زمان مطالعه: 21 دقیقه
تفسیر سوره الانبیاء

تفسیر سوره الانبیاء

تفسیر سوره الانبیاء بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده مهربان اِقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ ...

تفسیر سوره الانبیاء

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اِقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ

(زمان)حساب مردم نزدیک شده است،در حالی که آنان در بی خبری،(از آن)روی گردانند!

نکته ها:

* سؤال: با توجّه به اینکه معنای غفلت بی توجّهی نسبت به چیزی،و معنای اعراض روی گرداندن با توجّه از چیزی است،پس چگونه که در آیه غفلت واعراض در کنار هم مطرح شده اند؟

پاسخ: غفلت و بی توجّهی دو گونه است:

الف:غفلتی که شخص با هشدار بیدار می شود.

ب:غفلتی که مقدّمه ی اعراض است،یعنی شخصِ غافل نمی خواهد بیدار شود.همچون کسی که خودش را به خواب زده که با صدا زدن نیز چشم خود را باز نمی کند.

*از آنجا که غالب مردم از معاد و حساب غافلند،خداوند این غفلت را به همه مردم نسبت داده است وگرنه همیشه گروهی از مردم،استثنا هستند.در آیه همین سوره،به اقرار به غفلت از زبان خود مردم نیز اشاره شده است. یا وَیْلَنا قَدْ کُنّا فِی غَفْلَهٍ مِنْ هذا

نگاهی به مسئله حساب در روز قیامت

*آنچه از آیات بدست می آید این است که:

-همه ی افراد مورد سؤال قرار می گیرند. فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ

-همه ی اعمال مورد محاسبه واقع می شود. لَتُسْئَلُنَّ عَمّا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ  

-همه ی احوال مورد رسیدگی قرار می گیرد. إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ

-از همه ی اعضای بدن انسان سؤال خواهد شد. إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ ... کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً

-از نعمت های الهی سؤال می شود. ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ

-همه کارها را در هر کجا و به هر اندازه که باشد حاضر خواهند ساخت. إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَهٍ

در اوّلین سؤال،از نماز خواهند پرسید و به حساب امور مهمی چون،جوانی،عمر،راه کسب درآمد و هزینه ی آن و بویژه مسأله ی رهبری و ولایت خواهند پرداخت وهمین بس که خداوند،خود،حسابرسی خواهد بود. کَفی بِنا حاسِبِینَ  

پیام ها:

-حسابرسی مردم قطعی است. اقْتَرَبَ (بکار رفتن فعل ماضی به جای مضارع،نشانه ی قطعی بودن است.)

-قیامت و زمان حسابرسی را دور نپنداریم. اقْتَرَبَ

-حساب،برای همه انسان هاست. لِلنّاسِ

-نظم وحساب،لازمه ی یک زندگی کامل است. حِسابُهُمْ (انسان،پدیده ای تصادفی نیست،بلکه موجودی هدفدار و بر مبنای حساب و محاسبه است.)

-گاهی باید برای جذب حواسها،سخن را کوبنده و هشدار دهنده آغاز کرد.

سوره با جمله اقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ شروع شده است.

-این حساب است که به سراغ انسان ها می آید،هر چند آنان از حساب،غافل باشند ویا از آن بگریزند. اقْتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُمْ ونفرمود: اقترب الناس الی حسابهم

-غفلت،زمانی خطرناک است که بر اساس بی اعتنایی باشد. غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ

ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ

هیچ پند تازه ای از طرف پروردگارشان برای آنان نیامد،مگر اینکه آن را شنیدند و(باز)سرگرم بازی شدند.

پیام ها:

-تذکّرات الهی با تداوم و تکرار همراه است. ما یَأْتِیهِمْ (فعل مضارع)

-تذکّر و تربیت،ملازم یکدیگرند. ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ

  -قرآن،مایه ی ذکر است. ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ

-نوآوری در تذکّر،یک ارزش است. ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ

-گوش دادن وفهمیدن کافی نیست،پذیرش وعمل لازم است. اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ

-سرچشمه لهو و لعب،غفلت و اعراض است. فِی غَفْلَهٍ مُعْرِضُونَ - یَلْعَبُونَ

-زندگی به دور از وحی و یاد الهی،بازیچه ای بیش نیست. وَ هُمْ یَلْعَبُونَ

لاهِیَهً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی الَّذِینَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ

در حالی که دلهای آنان(از حقّ،غافل و به چیز دیگری)سرگرم است و کسانی که (کافر شدند و به خود)ستم کردند،مخفیانه نجوی می کنند که آیا این(مرد)جز بشری مثل شماست؟آیا با اینکه می بینید به سوی سحر می روید؟!

پیام ها:

-سرگرمی به مسائل بی ارزش انسان را از توجّه به مسائل اصلی مثل حساب و قیامت غافل می کند. وَ هُمْ فِی غَفْلَهٍ ... لاهِیَهً قُلُوبُهُمْ

-افراد منحرف،انحراف خود را توجیه می کنند. بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ

-تا دل از خدا غافل نشود،انسان،آیات الهی را به بازی نمی گیرد. یَلْعَبُونَ - لاهِیَهً قُلُوبُهُمْ

-مخالفان انبیا،در پنهان توطئه می کنند ومعجزات را سحر وجادو می شمرند.

وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی - أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ

-کفّار با پوشاندن حقایق،نسبت به خود و دیگران ظلم می کنند. ظَلَمُوا

-تهمت ستمگران به انبیا نشانه آن است که مکتب انبیا ظلم ستیز است. اَلَّذِینَ ظَلَمُوا ... هَلْ هذا إِلاّ بَشَرٌ

قالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

(پیامبر)گفت:پروردگار من،هر سخنی که در آسمان و زمین باشد می داند.او شنوای داناست.

پیام ها:

-پیامبران در مقابل توطئه ها و تهمت ها،به خداوند توکّل می کنند. قالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ

-هر چند دشمنان،در توطئه،نجوا و مخفی کاری می کنند وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی ،امّا خداوند همه چیز را می داند و پنهان و آشکار،برای او یکی است. یَعْلَمُ الْقَوْلَ

فی السماء والارض

-توجّه به علم خداوند،سبب کنار گذاشتن توطئه ها و نجوی ها است. وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی ... رَبِّی یَعْلَمُ ...

بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیَأْتِنا بِآیَهٍ کَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ

(کفّار)گفتند:(آنچه محمّد آورده،وحی نیست)بلکه خواب های آشفته است،بلکه آنها را به دروغ به خدا نسبت داده،بلکه او یک شاعر است،پس (اگر راست می گوید)باید همان گونه که(پیامبران)پیشین(با معجزه) فرستاده شده بودند،او برای ما معجزه ای بیاورد.

نکته ها:

*کلمه أَضْغاثُ جمع ضِغث به معنای دسته و مجموعه و أَحْلامٍ جمع حُلم به معنای خواب است. أَضْغاثُ أَحْلامٍ به معنای مجموعه خواب های پراکنده است.

*کفّار از پیامبراسلام معجزاتی همچون معجزات موسی وعیسی می خواستند،ولی هدفشان بهانه جویی بود.زیرا انتخاب نوع معجزه وابسته به حکمت الهی است نه هوسهای مردم.

پیام ها:

-تناقض گویی کفّار نشانه ی بی منطقی آنان است. بَلْ ... بَلْ ... بَلْ ...

-دشمن به وارد کردن یک تهمت قانع نمی شود. بَلْ ... بَلْ ... بَلْ ...(او از همه راهها ضربه می زند أَسَرُّوا النَّجْوَی ... هَلْ هذا إِلاّ بَشَرٌ ... بَلْ هُوَ شاعِرٌ و تهاجم تبلیغاتی و اتهامات پی در پی،از شیوه های اصلی کار دشمن است.)

-دشمن با همه ی تهمت هایی که می زند،امّا از درون دچار تردید است.

بَلْ ... بَلْ ... بَلْ ... فَلْیَأْتِنا بِآیَهٍ

-مشرکان هم می دانند که لازمه ی نبوت،آوردن معجزه است. فَلْیَأْتِنا

-مردم،خواهان معجزه ی حسی هستند. فَلْیَأْتِنا بِآیَهٍ

ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَهٍ أَهْلَکْناها أَ فَهُمْ یُؤْمِنُونَ

تمام آبادی هایی که پیش از اینها هلاکشان کردیم،(تقاضای این گونه معجزات را کردند،ولی همین که پیشنهادشان عملی شد)ایمان نیاوردند، پس آیا اینان ایمان می آورند؟

وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ إِلاّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

و(ای پیامبر! به آنان بگو:)ما(هیچ پیامبری را)پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه(آنها نیز) مردانی بودند که ما به ایشان وحی می کردیم،پس اگر نمی دانید از اهل اطلاع(و اهل کتب آسمانی)بپرسید.

نکته ها:

*در آیات قبل،کفّار می گفتند: هَلْ هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ ؟آیا این مرد،جز بشری مثل شماست؟در این آیه خداوند می فرماید:نه تنها این پیامبر صلی الله علیه و آله بلکه تمام انبیای پیشین نیز انسان هایی بودند که به آنان وحی می شده است.بشر بودن با پیامبری منافاتی ندارد.

*چون مشرکان با اهل کتاب رابطه خوبی داشتند،خداوند به آنان می فرماید:از اهل کتاب (یهود و نصاری)سؤال کنید.

*سؤال از اهل ذکر ورجوع به کارشناس،یک اصل عقلایی است ودر این آیه مراد از اهل ذکر علمای یهود ونصاری هستند.در روایات سفارش شده که هر کجا متحیر شدید از اهل بیت پیامبر علیهم السلام سؤال کنید که آن بزرگواران مصداق کامل اهل ذکر هستند.

*پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:نه عالم اهل سکوت وکتمان باشد و نه جاهل خاموش.

لا ینبغی للعالم أن یسکت علی علمه و لا ینبغی للجاهل أن یسکت علی جهله و قد قال الله تعالی: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ ...

پیام ها:

-سنّت الهی این است که هر کجا کفر و لجاجت باشد قهر الهی خواهد بود. ما آمَنَتْ ... أَهْلَکْناها (ایمان سبب حفظ و بقای جوامع بشری است.)

-با دیده ی عبرت به تاریخ بنگریم. أَ فَهُمْ یُؤْمِنُونَ

-تمام انبیا از مردان بوده اند. وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ إِلاّ رِجالاً

-به همه ی انبیا وحی می شده وعلم آنان از همین سرچشمه است. نُوحِی إِلَیْهِمْ

-سؤال و پرسش،سفارش دین است. فَسْئَلُوا

-سؤال باید برای فهمیدن باشد،نه چیز دیگر. فَسْئَلُوا ... إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

-تا از اهلش نپرسیم،به علم نمی رسیم. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ ...

-در مسائل اعتقادی ودینی تا رسیدن به علم،کاوش وتحقیق کنیم. فَسْئَلُوا ...

-عالم باید در دسترس باشد تا سؤال از او ممکن باشد. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ

-اهل علم بودن کافی نیست،اهل ذکر بودن با ارزش است.(بسیارند افراد دانشمندی که از خدا غافلند) فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ

-در هر کاری اهلیّت لازم است،داشتن اطلاعات سطحی،تقلیدی وگذرایی کارساز نیست. أَهْلَ الذِّکْرِ

-بر اهل ذکر،راهنمایی مردم واجب است وگرنه امر به سؤال،لغو و بیهوده خواهد بود. فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ

وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا یَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ ما کانُوا خالِدِینَ

و(همچنین)ما آنها را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم و آنان جاویدان نبودند(که نمیرند).

نکته ها:

*از جمله رموز موفّقیّت یک رهبر آن است که در امور زندگی،در کنار مردم و همانند با آنان باشد تا مردم با دیدن او و برخوردهای او ساخته شوند.

پیام ها:

-انبیا در بعد مادّی و نیازهای انسانی هیچ فرقی با سایر مردم ندارند. ما جَعَلْناهُمْ ... لا یَأْکُلُونَ

-انتظار فرشته بودن انبیا و مصلحین و مربیان،توقّعی نابجاست. ما جَعَلْناهُمْ ...

-ترک غذا و همسر،خواست خدا و ادیان الهی نیست. ما جَعَلْناهُمْ ... لا یَأْکُلُونَ

-مرگ فراگیر است،حتّی پیامبران هم ابدی نیستند. ما کانُوا خالِدِینَ

ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَیْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ

سپس ما به وعده ای که به آنان داده بودیم،وفا کردیم.پس آنان و هر که را خواستیم،نجات دادیم و اسراف کاران را هلاک نمودیم.

نکته ها:

*این آیه در مقام تسلیت و دلداری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است،که ما به وعده های خود در مورد نجاتِ مؤمنان وفا می کنیم.

پیام ها:

-وعده پیروزی که خداوند به انبیا داده،حتمی است. ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ

-وعده ی خداوند به انبیا نجات آنان وهلاکت مخالفان آنهاست. فَأَنْجَیْناهُمْ ... وَ أَهْلَکْنَا

-کیفرهای الهی،نتیجه ی اعمال خودماست. أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ

-اسراف،زمینه ساز هلاکت است.و هلاکت،سرنوشت همه ی اسراف کاران است. الْمُسْرِفِینَ

لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

همانا بر شما کتابی نازل کردیم که در آن وسیله ی تذکّر شماست،آیا نمی اندیشید؟!

نکته ها:

*کلمه ذِکْرُکُمْ یا به معنای وسیله ی تذکّر است و یا به معنای مایه ی عزّت و نام شما.

کلمه ی ذکر در لغت به معنای شرافت و شهرت نیز آمده است

*امام کاظم علیه السلام درباره ی این آیه فرمود:مراد از جمله ی فِیهِ ذِکْرُکُمْ آن است که در کتاب ذکر شده که اطاعت پس از پیامبر صلی الله علیه و آله برای امام است.  

پیام ها:

-کتاب و قانونی سبب رشد و بیداری است که از سوی خداوند باشد. أَنْزَلْنا - فِیهِ ذِکْرُکُمْ

-قرآن،دارای موقعیّت والا و جایگاه بلندی است. کِتاباً

-یکی از اهداف نزول کتب آسمانی،تذکّر و کرامت بخشیدن به انسان هاست.

فِیهِ ذِکْرُکُمْ

-تاریخ گذشته ی انسان و سرنوشت و آینده ی او در قرآن ترسیم شده است.

فِیهِ ذِکْرُکُمْ

-قوم عرب و سرزمین حجاز از برکت قرآن،عزیز و نامدار شد. فِیهِ ذِکْرُکُمْ

-اگر انسان ها بیندیشند،حتماً دست نیاز به سوی وحی و کتاب آسمانی دراز خواهند کرد. أَ فَلا تَعْقِلُونَ

-از تمایلات فطری مردم برای ارشاد آنان کمک بگیریم.(هر کس میل دارد نامش در تاریخ به خوبی وکرامت بماند،خدا در این آیه می فرماید:کتابی برای شما فرستادیم که نامتان بماند.) فِیهِ ذِکْرُکُمْ

-تکذیب انبیا،بی خردی است.زیرا معارف قرآن هماهنگ با عقل است. أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً ... أَ فَلا تَعْقِلُونَ

وَ کَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیَهٍ کانَتْ ظالِمَهً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِینَ

و ما چه بسیار آبادی هایی را در هم شکستیم که مردمش ستمگر بودند و پس از آنها قومی دیگر را پدید آوردیم.

پیام ها:

-هلاکت بدنبال ظلم،یک سنت الهی است. کَمْ

-هر کس قانون الهی را بشکند،شکسته می شود. قَصَمْنا (کلمه ی قصم به معنای شکستن شدید است).

-انسان ها خود،سرنوشت خویش را رقم می زنند. قَصَمْنا - ظالِمَهً

-اگر ظلم به صورت یک سیره و روش در آید،قهر الهی را در پی خواهد داشت. کانَتْ ظالِمَهً لکن اگر ظلمی مداوم نباشد و انسان با متوجّه شدن آن توبه کند آن قهر را به دنبال نخواهد داشت).

-نابود ساختن وایجاد کردن،برای خداوند تفاوتی ندارد. قَصَمْنا ... أَنْشَأْنا

فَلَمّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ

پس چون(قوم ستمگر)قهر ما را احساس کردند،ناگهان پا به فرار گذاشتند.

لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلی ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ

(امّا خطاب رسید که)فرار نکنید! و به خانه هایتان و آنچه در آن کامیاب بودید باز گردید،شاید مورد سؤال قرار گیرید.

قالُوا یا وَیْلَنا إِنّا کُنّا ظالِمِینَ

(و چون عذاب ما را جدّی دیدند)گفتند:ای وای بر ما! همانا ما ستمکار بودیم.

فَما زاَلَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ حَتّی جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ

و پیوسته،این سخن آنان بود تا ما آنها را درو کرده و خاموش و بی حرکت ساختیم.

نکته ها:

*کلمه ی حَصید به معنای محصود یعنی درو شده است.کلمه خامد به معنای خاموش شدن است.

*مراد از مورد سؤال قرار گیرید یعنی تا اعمال شما مورد سوال قرار گیرد و مواخذه شوید

پیام ها:

-عذابی که بر جوامع ستمگر نازل می شود تدریجی است. فَلَمّا أَحَسُّوا (احساس در مورد دیدن آثار قهر است که به تدریج پیدا می شود).

-هیچ کس را در مقابل قهر خداوند،تاب مقاومت نیست. یَرْکُضُونَ (مغرورها نیز بهنگام خطر،صحنه را خالی کرده و می گریزند.)

-از قهر الهی نمی توان فرار کرد. لا تَرْکُضُوا

-کامیابی می تواند زمینه ساز ظلم وطغیان باشد. ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ

-باید مجازات را در محل وقوع جرم اجرا کرد،شاید مورد سؤال واقع شوند.

لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ

-ستمگران سرانجام مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. تُسْئَلُونَ

-پایان ظلم،پشیمانی است. یا وَیْلَنا

-عاقبت،وجدان های خفته،بیدار و منکران حقیقت،بر آن اقرار خواهند کرد.

إِنّا کُنّا ظالِمِینَ

-به هنگام نزول بلا،ناله ها از اثر می افتد. فَما زاَلَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ ...

-کفر و ظلم،سرنوشتی همچون گیاهان درو شده وبی جان برای انسان به ارمغان می آورد. حَصِیداً خامِدِینَ

-جار و جنجال های تبلیغاتی،ستایش ها و تملّق ها،و تهدیدها و ارعاب ها در محضر الهی محکوم به خاموشی است. خامِدِینَ

-ظلم مستمر،عذاب الهی را در پی دارد. إِنّا کُنّا ظالِمِینَ ... حَصِیداً خامِدِینَ

وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ

و ما،آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست برای بازی نیافریدیم.

لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ کُنّا فاعِلِینَ

(و)اگر چنانچه(بر فرض محال)می خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم و بازیگر بودیم،هر آینه آن را از پیش خود(و متناسب با خود) انتخاب می کردیم.

نکته ها:

*کلمه ی لَوْ در لغت عرب در مورد کارهای محال آورده می شود و چون در اینجا لهو برای خداوند محال است،آن کلمه بکار رفته است.

*در این آیات،ابتدا خداوند می فرماید:ما لاعب نیستیم و سپس در ادامه بجای آنکه بفرماید: لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لعبا فرمود: أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً ،بنابراین معلوم می شود که جوهره ی لهو و لعب یکی است،لذا در تفسیر المیزان می خوانیم:کار منظم و شکل یافته ای که با اهداف خیالی همچون افعال کودکان صورت می پذیرد، لَعِب نام دارد،ولی همین که این کارهای خیالی به جدّی رسید که انسان را از امور اصلی باز داشت و به صورت سرگرمی در آمد،به آن لَهو می گویند و این هر دو در مورد خداوند،بی معنا و باطل است.

*در قرآن مجید بارها بر این مسئله تأکید شده است که جهان هستی بازیچه نیست و هدفدار آفریده شده است.از جمله،آیه سوره ی طلاق،هدف را ایمان انسان ها دانسته ومی فرماید: اللّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ... لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً خداوند آسمان های هفتگانه و مثل آنها زمین را خلق کرد...تا شما بدانید که او بر هر کاری قادر است و علم او بر هر چیزی احاطه دارد.البتّه تحقّق این هدف با تفکّر در هستی و درس گرفتن و اقرار بر آنست.

*در معنای این جمله که اگر بنا داشتیم سرگرمی برای خود بگیریم،قطعا از پیش خود این کار را می کردیم دو معنا گفته شده است:

الف:آفریدن هستی،بر فرض برای سرگرمی باشد،کار اوست نه بت ها.

ب:بر فرض بنای سرگرمی داشتیم از فرشتگان و مقرّبان درگاه خود سرگرمی درست می کردیم و کاری به جهان مادّیات و طبیعت نداشتیم.

*امام صادق علیه السلام با استناد به آیه،انسان را از انجام کارهای لهو،نهی فرمودند

پیام ها:

-هستی هدفدار است. وَ ما خَلَقْنَا ... لاعِبِینَ (اگر آفرینش،بیهوده نیست،پس مرگ هم،نیستی وپایان کار محسوب نمی شود.)

-کسی که هدفش بازیگری است،وسایل بازی می سازد،نه جهان بی نهایتی که تنها،سلّول و اتم آن عصرها و نسل ها را به مطالعه پیرامون آن واداشته است.

وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ

-اگر بر فرض محال بنای خداوند بر بازی و کار لغو بود،باید آن را متناسب با ذات خود می آفرید،(نه مادّیات و اجسام).  لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا

-اگر بر فرض محال،خداوند هدف بازیگری داشت،دیگر کاری به خلقت انسان نداشت،این همه انبیا را بزحمت نمی انداخت،امر و نهی نمی کرد و ثواب و عقابی مقرّر نمی داشت. لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمّا تَصِفُونَ

(این چنین نیست،)بلکه ما حقّ را بر باطل می کوبیم تا مغز آن را در هم بشکند،پس بی درنگ،باطل محو و نابود می شود.و وای بر شما از آنچه(خداوند را به آن) توصیف می کنید(و نسبت لهو و لعب و بیهوده کاری می دهید).

نکته ها:

*کلمه قذف به معنای پرتاب از راه دور و با سرعت و قدرت است و کلمه دمغ نیز به ضربه ای گفته می شود که به سر می خورد و تا مغز اثر می گذارد.

*کلمه وَیل به معنای عذاب و هلاکت است و در جایی بکار می رود که مورد استحقاق هلاکت را داشته باشد.

پیام ها:

-پیروزی حقّ،اراده و خواست خداوند و جلوه ای از هدفداری نظام آفرینش است. بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ

-برخورد حقّ با باطل باید تهاجمی باشد نه تدافعی. نَقْذِفُ

-سنت خداوند بر نابودی و محو باطل است. نَقْذِفُ - فَیَدْمَغُهُ

-حقّ بر باطل پیروز است. فَإِذا هُوَ زاهِقٌ

-محو شدن باطل با حضور حقّ در جبهه است. نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ

-در مبارزه علیه باطل باید سرعت،قدرت و هدف گیری درست مراعات شود.

نَقْذِفُ - فَیَدْمَغُهُ

-باطل باید به کلّی نابود شود،نه آنکه نیمه جانی داشته باشد. فَیَدْمَغُهُ

-حکومت چند روزه ی باطل،بر اساس سنت مهلت دادن الهی است و عاقبت از آن متقین و اهل حقّ است. فَإِذا هُوَ زاهِقٌ

-وای بر کسانی که آفرینش را بازیچه می دانند. وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمّا تَصِفُونَ

وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ

و برای اوست هر که در آسمان ها و زمین است،و کسانی که نزد او هستند (فرشتگان)از(برای)عبادت او تکبّر نمی ورزند و خسته و درمانده نمی شوند.

یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ

آنان شبانه روز بی آنکه سستی ورزند،خداوند را به پاکی می ستایند.

أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَهً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ

آیا خدایانی که(کفّار)از زمین انتخاب کرده اند،مردگان را زنده می کنند؟

نکته ها:

*در مالکیّت مجازی،هر چه انسان به مولی نزدیکتر می شود،کمتر حساب می برد و لذا گاهی هم خلاف می کند ولی در مالکیّت حقیقی،هر چه انسان به معبود نزدیکتر می شود، بیشتر عبادت می کند. وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ

*در خطبه ی اوّل نهج البلاغه درباره ی ملائکه آمده است:

لا یغشاهم نوم العیون و لا سهو العقول و لا فتره الابدان و لا غفله النسیان یعنی خواب،فراموشی،خستگی و غفلت در ملائکه نیست.

پیام ها:

-مالکیّت حقیقی جهان هستی،تنها از آن خداوند است. وَ لَهُ مَنْ فِی ...(پس اکنون که مملوک او هستیم،به وظیفه ی بندگی خود عمل کنیم.)

-عبادت و بندگی منحصر به انسان نیست. وَ مَنْ عِنْدَهُ ...

-در آسمان ها موجوداتی با شعور هستند.(کلمه مَنْ در جمله مَنْ فِی السَّماواتِ که در مقابل مَنْ عِنْدَهُ آمده،نشانه ی موجوداتی باشعور،غیر از فرشتگان است.)

-بعضی از مخلوقات خداوند به مقام قرب او می رسند. وَ مَنْ عِنْدَهُ

-ریشه ی ترک عبادت،تکبّر است. لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ

-عبادت،انسان را با فرشتگان همسو می کند. لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ

-نشاط،مایه ارزشمندی عبادت است. لا یَسْتَحْسِرُونَ

-فرشتگان،خواب ندارند. یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ

-تداوم عبادت،به آن ارزش می دهد. یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ-لا یَفْتُرُونَ

-عقائد باطل را زیر سؤال ببریم. أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَهً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ

لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَهٌ إِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمّا یَصِفُونَ

اگر در آسمان ها و زمین خدایانی جز اللّه بود،هر آینه آن دو فاسد می شدند،پس منزّه است خداوندِ پروردگار عرش،از آنچه(ناآگاهان) توصیف می کنند.

نکته ها:

*اگر به کتابی که نویسنده ی آن چند نفر باشند نگاهی دقیق بیندازیم،بخوبی خواهیم دید که جملات،سیاق و محتوای هر قسمت از کتاب با بخش دیگر آن متفاوت است و بدیهی است که هر چه کتاب،بزرگتر و مفصل تر باشد،این اختلاف،بیشتر و بارزتر خواهد بود،زیرا برفرض که در نوشتن یک جمله،یک سطر و یا یک صفحه،هماهنگی تصادفی پیدا شود ولی در کتاب بزرگ هستی،این هماهنگی و نظم بدون پروردگاری یکتا محال است.

*سؤال: اگر خدایی یکتا در مصدر امور است،پس تضادهای موجود برای چیست؟

پاسخ: اگر بشود نام آنها را تضادّ گذاشت،باید گفت از نوع تضادّ دو لبه ی قیچی و یا دو کفّه ی ترازوست که تحت یک تدبیر و برای انجام یک هدف صورت می پذیرد و یا مثل حرکت متضادّ دو دست یک انسان برای فشار دادن پارچه ای است که می خواهد آب آن را بگیرد می باشد.

*هشام بن حَکَم از امام صادق علیه السلام پرسید:دلیل یکتایی خداوند چیست؟حضرت فرمود:

اتصال التدبیر و تمام الصنع کما قال الله عزوجل:لوکان فیهما... پیوستگی و انسجام تدبیر جهان وکامل بودن آفرینش،دلیل وحدانیّت اوست.

*این آیه در پاسخ کسانی است که برای هر چیز و هر امری،ربّ،مدبر و خدایی قائل بودند و لذا فرمود: رَبِّ الْعَرْشِ یعنی پروردگار همه هستی،اللّه است.

پیام ها:

-تعدّد پروردگار،امری محال است. لَوْ کانَ (کلمه لَوْ در جایی بکار می رود که انجام شدنی نباشد.)

-خدای آسمان ها و زمین یکی است. فِیهِما بر خلاف مشرکین که برای هر کدام از آسمان ها و زمین،ربّی قائل بودند،قرآن پروردگار همه را یکی می داند. وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ  

-تعدّد در مدیریّت،مایه ی از هم پاشیدگی و فساد است. آلِهَهٌ - لَفَسَدَتا

-به هنگام ذکر سخن باطل،تنزیه خداوند لازم است. لَوْ کانَ فِیهِما - فَسُبْحانَ اللّهِ

-تسبیح خداوند باید پس از آگاهی و بر اساس استدلال و منطق باشد نه کورکورانه و از روی لقلقه ی زبان. لَوْ کانَ فِیهِما - فَسُبْحانَ اللّهِ (اوّل استدلال

شد که اگر دو مدیریّت بود هستی به فساد کشیده می شد سپس تسبیح خدا آمد. فَسُبْحانَ اللّهِ .. عَمّا یَصِفُونَ

لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ

او(خداوند)از آنچه انجام می دهد سؤال نمی شود،امّا آنها(مردم،در انجام کارهایشان) مورد بازخواست قرار می گیرند.

نکته ها:

*مسئولیّتِ پاسخگویی انسان در قبال کارهایی که انجام می دهد،بارها در قرآن مطرح شده است،از جمله: فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ به پروردگارت سوگند که از همه ی مردم سؤال خواهیم کرد.و یا در جایی دیگر می خوانیم: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ آنها را متوقّف کنید،آنها باید بازخواست شوند.

به هر حال در روز قیامت،از افکار و نیات،از جوانی و عمر،از درآمد و مصرف،از انتخاب رهبر و اطاعت از بزرگان،سؤال خواهد شد.

*سؤال: چگونه است که در آیه دیگری می فرماید:از هیچ جنّ و انسی سؤال نمی شود؟ فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ  

پاسخ: در قیامت صحنه ها متفاوت است و هر صحنه ای شرایط خاص خود را دارد.مثلاً در یک موقف وقتی از انسان ها سؤال شود،آنها می توانند با زبان پاسخ گو باشند،امّا در موقف دیگر بر لب های آنان مهر می زنند و دیگر اعضا وجوارح به شهادت بر اعمال می پردازند.

*امام رضا علیه السلام فرمود:خداوند به آدم علیه السلام خطاب فرمود:یابن آدم،بمشیّتی کنت انت الّذی تشاء لنفسک ما تشاءیعنی من اراده کرده ام که تو با خواست خودت آزاد باشی.

پیام ها:

-خداوند،مالک حقیقی ومطلق هستی است و مالک در تصرّف در محکومش،مورد مؤاخذه واقع نمی شود. رَبِّ الْعَرْشِ ... لا یُسْئَلُ

-کسی می تواند سؤال کند که طلبی و یا حقّی داشته باشد و هیچ کس از خداوند طلبی و یا بر او حقّی ندارد. لا یُسْئَلُ

-کسی می تواند از خداوند بازخواست کند که مافوق او و بر او برتری داشته باشد و چنین موجودی نیست. لا یُسْئَلُ

-انسان ها در قبال کارهایشان مسئول و متعهّدند. وَ هُمْ یُسْئَلُونَ

-سؤال ومؤاخذه،بهترین نشانه بر مسئولیّت ومهم ترین علامت بر آزادی و اختیار انسان هاست. وَ هُمْ یُسْئَلُونَ (آری انسان مجبور بازخواست نمی شود، زیرا بازخواست و سؤال از فرد مجبور و بی اختیار،عقلاً قبیح است.)

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ

آیا آنها(کافران)بجای خداوند(یکتا)خدایان دیگری را گرفته اند؟(پس به آنان) بگو:دلیل تان را بیاورید.این(قرآن)یادنامه ی پیروان من و یادنامه کسانی است که پیش از من بوده اند(که همه بر نداشتن شریک برای خداوند اتفاق کلمه دارند) امّا اکثر مردم،حقّ را نمی دانند،پس(از آن)روی گردانند.

نکته ها:

*علی علیه السلام فرمود:همانا با نزول قرآن به پیامبر،علم پیامبران پیشین و علم اوصیا و علم آنچه که تا قیامت رخ می دهد،داده شده است.آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کرد که خداوند به پیامبرش می گوید: هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی ...بنابراین قرآن،حاوی علم ما کان و ما یکون است.

پیام ها:

-هر کس از خداوند واحد دور شود،در دام خدایان متعدّد می افتد. أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً

-پیامبر باید با مردم برخورد استدلالی کند واز آنان برهان بخواهد. قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ

-توحید،دارای دلیل است، لَوْ کانَ فِیهِما ...امّا شرک هیچ دلیلی ندارد.

هاتُوا بُرْهانَکُمْ

-در اصول عقاید نمی توان تقلید کرد. هاتُوا بُرْهانَکُمْ

-توحید پیام تمام کتب آسمانی است. ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی

-کتب آسمانی مایه زنده شدن فطرت خفته و یادآور دانسته های فراموش شده است. ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی

-در فضای جهل،نه اقبال اکثریّت ارزش دارد و نه اعراض آنها. أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ

وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدُونِ

و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست،پس(تنها)مرا بپرستید.

نکته ها:

*اگر چه خداوند در آیه ی سوره احزاب بطور صریح مسأله ی خاتمیّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مطرح فرموده که ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ ولی باز به طرق مختلف بر آن اشاره کرده است.از آن جمله اینکه بیش از مرتبه در عبارت های مختلف،کلمه ی مِنْ قَبْلِکَ ذکر شده ولی حتّی برای یکبار هم کلمه ی مِنْ بَعْدِکَ نیامده است.

پیام ها:

-رسالت،همراه با دریافت وحی است. ما أَرْسَلْنا ... مِنْ رَسُولٍ إِلاّ نُوحِی إِلَیْهِ

-توحید در رأس برنامه همه ی انبیای الهی بوده است. ما أَرْسَلْنا ... إِلاّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا

-عمل باید بر مبنای اعتقاد باشد،اوّل مَبنا،دوّم بِنا.(ابتدا توحید در الوهیّت، سپس توحید در عبادت) لا إِلهَ إِلاّ أَنَا،فَاعْبُدُونِ

-انحصار طلبی حقّ در قبال باطل،شعاری الهی است. لا إِلهَ إِلاّ أَنَا

وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ

و(کفّار)گفتند:خداوند رحمان(فرشتگان را برای خود)فرزند گرفته است! منزّه است او،بلکه(فرشتگان)بندگانی گرامی هستند.

لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ

(فرشتگان)در کلام بر او سبقت نمی گیرند و(تنها)به فرمان او عمل می کنند.

نکته ها:

*این تفکّر که فرشتگان،فرزندان خدا هستند،علاوه بر مشرکین،در میان یهود و نصاری نیز شایع بوده است.

*اطلاق کلمه مُکْرَمُونَ بر فرشتگان از این جهت است که آنان اوّلاً بندگان خدا هستند و ثانیاً این بندگی همراه با اخلاص است.

*کلمه رحمن نزد مشرکان نامی شناخته شده برای خداوند بوده است. قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ

* شرایط حاکم بر انسان،در باورها و قضاوت های او اثر می گذارد.چون افراد بشر دارای جسم هستند و خودشان را نیازمند به فرزند می بینند،درباره ی خداوند مبرای از جسمانیّت و نیازمندی نیز اینگونه فکر می کنند.

پیام ها:

-به هنگام نقل سخن کفرآمیز دیگران،خداوند را تنزیه کنیم. وَلَداً سُبْحانَهُ

-هرگاه به نقل انحرافات دیگران می پردازیم،راه حقّ را نیز بیان کنیم.

وَ قالُوا - بَلْ

-تسلیم فرمان خدا بودن،رمز کرامت بنده است. مُکْرَمُونَ - لا یَسْبِقُونَهُ

(آری کسانی مورد کرامت واقع می شوند که نه در قول و نه در عمل،از دستور خدا پیشی نگیرند.) مُکْرَمُونَ - لا یَسْبِقُونَهُ

-فرشتگان،مأموران الهی اند که تنها به فرمان او عمل می کنند و هیچگاه بر اوامر او پیشی نمی گیرند. لا یَسْبِقُونَهُ - بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ

یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ

(خداوند)آنچه را که در(آینده)پیش روی آنان و یا گذشته ی آنهاست می داند و آنان(فرشتگان)جز برای کسی که خداوند رضایت دهد،شفاعت نمی کنند واز ترس او(پروردگار)بیمناکند.

نکته ها:

* خوف یعنی ترس از گناه،ولی خشیت به معنای ترس از عظمت الهی است،ترسی که با تعظیم و احترام همراه باشد.

*در روایات آمده است که مراد از من اِرْتَضی یعنی کسی که دین او مورد رضایت است،هر چند گناهکار باشد،زیرا شخص با ایمان به خاطر توبه ای که پس از گناه می کند،مورد لطف قرار گرفته و مشمول شفاعت واقع می شود.

پیام ها:

-تسلیم بی چون و چرا بودن،در برابر خدایی ارزش دارد که به همه چیز آگاه است. بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ یَعْلَمُ (توجّه به اینکه خداوند همه چیز را می داند سبب تسلیم همراه با خشیت می شود.)

-علم خداوند نسبت به گذشته و آینده یکسان است،بخلاف علم انسان که فقط نسبت به گذشته است. یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ

-بندگی و تسلیم در برابر خداوند،سببِ داشتن مقام شفاعت است. عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ یَشْفَعُونَ

-فرشتگان نیز اهل شفاعت هستند. لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی

-شفاعت،لیاقت می خواهد.کسانی مشمول شفاعت واقع می شوند که خداوند از دین آنها راضی باشد. إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی

-معرفت بیشتر به خداوند باید سبب خشیت فزونتر باشد. وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ (مقام عصمت،مانع از خشیت از خداوند نیست.)

وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظّالِمِینَ

و هر که از آنها(فرشتگان)بگوید:من به جای خداوند،معبود هستم،پس جزای او را جهنّم قرار می دهیم(و)ما این گونه ستمکاران را کیفر خواهیم داد.

نکته ها:

*شاید این آیه،از این باب باشد که:به در بگو تا دیوار بشنود،یعنی مردم بدانید هر کس حتّی اگر فرشتگان مکّرم(که این تصور در مورد آنها محال است)دیگران را به شرک دعوت کنند باید منتظر کیفر دوزخ باش?

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره الانبیاء» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید

دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.