشند.در آیه خواندیم: لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النّارِ یعنی لایه هایی از آتش بالای سر دوزخیان است و در این آیه می خوانیم: لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ یعنی برای اهل تقوی غرفه هائی است که بالای آنها غرفه های دیگر است.
- در بشارت و وعده های الهی خلافی نیست،ولی در هشدار و وعیدهای خدا شاید عفو و لطفی پیش آید و به آنها عمل نشود. وَعْدَ اللّهِ لا یُخْلِفُ اللّهُ الْمِیعادَ
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ
آیا ندیده ای که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد،پس آن را به صورت چشمه هایی در زمین راه داد،سپس با آن،زراعتی که رنگ های گوناگونی دارد بیرون می آورد،آن گاه آن کشت(و زراعت)با هیجان رشد می کند(تا آن که می خشکد)پس آن را زرد می بینی،سپس آن را به صورت کاه و خاشاک در می آورد،همانا در این(تغییر و تحوّل)برای خردمندان پند و یادآوری است(که بدانند دنیا ناپایدار است).
نکته ها:
* سلک از سلوک به معنای دخول و نفوذ است و یَنابِیعَ جمع ینبوع به معنای چشمه است.
یَهِیجُ از هیجان به معنای حرکت تند و با جوش و خروش است.این کلمه هرگاه به کشت و نبات نسبت داده شود به معنای آغاز خشک شدن است.
حطام به معنای خرده های گیاه خشک شده و کاه است، ألباب جمع لب به معنای مغز و عقل است.
پیام ها:
- از کنار پدیده های طبیعت غافلانه نگذریم. أَ لَمْ تَرَ
- یکی از راه های خداشناسی دقّت در پدیده هاست. أَ لَمْ تَرَ
- باران آسمان منبع چشمه سارها و آب های زیر زمینی است. أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ
- عوامل طبیعی بستر و مجرای اراده خداوند است.(رویاندن گیاهان کار خداست ولی از طریق آب). یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً
-رنگ های گوناگون گیاهان،میوه ها و گلها که از یک آب و خاک می روید نشانه ی قدرت خداست. زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ
- آفرینش همه ی پدیده ها به اراده ی الهی است. فَسَلَکَهُ - یُخْرِجُ - یَجْعَلُهُ
- کسانی که به سرچشمه ی هستی و هدف آن نمی اندیشند،بی خردند. لَذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ
-پندپذیری،نشانه ی عقل است. لَذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ
- مؤمن،خردمند و کافر،لجوج و بی خرد است. لَذِکْری لِأُولِی الْأَلْبابِ
أَ فَمَنْ شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ
آیا کسی که خداوند سینه اش را برای(پذیرش)اسلام گشاده است،پس او از طرف خداوند بر(فراز مرکبی از)نور است(مثل کسی است که در تنگنای تعصّب و لجاجت و غرور است؟ نه)پس وای بر آنان که از سنگدلی یاد خدا نمی کنند.آنان در گمراهی آشکارند.
نکته ها:
* برای درمان قساوت قلب در روایات آمده است که چون پیامبر صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود، از حضرت پرسیدند:نشانه ی ورود نور در دل چیست؟ فرمود: التجافی عن دار الغرور و الانابه الی دار الخلود و الاستعداد للموتدل نبستن به سرای پر فریب دنیا و توجّه به سرای جاودان آخرت و آمادگی برای مرگ پیش از فرار رسیدن آن.
پیام ها:
- مقتضای ربوبیّت الهی هدایت افراد حقّ پذیر و دارای سعه ی صدر است. فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
- دین باوری و تسلیم بودن در برابر حقّ،به روحی بلند نیاز دارد که هدیه ای الهی است. شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ
- کسی که شرح صدر دارد،با نور الهی حقّ و باطل را تشخیص می دهد. فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
- قساوت قلب،مانع تابش نور الهی بر قلب است. الْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ (به جای تنگدلی که مناسبت بیش تری با سعه ی صدر دارد به سنگدلی تعبیر نمود،زیرا ظرف تنگ کمی نفوذپذیر است ولی سنگدلی هرگز نفوذپذیر نیست).
- اهل تسلیم،همگی یک هدف و یک راه دارند ولی منحرفان هر کدام هدفی دارند.(کلمه صدر به صورت مفرد و قُلُوبُهُمْ به صورت جمع آمده است)
- نور دل و سعه ی صدر از خداست. شَرَحَ اللّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ولی گمراهی را خود انسان به وجود می آورد. لِلْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللّهِ
اَللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلی ذِکْرِ اللّهِ ذلِکَ هُدَی اللّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ
خداوند بهترین سخن را در قالب کتابی نازل کرد(که آیاتش)متشابه(و مشابه یکدیگر است).از(تلاوت آیات)آن پوست کسانی که از پروردگارشان می ترسند به لرزه می افتد،سپس(با ایمان و انس)به یاد خدا پوست ها و دل های آنان نرم و آرام می شود،این است هدایت خداوند که هر که را بخواهد به آن هدایت می کند و هر که را خداوند(به خاطر فسق و فسادش)گمراه نماید،پس هیچ هدایت کننده ای برای او نیست.
نکته ها:
* حدیث به معنای سخن و گفتار است و مراد از حدیث در این آیه،قرآن است و احسن الحدیث بودن قرآن به خاطر جامعیّت،حقّانیّت،استواری،فصاحت و بلاغت قرآن است.
* خود کلمه ی متشابه نیز متشابه است،یعنی چند معنا دارد.یک معنای آن چند پهلو بودن برخی آیات قرآن است،در برابر آیات محکم و روشن،که در این معنا متشابه،صفت بعضی آیات است. هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ لکن متشابه در این آیه به معنای شباهت آیات به یکدیگر است که بنابراین صفت تمام آیات است.
* مَثانِیَ جمع مثنی به معنای گرایش است،یعنی آیات قرآن به یکدیگر گرایش دارند و بعضی آیات،بعضی دیگر را تفسیر می کنند و به تعبیری دیگر یک مفهوم را در قالب الفاظی متفاوت تکرار می کنند.
پیام ها:
- قرآن،بهترین گفتارهاست. أَحْسَنَ الْحَدِیثِ (زیرا صادق ترین سخن هاست، وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً و حرف آخر و فصل الخطاب است. فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ )
- تمام آیات قرآن به یکدیگر شباهت دارند و هیچ ناهماهنگی و تضادّی در آنها نیست. مُتَشابِهاً
- خداترسی،در ظاهر جسم و بدنِ مؤمنان نمایان است و صورت آنان بیانگر سیرت آنان است. تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ
- مؤمن،با شنیدن آیات عذاب خوف دارد، تَقْشَعِرُّ و با شنیدن آیات رحمت امیدوار می شود. ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ
-قرآن،کتاب هدایت الهی است. کِتاباً ... ذلِکَ هُدَی اللّهِ
- خداوند،اسباب هدایت را برای همه فراهم کرده است،امّا تنها گروهی این هدایت را می پذیرند. ذلِکَ هُدَی اللّهِ ... یَهْدِی ... یُضْلِلِ
أَ فَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ قِیلَ لِلظّالِمِینَ ذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ
پس آیا کسی که(با ایمان و عمل صالح)روی خود را از عذاب بد روز قیامت دور می سازد(مثل کسی است که از قهر الهی در قیامت غافل است)؟ و(در آن روز)به ستمگران گفته می شود: بچشید آن چه را کسب کرده اید.
کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ
کسانی که پیش از این کفّار بودند(نیز پیامبران را)تکذیب کردند پس از طریقی که توجّه نداشتند عذاب به سراغشان آمد.
فَأَذاقَهُمُ اللّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ
پس خداوند خواری و رسوایی در زندگی دنیا را به آنان چشانید و قطعاً عذاب آخرت بزرگ تر است اگر معرفت داشتند.
نکته ها:
* کلمه وجه در بِوَجْهِهِ به معنای صورت است ولی شاید در این