زمان مطالعه: 25 دقیقه
تفسیر سوره الرعد

تفسیر سوره الرعد

تفسیر سوره الرعد بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده مهربان المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ ...

تفسیر سوره الرعد

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان

المر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ
الف لام میم را،آن آیات کتاب(آسمانی)است و آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو فرو آمده،حقّ است،ولی بیشتر مردم ایمان نمی آورند.

پیام ها:

-قرآن،کتابی بسیار با عظمت است. تِلْکَ

-نزول کتب آسمانی،برای تربیت مردم است. أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ

-در قرآن،باطل راه ندارد. أُنْزِلَ إِلَیْکَ ... اَلْحَقُّ

-محور،حقانیّت است نه اکثریّت.بی توجّهی و ایمان نیاوردن اکثریّت مردم، دلیل بر باطل بودن راه نیست. الْحَقُّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ

-اکثریّت مردم حقّ گرا نیستند. أَکْثَرَ النّاسِ لا یُؤْمِنُونَ

-رهبر باید بداند که بسیاری از مردم به او ایمان نمی آورند،پس با آمادگی بیشتری با این مسأله روبرو می شود.(مفهوم کلّ آیه)

اَللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ
خداست آنکه آسمان ها را بدون ستون هایی که آن را ببینید برافراشت، سپس بر عرش(مقام فرمانروایی)برآمد وخورشید وماه را که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند،تسخیر نمود.او کار(هستی)را تدبیر می کند، آیات خود را به روشنی بیان می کند تا شاید به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید.

نکته ها:

آیاتی در قرآن برنگهداری آسمان ها(وزمین)توسط خدا دلالت می کند،از جمله:

الف:آیه فوق، اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها

ب: إِنَّ اللّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ همانا خداوند آسمان ها و زمین را از سقوط حفظ می کند و اگر روی به سقوط نهند،هیچکس جز او نمی تواند آنها را نگهدارد.

ج: وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلاّ بِإِذْنِهِ و خداوند از سقوط آسمان بر زمین جلوگیری می کند.

علامه طباطبایی(ره)در تفسیرالمیزان می گوید:مراد از تفصیل جدا کردن کرات آسمانی و زمین از یکدیگر است،و مشاهده ی این تفکیک،ما را بر قدرت تفکیک مردم در قیامت آگاه می سازد.

عَمَدٍ جمع عمود به معنای ستون و پایه است.

از حضرت علی علیه السلام سؤال شد که خداوند چگونه به حساب همه خلائق می رسد؟حضرت فرمودند:همان گونه که به همه خلایق رزق می دهد.

پیام ها:

-آسمان ها بر پایه هایی استوارند. بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها

ندیدن دلیل بر نبودن نیست.امام رضا علیه السلام فرمودند:

فثم عمد و لکن لا ترونها پایه هایی هست،ولی شما آنها را نمی بینید.

-خورشید نیز در حال حرکت است. کُلٌّ یَجْرِی

-کرات آسمانی در مقدار حرکت خود،زمان بندی شده اند. لِأَجَلٍ مُسَمًّی

-هستی تحت تدبیر الهی است. یُدَبِّرُ

-دست خداوند در تفصیل آیات باز است.(چه تفصیل آیات تشریعی و چه تفصیل آیات تکوینی) یُفَصِّلُ الْآیاتِ

-نظام هستی،هدفدار است. یَجْرِی لِأَجَلٍ - لَعَلَّکُمْ بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ

آفرینش جهان بدون معاد،کاری لغو و بیهوده است.

-دلیل بر معاد،همان دلیل توحید است.خدایی که می آفریند وتدبیر و...می کند، قیامت را هم برپا خواهد کرد. رَفَعَ ، اِسْتَوی ، یُدَبِّرُ ،... بِلِقاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ

وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و اوست خدایی که زمین را گسترانید و در آن کوه ها و نهرها قرار داد و از هر میوه ای،دو جفت در آن قرار داد.او روز را با شب می پوشاند.قطعاً در این(امور)برای کسانی که فکر می کنند نشانه هایی است.

نکته ها:

آیه قبل درباره ی آسمان ها بود واین آیه در مورد زمین ونعمت های زمینی است.

رَواسِیَ جمع راسیه به معنای ثبوت است و از اینرو به کوه های ثابت و استوار رواسی می گویند. زوج و زَوْجانِ هر دو به معنای نر و ماده است.

گرچه لینه دانشمند گیاه شناس،در قرن موفق به کشف قانون زوجیّت گیاهان شد،امّا اسلام در هزار و چند صد سال قبل به این نکته اشاره کرده است.البتّه مردم مسئله ی نر و ماده را در بعضی گیاهان مثل خرما،فهمیده بودند،ولی عمومیّت زوجیّت از طریق قرآن اعلام شد.

نر و ماده در گیاهان،گاهی در یک درخت یا شکوفه و گاهی در دو درخت یا دو شکوفه است

جمله مَدَّ الْأَرْضَ شاید به بیرون کشیده شدن زمین از زیر آب اشاره دارد که در روایات به نام دَحْو الارض آمده است.این احتمال با نظریه زمین شناسان امروزی که می گویند:

زمین ابتدا در زیر آب قرار داشته،مطابقت دارد.واللّه العالم

نظام آفرینش بر اساس زوجیّت است:

الف:زوجیّت در نباتات؛ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ

ب:زوجیّت در حیوانات؛ وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً

ج:زوجیّت در انسان؛ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً

د:زوجیّت در همه چیز؛ وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ

پیام ها:

-گستردگی زمین،حکیمانه و با تدبیر انجام گرفته است. مَدَّ الْأَرْضَ

(گستردگی زمین و وجود کوهها در آن،باعث حفظ تعادل زمین و عامل بهره مندی انسان هاست،زیرا که اگر تمام زمین مسطح یا کوهستانی بود، امکان زندگانی وجود نداشت.)

-کوهها،منبع ذخیره آب و نهرها وسیله ی توزیع آب و هر دو زمینه ساز زندگی انسان ها هستند. رَواسِیَ وَ أَنْهاراً

-توالی و تبادل شب و روز،عامل زندگی است. یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ (وگرنه یا همه چیز در اثر حرارت می سوخت و یا بواسطه ی عدم نور و حرارت پژمرده می شد و یخ می زد.)

-جهان طبیعت،کلاس درس است نه خانه غفلت. لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
و در زمین قطعاتی است مجاور هم و باغ هایی از انواع انگور و کشت زار و درختان خرما(محصولاتی مختلف)همانند و غیر همانند که همه با یک آب آبیاری می شوند و بعضی میوه ها را در خوردن بر بعضی برتری دادیم.

همانا در این(تنوّع میوه ها و مزه ها با آنکه از یک آب و خاک تغذیه می شوند)برای کسانی که تعقّل دارند حتماً نشانه هایی است.

نکته ها:

صِنْوانٌ بر خلاف ظاهرش که قالب تثنیه دارد،جمع صنو به معنای شاخه ای است که از اصل درخت خارج می شود و در اینجا به معنای مشابه و مانند است.

پیام ها:

-زمین،قطعاتی مجاور یکدیگر است که هر قطعه ای استعداد خاص خود را داراست. قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ

-تنوّع میوه ها با رنگ،مزه،بو و شکل های مختلف،همه از نشانه های قدرت الهی است. لَآیاتٍ -تنوع میوه ها با اراده و خواست خداوند است،و گرنه یک آب،یک نوع مزه بیشتر ندارد. یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ

-همجواری،دلیل یکسانی نیست.ملاک برتری،بهره دهی بیشتر است.

مُتَجاوِراتٌ - نُفَضِّلُ .... فِی الْأُکُلِ

-اندیشمندان از خوردنی ها،روح ایمان خود را نیز تقویت و اشباع می کنند،در حالی که دیگران،تنها به پرکردن شکم خود اکتفا می نمایند. لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ

وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا کُنّا تُراباً أَ إِنّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ الْأَغْلالُ فِی أَعْناقِهِمْ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ
اگر تعجّب می کنی پس عجیب گفتار آنهاست(که می گویند:)آیا آنگاه که خاک شدیم،آیا به آفرینش تازه ای در می آییم؟آنانند کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند و همانانند که غُلها در گردنشان باشد و همانانند همدم آتش که در آن جاودانه اند.

نکته ها:

این آیه خطاب به پیامبر می فرماید:از انکار نبوّت توسط مردم تعجّب مکن،زیرا آنها از قدرت من،در زنده کردن مردگان نیز در تعجّباند و آن را باور ندارند.

منکرین معاد دلیلی بر محال بودن معاد،ارائه نداده اند و تنها وقوع آن را بعید می شمرند.در مقابل،قرآن علاوه بر ذکر عدالت و حکمت خداوند که مستلزم وجود قیامت است،بارها در مقام جواب از این استبعاد منکرین برآمده است؛

یک جا می فرماید:اگر شما در وقوع قیامت شک دارید،از آفرینش ابتدایی خود یاد کنید که ما چگونه شما را از خاک و نطفه آفریدیم. یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّاخَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ

و در جای دیگر می فرماید:ای پیامبر صلی الله علیه و آله ! به مردم بگو:همان کسی که بار اول شما را آفرید، بار دیگر در قیامت شما را خلق خواهد کرد و جای هیچ گونه تعجّبی هم نیست. قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ

پیام ها:

-انکار معاد یعنی انکار قدرت،عدالت و حکمت خداوند و این کفر است.

أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا

-منکر معاد چون تمام هدفش دنیاست،به غل و زنجیر مادیّت،هواپرستی، جهل و خرافات مبتلا می گردد و اینچنین کسی در آخرت نیز در غل و زنجیر عذاب الهی خواهد بود. الْأَغْلالُ

-غل و زنجیر در قیامت بر روی گردن منکرین نیست تا بتوانند آن را بردارند، بلکه چنان به درون گردنشان فرو رفته که قابل برداشتن نیست. فِی أَعْناقِهِمْ

-منکر معاد چون توشه ای برای رهایی خود از قهر الهی فراهم نکرده،همیشه در عذاب باقی است. خالِدُونَ

وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ
وپیش از رحمت ونیکی،به شتاب از تو عذاب وبدی می خواهند در حالی که پیش از آنان عذاب ها بوده است.وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با همه ستمشان دارای آمرزش است و به یقین پروردگارت سخت کیفر است.

نکته ها:

مثلات جمع مثله عذاب وعقوبتی است که به انسان روی می آورد.

گاهی عناد و لجاجت به جایی می رسد که انسان حاضر است آرزوی هلاکت کند،ولی حقّ را نپذیرد.در قرآن مجید به نمونه هایی از این نوع روحیّه ها اشاره شده است،از جمله:

کافران می گفتند: وَ إِذْ قالُوا اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِیمٍ خدایا! اگر این قرآن،حقّ و از جانب توست،پس یا از آسمان بر ما سنگ ببار و یا ما را به عذابی دردناک مبتلا نما(که ما آن را نمی پذیریم).

در جای دیگر آمده:اگر ما این قرآن را بر غیر عرب(عجم)نازل می کردیم و پیامبر آن را بر مردم قرائت می فرمود: وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ایمان نمی آوردند وآن را نمی پذیرفتند.

یا اینکه اهل کتاب به کفّار و بت پرستان می گفتند: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلاً راه شما از راه اسلام بهتر است.در صورتیکه اهل کتاب از مشرکان به اسلام نزدیکترند،ولی لجاجت،آنها را از ابراز حقّ دور می داشت.

تعجیل عدّه ای از مردم به نزول قهر الهی،می تواند به واسطه این دلایل باشد:

الف:غفلت و فراموشی تاریخ گذشتگان و باور نکردن و بعید دانستن قهر الهی.

ب:حسادت به داشته های دیگران.چنانکه در تاریخ آمده است چون امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام به امامت رسید،شخصی که تحمّل این موضوع را نداشت، آرزوی مرگ کرد که در شأن نزول سوره معارج بدان اشاره شده است.

ج:احساس بریدگی و یأس و به بن بست کامل رسیدن.

د:استهزا و عدم قبول و پذیرش،حتّی به قیمت جان دادن.

قرآن می فرماید:اگر خداوند به جهت گناه و عملکرد بد مردم آنها را فوراً عذاب کند،هیچ کس روی زمین باقی نمی ماند،امّا او از راه لطف،صبر می کند تا شاید مردم توبه کنند.

وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّهٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی ... و آیه وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلی ظَهْرِها مِنْ دَابَّهٍ ...

پیام ها:

-انسان در اثر لجاجت،چنان سقوط می کند که حاضر است نابود شود،ولی حقّ را نپذیرد. وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ

-تاریخ پیشینیان،بهترین الگو ونمونه است. قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ

-قهر الهی را شوخی نپندارید و به نمونه های گذشته توجّه کنید. مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ

-سنّت خداوند مهلت دادن است و کاری به عجله مردم ندارد. لَذُو مَغْفِرَهٍ

-راه توبه و بازگشت،برای افراد لجوج نیز باز است. لَذُو مَغْفِرَهٍ ... عَلی ظُلْمِهِمْ

-خداوند،انسان ها را با همه ی بدی هایی که از آنها سر می زند باز دوست دارد.

لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنّاسِ عَلی ظُلْمِهِمْ

-لطف خداوند بر قهر او مقدم است. مَغْفِرَهٍ - اَلْعِقابِ

-خوف و رجا و بیم و امید،در کنار هم عامل رشد است. لَذُو مَغْفِرَهٍ - لَشَدِیدُ الْعِقابِ

-قهر ولطف الهی از مقام ربوبیّت اوست. رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَهٍ ، رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقابِ

وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ
وکسانی که کفر ورزیدند می گویند:چرا از طرف پروردگارش نشانه ای (آشکار و به دلخواه ما)بر او نازل نشده است؟(ای پیامبر!)تو فقطبیم دهنده ای و برای هر قومی راهنمایی است.

نکته ها:

از ابن عباس نقل شده که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله دست مبارکشان را بر روی سینه گذاشتند و فرمودند:

انا المنذر و آنگاه به علی بن ابیطالب علیهما السلام اشاره کردند و فرمودند:

انت الهادی، بک یهتدی المهتدون بعدی

پیام ها:

-کافران،توقّعات نابجا از خدا و پیامبرش دارند.(آنها خواستار نشانه ها و معجزه هایی بر اساس هوا وهوس خود هستند.) لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ

-انسانِ بهانه جو،لایق خطاب الهی نیست. إِنَّما أَنْتَ خداوند گفتار کفّار را بی جواب گذارده و پیامبر را مخاطب قرار داده است.

-تربیت،هم به تهدید نیاز دارد و هم به ارشاد. إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ

-برای جامعه ی جاهل غافل،هشدار بیش از بشارت ضرورت دارد. إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ

-کار اصلی پیامبران،ارشاد و انذار است؛ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ نه برآوردن خواسته های بی ربط مردم و عرضه معجزه در هر لحظه و برای هرکس. لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ

-با آنکه دیگر پیامبری مبعوث نمی شود،امّا خداوند حجت خود را بر همه ی مردم تمام می کند و هرگز زمین از حجت خالی نمی ماند. وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ

-انبیا تنها به مشرق زمین اختصاص نداشته اند. وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ -در عصر حاضر نیز ما باید امام یا هادی زنده داشته باشیم. وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ

اَللّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ

خداوند می داند آنچه را که هر ماده ای(در شکم)حمل می کند و آنچه را که رحم ها جذب می کنند(مثل نطفه)و آنچه را که(در مراحل بعد از جذب) می افزایند و هر چیز نزد او به مقدار و اندازه ای است.

نکته ها:

در این آیه،ابتدا از علم خداوند نسبت به حمل هر ماده ای،(چه دارای رَحم باشد مثل انسان و حیوان و چه دارای رَحم نباشد مثل نبات و جماد)سخن به میان آمده و سپس به موجودات دارای رحم اشاره شده است.

غیض به معنای فرو بردن(نطفه)است.یعنی خداوند،به آن آبی که رحم به خود جذب می کند و در آن تغییراتی می دهد و رو به رشد و زیادی می برد،آگاه است.

پیام ها:

-خداوند حالات باروری تمام موجودات را می داند. یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی

-علم خداوند،به جزئیات هم تعلق می گیرد.(او از نژاد،صفات،استعدادها، شکل و جنس جنین آگاهست.) یَعْلَمُ ... ما تَغِیضُ ... وَ ما تَزْدادُ

-در تکامل یا نقص نوزاد،رَحم نقش مهمی دارد. ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ

-نظام آفرینش موجودات بر اساس مقدار و میزان دقیق است. بِمِقْدارٍ (یعنی اگر مدّت حمل کم یا زیاد شود،اگر حمل سقط شود یا چند قلو گردد، اگر حمل،ناقص الخلقه یا دارای عضو زیادی شود،این کم و زیادی تَغِیضُ و تَزْدادُ بر اساس یک فرمول حساب شده است.)

عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ

او به نهان و آشکار آگاه،بزرگ و بلند مرتبه است.

نکته ها:

آشکار و نهان،برای انسانِ محدودی که حواس پنجگانه او حتّی از بسیاری از حیوانات محدودتر است،مطرح است.امّا برای خدایِ خالق غیب و شهود،چنین چیزی معنا ندارد.

امام صادق علیه السلام در مورد عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَهِ فرمودند:

الغیب ما لم یکن و الشهاده ما قد کان ،غیب یعنی چیزی که نبوده و شهادت یعنی چیزی که بوده است

پیام ها:

-خداوند نسبت به هر کمالی،بزرگ الْکَبِیرُ و نسبت به هر نقص و عیبی،پاک و منزّه است. الْمُتَعالِ

سَواءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ

(برای او)یکسان است که از شما کسی سخن را سرّی گوید و کسی که آن را آشکارا گوید وکسی که خود را به شب مخفی کند و کسی که در روز آشکارا حرکت کند.

نکته ها:

این آیه که ظاهراً توضیح و تکمیل آیه سابق است،یکی از آیات بسیاری است که در رابطه با علم خداوند،به اعمال کوچک و بزرگ و ظاهر و پنهان و حتّی افکار و نیّات انسان ها،درقرآن مجید آمده است و اگر انسان ها به چنین علمی از طرف پروردگار ایمان داشته باشند، می تواند بهترین عامل حیا و تقوا و بزرگ ترین وسیله تربیت آنها باشد. زیرا سبب تشویق نیکوکاران و تهدید بد کاران می گردد.جالب آنکه خداوند در این آیه،علم خود را به حرف های سرّی و کارهای مخفی و شبانه،قبل از کلام های علنی و کارهای آشکار روزانه ذکر کرده است.

سارِبٌ از سرب در اصل به معنای آب جاری است،ولی به کسی که در روز به سراغ کاری می رود نیز گفته می شود.

پیام ها:

-علم خداوند نسبت به همه چیز یکسان است.(نه مثل علم و آگاهی ما که نسبت به بعضی چیزها بیشتر و نسبت به بعض دیگر کمتر و یا در حد هیچ است.) سَواءٌ مِنْکُمْ ...

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ

برای انسان فرشتگانی است که پی درپی او را از پیش رو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت می کنند.همانا خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند برای قومی آسیبی بخواهد پس هیچ برگشتی برای آن نیست و در برابر او هیچ دوست و کارساز و حمایت کننده ای برای آنان نیست.

نکته ها:

مُعَقِّباتٌ جمع معقبه است و حرف تاء آن برای تأنیث نیست،بلکه برای مبالغه است.مثل علامه،لذا فاعل یَحْفَظُونَهُ مذکر آمده است.

البتّه مراد از مُعَقِّباتٌ تعقیب انسان نیست تا با بَیْنِ یَدَیْهِ منافات داشته باشد،بلکه منظور،تعاقب و پی درپی آمدن ملائکه شب و روز است.

مراد از أَمْرِ اللّهِ در این آیه قهر و عذاب الهی نیست،زیرا معنا ندارد که فرشتگان انسان را در برابر کیفر الهی حفاظت کنند،بلکه مراد خطرات و حوادث طبیعی است.چون طبیعت مخلوق خداست و آنچه در آن بگذرد نیز به خواست و اراده ی او می باشد.

در آیات و روایات متعدّد از فرشتگانی یاد شده که مأمور حفظ جان انسان و ثبت کارهای او هستند و از آنان در برابر خطراتی که مورد اراده ی حتمی خداوند نیست محافظت می نمایند.

البتّه بنابر مستفاد از روایات،همینکه اراده ی قطعی خداوند رسید،فرشتگانِ محافظ، مأموریّت حفاظت را رها و انسان را به دست اجل حتمی الهی می سپارند.بنابراین امر و فرمان خداوند دوگونه است،حتمی و غیرحتمی(قضا و قدر)و فرشتگان فقط انسان را از حوادث غیر حتمی حفظ می کنند،بدیهی است که این حفاظت باعث سلب اختیار از انسان نمی شود و سرنوشت انسان ها و امتّ ها همچنان در اختیار خود آنهاست.

حفاظت فرشتگان هم از جان انسان هاست و هم از اعمال و رفتار آنها إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ - یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَهً و هم از ایمان و فکر آنها در برابر انحرافات و وساوس شیطانی،زیرا یَحْفَظُونَهُ هم شامل روح می شود و هم شامل جسم.

امام سجاد علیه السلام با اشاره به این آیه فرمودند:

گناهانی که نعمت ها را تغییر می دهند عبارتند از:ظلم به مردم،ناسپاسی خداوند و رها کردن کارهای خیری که انسان به آن عادت کرده است.

این آیه در مورد جوامع بشری است،نه تک تک افراد انسانی.یعنی جامعه ی صالح، مشمول برکات خداوند و جامعه ی منحرف،گرفتار قهر الهی می شود.امّا این قاعده در مورد فرد صالح و انسان ناصالح صادق نیست،زیرا گاهی ممکن است شخصی صالح باشد،ولی بخاطر آزمایش الهی گرفتار مشکلات شود و یا اینکه فردی ناصالح باشد،ولی به جهت مهلت الهی،رها گردد.

پیام ها:

-خداوند انسان را رها نمی گذارد. لَهُ مُعَقِّباتٌ

-گروهی از فرشتگان الهی،محافظ انسان ها هستند. لَهُ مُعَقِّباتٌ

-خداوند انسان را از حوادث غیر مترقّبه حفظ می کند، لَهُ مُعَقِّباتٌ ... یَحْفَظُونَهُ نه ازحوادثی که با علم وعمد برای خود بوجود می آورند. إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ

-خطرات وحوادث گوناگون،انسان را احاطه کرده است. مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ

-خداوند نعمتی را که عطا فرماید پس نمی گیرد،مگر آنکه مردم،آن نعمت را ناسپاسی کنند. إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ

-به سراغ شانس و بخت اقبال و فال و نجوم نروید،سرنوشت شما به دست خودتان است. حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ

-حفاظت خداوند تا زمانی است که انسان،کفران نعمت نکند وگرنه از لطف الهی محروم و به حال خود رها خواهد شد. إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً

-برخورداری از نعمت های ظاهری و بیرونی،وابسته به کمالات نفسانی و حالات درونی است. حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ در جای دیگر می فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...

-اراده ی خداوند بالاتر از همه ی اراده هاست. إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ

اوست کسی که برق(آسمان)را برای بیم و امید به شما نشان می دهد و ابرهای گران بار را پدید می آورد.

نکته ها:

برق و صاعقه ی آسمان از یک جهت مایه ترس و وحشت مردم است،به خاطر باریدن بی موقع،جریان سیل،خرابی ها و آتش سوزی ها و از جهت دیگر سبب شادی و نشاط و امید است،زیرا سبب ریزش باران،سیرابی درختان و زراعت ها،طراوت و شادابی هوا و پاکی و نظافت است.

پیام ها:

-گرچه به ظاهر،عوامل طبیعی زمینه پیدایش رعد و برق و باران است،ولی مبدا و موجد همه عوامل خداوند است. یُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ

-کشف قوانین فیزیکی وشیمیایی طبیعت،نباید از ایمان ما به خداوند بکاهد، زیرا طبیعت وقوانینش مخلوق خدا هستند. یُرِیکُمُ الْبَرْقَ ... یُنْشِئُ السَّحابَ

وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللّهِ وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ

رعد با ستایش او و فرشتگان از بیم او تسبیح می کنند و او صاعقه ها را فرو می فرستد تا هر که را بخواهد مورد اصابت قرار دهد،در حالی که آنان درباره خداوند به جدال می پردازند و او سخت کیفر است.

نکته ها:

در فرهنگ قرآن،کلّ هستی در حال تسبیح خداوند،آنهم تسبیحی براساس علم وشعور وانتخاب.جالب آنکه قرآن بگونه ای این مطلب را طرح و بیان می کند که اذهان را به خود متوجّه سازد و ردّی بر ناباوری ها باشد.از جمله:

.آوردن الفاظی مثل سبح و یُسَبِّحُ که صراحت در این معنا دارد.

.تکرار این مطلب در سوره های متعّدد.

.آوردن مسئله تسبیح موجودات در ابتدای سوره و بلافاصله بعد از بسم اللّه .

.آوردن کلماتی از قبیل:قنوت وخضوع همه هستی کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ ،سجده ستارگان و گیاهان وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ ،اطاعت آسمان وزمین قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ ، آگاهی موجودات در نماز و تسبیح کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ

.خطاب انسان به اینکه شما تسبیح آنان را درک نمی کنید. لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ

محال از حِیلَهً به معنای هر نوع چاره اندیشی پنهانی است و چون چاره اندیشی ملازم علم و قدرت است،لذا مفسران شَدِیدُ الْمِحالِ را شدید القوه و العذاب معنی کرده اند.

در برخی آیات قرآن،تسبیح و حمد الهی در کنار هم قرار گرفته اند؛ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ ، إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ چنانکه در ذکر رکوع و سجود نیز چنین می گوییم؛ سبحان ربی العظیم و بحمده و سبحان ربی الاعلی و بحمده

در روایات متعدّدی از اهل سنّت آمده است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به هنگام شنیدن صدای رعد سخن خود را قطع کرده و به دعا مشغول می شدند و دیگران را نیز به این کار ارشاد می فرمودند.

برخی صاعقه ها کیفر و عذاب الهی می باشند که بر اقوام گنهکار نازل می شوند،مانند قوم ثمود... فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَهُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ

پیام ها:

-رعد نیز مثل فرشته،تسبیحی آگاهانه و از روی شعور دارد،زیرا کلمه رعد و فرشته در کنار هم آمده اند. یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِکَهُ

-تسبیح فرشتگان بر اساس خداترسی و خشیت است. مِنْ خِیفَتِهِ

-صاعقه و صاعقه گرفتگی یک امر تصادفی نیست،بلکه با خواست خدا و مطابق قوانین الهی است. یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ

-برای انسان لجوج،چیز خطرناکی مثل صاعقه هم بازدارنده نیست. یُجادِلُونَ

-در فکر حیله وخدعه وجدال با خدا نباشید که با او نمی توان درافتاد. هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ

-هرگونه تدبیر و حیله ای بد نیست،چه بسا که باید در برابر افرادی،سخت ترین تدبیرها و برنامه ریزی ها را بکار برد. شَدِیدُ الْمِحالِ

لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلاّ کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ لِیَبْلُغَ فاهُ وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلالٍ

تنها خواندن او حقّ است و کسانی را که(مشرکان)جز او می خوانند هیچ پاسخشان نمی گویند،مگر مانند کسی که دو دستش را به سوی آب گشوده تا آن را بدهانش رساند و حال آنکه نخواهد رسید و دعا و خواست کافران(از غیر خدا)جز در گمراهی(وبه هدر رفتن و انحراف)نیست.

نکته ها:

دعوت به پرستش خدای ودوری از توجّه به دیگران و تنها او را مؤثر دانستن،بارها در قرآن تذکّر داده شده است.از جمله:اگر انسان،تنها از من درخواست کند،من حتماً او را پاسخ می دهم. أُجِیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ امّا اگر به سراغ دیگران رفت و از آنها حاجت خواست،بداند آنها نمی شنوند و اگر هم بشنوند اجابت نمی کنند. إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ

انسانِ محدود در زندگی پرحادثه دنیا نیازمند پناهگاهی مطمئن است،انبیا پناهگاه واقعی را به او معرّفی می کنند، لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ امّا کمک های دیگران(طاغوت ها)یا برای استحمار یا استثمار یا تبلیغات وحفظ موقعیّت خود و یا...می باشد و در واقع آنچه برای آنها مطرح نیست،انسان است.

انسان،فطرتاً تشنه حقّ و خواستار حقیقت است لِیَبْلُغَ فاهُ ولی راه وصول به آن را گم می کند.امّا جز ایمان به خدا و عشق و انس به او و دعا و درخواست از او،هیچ چیز دیگری انسانِ بی نهایت طلب را سیراب نمی کند. وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ چرا که غیر از اللّه هر چه باشد سراب است و دعا از غیر او بیهوده.

پیام ها:

-جز خدا به سراغ دیگران نروید که از غیر او هیچ کاری ساخته نیست.

لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ

-سرچشمه ی شرک مردم،تصوّرات و خیالات باطل آنهاست. کَباسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْماءِ ... وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ

-هرکس خالصانه خدا را بخواند،با دست پر برمی گردد.دست خالی برگشتن به خاطر توجّه به غیر خداست. لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ ... وَ ما دُعاءُ الْکافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلالٍ

وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ

و هرکه در آسمان ها و زمین است،خواه ناخواه با سایه هاشان بامدادان و شامگاهان، برای خدا سجده می کنند.

نکته ها:

مَنْ برای موجود عاقل بکار می رود و ما برای غیر آن،امّا در آیات دیگر مشابه این آیه با ما آمده است،مثل آیه وَ لِلّهِ یَسْجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ،لذا می توان نتیجه گرفت که مراد از این آیه نیز سجده ی همه موجودات است،خصوصاً که ظلال نیز مطرح شده که ناگفته پیداست سایه،عقل ندارد.

شاید منظور از سجده کردنِ سایه ها حالت افتادن سایه بر زمین باشد،نظیر تشبیهی که در فارسی می آوریم:سرو سواره می رود،غنچه پیاده می رسد.

آصال جمع اصل وآن جمع اصیل از ماده ی اصل به معنی انتها وآخر روز است.

پیام ها:

-هستی،مطیع و ساجد خداوند است،چرا ما نباشیم؟ وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ ...

-سجده،مخصوص خداست. وَ لِلّهِ یَسْجُدُ

-مؤمنان با میل و رغبت سجده می کنند،ولی دیگران بخاطر نیاز،مجبور به تواضع و تذلّل می شوند. طَوْعاً وَ کَرْهاً

-اگر موجودی خدایی شد،عوارض وآثار آن هم در خط او قرار می گیرد. ظِلالُهُمْ

-سجده ی موجودات دائمی است. یَسْجُدُ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلّهِ شُرَکاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهّارُ

بگو:پروردگار آسمان و زمین کیست؟بگو:خداست.بگو:پس چرا جز او، چیزهایی را که مالک هیچ سود و زیانی برای خویشتن نیستند سرپرست گرفته اید؟بگو:آیا نابینا و بینا با هم برابرند؟یا آیا تاریکی ها و روشنایی یکسانند؟یا مگر برای خدا شریکانی قرار داده اند که مانند آفریدن خدا (چیزی)آفریده و این آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟بگو:خداوند، آفریدگار هر چیزی است و اوست یگانه ی قهّار.

نکته ها:

طرح مسائل در قالب سؤال وجواب،یکی از شیوه های تبلیغی،تربیتی و آموزشی است که قرآن،بسیار به آن توجّه کرده است قُلْ مَنْ ...

در روایات آمده است:شرک به خدا،از حرکت مورچه ای سیاه در شب تاریک روی سنگ سیاه مخفی تر است. نمونه اش آن است که بگویی:این کار به برکت خدا و فلانی انجام شد.

پیام ها:

-مشرکان از شدّت تعصّب،به روشن ترین سؤالات هم جواب نمی دهند،لذا پیامبر باید خود،پاسخ سؤالش را بدهد. مَنْ رَبُّ السَّماواتِ ... قُلِ اللّهُ

-کفّار تنها خالقیّت خدا را قبول داشتند، لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ ... لَیَقُولُنَّ اللّهُ و دیگران را مدبّر می دانستند. قُلْ مَنْ رَبُّ ...

-انسانی که نمی تواند برای خود سودی را جلب یا ضرری را دفع نماید،نباید تحت هیچ عنوانی به جای خدا مورد اطاعت مردم قرار گیرد. لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا

-کسی که حقّ را دید و آن را نپذیرفت،چشم دلش کور وفضای اطرافش ظلمات است. هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ ...

-غیر از خداوند کسی چیزی را نیافریده تا در آفریده ها دچار اشتباه شویم.

فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ

أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَهٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمّا ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ

خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد،پس رودخانه ها به اندازه(ظرفیّت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را بر خود حمل کرد و از(فلزّات)آنچه که در آتش بر آن می گدازند تا زیور یا کالایی به دست آرند،کفی مانند کفِ سیلاب(حاصل شود)این گونه خداوند حقّ و باطل را(بهم)می زند پس کف (آب)به کناری رفته(و نیست شود)و امّا آنچه برای مردم مفید است در زمین باقی بماند.خداوند این گونه مثال ها می زند.

نکته ها:

در این آیه دو مثال برای معرّفی باطل ذکر شده است،یکی مثال کفی که بر روی آب ظاهر می شود و دوم کفی که هنگام ذوب فلزات،روی آنها را می پوشاند.

باطل همچون کف است،زیرا: .رفتنی است، .در سایه حقّ جلوه می کند، .روی حقّ را می پوشاند، .جلوه دارد،ولی ارزش ندارد.نه تشنه ای را سیراب می کند نه گیاهی از آن می روید، .با آرام شدن شرایط محو می شود، .بالانشین پر سر وصدا،امّا توخالی و بی محتوی است.چنانکه در آیات دیگر نیز بر این امر تأکید شده است:

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ ،با حقّ بر سر باطل می کوبیم.

یَمْحُ اللّهُ الْباطِلَ ،خداوند باطل را محو می کند.

وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ ،باطل در دنیا و آخرت محو و نابود است. إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً ،همانا باطل رفتنی است.

جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ ،حقّ آمد و باطل رفت.

تمثیل،مسائل عقلی را محسوس و راه رسیدن به هدف را نزدیک می نماید،مطالب را همگانی و لجوجان را خاموش می سازد،لذا قرآن از این روش بسیار استفاده نموده است.

پیام ها:

-فیض الهی جاری است وهرکس به مقدار استعدادش بهره مند می شود. أَوْدِیَهٌ بِقَدَرِها

-تلاش برای ساخت وسایل ضروری(متاع)یا رفاهی(حِلیه)ممدوح است.

یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النّارِ

-در کوره ی حوادث است که ناخالصی ها معلوم و حقّ و باطل ظاهر می شود.

یُوقِدُونَ عَلَیْهِ ... زَبَدٌ مِثْلُهُ

-وجود باطل،اختصاص به مکان و زمینه ی خاص ندارد.(کف،هم بر روی سیل سرد و هم بر روی فلزات گداخته ظاهر می شود.) زَبَدٌ مِثْلُهُ

-سرچشمه باطل،ناخالصی هایی است که حقّ و حقیقت بدان آلوده شده است.

یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ

-حقّ و باطل با هم هستند،امّا سرانجام،باطل رفتنی است. فَیَذْهَبُ جُفاءً

-نفع مردم در حقّ است. ما یَنْفَعُ النّاسَ

-حقّ ماندنی است. فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ

-هر ثروت،دانش،دوست و یا حکومتی که برای مردم مفید باشد،ماندنی است. ما یَنْفَعُ النّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ

-آنچه از سوی خداوند نازل می شود،همچون باران خالص وحقّ است،لیکن همین که با مادیات درآمیخت،دچار ناخالصی وزمینه ی پیدایش کف و باطل می شود. أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً

لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ

برای کسانی که پروردگارشان را اجابت کردند نیکوترین(پاداش)است.ولی کسانی که(دعوت)او را نپذیرفتند،اگر هر آنچه در زمین است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعاً حاضرند آن را(برای رهایی خود از عذاب)فدیه بدهند،آنانند که برایشان حساب سختی است و جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است.

نکته ها:

از قرآن استفاده می شود،در قیامت برای مردم چند نوع حساب وجود دارد:

.گروهی حساب آسان دارند. حِساباً یَسِیراً

.عده ای سخت ودقیق حسابرسی می شوند. حِساباً شَدِیداً ، سُوءُ الْحِسابِ مراد از سُوءُ الْحِسابِ دقّت در حساب است.

.بعضی بی حساب به دوزخ می روند و نیازی به محاکمه و میزان ندارند. فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً

.گروهی بی حساب به بهشت می روند. إِنَّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ

طبق آنچه از روایات و احادیث متعدّد به دست می آید،کسانی که با مردم به عفو و رحمت برخورد کنند،حسابشان آسان و کسانی که با مردم به سختی و دقت شدید عمل نمایند حسابشان سخت خواهد بود.افراد مشرک بی حساب به دوزخ و اهل صبر هم بی حساب به بهشت خواهند رفت.

در قرآن استجابت طرفینی است،یعنی اگر مردم انتظار استجابت از خداوند را دارند باید دعوت خداوند را اجابت کنند، اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ هرگاه خدا و رسول،شما را بسوی مکتب حیات بخش می خوانند،پاسخ مثبت دهید تا خدا نیز دعای شما را اجابت فرماید. فَاسْتَجَبْنا لَهُ ، فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ

بحثی پیرامون دعوت

مسئله دعوت را می توان از ابعاد گوناگونی مورد بحث و توجّه قرار داد:

.دعوت کنندگان: دعوت کنندگان به حق:

الف:انبیا. أَدْعُوا إِلَی اللّهِ ، وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ ، داعِیاً إِلَی اللّهِ بِإِذْنِهِ

ب:مؤمنان: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ

ج:جنّ: یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللّهِ

امّا دعوت کنندگان به باطل:

الف:پیشوایان کفر: أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَی النّارِ

ب:شیطان: کانَ الشَّیْطانُ یَدْعُوهُمْ ، ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ

ج:مشرکان: أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ

.موضوع دعوت:

الف:حیات. دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ ب:راه مستقیم. لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ج:مغفرت. وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

د:بهشت. وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ ه:نجات. أَدْعُوکُمْ إِلَی النَّجاهِ

.برخورد مخالفان:

الف:تهمت:ساحر؛ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِیمٌ شاعر؛ بَلْ هُوَ شاعِرٌ

کاهن؛ فَما أَنْتَ بِنِعْمَهِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ مجنون؛ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ

کاذب؛ لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکاذِبِینَ سلطه طلب؛ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ

ب:تهدید. لَرَجَمْناکَ ، أَوْ یَقْتُلُوکَ ...

ج:تحقیر. أَ هذَا الَّذِی ...

د:شک. أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ

ه:توطئه وجنگ. وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ

.انگیزه ها و عوامل عدم پذیرش:

الف:تقلید.ب:تعصب.ج:تکبر.

د.هوای نفس. فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّما یَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ

.پاداش پذیرش:

الف:اجر. وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ

ب:حیات. دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ

ج:حُسنی. لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی

پیام ها:

-بهترین ها در انتظار مؤمن است. الْحُسْنی -باز خرید و فدیه در روز قیامت وجود ندارد. لاَفْتَدَوْا بِهِ

-قبولی دعوت خداوند،باید از روی میل و رغبت باشد. اسْتَجابُوا

أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمی إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ

پس آیا کسی که می داند آنچه از جانب پروردگارت بسوی تو نازل شده حقّ است، مانند کسی است که نابیناست؟همانا تنها صاحبان خرد پند می گیرند.

نکته ها:

در آیه قبل به کسانی که دعوت حیات بخش انبیا علیهم السلام را اجابت می کنند اشاره شد،این آیه وآیات بعد،آثار استجابت آن دعوت را بیان می فرماید.

هر کدام از فطرت،عقل و علم در انسان،مغز و لبّی دارند که گاه بواسطه عادات،رسوم، خرافات، غرائز،روی آنها پوشیده می شود،لذا انسان باید دائماً متوجّه آن هسته ی مرکزی و مغز آنها باشد.

سیمای خردمندان در قرآن

واژه اولوا الالباب مرتبه در قرآن آمده و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفی بیان شده است.از جمله:

.راز احکام را می فهمند. وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُو

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره الرعد» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.