زمان مطالعه: 24 دقیقه
تفسیر سوره الکهف

تفسیر سوره الکهف

تفسیر سوره الکهف بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان. اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلی عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً ...

تفسیر سوره الکهف

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلی عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً

ستایش مخصوص خدایی است که کتاب(آسمانی قرآن را)بر بنده ی خود نازل کرد و برای آن هیچ گونه انحرافی قرار نداد.

(کتابی که)استوار و نگهبانِ(کتاب های آسمانی دیگر)است،تا از عذاب شدیدی که از سوی اوست بترساند و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می دهند،بشارت دهد که برای آنان پاداشی نیکوست.

نکته ها:

* از میان سوره های قرآن،حمد،انعام،سبأ،فاطر و کهف،باجمله ی الْحَمْدُ لِلّهِ شروع شده است و در سه سوره از آنها سخن از آفرینش هستی است.در سوره ی حمد از تربیت و در اینجا از کتاب آسمانی سخن به میان آمده است.گویا هستی و آفرینش، همراه با کتاب و قانون،دو بال برای تربیت انسان ها هستند.

* اعوجاج یعنی انحراف و کجی. عَوَج در مورد محسوسات و عِوَج در غیر محسوسات به کار می رود.و قیّم به معنای برپادارنده وسامان بخش است.

*سوره ی قبل با سُبْحانَ الَّذِی شروع شده بود و این سوره با الْحَمْدُ لِلّهِ ،تسبیح و تحمید معمولاً در کنار هم اند.

*کلمه ی عَبْدِهِ در قرآن هرجا به طور مطلق آمده،مراد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است،مثل نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ ، فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ، یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ ، أَ لَیْسَ اللّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ

پیام ها:

-نعمت کتاب وقانون،به قدری مهم است که خداوند،خود را به خاطر آن ستوده است. اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَنْزَلَ ...

-بندگی خدا،زمینه ساز دریافت کمالات معنوی است. أَنْزَلَ عَلی عَبْدِهِ

-نه در کتاب خدا اعوجاج است،نه در رسول او،نه از حقّ به باطل می گراید،نه از مفید به غیر مفید و نه از صحیح به فاسد. لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً

-قرآن تا قیامت،استوار وغیرقابل نسخ است. قَیِّماً

-قرآن،نگهبان کتب آسمانی ودر بردارنده تمام مصالح بندگان است.تناقض، اختلاف،افراط و تفریط در آن نیست،هم دعوت به قیام می کند،هم قیام به دعوت دارد. قَیِّماً

-شرط قیام به مصالح دیگران،اعوجاج نداشتن مصلح است. لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً قَیِّماً

-دفع ضرر،مهم تر از جلب منفعت است.لذا انذار قبل از بشارت آمده است.

لِیُنْذِرَ

یُبَشِّرَ -ایمان همراه با عمل صالح کارساز است. الْمُؤْمِنِینَ یَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ

-عمل صالح باید استمرار داشته باشد. یَعْمَلُونَ

ماکِثِینَ فِیهِ أَبَداً

برای همیشه در آن(اجر الهی و بهشت)ماندگارند.

وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً

و تا(کتاب الهی و پیامبر)به آنان که گویند:خداوند برای خود فرزندی گرفته است،هشدار دهد.

ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَهً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاّ کَذِباً

آنان و پدرانشان هیچ علمی به این سخن(یا به خداوند)ندارند.این کلمه ای که از دهانشان بیرون می آید،تهمت بزرگی است و جز دروغ نمی گویند.

نکته ها:

*با آنکه هشدار در آیه ی قبل نیز آمده بود،امّا به خاطر اهمیّت انحراف مشرکان در مورد فرزند گرفتن خدا،انذار تکرار شده است.

*با توجّه به آیات دیگر قرآن،اتّهام فرزند داشتن خدا،تهمتی بزرگ و شایع میان مشرکان بوده است.مسیحیان هم أب،ابن و روح القدس می گفتند.یهودیان نیز عُزَیْرٌ را فرزند خدا می دانستند و مشرکان،فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند.در حالی که این عقیده نه موافق با واقعیّت است و نه منطبق با عقل.

پیام ها:

-عمل دائم،پاداش دائم دارد.در آیه ی قبل یَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ نشانه دوام عمل بود و در این آیه ماکِثِینَ یعنی پاداش دائم می باشد.

-انسان علاقه به زندگی همیشگی وماندگار دارد،و خداوند آن را در قیامت قرار داده است. ماکِثِینَ فِیهِ أَبَداً

-از ویژگی نعمت های الهی در آخرت،جاودانگی آنهاست و در قیامت،مرگ و فنا نیست. ماکِثِینَ فِیهِ أَبَداً

-اصلاح عقیده ی مردم،از وظایف انبیاست. یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا

-جهل و ناآگاهی،بستر انحراف است. قالُوا ... ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ

-عقاید باید بر اساس علم باشد و از عقیده بدون علم انتقاد شده است. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ

-کسی که ایمان نداشته باشد،به خالق خود نیز تهمت می زند. کَبُرَتْ کَلِمَهً ...

-فرزند داشتن خداوند،تهمتی بی اساس است. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ

-نسبت دادن فرزند به خدا،هم شرک است،هم تشبیه نابجا و هم نیازمند دانستن خدا به جانشین و همکار. کَبُرَتْ ...

فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً

پس بیم آن می رود که اگر به این حدیث(قرآن)ایمان نیاورند،تو در پی آنان خود را هلاک کنی!.

نکته ها:

* أسف ،مرحله ای شدیدتر از حُزن است.

*تعبیر فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ نهایت دلسوزی پیامبر را می رساند.گویا پیامبر به شخصی تشبیه شده که می بیند عزیزترین افرادش از او جدا می شوند و او با حسرت از پشت سرشان به آنان نگاه می کند.

پیام ها:

-دلسوزی وتأسّف بر گمراهی دیگران یک ارزش است و پیامبر دلسوزترین افراد است. باخِعٌ نَفْسَکَ

-رهبر باید در فکر اصلاح عقاید واعمال مردم وپیگیر آن باشد. عَلی آثارِهِمْ

-قرآن حرف تازه و پیام نو دارد. حدیث مبلّغ نیز باید نوآوری داشته باشد.

(حدیث به معنای جدید و نو است.)

إِنّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً

البتّه ما آنچه را روی زمین است،زینت برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدامشان بهتر و نیکوتر عمل می کنند.

وَ إِنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً

و ما(سرانجام)آنچه را روی آن است،به صورت خاک و زمینی بی گیاه قرار می دهیم.

نکته ها:

* صعید به خاک و مطلق روی زمین گفته شده است. جُرُز ،زمین بی گیاه است.

*خداوند،کلمه ی لِنَبْلُوَهُمْ مربوط به مسئله ی آزمایش مردم را در میان دو کلمه ی جَعَلْنا و لَجاعِلُونَ قرارداد که یکی مربوط به سرسبزی زمین است و دیگری مربوط به بی گیاهی آن،تا اشاره باشد به اینکه آزمایش و امتحان مردم در لابلای سبزی و شادابی و خشکی و غم ها می باشد،امّا آنچه مهم است عملکرد انسان و پیروزی اوست.

*در روایات مراد از أَحْسَنُ عَمَلاً کار عاقلانه و همراه با تقواست که ذخیره ی قیامت نیز شده باشد

پیام ها:

-دلیل ایمان نیاوردن کفّار،سرمستی به جلوه های دنیاست. لَمْ یُؤْمِنُوا ... جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زِینَهً

-همه ی آنچه روی زمین است،باغها،گل ها،میوه ها،حیوانات،آبها،معادن،رنگ ها،بوها،زینت زمین است. زِینَهً لَها امّا برای انسان های رشد یافته، ایمان،زینت و آرایش است.

-زینت ها،وسیله ی آزمایش است. زِینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ تا معلوم شود چه کسی فریفته شده و خود را می فروشد و چه کسی با قناعت و زهد و برخورد کریمانه،آنها را مقدّمه ی عمل صالح قرار می دهد.

-آزمایش،نشانه ی اختیار انسان است. لِنَبْلُوَهُمْ

-کیفیّت عمل مهم است،نه مقدار و کمّیت آن. أَحْسَنُ عَمَلاً ،نه اکثر عملا

-زیبایی گل ها و طبیعت فانی است،ولی کار نیک ماندگار است. أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ... صَعِیداً جُرُزاً

-به زیبایی های ظاهری دنیا مغرور نشویم،که همه با خاک یکسان می شود.

صَعِیداً جُرُزاً

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً

آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم،از نشانه های شگفت ما بودند؟

نکته ها:

* رقیم به معنای نوشته و لوحی است که داستان اصحاف کهف برآن نوشته شده و نام آنان برآن رقم خورده است. کهف به غار بزرگ گفته می شود.

*آیه می گوید:مهم تر از خواب کردن چند نفر در غار و سپس بیدار کردن آنها،ایجاد زیبایی های متعدد و فراوان در روی زمین و سپس محو کردن آنهاست.زیرا ماجرای اصحاب کهف،در برابر قدرت الهی چندان شگفت انگیز نیست.

*ماجرای اصحاب کهف،بعد از زمان حضرت عیسی و قبل از بعثت پیامبر اسلام و در سرزمین روم و شهر افسوس بوده و طاغوتشان دقیانوس نام داشته است.درس عبرتی که از این حادثه می توان گرفت،درسِ هجرت و پایمردی و امدادهای الهی است و نباید کاری به مکان وزمان و تعداد و...داشت.

*ظاهراً اصحاب کهف و رقیم،نام یک گروه باشد.وبرخی رقیم را نام منطقه ی اصحاب کهف دانسته اند.گرچه در برخی تفاسیر،اصحاب رقیم را آن سه نفری دانسته اند که برای کسب و کار و زندگی،از خانه بیرون رفتند،در راه باران گرفت و به غاری پناهنده شدند.با ریزش قطعه سنگی از کوه،دَرِ غار بسته شد و آنان زندانی شدند.آنان هر یک کار خیر و خالصانه ای را که انجام داده بودند یادآور شدند و از خدا خواستند به خاطر آن عمل،آنان را نجات دهد.

در هر نوبت،کمی سنگ کنار می رفت،تا سرانجام نجات یافتند.پیامبر صلی الله علیه و آله پس از نقل این داستان فرمودند:هرکه با خدا باشد نجات می یابد

إِذْ أَوَی الْفِتْیَهُ إِلَی الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً

آنگاه که آن جوانمردان به غار پناه بردند،گفتند:پروردگارا! از سوی خود رحمتی به ما عطا کن و برای ما رشدی در کارمان فراهم ساز.

فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَداً

پس ما تا چند سالی که در آن غار بودند،بر گوش های آنان(پرده ی خواب و بیهوشی) زدیم.

نکته ها:

* فِتیَه جمع فَتی به معنای جوانمرد است.امام صادق علیه السلام فرمودند: فتی ،به انسان با ایمان گفته می شود،زیرا خداوند آنان را با آنکه سالمند بودند،ولی به سبب ایمانشان، فتی معرّفی کرده است.

* رَشَد به معنای رُشد،نجات و رضای الهی آمده استو در این سوره سه مورد کلمه ی رشد به کار رفته است:در داستان اصحاب کهف،داستان موسی و خضر(آیه )و پیامبر اسلام(آیه ).

*در حدیثی آمده است که مراد از فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ زدن بر گوشهای آنان،خواب سیصد و نه ساله و زنده شدن مجدّد آنان است.

پیام ها:

-برای حفظ دین،جوانمردی،گذشت از رفاه و آسایش و هجرت لازم است.

أَوَی الْفِتْیَهُ إِلَی الْکَهْفِ

-دعا همراه با تلاش و حرکت مؤثّر است. أَوَی ... رَبَّنا

-هجرت از محیط فاسد برای حفظ ایمان و ارزشها،کاری جوانمردانه است.

أَوَی الْفِتْیَهُ إِلَی الْکَهْفِ

-هجرت و قیام برای خدا،زمینه ی دریافت امدادهای الهی است. أَوَی الْفِتْیَهُ إِلَی الْکَهْفِ .. فَضَرَبْنا

ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصی لِما لَبِثُوا أَمَداً

سپس آنان را برانگیختیم(و بیدارشان کردیم)تا معلوم سازیم کدام یک از آن دو گروه،مدّت خواب و درنگ خود را دقیق تر شماره می کند.

نکته ها:

*اینکه کدام گروه دقیق تر می شمارند،شاید اشاره به آیه ی همین سوره باشد که اصحاب کهف نسبت به مدّت خواب ودرنگ خود اختلاف داشتند. قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ ...

*خداوند همه چیز را از آغاز می داند و عالم است،بنابراین مراد از لِنَعْلَمَ یا این است که خدا به زبان مردم سخن گفته و یا اینکه آنچه را خدا می داند،تحقق بخشیده وبه صحنه آورد.

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً

ما داستان آنان(اصحاب کهف)را به درستی برای تو حکایت می کنیم.

آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم.

نکته ها:

*مردم نسبت به فساد و جامعه ی فاسد سه دسته اند:

الف:گروهی در فساد جامعه هضم می شوند.(آنان که هجرت نکنند و ایمان کامل نداشته باشند.) کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ

ب:گروهی که در جامعه ی فاسد،خود را حفظ می کنند.(مثل اصحاب کهف) إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ

ج:گروهی که جامعه ی فاسد را تغییر می دهند و اصلاح می کنند.(مثل انبیا و اولیا) یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ

*در روایات آمده است که اصحاب کهف،جزو اصحاب و یاران حضرت مهدی(عجّل اللّه تعالی فرجه)خواهند بود.

پیام ها:

-داستان سرایی و قصه ی حق وحقیقی گفتن،کار هر کس نیست. نَحْنُ نَقُصُّ

-داستان اصحاب کهف مهم و مفید است. نبأ ،خبر مهم و مفید است.

-بهره گیری از حقایق و عبرت های تاریخ،از روشهای تربیتی قرآن است. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ

-قصه های قرآن،حقیقت دارد و ساختگی یا آمیخته به اوهام و تحریف شده نیست. نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ

-حرکت وتلاش انسان،سبب رشد وهدایت اوست. آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً

-ایمان و هدایت مراتبی دارد. زِدْناهُمْ هُدیً

وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً

و ما به دلهایشان نیرو و استحکام بخشیدیم،آنگاه که آنان بپاخاستند و (برخلاف عموم مردم)گفتند:پروردگار ما همان پروردگار آسمان ها و زمین است،هرگز جز او(کسی را به)خدایی نخواهیم خواند،چرا که در این صورت حرف خطایی گفته ایم.

نکته ها:

* شَطَط ،به معنای افراط در دوری از حقّ و گفتنِ حرف باطلی است که به هیچ وجه قابل قبول نباشد.

پیام ها:

-آرامش و پایداری دلها به دست خداست. رَبَطْنا

-در برابر انحرافات جامعه،نشستن جایز نیست،باید قیام کرد. إِذْ قامُوا

-امدادهای الهی،در سایه ی ایمان،وحدت،قیام و توکّل بر اوست. رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا

-قیام در برابر ستمگر،نیاز به ایمانی استوار و دلی مطمئن دارد. رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا

-ایمان واقعی همراه با قیام است. رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا

-موحّد واقعی،هرگز سراغ شرک نمی رود. لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً

-ثمره ی توحید در ربوبیّت، رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ توحید در بندگی است. لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً

-شرک،انحراف بعید و فاحشی است که هرگز قابل عفو نیست. شَطَطاً

هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً

آنان قوم مایند که به جز او،خدایان دیگری گرفته اند.چرا آنان دلیل آشکاری بر خدایان خود نمی آورند؟پس کیست ستمکارتر از کسی که بر خداوند،دروغی افترا بندد؟

نکته ها:

*با اینکه در کلمه ی افتراء نسبت دروغ نهفته است،ولی بازهم کلمه کَذِباً در آیه مطرح شده است.این شاید به خاطر آن باشد که افترا دو گونه است:گاهی امکان نسبت هست، ولی گاهی امکان نسبت هم نیست و شرک از نوع دوّم است.زیرا شریک برای قدرت و علم بی نهایت محال است.

پیام ها:

-بی تفاوتی نسبت به گمراهی وانحراف دیگران،ممنوع است. هؤُلاءِ قَوْمُنَا (اصحاب کهف،از انحراف قوم خود ناراحت بودند.)

-بزرگ ترین دغدغه ی مردان خدا،انحراف عقیدتی مردم است. اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً

-تقلید و تبعیّت از محیط در عقاید،منطق صحیحی نیست،برای عقاید،باید دلیل روشن داشت. قَوْمُنَا اتَّخَذُوا ... لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ

-شرک،افترا بر خدا و بی دلیل است. مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ

-دروغ،ظلم است و دروغگو ظالم،و کسی که به خدا دروغ بربندد،ظالم تر است. فَمَنْ أَظْلَمُ

وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقاً

و آنگاه که از مشرکان و آنچه جز خدای می پرستند فاصله گرفتید،پس به غار پناه برید،تا پروردگارتان از رحمت خود برای شما گشایشی بخشد و برایتان در کار(و سرنوشت)شما گشایشی فراهم آورد.

نکته ها:

*این آیه از قول رهبر اصحاب کهف است که به جوانمردانِ همراه خویش،امید رحمت الهی و گشایش می دهد.

پیام ها:

-موحّد واقعی،هم بت ها را رها می کند،هم از بت پرستان جدا می شود.

اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ

-خداپرستان از سوی مشرکان در معرض تهدید هستند. فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ

-غارنشینی در فضای توحید،بهتر از شهرنشینی در فضای شرک است. فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ حضرت یوسف نیز زندان را بر کاخ ترجیح داد و گفت: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ

-آنکه برای خدا قیام کند و با هجرت،دست از مسکن و جامعه ی خود بکشد، مشمول الطاف الهی می شود. یَنْشُرْ لَکُمْ

-سختی ها زودگذر و مقدّمه ی آسایش است. یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقاً

وَ تَرَی الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَهٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ مَنْ یَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً

و(اگر آنجا بودی)خورشید را می دیدی که هنگام طلوع،به سمت راست آنان متمایل می شود وچون غروب کند،ایشان را وامی گذارد وبه چپ متمایل می گردد و آنان در محلّی وسیع از آن غار قرار داشتند.این از آیات و نشانه های خداست.

هر کس را خدا هدایت کند،او هدایت یافته ی واقعی است و هر که را به بیراهه واگذارد وگمراه کند،هرگز برای او یاوری راهنما نخواهی یافت.

نکته ها:

*غار اصحاب کهف،از نظر جغرافیایی نه رو به شرق بود،نه غرب،بلکه در شمال شرقی بود که هیچگاه نور خورشید تا عمق غار نمی تابید.

در مورد مکان غار اختلاف است؛بعضی می گویند در کوههای اطراف دمشق بوده که به غار اصحاب کهف مشهور است.برخی هم آن را در اطراف شهر عمان پایتخت اردن می دانند که تعدادی قبر در آنجاست ونقش یک سگ نیز بر دیوار آن است،وبالای غار،صومعه ای قدیمی است ومسلمانان نیز مسجدی ساخته اند.

به هر حال ویژگی های غار،نمونه ای از رحمت الهی است که در آیه قبل به آن وعده داده شده بود.

پیام ها:

-همیشه حفاظت الهی به صورت معجزه نیست،گاهی هم عوامل طبیعی ابزار و زمینه ی حفاظت است،آنگونه که در حفاظت اصحاب کهف بود. تَرَی اَلشَّمْسَ ...(نتابیدن مستقیم خورشید و وجود نسیم و وسعت مکان غار،از عوامل طبیعی برای سلامت اصحاب کهف بود.)

-توفیق ایمان،رها کردن قوم مشرک و پناهندگی به غاری با آن خصوصیات، جز با اراده و هدایت الهی نمی شود. ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ

وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً

و(اگر به آنان نگاه می کردی)آنان را بیدار می پنداشتی(زیرا چشمانشان باز بود،)در حالی که آنان خواب بودند و ما آنان را به پهلوی راست و چپ می گرداندیم(تا بدنشان سالم بماند)و سگشان دست های خود را بر آستانه ی غار نهاده بود(و نگهبانی می داد)اگر نگاهشان می کردی،پشت کرده و از آنان می گریختی و سرتاپا،پراز ترس از آنان می شدی.

نکته ها:

*به گفته ی تفسیر مجمع البیان،ظاهر جمله ی وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ آن است که سگ سال زنده بود و پاسبانی می داد.

آری،اگر خدا اراده کند،در یک غار،با تار عنکبوتی پیامبرش را حفاظت و کافران را مأیوس و پشیمان می کند،و در غار دیگر،با نشستن و نگهبانی سگی،مؤمنانی را از دست ظالمی حفظ می کند.

پیام ها:

-یکی از نعمت های خدا،غلتیدن انسان در خواب است. نُقَلِّبُهُمْ

-خداوند سبب ساز و سبب سوز است وتغییر عوامل وآثار،از آیات الهی است.

تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ (خداوند خواب اصحاب کهف را از نظر کمّی از

چند ساعت به سال و از نظر کیفی نیز به خوابی که چشم ها باز و در حدقه می چرخد،تغییر داد.)

-گاهی حیوانات نیز مأمور اهداف الهی اند.از نقش حیوانات در زندگی بشر غافل نباشیم. وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ

-شکل وقیافه ی افراد،معیار شناخت صحیح نیست،چه بسا قیافه ای که مردم از آن می گریزند،ولی از اولیای خدا باشد. لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً

وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیَتَساءَلُوا بَیْنَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَی الْمَدِینَهِ فَلْیَنْظُرْ أَیُّها أَزْکی طَعاماً فَلْیَأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیَتَلَطَّفْ وَ لا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً

وما آنگونه(که خوابشان کردیم)،آنان را(از خوابی که شبیه مرگ بود) برانگیختیم تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند.یکی از آنان گفت:چه مدّت (در این غار)مانده اید؟گفتند:یک روز یا بخشی از روز.(سرانجام)گفتند:

پروردگارتان داناتر است که چه مقدار مانده اید.پس یکی از خودتان را با این پولتان به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک غذای پاکیزه تری دارد،پس غذایی از آن برایتان بیاورد و باید(در این کار)زیرکی و دقّت به خرج دهد، و مبادا کسی را از شما آگاه کند!

نکته ها:

* ورق ،درهم هایی بوده که نقش پادشاه برآن بوده است.

*در مبارزات بر علیه جوامع فاسد،وحدت بین نیروها عامل مهمی است.در این آیه چهار مرتبه کلمه کُم مطرح شده است:

الف:در تهیه غذا همه یکی هستیم. أَحَدَکُمْ

ب:پول برای همه است. بِوَرِقِکُمْ

ج:غذایی که تهیه می شود برای همه است. فَلْیَأْتِکُمْ

د:حفاظت از جان همه لازم است. لا یُشْعِرَنَّ بِکُمْ

پیام ها:

-برای خداوند،هیچ کاری مشکل نیست،نه خواب کردن ساله،نه بیدار ساختن آنچنانی. کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ

-از حشر وبرانگیخته شدن در قیامت تعجّب نکنید،هر بیدار شدن از خواب، نوعی بعث و نشور است. بعثنا

-بیدار شدن از خواب نیز به اراده ی الهی است. بعثنا

-بیدار کردن اصحاب کهف دو ثمر داشت،یکی برای خودشان که طرح سؤال بود، لِیَتَساءَلُوا یکی برای دیگران که نمونه ای از رستاخیز وبعث قیامت بود.

کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ

-در آنچه نمی دانیم،اظهار نظر نکنیم. رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ

-حتّی یک گروه کوچک نیز باید مسئول ورهبر داشته باشد.(در میان اصحاب کهف یک نفر بود که امر و نهی وپرسش می کرد.) قالَ قائِلٌ ... فَابْعَثُوا

-اقدام برای معاش زندگی،منافات با توکّل ندارد.اصحاب کهف هم پول و نقدینه داشتند،هم برای تهیه غذا حرکت کردند. فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ

-وکالت و پذیرش وکالت از گروه جایز است. فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ

-پول و نقدینگی،سابقه ای تاریخی و کهن دارد. بِوَرِقِکُمْ

-هر پولی نمی تواند بهای جنس قرار گیرد. بِوَرِقِکُمْ هذِهِ

-وارستگان مؤمن هر غذایی را نمی خورند،نوع غذا و مقدار برایشان مطرح نیست،پاک و حلال بودن مهم است أَزْکی طَعاماً بِرِزْقٍ مِنْهُ

-مؤمن باید رازدار وهوشیار باشد وبا مدارا وتقیّه واصول ایمنی،دشمن را از وجود خود آگاه نکند. وَ لْیَتَلَطَّفْ کسی که مسئولیّت می پذیرد باید مراقبت های لازم را داشته باشد.

إِنَّهُمْ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً

زیرا اگر آنان(مشرکان)بر شما دست یابند،سنگسارتان خواهند کرد،یا شما را به آیین خودشان باز خواهند گرداند و در این صورت هرگز رستگار نخواهید شد.

پیام ها:

-در مواردی برای حفظ جان و ایمان،تقیه واجب است. لا یُشْعِرَنَّ ... یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ ...

-کسی که در حفاظت از خود و ایمانش کوتاهی کند و منحرف شود،هرگز رستگار نمی شود. لَنْ تُفْلِحُوا

-منطقِ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو با قرآن مخالف است.

یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا

-قهر محیط و جبر جامعه و حکومت،غالباً نوع مردم را منحرف و بدبخت می کند،ولی باید در مقابل آن ایستاد. یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً

-سنگسار شدن در راه حق،عیب نیست،ولی انحراف و ارتداد عیب است.

یَرْجُمُوکُمْ أَوْ یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً

-مرتد،هرگز رستگار نمی شود. یُعِیدُوکُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً

وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَهَ لا رَیْبَ فِیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً

و بدین گونه(مردم را)بر حالشان آگاه کردیم تا زمانی که میانشان درباره کارشان(معاد وقیامت)گفتگو بود،بدانند که وعده ی خدا(درباره ی رستاخیز) حقّ است و اینکه در فرارسیدن قیامت تردیدی نیست،پس(از آشکار شدن این حقیقت)عدّه ای گفتند:بر روی آنان بنای یادبودی بنا کنید،پروردگارشان به حال آنان داناتر است،آنان که بر کارشان آگاهی و دسترسی یافته بودند گفتند:ما بر آنان معبد ومسجدی می سازیم(تا نشان حرکتِ توحیدی آنان باشد).

نکته ها:

* اعثار به اطلاع یافتن تصادفی وبدون جستجو گفته می شود،چنانکه مردم آن زمان بدون زحمت واز راه پول وسکّه ی آنان،از راز مهم آنان آگاه شدند.

*در داستان اصحاب کهف،مسأله قدرت و اراده ی الهی،شجاعت،دل کندن از دنیا، هجرت، تقیّه،امدادهای الهی و تغذیه ی حلال مطرح است.

پیام ها:

-ارشاد و آموزشِ تجربی،عینی و نمایشی،از بهترین ارشادهاست. أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا

-هیچ یک از کارهای خدا عبث و بیهوده نیست. أَعْثَرْنا ... لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

-عقاید باید بر اساس علم باشد. لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

-قدرتی که بتواند انسان را بیش از سه قرن بی غذا زنده نگاه دارد،می تواند

مرده ها را هم زنده کند. أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

-انسان از کنار بعضی حوادث تاریخی به سادگی می گذرد و از آثار تربیتی آن غافل است.اصحاب کهف،بعد از کشف ماجرا از دنیا رفتند،و مردم در فکر یادبود وساختن مقبره بودند،نه عبرت و درس آموزی. ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً

-اغلب افراد سطحی و ساده اندیش،حال کار ندارند و به دیگران می گویند کار کنند، فَقالُوا ابْنُوا ولی افراد نیرومند می گویند ما خودمان انجام می دهیم.

لَنَتَّخِذَنَّ

-ساختن مسجد بر مزار اولیای خدا،ریشه ی قرآنی دارد. لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً

-آثار مقدس باید در مکان های مقدس و به مناسبت های مقدس باشد.مسجد در کنار غار یکتاپرستان مهاجر،ارزش بیشتری دارد. لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً

-از هر فرصتی برای ترویج دین استفاده کنیم. لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً (اگر بناست ساختمانی به عنوان یادبود ساخته شود،مسجد بسازیم که آثار معنوی و مادی زیادی دارد.)

سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَهٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلاّ قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلاّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً

بزودی خواهند گفت:(اصحاب کهف)سه نفر بودند،چهارمینشان سگشان بود و(عدّه ای)گویند:پنج نفر بودند،ششمین آنان سگشان بود.

(این سخنی بی دلیل و)پرتاب تیرِ گمان به گذشته ای ناپیداست.و(عدّه ای دیگر) گویند: هفت تن بودند و هشتمین آنان سگشان بود.بگو:پروردگارم به تعدادشان داناتر است(و شمار)آنان را جز اندکی،کسی نمی داند.پس درباره ی آنان جز به ظاهر(و آنچه آشکار کرده ایم)،مجادله مکن و درباره ی ایشان از هیچ کس از(اهل کتاب)نظر مخواه.

نکته ها:

*در مورد رابِعُهُمْ و سادِسُهُمْ ،کلمه ی واو نیامده است،ولی همراه ثامِنُهُمْ ، واو آمده است،شاید به این جهت که نظریّه ی سه نفر یا پنج نفر بودن آنان،از نااهلان است که خدا هم تعبیر رجماً بالغیب دارد،ولی نظریّه ی هفت تن بودن از مؤمنان و اهل دقّت است. از این رو،کلمه ی رَجْماً بِالْغَیْبِ نیامده وبه احترام آنان،میان اصحاب کهف و سگشان با واوِ عاطفه فاصله شده است.

*اگر حرکت ها با ارزش وانسان ها هدف داشته باشند،وابسته ها و متعلّقات و حتی حیوانات همراه نیز باید به حساب آیند.چون حیوان بودن و نجس بودن دلیل بر بی ارزشی نیست.در این آیه سه بار از سگ یاد شده و در آیه ی نیز به نقش مثبت سگ اصحاب کهف اشاره شده است. وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ

*در آیات مختلف این سوره از حدس گرایی انتقاد شده است:

رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ آیه ، رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ آیه ، رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ آیه و قُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا آیه .

پیام ها:

-قرآن از آینده خبر می دهد. سَیَقُولُونَ

-سخن بی دلیل نگوییم و به تخمین و حدس تکیه نکنیم. رَجْماً بِالْغَیْبِ

-در موارد غیر لازم باید از بحث و جدل چشم پوشید. فَلا تُمارِ فِیهِمْ ...

-به جای اندیشیدن به عدد،به هدف بیندیشید و دنبال دانستنی های بی فایده نروید. لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً

-دانستن وسؤال از هرکسی جایز نیست،از نااهلان نپرسیم. لا تَسْتَفْتِ ... مِنْهُمْ

وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً

درباره ی هیچ چیز و هیچ کار،مگو که من آن را فردا انجام می دهم،

إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً

مگر آنکه(بگویی:)اگر خدا بخواهد.و اگر فراموش کردی(گفتن:ان شاءاللّه،همین که یادت آمد)پروردگارت را یاد کن و بگو:امید است که پروردگارم مرا به راهی که نزدیک تر است،راهنمایی کند.

نکته ها:

*گفتنِ إِنْ شاءَ اللّهُ که اعتقاد به قدرت ومشیّت الهی را می رساند،تکیه کلام اولیای الهی است.چنانکه در قرآن نیز از زبان پیامبران نقل شده است؛یعقوب به فرزندانش می گوید:

ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِینَ وارد مصر شوید،ان شاءاللّه درامانید،خضر به موسی می گوید: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً اگر خدا بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت.حضرت شعیب به حضرت موسی می گوید: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّالِحِینَ و حضرت اسماعیل به پدرش حضرت ابراهیم می گوید: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ مرا ذبح کن که به خواست خدا مرا از شکیبایان خواهی یافت.

البتّه مراد از گفتن إِنْ شاءَ اللّهُ و أَعُوذُ بِاللّهِ و امثال آن،لقلقه ی زبان نیست،بلکه داشتن چنین بینشی در تمام ابعاد زندگی و در باور و دل انسان است.

*امام صادق علیه السلام فرمود:در نوشته های خود نیز إِنْ شاءَ اللّهُ را فراموش نکنید.روزی دستور داد نامه ای بنویسند،هنگامی که نامه را بدون ان شاءاللّه دید،فرمود:

کیف رجوتم أن یتم هذا؟ چگونه امید دارید که این کار به سامان برسد؟پیامبر اسلام هنگام ورود به قبرستان می فرمود:

و انا ان شاء الله بکم لاحقون اگر خدا بخواهد ما هم به شما خواهیم پیوست،در حالی که مرگ،حتمی است

*انسان در عین حال که اراده دارد و آزاد است،ولی به طور مستقل نیست و همه ی کارها به او سپرده نشده که بدون خواست خدا هم بتواند کاری انجام دهد.یعنی انسان نه در جبر است و نه اختیار تمام امور به او داده شده است،بلکه آزادی انسان در سایه ی مشیّت خداوند است. إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ

پیام ها:

-در سخن گفتن و تصمیم گیری خدا را فراموش نکنیم. وَ لا تَقُولَنَّ ...

-هرگز خود را مستقل از خدا ندانیم و بطور قطع از انجام کاری هر چند کوچک،در آینده خبر ندهیم. لا تَقُولَنَّ ... إِنِّی فاعِلٌ ...

-به امکانات و توان خود تکیه نکنیم،که فراهم بودن مقدّمات،تضمین کننده انجام قطعی کار نیست. لا تَقُولَنَّ ... إِنِّی فاعِلٌ ...در آنچه هم یقین داریم،باید ان شاءاللّه بگوییم.

-انسان پیوسته نیازمند خداست و در هر کاری باید خود را وابسته به اراده ی الهی بداند. لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ...

-جبران از دست رفته ها لازم است. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ

-پیامبران نیز به تعلیم و هدایت الهی نیاز داشته اند. قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی

-اظهار امیدواری به امدادهای الهی،از شیوه های صحیح دعاست. عَسی ...

-هدایت مراحلی دارد و همه ی آنها به دست خداوند است. أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ

-باید راه میان بُر ونزدیک ترین راه به حقّ و صواب را پیدا کرد. لِأَقْرَبَ مِنْ هذا ...

-رسیدن به رشد برتر،آرزوی انبیاست. عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ ...

-برای انبیا نیز رشد و رسیدن به مراحل بالاتر وجود دارد. عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً

-تداوم ذکر خدا،کوتاه ترین راه رسیدن به رشد است. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ ... عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً

وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَهٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً

و آنان در غارشان سیصد سال ماندند و نُه سال(نیز بر آن)افزودند.

قُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً

بگو:خداوند به مدّتی که در غار ماندند،داناتر است.غیب آسمان ها و زمین از آنِ اوست.چه بینا و شنواست! جز او برای مردم هیچ یار و یاوری نیست و هیچ کس را در حکم و فرمانروایی خود شریک نمی گیرد.

نکته ها:

*یهودیان در مورد مقدار توقّف اصحاب کهف در غار،از حضرت علی علیه السلام سؤال کردند.

حضرت فرمود: سال.گفتند:در کتاب ما سال آمده است! آن حضرت فرمود:

سال به خاطر تفاوت سال شمسی و قمری است

در تفسیر مراغی این تفاوت نه سال را،نشانه ی معجزه بودن قرآن دانسته که چه اندازه دقیق است و تفاوت سال های قمری و شمسی را هم در نظر گرفته است.

*ممکن است گفته شود:مقدار،همان سیصد سال بوده که مردم نه سال به آن افزوده اند، 

وَ ازْدَادُوا تِسْعاً از این رو خداوند در جواب می فرماید: قُلِ اللّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا بگو:خدا داناتر است.

*عمر انسان حدّ معیّنی ندارد،مثل آب نیست که در صد درجه بجوشد و در درجه ی صفر یخ بزند.در آزمایش ها عمر بعضی موجودات زنده تا دوازده برابر افزایش یافته است.چنانچه در جراید نوشتند:ماهی منجمدی که مربوط به چند هزار سال پیش بود و در میان یخهای قطبی پیدا شد،پس از قرار گرفتن در آب ملایم،زندگی را از سر گرفت.

*اگر آمار،ساده وعادّی بیان شود،ممکن است یا فراموش شود و یاشنونده به آن توجّه خاص نکند.مثلا اگر بیماری به پزشک بگوید:من چهار ساعت در نوبت نشسته ام،یا بگوید چهار ساعت دقیقه کم،توجّه پزشک تفاوت دارد.زیرا ارقام گاهی برای بیان کم وزیاد است وخیلی درآن دقّت نیست،ولی اگر ریز ودقیق بیان شود،شنونده را جذب می کند.لذا درباره مدّت تبلیغ حضرت نوح می فرماید:هزار سال مگر پنجاه سال،تا اعلام کند ارقام دقیق است.در این آیه نیز می فرماید:سیصد سال وسپس می فرماید:نه سال اضافه.تا بگوید آمار دقیق است.

پیام ها:

-دقّت در بیان ارقام و آمار،آن را در ذهن،ماندگارتر می کند. ثَلاثَ مِائَهٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً

وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً

وآنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شده است(بر مردم)بخوان، (سنّت ها و)کلمات الهی را تغییر دهنده ای نیست و هرگز جز او پناهگاهی نخواهی یافت(که به آن پناهنده شوی).

نکته ها:

*از بهانه های مخالفان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله،این بود که از آن حضرت تقاضای تغییر و تبدیل قرآن را داشتند و می گفتند: ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قرآن دیگری بیاور یا آن را عوض کن.پیامبر در جواب آنان می فرمود:این در اختیار من نیست،تبدیل آیات تنها کار خداوند است.

پیام ها:

-وحی و نزول کتب آسمانی لازمه ی ربوبیّت الهی و در مسیر تربیت انسان است. ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ

-قرآن از هر گونه تغییر و تحریف مصون بوده است.آنگونه که پیامبر اسلام خاتم پیامبران است،قرآن نیز آخرین کتاب آسمانی است. لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ

وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً

وبا کسانی که پروردگارشان را(همواره و در هر)صبحگاه و شامگاه می خوانند و خشنودی او را می جویند،خود را شکیبا ساز و دیدگانت را از آنان برمگیر که زیور دنیا را بطلبی و از کسانی که دلشان را از یاد خود غافل کرده ایم و در پی هوس خویشند و کارشان بر گزافه و زیاده روی است،پیروی مکن.

نکته ها:

*در طول تاریخ،اغنیا و ثروتمندان کافر،پیوسته شرط ایمان آوردن خود را طرد فقرا و بینوایان می دانستند،چنانچه از نوح چنین درخواستی کردند و حضرت در جواب آنان فرمود:

ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا من مؤمنان را به خاطر تهیدستی طرد نمی کنم.در زمان

پیامبر اسلام نیز از آن حضرت می خواستند تهیدستانی چون سلمان و ابوذر و عمار و خباب را از خویش براند تا آنان ایمان آورده و همراه او شوند.این آیه از چنین تفکّر و عملی نکوهش می کند.

*امام صادق و امام باقر علیهما السلام فرمودند:مراد از خواندن خداوند در صبحگاه و شامگاه،اقامه ی نماز است.

پیام ها:

-ثروتمندان برای منصرف کردن پیامبر از معاشرت با تهی دستان مؤمن تلاش می کردند و پیامبر در برابر آن تلاشها،مأمور به مقاومت شد. وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ

-همدلی با تهی دستان سخت است،ولی باید تحمّل کرد. وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ

-پایبندی به دعا و نیایش،شرط شایستگی افراد برای مصاحبت و همنشینی است. وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ ...

-رهبر باید نسبت به محرومان همدل وهمدم باشد،نه بی اعتنا. وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ ... وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ

-دعای دائمی وخالصانه،ارزشمند است. بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ

-در آغاز و پایان هر روز باید به یاد خدا بود. بِالْغَداهِ وَ الْعَشِیِّ

-برای بدست آوردن دنیا و رضایت سرمایه داران،از تهی دستان فاصله نگیریم.

تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا

-زشت ترین کار آن است که مردم به خدا توجّه کنند،ولی رهبر،به دنیا.

یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ... وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا -خطر دنیاطلبی تا حدّی است که خداوند،به پیامبران هم هشدار می دهد.

وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ ز

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره الکهف» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.