زمان مطالعه: 25 دقیقه
تفسیر سوره القصص

تفسیر سوره القصص

تفسیر سوره القصص بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان. طسم تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ نَتْلُوا عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسی وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ...

تفسیر سوره القصص

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

طسم تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ نَتْلُوا عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسی وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

طا،سین،میم.

اینها آیات کتاب روشنگر است.

ما بخشی از سرگذشت موسی و فرعون را برای(آگاهی)گروهی که ایمان می آورند،به درستی بر تو می خوانیم.

پیام ها:

- قرآن،معجزه ی ابدی اسلام،از همین حروف الفبای عربی تشکیل شده است، اگر آن را کلام بشر می دانید شما نیز مثل آن را بیاورید. طسم ، تِلْکَ آیاتُ

- قرآن،کتابِ روشن،شفّاف و همه فهم است. الْکِتابِ الْمُبِینِ

- بیان سرگذشت پیشینیان،نشانه ی قانونمند بودن سنّت های الهی در تاریخ است.اگر تاریخ،حساب و کتاب و قانون نداشت،ما نمی توانستیم از آن برای زندگی امروز خود استفاده کنیم. نَتْلُوا ... مِنْ نَبَإِ مُوسی ... لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

- در نقل تاریخ،به فرازهای مهمّ و عبرت آموز توجّه کنیم.( نَبَإِ به خبر مهم گفته می شود)

-مبارزه پیامبران با طاغوت ها و ستمگران،الگوی مؤمنان است. نَبَإِ مُوسی وَ فِرْعَوْنَ ... لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

- داستان های قرآن،خُرافه،خیالی و گزافه نیست. نَبَإِ مُوسی وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ

- هدفِ قرآن از بیان داستان،هدایت مؤمنان است. لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

-اوّلین شرط هدایت،قابلیّت است. لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَهً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ

همانا فرعون در سرزمین(مصر)سرکشی کرده و مردم آنجا را فرقه فرقه نموده است،گروهی از آنان را به زبونی و ناتوانی کشانده، پسرانشان را سر می برد و زنانشان را(برای کنیزی)زنده نگه می دارد.

به راستی که او از تبهکاران است.

نکته ها:

* کلمه ی شیع جمع شیعه ،در اصل به معنای دنباله روی و تبعیّت است ولی از آنجا که در یک گروه،معمولاً بعضی از بعضی دیگر پیروی می کنند،به معنای گروه نیز می آید.

*کلمه ی نساء به معنای زنان است،ولی شاید در این آیه مراد دختران باشند،زیرا در برابر پسران قرار گرفته اند.

*کلمه ی فِرْعَوْنَ نام شخص نیست،بلکه عنوان پادشاهان مصر بوده است.چنانکه کسری عنوان پادشاهان ایران و قیصر عنوانِ پادشاهان روم بوده است. 

پیام ها:

- شناخت اوضاع و احوال جوامع در هنگام ظهور و بعثت پیامبران،امری لازم است. إِنَّ فِرْعَوْنَ ...

- در شناخت نظام ها،اشخاص مهم نیستند،بلکه عملکردها اهمیّت دارند. إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ (نام فرعون به خاطر عملکرد استکباری ومتجاوزانه اوست)

- تکبّر و گردنکشی،زمینه ی فساد و گناه است. عَلا فِی الْأَرْضِ ... یَسْتَضْعِفُ ...

یُذَبِّحُ ...

- تفرقه اندازی،بارزترین اهرم سلطه مستکبران بر مردم است. جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً (تا وقتی مردم اتّحاد و همبستگی داشته باشند،طاغوت ها قدرتی ندارند و نمی توانند کاری از پیش ببرند.)

-تفرقه،مقدّمه ی ذلّت پذیری است.ابتدا مردم گروه گروه و متفرّق می شوند سپس به استضعاف کشیده می شوند. شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ

- اعمال خلاف کارگزاران،به پای حاکم نیز حساب می شود.در این آیات تمام جنایات یاران فرعون،به شخص او نیز نسبت داده شد. جَعَلَ ، یَسْتَضْعِفُ ، یُذَبِّحُ

- خداوند،مسأله تفرقه افکنی را قبل از قتل و کشتار ذکر فرموده است.شاید به خاطر آن که تفرقه زمینه ی کشتن و یا مهم تر از کشتن است. شِیَعاً ... یُذَبِّحُ

-سیاست گذار و دستوردهنده نیز عامل و فاعل جرم شناخته می شود. إِنَّ فِرْعَوْنَ ... یَسْتَضْعِفُ ، یُذَبِّحُ ، یَسْتَحْیِی

- تفرقه افکنان مفسدند. کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ

آری هر جامعه که حاکمش متکبّر،مردمش متفرّق،نیروهای فعّالش مورد تهدید و منافعش در کام طبقه مرفّه باشد،جامعه ای فرعونی و طاغوتی است.

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ

و ما اراده کرده ایم بر کسانی که در زمین به ضعف و زبونی کشیده شدند،منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان(روی زمین)قرار دهیم.

نکته ها:

*کلمه ی منت در این جا به معنای نعمت بزرگ و با ارزش است،نه منّت زبانی که بازگو کردن نعمت به قصد تحقیر دیگران باشد و مسلّماً کار زشت و ناپسندی است.

*شکّی نیست که هرگاه اراده ی الهی بر تحقّق امری تعلّق گیرد،آن مسئله قطعاً عملی خواهد شد و هیچ مانعی نمی تواند سدّ راه آن گردد،قرآن می فرماید: إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ   همانا فرمان اوست که هرگاه چیزی را اراده کند که باشد،پس آن چیز خواهد بود و محقّق خواهد شد.

*با این که همه نعمت ها از جانب خداوند است وبندگان در هر نعمتی رهین منّت او هستند، لیکن او در خصوص چند نعمت،تعبیر به منّت فرموده که طبعاً از اهمیّت بالای آنها حکایت دارد،از جمله:

الف:نعمت اسلام. کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ

ب:نعمت نبوّت. لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً

ج:نعمت هدایت. بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ

د:نعمت حاکمیّت مؤمنان. وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ ...

*در روایات بسیار،حضرت مهدی علیه السلام وحکومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ این آیه معرّفی شده است. 

*مسئله حاکمیّت مستضعفان بر زمین،با عبارات و بیان های مختلفی در قرآن آمده است:

الف: وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ   خداوند به کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده اند،وعده ی خلافت در زمین را داده است.

ب: وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمّا ظَلَمُوا ... ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ بعد از آنکه اقوام ستمگر پیشین را هلاک کردیم...شما را جانشینان زمین قرار دادیم.

ج: أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ بندگان صالح،وارث زمین می شوند.

د: وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم.

ه: لَنُهْلِکَنَّ الظّالِمِینَ. وَ لَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ   ما ستمگران را نابود وبعد از آن شما را ساکن زمین می گردانیم.

*مراد از مستضعفان در این آیه،با توجّه به مجهول بودن فعل اسْتُضْعِفُوا ،کسانی هستند که خود در این امر نقش نداشته و استکبار آنها را به استضعاف کشیده باشد.

پیام ها:

- حکومت جهانی مستضعفان و حمایت از مظلومان تاریخ،اراده وخواست الهی است. نُرِیدُ

- در حکومت خودکامه طاغوتی،نیروهای کارآمد به ضعف کشانده می شوند.

اسْتُضْعِفُوا

- آینده از آنِ مستضعفان است. نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً ...

- امامت،همچون بعثت،نعمت ویژه ای است که خداوند بر مردم منّت می نهد.

در مورد بعثت پیامبر می فرماید: لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً در این جا می فرماید: نَمُنَّ ... نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً

وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ

وبه آنان(مستضعفان)در زمین،قدرت وتمکّن بخشیم،و از ناحیه آنان به فرعون و(وزیرش)هامان و سپاهیانشان آنچه را که از آن بیمناک بودند نشان دهیم.

پیام ها:

- مستضعفان مأیوس نشوند که خداوند به آنان نیز قدرت می دهد. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ

- اگر چه کیفر اصلی طاغوت ها در جهان دیگر است،ولی در دنیا نیز از قهر الهی در امان نخواهند بود. نُرِیَ ... ما کانُوا یَحْذَرُونَ

- خداوند،کافران را به دست مؤمنان،ذلیل و خوار می گرداند. نُرِیَ ... ما کانُوا یَحْذَرُونَ

- دشمن هر قدر بزرگ باشد،از مؤمنان هراس و وحشت دارد. ما کانُوا یَحْذَرُونَ

وَ أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما کانُوا خاطِئِینَ

و ما به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده،پس هرگاه(از فرعونیان)براو بیمناک شدی،او را(در جعبه ای گذاشته و)به دریا بیفکن و (از این فرمان)مترس و(از دوریش)غمگین مباش،(زیرا)ما او را به تو بازمی گردانیم و او را از پیامبران قرار می دهیم.

پس(مادر موسی چنان کرد،چیزی نگذشت که)فرعونیان،او را(دیده و از آب)برگرفتند تا سرانجام،دشمن و مایه اندوهشان گردد.همانا فرعون و هامان و سپاهیانشان خطاکار بودند.

نکته ها:

*به فرعون گفته شده بود که امسال کودکی به دنیا می آید که اگر بزرگ شود تو را سرنگون می کند.او دستور داد تمام نوزادانی را که به دنیا می آیند بکشند؛امّا همین که موسی به دنیا آمد،خداوند به مادرش الهام کرد که او را شیر دهد،آنگاه در صندوقی گذارده و به دریا اندازد.

*در این آیه نسبت به مادر حضرت موسی،دو امر،دو نهی و دو بشارت آمده است:دو امر: أَرْضِعِیهِ - أَلْقاهُ ،دو نهی: لا تَخافِی - لا تَحْزَنِی ،دو بشارت: رَادُّوهُ - جاعِلُوهُ

*کلمه خوف ،در مورد احتمال خطر و کلمه حزن در مورد نگرانی قطعی بکار می رود.

*مراد از دریا در این آیه،رود عظیم نیل در کشور مصر است که به جهت بزرگی و عظمت، دریا خوانده شده و کاخ فرعون در ساحل آن بنا شده بود.

*وقتی خداوند بخواهد،دشمن انسان نیز مأمن و ملجأ او می شود. فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ (عدو شود سبب خیر،گر خدا خواهد.) گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد.

پیام ها:

- در اضطراب ها و بن بست ها،خداوند بهترین هادی و حامی مؤمنان است. أَوْحَیْنا

- زن نیز می تواند مورد الهام الهی قرار گیرد. أَوْحَیْنا إِلی أُمِّ مُوسی

- نزول امدادهای غیبی با بهره گیری از امکانات مادّی منافاتی ندارد.شیردادن و در صندوق گذاردن،منافاتی با توکّل ندارد. أَرْضِعِیهِ

- در هیچ شرایطی نباید شیر مادر را از فرزند دریغ داشت. أَرْضِعِیهِ

-در دستورهای الهی اسراری نهفته است که شاید در نظر ابتدایی،معقول نیاید.

فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ

- در راه اجرای فرامین الهی،نه از چیزی بترسیم و نه نسبت به مسئله ای نگران باشیم. لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی (مادر موسی دو نگرانی داشت:یکی ترس از کشته شدن فرزند و دیگری غم فراق او،که خداوند هر دو را همان گونه که در آیات بعد خواهیم خواند به نحو احسن جبران فرمود.)

- آنچه در راه خداوند داده شود،به بهترین وجه باز می گردد. أَلْقاهُ - رَادُّوهُ ، جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ (مادر موسی به فرمان خداوند فرزندش را رها کرد،خداوند هم او را برگرداند و هم به مقام نبوّت رساند.)

-خداوند،اخباری از غیب را در اختیار افرادی که بخواهد قرار می دهد.

جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ

- فرعون واسطه نجات موسی از دریا شد،وسرانجام به دست او در همان دریا غرق گردید. فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً (آری،خدا می تواند نوزاد بی دست وپا را در دریا حفظ کند،ولی انسان صاحب دست وپا را غرق سازد)

- خواست انسان در مقابل اراده ی الهی بی اثر است. لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً

فرعون گمان کرد که هدیه ای برای او رسیده است؛امّا خداوند اراده فرموده بود که دشمنش را در دامان او بپروراند.

- فرعون و وزیر و لشکریانش طرح دادند و عمل کردند،ولی تدبیر خداوند همه ی آنها را خنثی کرد. کانُوا خاطِئِینَ

- طرّاح،مشاور،آمر ومباشر،همگی به نوعی در جرم شریکند. کانُوا خاطِئِینَ

وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ

و(چون)همسر فرعون(احساس کرد که آنان قصد کشتن کودک را دارند خطاب به فرعون)گفت:او را نکشید(که او)روشنی چشم من و توست.

شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی بگیریم،ولی آنها نمی فهمیدند(که چه کسی را در آغوش خویش می پرورانند).

نکته ها:

*در زندگی حضرت موسی،چند زن،نقش محوری و اساسی داشته اند:مادر موسی، خواهر موسی،زن فرعون و همسر موسی،در این آیه نقش زن فرعون در جلوگیری از قتل او بیان شده است.

پیام ها:

- زنان،در امور اجتماعی دارای نقشی مؤثّرند. قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ

 (زن فرعون،رأی فرعون را تغییر داد و شوکت،سلطنت وثروت فرعون هیچ یک مانع او نشد)

- با طرح پیشنهادات صحیح و سریع،از القای طرح های انحرافی جلوگیری کنیم.قبل از آنکه فرعون تصمیم خود را ابراز کند،همسرش راه درست برخورد با مسئله را القا نمود. قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ

- در بیان پیشنهادات از کلمات عاطفی ودلنشین استفاده کنیم. قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ

- دل های همه به دست خداست.او می تواند سخت ترین دل ها همچون دل فرعون را نیز نرم سازد. قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ

-در برخورد با منکرات،ابتدا از راه عاطفه وارد شویم و سپس به امر و نهی بپردازیم. قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ لا تَقْتُلُوهُ

- از نهی از منکر زبانی،غفلت نورزیم که بسیار کارساز است. لا تَقْتُلُوهُ (زن فرعون با گفتن لا تَقْتُلُوهُ از کشته شدن موسی جلوگیری کرد،چنانکه یکی از برادران یوسف با گفتن لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ از کشته شدن یوسف جلوگیری کرد.)

- طاغوت ها از ابتدایی ترین عواطف انسانی نیز بی بهره اند و نیاز به تذکّر دارند.

لا تَقْتُلُوهُ

-فوائد امر ونهی را بگوییم تا مردم آسان تر بپذیرند. لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا

- در نظام طاغوتی،ملاک وضع یا لغو قوانین،هوس ها و منافع شخصی طاغوت هاست.(قانون قتلِ عام نوزادانِ پسر،بر اساس منافع شخصی فرعون وضع شد و باز بر پایه ی امید به منافع آینده در مورد نوزاد آب آورده (حضرت موسی)همین قانون لغو گردید.) لا تَقْتُلُوهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا

- برخی انسان ها در ظاهر بسیار بلند پروازند،ولی درباطن اسیر نیازهای درونی خویش هستند.فرعون که ادّعا می کرد: أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی سرانجام می پذیرد که ممکن است یک نوزاد آب آورده برای او سودمند واقع شود.

عَسی أَنْ یَنْفَعَنا

- فرعون از فرزند پسر محروم بود.لذا با پذیرش نوزاد از آب آورده،به حقارت و عجز خود بیشتر پی برد. نَتَّخِذَهُ وَلَداً

- گاه ایجاد علاقه و محبّت میان افراد بر اساس یک خط غیبی است که خود طرفین نیز از آن غافلند. وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ

وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً إِنْ کادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ

ودل مادر موسی(از هر چیز،جز فکر فرزند)تهی شد(و)اگر قلب او را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان(به وعده ی ما باقی)بماند، همانا نزدیک بود که(به واسطه جزع وفزع)آن(راز)را افشا کند.

و(مادر موسی)به خواهر او گفت:(صندوق حامل موسی را)دنبال کن پس او از دور وی را زیر نظر داشت،در حالی که(دشمنان)متوجّه نبودند(که آنکه او را تعقیب می کند خواهر موسی است و از این تعقیب،چه هدفی دارد).

نکته ها:

*تفسیر المیزان،آیه ی وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی فارِغاً را با توجّه به سیاق و ظاهر آیات قبل و بعد،چنین معنا نموده اند:دلِ مادر موسی به واسطه ی وحی الهی آرام گرفت و دیگر خوف و ترسی نداشت و اگر آن وعده ی الهی نبود،مادر موسی به سبب شدّت اضطراب،آن راز را افشا می کرد.

*مادر موسی بعد از آنکه فرزندش را در صندوقی گذارده و در دریا انداخت،به خواهر موسی مأموریّت داد تا مخفیانه این جریان را پیگیری کند.او نیز به دور از چشم مأموران حکومتی، صندوق را دنبال کرد تا این که از دریا نجات یافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت.او همچنان موسی را زیر نظر داشت تا این که متوجّه شد درباریان فرعون به دنبال دایگانی برای شیردادن به کودک هستند؛امّا موسی هیچ سینه ای را نمی پذیرد،سرانجام خواهر موسی با طرح پیشنهاد دایگی مادرش و پذیرش دربار،مأموریّتش خاتمه یافت.

پیام ها:

- افشای اسرار از نشانه های سستی و ضعف ایمان است. لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها

- آرامش دل ها به دست خداست. رَبَطْنا عَلی قَلْبِها

- از نشانه های ایمان،آرامش خاطر ودل آرام است. رَبَطْنا ... لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ

- آنچه در نظر الهی مهمّ است،ایمان است و زن و مرد تفاوتی ندارند. لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ در صورتی که باید می فرمود: مِنَ الْمُؤْمِناتِ

-زنان ودختران نیز باید از تدبیرهای لازم در مسائل اجتماعی برخوردار باشند.

قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ

- در امور حساسیّت برانگیز،کارها را به دیگران واگذار کنیم. لِأُخْتِهِ در ماجرای موسی علیه السلام حساسیّت بر روی مادر بیشتر بود و امکان داشت که مطلب افشا گردد.

- توکّل به خدا به معنای بی تفاوتی در مسائل نیست.با این که مادر موسی زن باایمانی بود،ولی باز هم دخترش را برای تعقیب ماجرا فرستاد. مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ، قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ

-در برخورد با نظام های طاغوتی و خفقان آور،تعقیب ومراقبت امری ضروری است. قُصِّیهِ

- برای حفظ اسرار،عادّی سازی در رفتار یک امر لازم است. عَنْ جُنُبٍ (خواهرموسی از دور صندوق برادر را زیر نظر داشت،تا این مراقبت بسیار عادّی باشد وسبب حساسیّت وتحریک دشمن نشود.)

- مؤمن،مأموریّت خود را به دور از توجّه دشمن به انجام می رساند. وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ

وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ

و ما(به دهان گرفتن سینه ی)زنان شیرده را از پیش بر او ممنوع کردیم، پس(خواهر موسی که مأموران را در جستجوی دایه دید)گفت:آیا می خواهید شما را بر خانواده ای راهنمایی کنم که سرپرستی او را برای شما بپذیرند و برای او خیرخواه باشند؟

نکته ها:

* مراضع جمع مرضع ،یعنی زنان شیرده و دایه.

پیام ها:

- اگر خداوند نخواهد،تشکیلات عریض و طویلی همچون دستگاه فرعون نیز از تأمین غذای یک کودک عاجز می ماند. حَرَّمْنا

- ابتدایی ترین کارها مثل مکیدن نوزاد نیز با اراده ی الهی است و اگر او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. حَرَّمْنا

- رضاع و سپردن نوزاد به دایه برای شیردادن،سابقه ای تاریخی و طولانی دارد.

الْمَراضِعَ

- وقتی سر انسان متکبّر به سنگ خورد،راهنمایی و پیشنهاد دیگران،حتّی یک فرد ناشناس را نیز به راحتی می پذیرد. فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ

-پیشنهادات خود را در رابطه با چیزی که حساسیّت برانگیز است،به طور عادّی مطرح کنیم. هَلْ أَدُلُّکُمْ

- در برابر دشمن باید زیرک بود.(خواهر موسی،نامی از مادر به میان نیاورد و نگفت: علی امه ،بلکه آن را به صورت ناشناس ذکر کرد.) عَلی أَهْلِ بَیْتٍ

- نیازمندی های نوزاد،منحصر در غذا نیست،بلکه او به خانواده و کانون محبّت نیز احتیاج دارد؛لذا خواهر موسی سخن از سرپرستی همه جانبه کرد،نه تنهاتغذیه. یَکْفُلُونَهُ

-پیش نهادهای خود را به گونه ای مطرح کنیم که مخاطب،آن را به نفع خود بداند. یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ

- کفالتی ارزشمند است که با خیرخواهی و محبّت همراه باشد. یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ

فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ

پس ما(این گونه)او را به مادرش باز گردانیدیم تا روشنی چشم او باشد و غم نخورد و بداند که همانا وعده الهی حقّ است،ولی بیشتر مردم نمی دانند.

نکته ها:

*گاهی اوقات عناوین برای انسان،مزاحم و مانعند.مثلاً در این ماجرا مادر موسی پذیرفت که به عنوان دایه فرزندش را شیر دهد؛زیرا عنوان مادر،سبب قتل فرزند وآزار مادر می شد.

پیام ها:

- وعده های الهی تخلّف ندارد.در آیه ی هفتم خداوند وعده داد که نوزاد را به مادر برگرداند و در این آیه می خوانیم که او را برگرداند. إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ - فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ

- نوزاد،نور چشم مادر است. کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها

- برای اهل حقّ،اهداف مهم است،نه عناوین. فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ سرانجام،فرزند به آغوش مادر بازگشت گرچه این بار،مادر به عنوان دایه استخدام شد؛ولی عنوان مهم نیست،برگشتن نوزاد مهم است.

- مادر به واسطه ی ارتباط عمیق با فرزند،بیشترین نقش را در زندگی او دارد.

إِلی أُمِّهِ (در این جا نامی از پدر موسی به میان نیامده است.)

-عاقبت،سختی ها بسر آمده و فراق به وصال خواهد انجامید. فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها (پس از مدّت ها نگرانی و غم،سرانجام خداوند،موسی را به مادر بازگرداند. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً )

- اگر خداوند بخواهد،یک فرد،مایه ی امید و نور چشم دو گروه مخالف (خاندان فرعون و خاندان موسی)می شود. قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَ لَکَ - تَقَرَّ عَیْنُها

- انبساط و شادی،حزن و اندوه،در بینایی انسان تأثیر دارد. تَقَرَّ عَیْنُها چنانکه در آیه ی سوره ی یوسف،می خوانیم:دوری حضرت یوسف،باعث نابینایی حضرت یعقوب گردید. وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ

-ایمان به خداوند دارای مراحل و درجاتی است.مادر موسی بانویی مؤمنه بود، رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ امّا یک مؤمن نیز باید به مرحله ی یقین و علم عمیق برسد. لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

- فلسفه و دلیل بعضی حوادث،درک حقّانیّت وعده های الهی است. لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

- اکثر مردم ظاهربین هستند و درکی از اسرار حکیمانه ونقشه های مدبّرانه ی خداوند ندارند. أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ

وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ

چون موسی نیرومند شد و کامل گردید،به او حکمت و دانش عطا کردیم و ما این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم.

نکته ها:

* أشد از شدت ،به معنی نیرومند شدن و اسْتَوی از استواء به معنای کمال خلقت واعتدال آن است.

*عبارت حُکْماً وَ عِلْماً سه مرتبه در قرآن مجید آمده که در همه موارد،حُکم بر علم مقدّم شده است. حکم به معنای فهم درست و قدرت بر داوری صحیح و علم به معنای داشتن آگاهی و اطلاعات است.

پیام ها:

- اوّلین شرط پذیرش مسئولیّت،بلوغ جسمانی است. وَ لَمّا بَلَغَ

- بلوغ واقعی،تنها به رشد جسمی و نیروی جنسی نیست،بلکه به کمال فکر و عقل نیز وابسته است. وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ اسْتَوی

- وعده های الهی،تخلّف ناپذیر است. جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ - وَ لَمّا بَلَغَ ... آتَیْناهُ

- نزول الطاف الهی،شرایط مناسب می خواهد. وَ لَمّا بَلَغَ ... آتَیْناهُ

-حکمت بر علم مقدّم است. حُکْماً وَ عِلْماً

- لطف به نیکوکاران،سنّت الهی است. وَ کَذلِکَ

- پاداش نیکوکاران،منحصر به آخرت نیست. وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (بهره مند شدن موسی علیه السلام از حکمت ودانش،پاداش الهی در برابر احسان اوست.)

وَ دَخَلَ الْمَدِینَهَ عَلی حِینِ غَفْلَهٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فِیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ

وموسی وارد شهر شد،در حالی که مردم(از ورودش)بی خبر بودند،پس در آنجا به دو مرد برخورد که با یکدیگر نزاع می کردند،این یکی از طرفدارانش و آن (دیگری)از دشمنانش بود.پس آن که از پیروان موسی بود،از او در برابر دشمنش یاری خواست.پس موسی(به حمایت از دوست خود)مُشتی بر او زد که کار او را ساخت(و با همان مشت کشته شد)،موسی(از این پیشامد تکانی خورد و)گفت:این از کار شیطان بود،همانا او دشمن گمراه کننده ی آشکاری است.

نکته ها:

*ظاهراً حضرت موسی قبل از نبوّتش،بیرون از شهر زندگی می کرده است و این یا به خاطر حرکات انقلابی او بوده که در آنجا بسر می برده و یا به خاطر این که کاخ فرعون که موسی علیه السلام در آن زندگی می کرده،خارج از شهر قرار داشته است.

*سؤال: اگر پیامبران خدا معصومند،پس مشت زدن و آدم کشتن موسی علیه السلام چه توجیهی دارد و چگونه تفسیر می شود؟

پاسخ: کلمه ی هذا در جمله ی هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ به نزاع و ستیز آن دو مرد اشاره دارد نه به عمل حضرت موسی،یعنی ایجاد این درگیری کار شیطان است.

*حضرت موسی قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.از این روی خداوند از قتل او انتقاد نکرده و در جای دیگر می فرماید: وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ تو یکی از فرعونیان را به قتل رساندی ودچار غم واندوه شدی و ما تورا از غم نجات دادیم.

پیام ها:

- مصلحان جامعه باید گاهی به صورت ناشناس و غیر رسمی،بدون نام و عنوان در میان مردم حاضر شوند. دَخَلَ الْمَدِینَهَ عَلی حِینِ غَفْلَهٍ مِنْ أَهْلِها

- حضرت موسی قبل از نبوّت نیز دارای یار و پیرو بود. مِنْ شِیعَتِهِ

- گرچه موسی بزرگ شده ی کاخ فرعون بود،ولی مردم مستضعف به خاطر تفکّر ومنش،او را حامی و رهبر خود می دانستند. فَاسْتَغاثَهُ

- دفاع و حمایت از مظلومان،شیوه ی اولیای الهی است. فَوَکَزَهُ مُوسی

-انبیا،افرادی با غیرت،جوانمرد،مظلوم نواز وظلم ستیز بوده اند. فَاسْتَغاثَهُ ...

فَوَکَزَهُ مُوسی

- مردان خدا در صورت لزوم بادشمن درگیر می شدند و از زور بازو بهره می بردند. فَوَکَزَهُ مُوسی

قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

(موسی)گفت:پروردگارا! همانا من به خویشتن ستم کرده ام،پس مراببخش،پس (خداوند)او را آمرزید به درستی که او آمرزنده ی مهربان است.

نکته ها:

*سؤال: جمله ی ظَلَمْتُ نَفْسِی به خودم ظلم کردم،از زبان کسی که به پیامبری می رسد چه معنایی دارد؟

پاسخ: مراد از ظلم به خود در اینجا،گرفتار شدن به آثار اجتماعی قتل غیر عمد است،نه گناه، تا با مقام عصمت منافات داشته باشد.زیرا خداوند،موسی را مخلَص می داند؛ إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً و کسی که به این درجه نائل گردید دیگر گناه نمی کند،زیرا شیطان اقرار کرده که قدرت نفوذ در مخلصین را ندارد. فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ. إِلاّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ

پیام ها:

- در دعا،خداوند را با کلمه مبارکه ی رَبِّ بخوانیم. قالَ رَبِّ

- هر چند کار خلاف،عمدی نباشد ولی نباید از آثار طبیعی و وضعی آن غافل بود. ظَلَمْتُ نَفْسِی (حضرت موسی به قصد نجات یک مؤمن وارد صحنه شد و ناخواسته مرتکب قتل گردید و در واقع گناهکار به حساب نمی آمد؛امّا این عمل،کار او را دشوار کرد و این یک آفت بود.)

- افراد صالح حتّی در برابر کجی های غیر عمدی نیز بلافاصله استغفار می کنند و از تبعات آن دوری می گزینند. فَاغْفِرْ لِی

(حضرت موسی با استغفار خود چند چیز را از خداوند درخواست کرد،هم محو آثار اجتماعی کار خود را،هم برطرف شدن نگرانی از آینده را و هم دفع توطئه های انتقام جویانه ی فرعونیان را.)

- دعای انبیا مستجاب است. فَغَفَرَ لَهُ

قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ

(سپس موسی)گفت:پروردگارا! به خاطر(قدرت و)نعمتی که بر من ارزانی داشتی،پس هرگز پشتیبان تبهکاران نخواهم بود.

نکته ها:

*شاید مراد از نعمت در جمله ی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ ،غفران و بخشش الهی باشد.

پیام ها:

- قدرت جسمی،از نعمت های الهی است. بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ (موسی قدرتی داشت که با یک مشت توانست کافری را از پا در آورد.)

- شکر نعمت های الهی،دوری از ستم به دیگران است. بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ شکرانه ی بازوی توانا بگرفتن دست ناتوان است

- همکاری با گنهکاران نیز گناه است. فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ

(به گفته ی روایات،راضی بودن به گناه دیگران هم گناه بحساب می آید.)

فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَهِ خائِفاً یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قالَ لَهُ مُوسی إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ

(ولی از آن پس،موسی به سبب این قتل)در شهر نگران و ترسان گردید(و هر لحظه انتظار حادثه ای را می کشید)پس ناگهان(مشاهده کرد)همان کسی که دیروز از او یاری طلبیده بود،با فریاد از او کمک می خواهد!، موسی به او گفت:بدرستی که تو در گمراهی آشکاری هستی!.

پیام ها:

- هر ترسی مذموم نیست،ترس از نرسیدن به اهداف خود و یا دستیابی دشمن به آرزوهایش،ترس پسندیده است. خائِفاً یَتَرَقَّبُ

- از بازتاب کارها و تصمیمات خود مراقبت کنیم. یَتَرَقَّبُ

- با وجود آنکه موسی در کاخ فرعون زندگی می کرد،ولی با مردم رابطه داشت و در میان آنان به شخصی مصلح شهرت یافته بود. یَسْتَصْرِخُهُ

- اگر در جایی وظیفه تقیّه است و باید به خاطر مصالحی اهداف مکتوم بماند، نباید هر روز دست به تحرّک و آشوبی زد و عدم رعایت این موضوع،گناه محسوب می شود. إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ

-خودی های بی توجّه را باید توبیخ کرد و نباید به خاطر حزب و گروه،خلاف آنان را نادیده گرفت. إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ

فَلَمّا أَنْ أَرادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ یا مُوسی أَ تُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلاّ أَنْ تَکُونَ جَبّاراً فِی الْأَرْضِ وَ ما تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ

پس چون(موسی)خواست به آن کسی که دشمن هر دوی آنها بود حمله کند(و با او درگیر شود،او)گفت:ای موسی! آیا تصمیم گرفته ای که مرا (هم)به قتل برسانی،همان گونه که دیروز(نیز)انسانی را کُشتی؟! تو جز زورگویی در روی زمین هدفی نداری و نمی خواهی که از مصلحان باشی.

نکته ها:

*کلمه ی بطش به معنای خشم همراه با شدّت و قدرت است.

پیام ها:

- انتقاد از خلاف دوستان،نباید سبب رها کردن و حمایت نکردن از حقّ آنان شود.(با این که حضرت موسی در آیه ی قبل با جمله ی إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ از یار خود انتقاد کرد؛ولی باز هم تصمیم به حمایت از او گرفت) أَرادَ أَنْ یَبْطِشَ

- در همه جا موعظه کارساز و کافی نیست،گاهی زور و قدرت لازم است. أَرادَ أَنْ یَبْطِشَ

( وقار به معنای وارفتگی و بی حالی نیست،حضرت موسی دو روز پی در پی درگیری خیابانی داشت.)

- در نظام استکباری،فرعون که نوزادان معصوم را عمداً به قتل می رساند،خدا خوانده می شود! ولی موسی که بدون قصد قتل به دشمن کافر ضربه ای وارد می کند و منجر به مرگ او می شود،جبّار معرّفی می شود!! تَکُونَ جَبّاراً فِی الْأَرْضِ

وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَی الْمَدِینَهِ یَسْعی قالَ یا مُوسی إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النّاصِحِینَ فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ

و(در این هنگام)مردی از دورترین نقطه شهر(که مرکز استقرار فرعونیان بود)شتابان(به سوی او)آمد و گفت:ای موسی! همانا سران قوم در مورد تو مشورت می کنند تا تو را بکشند،پس(فوراً از اینجا)خارج شو،همانا که من از خیرخواهان و دلسوزان تو هستم.

پس(موسی)از شهر خارج شد در حالی که نگران و ترسان بود.گفت:

پروردگارا! مرا از(دست)این گروه ستمگر نجات ده.

نکته ها:

*مراد از کلمه ی رَجُلٌ در این آیه،همان مؤمن آل فرعون است که سوره ی مؤمن (غافر)به نام اوست.او ایمان خود را کتمان و در لباس تقیّه به موسی کمک می کرد.

پیام ها:

- حضرت موسی در دربار فرعون،عامل نفوذی و طرفدار داشت. جاءَ رَجُلٌ

- کمک به ظالم در هر شکلی حرام است؛ولی ورود و نفوذ در دستگاه برای کمک به اهل ایمان کاری پسندیده است. جاءَ رَجُلٌ (حضور علیّ ابن یَقطین یکی از یاران امام کاظم علیه السلام در دستگاه ظلم بنی عبّاس نیز از همین باب بود.)

- طاغوت ها برای امنیّت و آسایش بیشتر خود،در میان مردم و مرکز شهر زندگی نمی کنند. أَقْصَی الْمَدِینَهِ

- در حفظ جان رهبران و نخبگان جامعه،نهایت تلاش خود را بکار ببریم.

یَسْعی

-گاه،خبررسانی به موقع وسوز و سرعت در کار،سرنوشت یک ملّت را عوض می کند. یَسْعی (چه بسا که اگر این مرد،اخبار را به موسی علیه السلام نمی رساند و آن حضرت از شهر بیرون نمی رفت،به دست مأموران فرعون کشته می شد.)

- یک انسان انقلابی مثل موسی،جبهه ی کفر و مهره های آن را به اضطراب و تکاپو می اندازد. إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ

- اطرافیان طاغوت ها نیز در جرم آنها شریک هستند. یَأْتَمِرُونَ بِکَ

-افشای توطئه ها و طرح های خائنانه واجب است. یَأْتَمِرُونَ بِکَ

- مصلحان جامعه باید همواره آمادگی هجرت و آوارگی را داشته باشند.

فَخَرَجَ

- به هشدارهای دلسوزانه بها دهیم و نصیحت دیگران را بپذیریم. فَاخْرُجْ - فَخَرَجَ

- شجاعت،به معنای در دسترسِ دشمن قرار گرفتن نیست. فَخَرَجَ

- زندگی انبیا غالباً با آوارگی و سختی همراه بوده است. فَخَرَجَ

- سعی و همّت خود را بکار بریم؛ولی نتیجه را از خداوند بخواهیم. فَخَرَجَ -

قالَ رَبِّ نَجِّنِی

- دعا باید با تلاش و حرکت همراه باشد. فَخَرَجَ مِنْها - قالَ رَبِّ نَجِّنِی

- رهبران الهی،در همه حالات از خداوند استمداد می کنند. رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ ، رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی   ، رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ و رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ

و چون(موسی)به سوی مدین روی نهاد،گفت:امید است که پروردگارم مرا به راه راست هدایت فرماید.

نکته ها:

* مَدْیَنَ شهری در جنوب شام وشمال حجاز،ونزدیک تبوک است که در آن زمان از قلمرو حکومت فرعون،بیرون بوده است.

پیام ها:

- تحرّک،هجرت و بکارگیری تاکتیک های متفاوت از لوازم یک انقلاب است.

وَ لَمّا تَوَجَّهَ

- اوّل حرکت کنیم،سپس دعا کنیم و امیدوار باشیم. وَ لَمّا تَوَجَّهَ ... قالَ عَسی رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی

- امیدواری،در همه ی حالات پسندیده است. عَسی رَبِّی

- فراز و نشیب ها،یک سنّت الهی در راه تربیت انسان هاست. وَ لَمّا تَوَجَّهَ ... قالَ عَسی رَبِّی

-کار خود را با استمداد از پروردگار آغاز کنیم. وَ لَمّا تَوَجَّهَ ... قالَ عَسی رَبِّی ...

- در محیطهای طاغوت زده که زمینه ی انحراف و تصمیمات نابخردانه فراهم است،از خداوند،هدایت بجوییم. یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ

وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلّی إِلَی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

و چون موسی به(چاه)آب مدین رسید،گروهی از مردم را در اطراف آن دید که به سیراب کردن(چهار پایان خویش)مشغولند و در کنار آنان به دو زن برخورد که مراقب بودند(تا گوسفندانشان با گوسفندان دیگر مخلوط نشوند.پس موسی جلو رفته و به آنان)گفت:منظور شما(از این کناره گیری)چیست؟ گفتند:ما(برای پرهیز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را)آب نمی دهیم تا این که همه ی چوپانان خارج شوند و (حضور ما در این جا برای آن است که)پدر ما پیرمردی کهنسال است.

پس(موسی گوسفندانشان را)برای آنان آب داد،سپس رو به سوی سایه آورد و گفت:پروردگارا! همانا من به هر خیری که تو برایم بفرستی نیازمندم.

نکته ها:

* تَذُودانِ از مادّه ذود به معنای منع کردن و جلوگیری کردن است.

*در این آیه،کلمه وَجَدَ دو مرتبه تکرار شده که نشانه ی دو نگاه جداگانه است،در حالی که اگر مردان و زنان در کنار هم بودند با یک نگاه دیده می شدند.

پیام ها:

- از حیا و ضعف زنان،سوء استفاده نکنیم.اگر قانون و حمایتی در کار نباشد، بسیاری از مردان،حقوق زنان را نادیده می گیرند. أُمَّهً ... یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ

- حریم میان زن و مرد یک ارزش است که دختران شعیب آن را مراعات می کردند. وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ

- دختران پیامبر خدا چوپانی می کنند،ولی هرگز تن به ذلّت وگدایی نمی دهند.

امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ

- چوپانی،شغل بسیاری از انبیای الهی بوده است. وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ اگر پدر ما پیر نبود،خودش چوپانی می کرد.

-مشکلات شخصی،ما را از حمایت دیگران باز ندارد. قالَ ما خَطْبُکُما (موسی علیه السلام که جانش در خطر و در حال فرار بود،از کمک وحمایت دیگران دست برنداشت.)

- حمایت از زنان یک ارزش انسانی است. ما خَطْبُکُما

- گفتگوی مرد با زن در صورت لزوم مانعی ندارد. ما خَطْبُکُما

-سعی کنیم در حرف زدن با نامحرم،خلاصه سخن بگوییم. ما خَطْبُکُما

- نسبت به آنچه در اطراف ما می گذرد،بی تفاوت نباشیم. ما خَطْبُکُما

- کار زن در خارج از منزل اشکالی ندارد،به شرط آنکه:

الف:زن در محیط کار،تنها نباشد. امْرَأَتَیْنِ

ب:با مردان اختلاطی نداشته باشد. مِنْ دُونِهِمُ - لا نَسْقِی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ

ج:مردی که توان کار داشته باشد،در خانواده نباشد. أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ

- اگر در موضعی غیر عادّی قرار داریم،از خود دفع شبهه کنیم. وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ

- وقتی پدر و نان آور خانواده از کار می افتد،همه ی فرزندان حتّی دختران نیزمسئول هستند. أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ

- در کمک به دیگران،شرطی قرار ندهیم و سریع اقدام کنیم. فَسَقی لَهُما

حضرت موسی همین که دلیل منطقی آن دو زن را شنید،بدون هیچ گونه پرسش و درخواستی،بی درنگ به رفع خواسته آنان پرداخت.

- خدمت به مردم را خالصانه انجام دهیم و حل مشکلات خود را از خداوند بخواهیم. فَسَقی لَهُما - رَبِّ إِنِّی (موسی گوسفندان آن دو دختر را سیراب کرد، ولی برای رفع گرسنگی خود به جای استمداد از آنان،از خدا کمک طلبید.)

- همه چیز را از خداوند درخواست نماییم. رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

- در دعا،برای خداوند تکلیف و مصداق معیّن نکنیم. رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (حضرت موسی با این که گرسنه بود؛ولی از خدا،مصداقی از نان و غذا طلب نکرد.)

فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِ

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره القصص» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.