- آسمونی
- مجله اینترنتی
- دین و اندیشه
- قرآن کریم
- تفسیر سوره الصافات
تفسیر سوره الصافات
تفسیر سوره الصافات
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَ الصَّافّاتِ صَفًّا فَالزّاجِراتِ زَجْراً فَالتّالِیاتِ ذِکْراً
سوگند به صف بستگان در صفوفی منظّم صف بستنی.پس باز می دارند از معاصی و وسوسه ها باز داشتنی.همانان که پی در پی ذکر خدا کتاب آسمانی را تلاوت می کنند.
إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
بی شک که معبود شما یکتاست.پروردگار آسمان ها و زمین و آن چه میان آن دو است و پروردگار مشرق ها و مغرب ها .
نکته ها:
* این سوره با سه سوگند خداوند آغاز شده است.گرچه خداوند نیازی به سوگند ندارد و مؤمنان بدون سوگند سخن او را می پذیرند،امّا سوگند،نشانه اهمیّت و عظمت مورد سوگند و توجّه دادن به آن است.لذا خداوند به امور مختلف سوگند خورده است.
* مراد از صافّات ، زاجرات و تالیات ،فرشتگانی هستند که در صفوفی منظم اوامر الهی را اجرا می کنند،مردم را از وسوسه باز می دارند و پیوسته به یاد خدا هستند.البتّه گروهی گفته اند:مراد،رزمندگانی هستند که در صف های منظم از حریم حقّ دفاع می کنند وبا تلاوت آیات الهی و یاد خدا روحیه و نیرو می گیرند.
*کلمه زاجرات هم می تواند از زجر به معنای باز داشتن باشد که مراد باز داشتن از وسوسه ها و گناهان است و هم می تواند از زجره به معنای فریاد باشد،یعنی سوگند به فریادگران تاریخ.
پیام ها:
- در زندگی،به نظم های هدفدار ارج نهیم. در دو سوره صافّات و صف ، سخن از نظم وانضباط است وبه آن سوگند یاد شده است. وَ الصَّافّاتِ صَفًّا
- نظم،وحدت،قدرت،همفکری و همکاری که در صف متجلّی است،از نشانه های کارگزاران الهی است. وَ الصَّافّاتِ صَفًّا
- وجود عوامل بازدارنده از گناه و ناهی از منکر،در جامعه لازم است.
فَالزّاجِراتِ زَجْراً
- انرژی گرفتن از یاد خدا از طریق تلاوت قرآن فَالتّالِیاتِ ذِکْراً و دفاع از حریم حقّ فَالزّاجِراتِ همراه با نظم و آماده باش، وَ الصَّافّاتِ صَفًّا ضرورت یک نظام الهی است.
-انجام هر کاری باید با کیفیّتی عالی همراه باشد.بهترین نظم، صَفًّا بهترین قدرت، زَجْراً و بهترین یاد خدا. ذِکْراً
- شعار توحید را هم محکم بگوییم،هم زیبا و هم قبل از هر چیز دیگر. در این آیات ابتدا سوگند با آهنگ زیبایی مطرح شده و سپس: إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ
- برای هر چیزی سوگند یاد نکنیم. معمولاً سوگندهای قرآن برای مسائل اساسی و مهم مانند مبدأ و معاد است
در سوره ی ذاریات بعد از چند سوگند می فرماید: إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ قطعاً آنچه وعده داده شده اید محقّق شدنی است.
در سوره مرسلات نیز پس از چند سوگند،سخن از قیامت است آنجا که
می فرماید: إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ
و در این جا بعد از چند سوگند،سخن از توحید است و می فرماید: إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ آری در برابر کسانی که به شدّت پایبند شرک هستند باید سوگندهای پی در پی یاد کرد .
-مشرکان میان الوهیّت و ربوبیّت خداوند تفاوت قائل بودند،لذا این آیه بر یکی بودن این دو تأکید می کند. إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
- همه ی هستی تحت تربیت و رشد الهی است. رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
- برای هر چیزی ربّی نپندارید،زیرا که پروردگار همه ی هستی یکی بیش نیست. رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
- از نشانه ها و دلایل توحید،هماهنگی میان زمین و آسمان و دیگر مخلوقات جهان هستی است. إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...
- زمین،کروی شکل است. کلمه ی مشارق و تفاوت در طلوع و غروب ها، نشانه ی کروی بودن زمین است
- خورشید و نور آن،نقش مؤثری در زندگی انسان دارد. با آنکه خورشید جزو آسمان هاست و در رَبُّ السَّماواتِ نهفته است،ولی نام بردن اختصاصی از مشارق،نشانه اهمیّت ویژه طلوع خورشید است . وَ رَبُّ الْمَشارِقِ
إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَهٍ الْکَواکِبِ
وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ
ما آسمان زیرین را به زیور ستارگان آراستیم.و آن را از هر شیطان متمرّد و سرکشی محفوظ داشتیم.
نکته ها:
* مارِدٍ به چیزی گفته می شود که هیچ خیر و برکتی ندارد و خبیث است،مثلاً به درخت بی برگ،شجر أمرد گفته می شود.
پیام ها:
- تزئین آسمان ها،پرتوی از ربوبیّت الهی است. رَبُّ السَّماواتِ ... إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ
- گرایش به زینت و زیبایی،از تمایلات فطری انسان است و قرآن آن را مورد تأیید قرار داده است. زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا
- زینت و زیبایی یک اصل است.آفریده های الهی همه زیباست. زَیَّنَّا السَّماءَ
- در عالم بالا اسراری است که شیاطین به فکر دستبرد زدن به آن ها هستند،ولی قادر به انجام آن نیستند. حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ
-جنّ و شیاطین جنّی قدرت دستیابی به غیب را دارند،امّا از آن منع شده اند.
حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ
لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ
آن ها نمی توانند به اسرار عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سو به آنها شهاب پرتاب می شود.
دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
تا رانده شوند و برای آن ها عذابی پاینده است.مگر شیطانی به آسمان بالا رود و به سرعت خبری را برباید که شهاب و شراره ای نافذ او را دنبال و نابود کند.
نکته ها:
* قذف به معنای پرتاب چیزی به نقطه ای دور و ملأ اعلی اشاره به جایگاه والای فرشتگان است.
* دُحُوراً به معنای راندن با قهر و به نحو ذلّت و خواری، واصِبٌ به معنای دائم است، خطفه به معنای ربودن با سرعت، ثاقِبٌ به معنای نافذ و سوراخ کننده است.
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:در شب معراج فرشته ای را دیدم که مأمور تعقیب ربایندگان اخبار بود و هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او بود که هر کدام از آنها هفتاد هزار فرشته دیگر را تحت فرمان داشتند.
پیام ها:
- اطلاعات و اخبار اهل زمین در اختیار فرشتگان عالم بالا قرار دارد که در آن با یکدیگر گفتگو می کنند و شیاطین می توانند گفتگوی آنان را بشنوند. لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ ...
- استراق سمع،کاری شیطانی است و باید با آن مقابله کرد. حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ لا یَسَّمَّعُونَ
- سپاه خدا همه جا حضور دارد. یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ
- با شیاطین جامعه باید برخورد انقلابی شود. یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ
-شیاطین موجوداتی مکلّف و مورد کیفر و باز خواست خداوند هستند. وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ
- بر حفظ اسرار،اصرار داشته باشید. حِفْظاً ... یُقْذَفُونَ ... دُحُوراً ... فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ
- مطلع شدن شیاطین از اسرار بالا به قدری برایشان مهم است که با آنکه از هر سو مورد هدف قرار می گیرند باز هم به صورت دزدانه به استراق سمع دست می زنند. إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ
-شهاب ها و سنگ های آسمانی مأموران الهی هستند که با هدف پرتاب می شوند نه تصادفی و بی هدف. فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
- شیاطین پیش از استفاده از اخبار غیبی آسمان،نابود می شوند. ثاقِبٌ
- شیاطین موجوداتی قابل رؤیت و هدف گیری هستند. فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ
فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طِینٍ لازِبٍ
بَلْ عَجِبْتَ وَ یَسْخَرُونَ
پس از آنان نظر بخواه که آفرینش آنان سخت تر است یا کسانی که ما در آسمان ها و زمین آفریدیم؟ ما آنان را از گِلی چسبنده آفریدیم،بلکه تو از افکار آنان تعجب می کنی و آنان تو را مسخره می کنند.
وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ
وَ إِذا رَأَوْا آیَهً یَسْتَسْخِرُونَ
وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِینٌ
و هرگاه اندرز داده شوند پند نمی گیرند.و هرگاه معجزه ای بینند،یکدیگر را به مسخره کردن دعوت می کنند و می گویند:این جز جادویی آشکار نیست.
پیام ها:
- مقایسه و سؤال،راهی برای به فکر واداشتن افراد است. فَاسْتَفْتِهِمْ آفرینش انسان کجا و حفاظت از آسمان های پهناور کجا؟
- افراد مغرور و مسخره کننده را با یادآوری منشأ آفرینش خود تعدیل کنید.
طِینٍ لازِبٍ
- نصیحت اشرف مربیان برای افراد سنگدل مؤثّر نیست. ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ
- فاسد بودن،زمینه ی به فساد کشاندن دیگران می شود. یَسْتَسْخِرُونَ
-گاهی دشمن به جای قبول حقّ و منطق،مسخره می کند. یَسْتَسْخِرُونَ
- گاهی دشمن در تبلیغات خود سعی می کند با اصرار و اطمینان سخن بگوید.
إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِینٌ
- مخالفان به اثرگزاری خارق العادّه قرآن اقرار دارند. مشرکان قرآن را سحر می دانستند و سحر به کار خارق العادّه گفته می شود .
-تمسخر و به بازی گرفتن مقدّسات،مقدّمه کفر و انکار حقایق است.
یَسْتَسْخِرُونَ وَ قالُوا ... سِحْرٌ مُبِینٌ
أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ
می گویند: آیا چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم آیا دوباره برانگیخته خواهیم شد؟!
أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ
قُلْ نَعَمْ وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
و آیا پدران گذشته ی ما نیز زنده خواهند شد ؟ بگو:آری همه زنده می شوید در حالی که خوار و کوچک خواهید بود.
فَإِنَّما هِیَ زَجْرَهٌ واحِدَهٌ فَإِذا هُمْ یَنْظُرُونَ
همانا قیامت با یک صیحه است،پس آن گاه آنان صحنه قیامت را خواهند دید.
نکته ها:
* داخر به معنای ذلّت و حقارت و زَجْرَهٌ به معنای صیحه و بانگ بزرگ است.
* بیمار دلان در گسترش شبهات تلاش می کنند.با این که یک سؤال کافی بود،سه سؤال پی در پی طرح کردند. أَ إِذا - أَ إِنّا - أَ وَ آباؤُنَا
پیام ها:
- منکران معاد منطق و استدلال صحیحی ندارند و به جای استدلال فقط استبعاد می کنند. أَ إِذا ...
- مشرکان،زنده شدن نیاکان را بعیدتر از زنده شدن خود می پنداشتند. أَ إِنّا ... أَ وَ آباؤُنَا
- سؤالات و شبهات گرچه با لجاجت و سوء نیّت همراه باشد ولی باید با صراحت جواب داده شود. قُلْ نَعَمْ
- خاک شدن انسان،مانعی برای زنده شدن دوباره ی او نیست. قُلْ نَعَمْ
-انکار لجوجانه معاد سبب خواری در قیامت است. وَ أَنْتُمْ داخِرُونَ
- پیدایش قیامت با صوت و صیحه است. فَإِنَّما هِیَ زَجْرَهٌ
- پیدایش قیامت دفعی است نه تدریجی. زَجْرَهٌ واحِدَهٌ
-ایجاد قیامت برای خداوند آسان است. فَإِنَّما هِیَ زَجْرَهٌ واحِدَهٌ
- مشرکان،در قیامت بُهت زده به حال زار خود نظاره گرند. فَإِذا هُمْ یَنْظُرُونَ
وَ قالُوا یا وَیْلَنا هذا یَوْمُ الدِّینِ
هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ
و گویند:وای بر ما این روز جزاست. به آنها گفته می شود: این همان روز جدایی حقّ از باطل است که دائماً آن را تکذیب می کردید.
اُحْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ
خداوند به فرشتگان دستور می دهد: ستمکاران و هم ردیفان آنان و آن چه را به جای خداوند می پرستیدند در یک جا گرد آورید.
مِنْ دُونِ اللّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ
پس همه را به راه دوزخ راهنمایی کنید.آنان را متوقف کنید،زیرا که آنان مورد سؤال و باز خواست هستند.
نکته ها:
* ازواج هم می تواند به معنای همفکران باشد و هم به معنای همسران مشرک باشد.
* در روایات شیعه و سنّی آمده که از مصادیق سؤال در آیه ی وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ سؤال از ولایت و رهبری علیّ بن ابی طالب علیهما السلام است.
* در روایات آمده است که در قیامت از چند چیز سؤال می شود:رهبری امام معصوم علیهم السلام عمر و جوانی،درآمد و خرج و مصرف و رسیدگی به فقرا و بدعت ها.
پیام ها:
- انکار معاد سبب حسرت کفّار خواهد بود. یا وَیْلَنا
- قیامت،روز حسرت و اقرار منکران است. یا وَیْلَنا ...ولی این حسرت ها سودی ندارد و فرمان هدایت به دوزخ صادر خواهد شد. فَاهْدُوهُمْ
- در قیامت علاوه بر دوزخ،تحقیر و انتقاد و شکنجه ی روحی نیز هست. هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ در همین قسمت نیز می خوانیم: فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ با اینکه واژه هدایت برای راهنمایی به کار خیر است ولی به عنوان مسخره و تحقیر برای دوزخ بکار می رود .
- کفّار به کیفر می نگرند، یَوْمُ الدِّینِ ولی خداوند به داوری می نگرد. هذا یَوْمُ الْفَصْلِ
-بدتر از تکذیب حقّ،تداوم تکذیب است. کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ
- تکذیب معاد،ظلم به خویشتن است. تُکَذِّبُونَ ... اَلَّذِینَ ظَلَمُوا ...همان گونه که شرک ظلم بزرگ است. آری،بزرگ ترین مشخّصه دوزخیان ظلم است
- فرشتگان،دست اندرکار جمع آوری و روانه کردن مشرکان به دوزخند.به فرشتگان خطاب می شود: احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا
-هر کس با همفکر و محبوب خویش محشور و همراه می شود. ظَلَمُوا وَأَزْواجَهُمْ وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ
- معبودهای باطل نه تنها گره گشا نیستند بلکه خود نیز گرفتارند. وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ
- برای بدبختی انسان همین بس که با بت های بی جان محشور شود. اُحْشُرُوا ...
وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ
- کسی که هدایت الهی را در دنیا نپذیرد،در قیامت به دوزخ هدایت می شود.
فَاهْدُوهُمْ
- پایان شرک و کفر دوزخ است. فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ
- با این که پایان راه و سرنوشت منکران معاد،دوزخ است. فَاهْدُوهُمْ إِلی صِراطِ الْجَحِیمِ لیکن از نعمت ها و تکالیف نیز بازپرسی می شوند. مَسْؤُلُونَ
ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
به آنان گفته می شود: چه شد که امروز یکدیگر را یاری نمی کنید؟ آری، نمی توانند یکدیگر را یاری کنند، بلکه آنان امروز کاملاً تسلیم قدرت خداوند هستند.
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ
و بعضی از آنان به بعضی دیگر روی کرده و از یکدیگر می پرسند.
قالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمِینِ
قالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ
پیروان به رهبران گویند:بی شک شما بودید که از روی قهر و غلبه برای گرایش ما به کفر و شرک به سراغ ما می آمدید. گروه دیگر در پاسخ گویند: این چنین نیست بلکه شما خود اهل ایمان نبودید.
نکته ها:
* مُسْتَسْلِمُونَ از باب استفعال یا برای مبالغه در تسلیم و به معنای تسلیم کامل است،یا به این معناست که مشرکان به جای حمایت،یکدیگر را تسلیم قهر الهی می کنند.
* یمین یا از یمن به معنای خیر وبرکت است،یعنی شما از در خیرخواهی به سراغ ما آمدید و ما را منحرف کردید و یا کنایه از قدرت وقهر است،زیرا دست راست رمز قدرت است.
* در آیات متعدّدی از قرآن،گفتگوی دوزخیان با یکدیگر و دوزخیان با شیطان و با مؤمنان و با فرشتگان و با خداوند که در آن ها انواع استمدادها برای رهایی مطرح شده،آمده است ولی در همه ی موارد پاسخ منفی می شنوند و در برخی موارد تقصیر را به گردن یکدیگر می اندازند و می گویند:اگر شما نبودید ما ایمان داشتیم لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنّا مُؤْمِنِینَ ولی پاسخ می شنوند که چنین نیست،بلکه شما خود ایمان آورنده نبودید. بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ
پیام ها:
- در قیامت،مجرمان نمی توانند هیچ یاری و کمکی به یکدیگر بکنند. ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ
- گردنکشان،در قیامت تسلیم خواهند شد. بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
- مجرمین در قیامت خود را تبرئه و گناه خود را به گردن دیگران می اندازند.
تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمِینِ
- استفاده از قدرتیا تظاهر به خیرخواهی از شیوه های پیشوایان کفر و شرک برای اغفال دیگران است. تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمِینِ
-در روز قیامت،هیچ کس حاضر نیست جرم دیگران را به عهده گیرد. لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ
وَ ما کانَ لَنا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ کُنْتُمْ قَوْماً طاغِینَ
و ما را بر شما سلطه و غلبه ای نبود بلکه شما خود گروهی سرکش بودید.
فَحَقَّ عَلَیْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنّا لَذائِقُونَ
پس وعده عذاب پروردگارمان بر ما محقّق شد و بدون شک ما چشندگان عذابیم.
فَأَغْوَیْناکُمْ إِنّا کُنّا غاوِینَ
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ
پس ما شما را گمراه کردیم امّا نه با قهر زیرا که ما خود نیز منحرف بودیم.پس آنان در آن روز،در عذاب الهی مشترکند.
پیام ها:
- پیشوایان کفر،هم به گمراهی خود اعتراف می کنند و هم مسئولیّت اغفال و گمراه کردن پیروان خود را می پذیرند. فَأَغْوَیْناکُمْ ولی مسئولیّت قهر و غلبه و سلطه را نمی پذیرند. ما کانَ لَنا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ
- زمینه و عامل انحراف،از درون منحرفان است نه بر اثر فشار بیرون. کُنْتُمْ قَوْماً طاغِینَ
- بالاخره پیشوایان شرک در روز قیامت به توحید و ربوبیّت الهی اعتراف می کنند. قَوْلُ رَبِّنا
- در دنیا وعده و وعید خداوند به گوش سران شرک رسیده است و از روی تعمّد منکر شده اند. قَوْلُ رَبِّنا
-انسان موجودی آزاد از جبر اجتماعی و فرهنگی است. بَلْ کُنْتُمْ قَوْماً طاغِینَ
- گمراه بودن،زمینه ی گمراه کردن است. فَأَغْوَیْناکُمْ إِنّا کُنّا غاوِینَ
- خداوند در عذاب پیشوایان و پیروان کفر عادل است. فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ
-مردم عادی هم در پدید آمدن نظام و یا افراد فاسد و هم در رشد و تقویت و
بقای ظلم آنان مؤثّرند.زیرا اگر سهم یا اثری نداشته باشند در عذاب شریک نمی بودند. فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ
إِنّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ
همانا ما با مجرمان این گونه رفتار می کنیم.
إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ یَسْتَکْبِرُونَ
آنان که هرگاه برایشان لا اله الا اللّه گفته می شد،تکبر می ورزیدند.
وَ یَقُولُونَ أَ إِنّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ
و می گفتند:آیا ما به خاطر شاعری دیوانه خدایانمان را رها کنیم؟ هرگز چنین نیست بلکه او حقّ آورده و انبیا پیشین را تصدیق نموده است.
إِنَّکُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِیمِ
شما نیز به خاطر این روحیه ی استکباری و تهمت ها و لجاجت ها عذاب دردناک الهی را خواهید چشید.
پیام ها:
- سنّت عدل الهی نسبت به مجازات مجرمان یکسان است. إِنّا کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ
- ریشه ی عذاب،جرم انسان هاست. نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ
- نشانه ی مجرم،داشتن روحیه ی استکباری در برابر توحید است. یَسْتَکْبِرُونَ
- پیامبران،مردم را به سوی خدا می خواندند نه خود. قِیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ
-تهمت و تحقیر دیگران و تعصب بر عقاید خرافی،نشانه استکبار است.
یَسْتَکْبِرُونَ وَ یَقُولُونَ ... لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
- تکبّر،فکر انسان را واژگون می کند. عاقل ترین مردم را دیوانه و بت های سنگی را خدا می پندارد . آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ
- تهمت ها را باید پاسخ داد. بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ
-سخنان پیامبر اسلام و شعار لا اله الا اللّه جاذبه شدیدی در فطرت ها ایجاد می کرد . تهمت شاعر به خاطر جذّابیّت سخنان حضرت بود . لِشاعِرٍ
- مشرکان معبودهای متعدّدی داشتند. آلِهَتِنا
- تعالیم همه انبیا یکی است و تمام انبیا به توحید و حقّ دعوت می کردند و پیامبر اسلام نیز آنان را تصدیق می کرد. وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ
- هم خود اهل حقّ باشید و هم حقّانیّت دیگران را تصدیق کنید. جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ
- کیفر کسانی که از روی آگاهی،قرآن را شعر و پیامبر را مجنون می خواندند، عذاب دردناک است. الْعَذابِ الْأَلِیمِ
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
و جز آن چه انجام داده اید،کیفر نمی بینید.مگر بندگان خالص شده ی خدا که از کیفر بر کنارند .
أُولئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
فَواکِهُ وَ هُمْ مُکْرَمُونَ
آنانند که برایشان رزق معلوم است.انواع میوه ها و آنان مورد احترامند.
فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ
عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ
در باغ های پر نعمت بهشت .بر تخت هایی در برابر یکدیگر تکیه زده اند .
نکته ها:
* مخلص به افرادی گفته می شود که از انواع شرک و ریا و نفاق دوری می کنند و خود را بنده ی خدا قرار می دهند،امّا مخلص به افرادی گفته می شود که به خاطر کمالاتی که دارند خداوند آنان را خالص کرده و برمی گزیند.
پیام ها:
- کیفرهای الهی عادلانه است. وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ آری عذاب دردناک قیامت تجسم همان رفتار شرک آلود و استکباری در دنیاست .
- در کنار تهدید،بشارت لازم است. إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
- آنچه سبب برگزیدگی انسان نزد خداوند می شود،بندگی است. إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
- پاداش متناسب و برابر برای خلافکاران است،امّا پاداش بندگان برگزیده خدا فراتر از عملکردشان است. وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِلاّ عِبادَ اللّهِ
-در بهشت،کامیابی مادی و معنوی در کنار هم قرار دارند. فَواکِهُ ... مُکْرَمُونَ
- دیدار اولیای خداوند،یکی از لذّت های معنوی بهشت است. سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ
- در تقابل های دنیوی گاهی خصومت است،ولی در تقابل های اخروی بزم خوش و لذّت است. عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ
-کامیابی بهشتیان همه جانبه است:
الف برگزیدگی خدا مخلصین برگزیدگان خدا از مقامی بس والا برخوردارند. أُولئِکَ برای اشاره به دور و نشانه مقام والای آنان است.
ب رزق مَعْلُومٌ که به فرموده امام باقر علیه السلام خدمت گزاران بهشتی آن را می دانند و آن را برای اولیای خدا قبل از آنکه درخواست کنند می آورند.
ج مادی و معنوی بودن رزق. فَواکِهُ وَ هُمْ مُکْرَمُونَ
د جایگاهی نیکو. جَنّاتِ النَّعِیمِ
ه حضور در جمع دوستان بهشتی همراه با انس و محبت و بزم خوش.
یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ
بَیْضاءَ لَذَّهٍ لِلشّارِبِینَ
و از نهر جاری جامی از شراب بر آنان می گردانند شرابی سفید رنگ و لذّت بخش برای نوشندگان.
لا فِیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ
شرابی که نه مایه ی فساد عقل است و نه آنان از نوشیدن آن مست می شوند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ
و نزدشان همسرانی است درشت چشم که چشم از غیر فرو بندند.گویی از شدّت سفیدی تخم مرغانی هستند پوشیده و پنهان.
نکته ها:
* قدح ظرف خالی است که هرگاه پر شود به آن کأس گویند و گاهی کلمه کأس گفته می شود ولی مراد شراب است نه ظرف آن.
* کلمه مَعِینٍ به آب زلالی گفته می شود که جاری باشد.
* غَوْلٌ به معنای فساد پنهانی است. یُنْزَفُونَ به معنای محو شدن تدریجی عقل است.
* طرف به معنای پلک چشم است و قاصِراتُ الطَّرْفِ کنایه از آن است که همسران بهشتی نسبت به دیگران چشم خود را فرو می نشانند و یا با چشم نیمه باز که جاذبه خاصی دارد نگاه می کنند و شاید مراد آن باشد که زنان بهشتی به قدری زیبا هستند که چشم شوهر را تنها در اختیار خود می گیرند،یعنی در اثر زیبایی،شوهرانشان تنها به آنان چشم دوخته اند.
* کلمه عِینٌ جمع عیناء به معنای چشمان درشت و زیبا و مشکی است.
* کلمه بَیْضٌ جمع بیضه به معنای تخم شتر مرغ است که رنگ آن سفید و درخشنده و
کمی متمایل به زردی است که حیوان آن را زیر پر خود می پوشاند تا غبارآلود نشود.عرب، زنان زیبا را به آن تشبیه می کند.
پیام ها:
- لذّت های جسمی مربوط به شکم و شهوت،در قیامت نیز خواهد بود. فَواکِهُ ، بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ، قاصِراتُ الطَّرْفِ
- کامیابی در بهشت محدود به جهت خاصّی نیست،بلکه نعمت ها از هر سو گرد بهشتیان چرخانده می شود. یُطافُ
- رنگ سفید از رنگ های بهشتی است که نشانه ی روشنی،زیبایی،بهداشت و رنگی دلنواز است. بَیْضاءَ ، بَیْضٌ
- لذّت های بهشتی،بدون عوارض پنهانی و آشکار است.شراب بهشتی لذیذ است،امّا مستی و دیگر عوارضِ شراب دنیوی را ندارد. لَذَّهٍ لِلشّارِبِینَ لا فِیها غَوْلٌ ...
-چشم از غیر دوختن،از ویژگی های زنان بهشتی است. قاصِراتُ الطَّرْفِ
- زنان بهشتی،هم زیبا و دلربا هستند،هم پاک و عفیف و پوشیده. عِینٌ ، بَیْضٌ مَکْنُونٌ
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کانَ لِی قَرِینٌ
یَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ
پس بعضی از آنان بر بعضی روی کرده و از یکدیگر سؤال می کنند.یکی از آنان گوید: مرا در دنیا همنشینی بود.که پیوسته می گفت:آیا تو از باوردارندگان قیامت هستی؟
أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَدِینُونَ
آیا هرگاه مردیم و خاک و استخوان شدیم دوباره زنده شده و جزا داده خواهیم شد؟
نکته ها:
* یکی از نام های قیامت، یَوْمِ الدِّینِ است و لَمَدِینُونَ از دین به معنای جزاست.
پیام ها:
- در بهشت خاطرات دنیا فراموش نمی شود. کانَ لِی قَرِینٌ
- در بزم های بهشتی که بر تخت ها و رویاروی یکدیگر قرار گرفته اند به پرسش و گفتگو از هم نشینان دنیوی می پردازند. کانَ لِی قَرِینٌ
- همنشینی در دنیا با کفّار،با حفظ معتقدات دینی جایز است. کانَ لِی قَرِینٌ
- نقل انکارها و سرزنش های مخالفان،جزء گفتگوهای بهشتیان است. فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ ... یَقُولُ أَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ
-کفّار هیچ گونه دلیلی بر نبود معاد ندارند،آنچه دارند استبعاد و تعجب است.
أَ إِذا مِتْنا وَ کُنّا تُراباً ...
قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَواءِ الْجَحِیمِ
گوید:آیا شما بهشتیان می توانید بر حال او اطلاع یابید؟ پس از حال او اطلاع می یابد،پس او را در میان دوزخ می بیند.
قالَ تَاللّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ
وَ لَوْ لا نِعْمَهُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ
فرد بهشتی به دوزخی گوید:به خدا سوگند نزدیک بود که مرا به نابودی کشانی.
و اگر نعمت و لطف پروردگارم نبود،قطعاً از احضار شدگان در دوزخ بودم.
نکته ها:
* کلمه ی تردین از ارداء به معنای سقوط از بلندی است که با نابودی همراه باشد.
پیام ها:
- بهشتیان از حال دوزخیان اطلاع می گیرند. فَاطَّلَعَ
- منکران قیامت در وسط دوزخند. سَواءِ الْجَحِیمِ
- بهشتیان می توانند با دوستان دوزخی خود گفتگو کنند. قالَ ...
- مواظب خطر دوستان ناباب باشیم. کِدْتَ لَتُرْدِینِ
-افراد فاسد برای فاسد کردن دیگران تلاش ها می کنند. کِدْتَ لَتُرْدِینِ
- اگر یک لحظه لطف خدا قطع شود،سقوط انسان حتمی است. لَوْ لا نِعْمَهُ رَبِّی لَکُنْتُ ...
- بعضی از بندگان مخلص،ممکن است تا لب پرتگاه بروند،امّا لطف خداوند آنان را نجات می دهد. لَوْ لا نِعْمَهُ رَبِّی
-تأثیر نپذیرفتن از دوستان فاسد،یک نعمت الهی است. لَوْ لا نِعْمَهُ رَبِّی
- اهل بهشت خود را مستحقّ نمی دانند بلکه بهشتی شدن خود را مدیون لطف و نعمت الهی می دانند. لَوْ لا نِعْمَهُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ
أَ فَما نَحْنُ بِمَیِّتِینَ
إِلاّ مَوْتَتَنَا الْأُولی وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ
سپس از روی سرزنش به آن منکر جهنّمی یا از شدّت شادی به یاران بهشتی خود گوید: آیا ما دیگر نمی میریم؟ مگر همان مرگ اوّلی دنیا که گذشت و ما دیگر عذابی نخواهیم شد؟
إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ
قطعاً این نعمت های ابدی رستگاری بزرگی است که نصیب ما شده .
باید اهل عمل برای چنین جایگاهی کار کنند.
پیام ها:
- اهل بهشت چنان شادند که گویا نعمت های بهشت را باور نمی کنند و از جاودانگی نعمت ها تعجّب می کنند. أَ فَما نَحْنُ بِمَیِّتِینَ
- در بهشت مرگ و نیستی راه ندارد. إِلاّ مَوْتَتَنَا الْأُولی بر خلاف جهنّم،که مجرمان در اثر عذاب می میرند و دوباره زنده می شوند.
- مؤمنان گنهکار،ابتدا به جهنّم می روند و سپس به بهشت.زیرا عذاب پس از بهشت معنا ندارد. وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ
- سالم ماندن انسان در محیطهای فاسد،کاری ممکن ولی مشکل است. إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
-نجات از دوستان بد در دنیا و عذاب دوزخ در آخرت،رستگاری بزرگ است.
لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
- الگوهای صحیح را به مردم معرّفی کنیم. لِمِثْلِ هذا
- عمل برای رسیدن به نعمت های بهشتی،منافاتی با اخلاص ندارد. لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ
-کارهای انسان در دنیا باید برای رسیدن به هدفی عالی و رستگاری بزرگ باشد وگرنه حسرت و خسارت است. لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ
- ایمان به تنهایی کافی نیست،عمل لازم است. فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ
أَ ذلِکَ خَیْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَهُ الزَّقُّومِ
إِنّا جَعَلْناها فِتْنَهً لِلظّالِمِینَ
إِنَّها شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ
آیا آن نعمت های بهشتی برای پذیرایی بهتر است یا درخت زقوم؟ همانا ما درخت زقوم را وسیله ی شکنجه و درد و رنج ستمگران کافران قرار داده ایم.همانا این درخت از عمق دوزخ می روید.
نکته ها:
* نزل به پذیرایی از مهمان،هنگام نزول و ورود گفته می شود.
* زقوم گیاه زهرداری است که در بادیه ها می روید و اگر برگش کنده شود از جای آن شیره ای بیرون می آید که به هر جای بدن برسد ورم می کند.در سوره ی دخان آیه ی می فرماید: إِنَّ شَجَرَهَ الزَّقُّومِ طَعامُ الْأَثِیمِ کَالْمُهْلِ یَغْلِی فِی الْبُطُونِ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ زقوم،خوراک گناهکاران است که مثل فلز گداخته در درون آنان جوشان است،همچون جوشیدن آب داغ.
پیام ها:
- نمونه های لطف یا قهر الهی را با یکدیگر مقایسه کنیم تا بهتر عمل کنیم.
فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ ، أَ ذلِکَ خَیْرٌ ... أَمْ شَجَرَهُ الزَّقُّومِ
- انسان فطرتاً طالب خیر و دنبال بهترین هاست. ذلِکَ خَیْرٌ ... أَمْ
- اهل بهشت مهمان خدا هستند. نُزُلاً
- ستمگرانی که در دنیا دل ها را می سوزانند،در قیامت با طعامی سوزان پذیرایی خواهند شد. فِتْنَهً لِلظّالِمِینَ
-با اراده ی الهی،در قعر آتش درخت می روید. شَجَرَهٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ
طَلْعُها کَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّیاطِینِ
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
خوشه ها و شکوفه ی آن مانند سرهای شیاطین است.پس دوزخیان از آن می خورند و شکم ها را از آن پر می کنند.
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَی الْجَحِیمِ
سپس بر روی آن غذا مخلوطی از آب جوشان و سوزنده برای آنان خواهد بود.پس بازگشت آنان به سوی دوزخ است.
نکته ها:
* کلمه ی طلع به معنای شکوفه ی خرماست،گویی هنگام طلوع میوه است.کلمه ی شوب به معنای مخلوط و آمیخته است.به نوشیدنی بعد از غذا از آن جهت که در معده با غذا مخلوط می شود،شوب می گویند.
* چون شیطان در فرهنگ مسلمانان به موجودی زشت و بد ذات و خبیث گفته می شود، در این آیه می فرماید:شکوفه های درخت زقوم که باید زیبا و دلربا باشد،گویا سرهای شیطان است،همان گونه که در فرهنگ مردم فرشته مظهر خوبی و کرامت است تا آن جا که زنان مصر در ستایش یوسف گفتند: إِنْ هذا إِلاّ مَلَکٌ کَرِیمٌ
پیام ها:
- دوزخیان نیز همچون بهشتیان،خوردنی و آشامیدنی دارند،امّا نه تنها لذیذ و دلپسند نیست بلکه بد شکل و بد مزه و آزار دهنده است. کَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّیاطِینِ ... لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ
- برای دوری از غذاهای دوزخی نه راه فراری است و نه راه طفره. لَآکِلُونَ ...
فَمالِؤُنَ
- دوزخیان به قدری گرسنه هستند که از بدترین غذا شکم خود را پر می کند.
فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ
- عذاب های قیامت مقطعی نیست،بلکه دوزخ قرارگاه ابدی است. ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَی الْجَحِیمِ شاید دوزخیان را برای خوراندن و نوشاندن زقّوم و حَمیم به جایی می برند و دوباره آنها را به محلّ اول برمی گردانند.
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّینَ
فَهُمْ عَلی آثارِهِمْ یُهْرَعُونَ
آنان پدران خویش را گمراه یافتند.امّا با این حال،در پی آنان شتابان می دوند.
وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ
بی گمان قبل از آنان،اکثر پیشینیان نیز گمراه شدند.و قطعاً ما در میانشان بیم دهندگانی فرستادیم.
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ
إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
پس اینک بنگر که سرانجام هشدار داده شدگان چگونه بود. که همه آنان هلاک شدند به استثنای بندگان خالص شده خدا.
نکته ها:
* یُهْرَعُونَ به معنای بردن با شتاب است.در این آیه خداوند از کسانی که بی تأمّل و با سرعت به سراغ افکار نیاکان می روند،انتقاد کرده است.
* یکی از ویژگی های دوزخیان،تقلید کورکورانه از پدران و اجداد است؛در حالی که تقلید در اعتقادات جایز نیست و عقائد انسان باید بر استدلال و عقل پایه ریزی شود.
پیام ها:
- تقلید کورکورانه و پیروی از نیاکان در افکار و رفتار نادرست،تحت هر عنوان که باشد،پذیرفتنی نیست. أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّینَ ... عَلی آثارِهِمْ یُهْرَعُونَ
- بدترین نوع تقلید آن است که با علم و آگاهی از انحراف،از منحرفان تقلید کنیم. أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّینَ
- عقائد باطل نیاکان بر نسل آینده اثرگذار است. آباءَهُمْ ضالِّینَ
- خودباختگی در برابر آداب و رسوم باطل نیاکان،ممنوع است. یُهْرَعُونَ به معنای کشانده شدن قهری و بدون اختیار است.
-میراث فرهنگی نیاکان،همه جا و همیشه قابل ستایش نیست. عَلی آثارِهِمْ یُهْرَعُونَ
- در فضای انحراف،مهم ترین وظیفه هشدار است.خداوند در میان امت های گمراه،هشدار دهندگانی فرستاده است. ضَلَّ قَبْلَهُمْ ... أَرْسَلْنا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ
- خداوند اتمام حجّت می کند. أَرْسَلْنا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ
-اکثریّت فاسد جامعه،دلیل بر رها کردن افراد مستعد هدایت نیست. ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ ... أَرْسَلْنا فِیهِمْ
- تاریخی را مطالعه کنیم که مایه ی رشد و عبرت باشد. فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ ما مأمور به تأمّل و اندیشه در سرنوشت کافران لجوج و متعصّب هستیم.
- با وجود اکثریّت فاسد،می توان بنده خدا بود و در جامعه ی فاسد هضم نشد.
إِلاّ عِبادَ اللّهِ
- عبادت خدا سبب دریافت الطاف ویژه است. عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
- اخلاص در عبادت،مایه ی نجات از بدعاقبتی است. کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
- تنها بندگان خالص الهی هشدارهای انبیا را جدّی می گیرند. فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ إِلاّ عِبادَ اللّهِ الْمُخْلَصِینَ
وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ
وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ
و همانا نوح،ما را به فریاد رسی ندا داد، و ندای او را اجابت کردیم پس چه خوب پاسخ دهنده ای هستیم.و او و کسانش را از اندوه بزرگ رهانیدیم.
وَ جَعَلْنا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْباقِینَ
وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ
سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ
و تنها نسل او را باقی گذاشتیم.و در میان آیندگان برای او مدح و ثنا به جا گذاشتیم.در میان جهانیان بر نوح سلام باد.
إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ
همانا ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم.به راستی که او از بندگان مؤمن ما بود.سپس دیگران را غرق کردیم.
نکته ها:
* در قرآن،بارها درباره ی حضرت نوح که الگو و اسوه ی مقاومت است و تاریخ آن حضرت برای پیامبر اسلام سبب دلگرمی و آرامش بوده،سخن به میان آمده است.این پیامبر الهی ویژگی هایی داشت از جمله:
الف اولین پیامبر اولوا العزم است که به عنوان شیخ الانبیا نامیده شده است.
ب تنها پیامبری است که مدّت رسالتش در قرآن مطرح شده است.
ج سلام خداوند به نوح ویژگی خاصی دارد و عبار