- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگاهی به فیلم معکوس نوشته چکاوک شیرازی
نگاهی به فیلم معکوس نوشته چکاوک شیرازی
آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی نوشته چکاوک شیرازی
دنیایی که کیمیایی ها می سازند، دنیایی جذاب و دلفریب است با قهرمان های دوست داشتنی. آنها می توانند غیرممکن باورپذیر بسازند و ما را با دیالوگ های خاص خود به دنیای خودشان بکشانند.
اما همه ی این لذت ها و زحمت ها، اتفاقا نقاط ضعف فیلم نامه محسوب می شوند. دیالوگ های کیمیایی، این بار پولاد، گوش نواز است. اما به شدت سطحی و ابتدایی است. تناقض عجیبی ست که در فیلم های خوب دیالوگ ها در عین سادگی کاملا عمیق و موجز هستند اما دیالوگ هایی شبیه دیالوگ های فیلم "معکوس "هرچند که خوش آهنگند و با فضای فیلم می خوانند اما کاملا تهی هستند و می توان به راحتی نیم بیشتری از آنها را دور ریخت. از دیگر نقاط ضعف این نوع دیالوگ نویسی این بود که در پس هر جمله ای، چهره ی "پولاد کیمیایی "ظاهر می شد. نویسنده باید بتواند از خودش فاصله بگیرد تا برای هر نقشی دیالوگ مخصوص آن نقش را بنویسد نه اینکه انگار همه ی حرف ها مال یک نفر باشد. اگر فیلم نامه را روی کاغذ در نظر بگیریم و روی اسم ها را بپوشانیم هرگز متوجه نخواهیم شد که فلان جمله را چه کسی گفته، چون هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
در یک اثر خوب ما از نقطه ی الف به نقطه ی ب میرسیم اما بعد از آن ما به الف ب نمیرسیم بلکه دیدگاه دیگری داریم به نام پ. در فیلم نامه ی "معکوس "ما از الف شروع میکنیم به غ میرسیم سپس به گ بعد ب در آخر به ج.
متاسفانه همه ی اتفاقات انگار مانند قارچ جلوی پای شخصیت ها سبز می شدند و داستان تا حدی دنبالش را می گرفت و دوباره رها می کرد و به مورد دیگری می پرداخت.
قهرمان و ضدقهرمان مشخص نبودند. اگر سالار( بابک حمیدیان) قهرمان بود و هدفی داشت چرا جورش را دیگران می کشیدند؟
سوالات فراوان است، به عنوان نمونه، شاید پرورش سالار توسط رضا ( اکبر زنجان پور) توجیه پذیر باشد که دلیلش عشق رضا به فخری ( پروانه معصومی) است، اما رفاقتش و مراقبت از ندا ( لیلا زارع) دلیل خاصی ندارد. و نکته ی مهم اینجاست که وقتی همه ی آدمهای داستان تا این حد به هم نزدیکند چرا نسبت ندا و سالار زودتر لو نرفته است؟
به هر حال می شود کیمیایی و پسرش و فیلم هایشان را دوست داشت. آدم ها، مکان ها حتی دیالوگ های خاص را.دنیای بسیاری از ما تحت تاثیر جاذبه ی آنهاست، چه بهتر می بود که با فیلم نامه ها ی منسجم و مهندسی شده، اثری عمیق تر در وجودمان می گذاشتند.
که اگر زحمتی را که برای دیالوگ های آهنگینشان می کشند در یک فیلم نامه ی درست به کار می گرفتند، مطمئنا بسیاری از حرف هایشان همیشگی می شد چون علاوه بر دلبری هایی که در فیلم گنجانده می شود در انتخاب بازیگر حقیقتا بی نقصند و این چهره و صدای بازیگر جا افتاده در فیلم هایشان است که دیالوگ ها را به ظاهر دوست داشتنی می کند.
و از همه بهتر این که تمام تلاش خود را برای ساخت فیلم بگذارند و دور خوانندگی و شاعری را خط بکشند.