- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- جذاب حوصله سربر، نگاهی به فیلم پریسیلا
جذاب حوصله سربر، نگاهی به فیلم پریسیلا
سه شنبه اول اسفند١٤٠٢
چکاوک شیرازی
فیلم پریسیلا به کارگردانی سوفیا کاپولا ساخته شده و چه کسی است که او و خانواده ی سینماگرش را نشناسد؟
تکلیف از همان ابتدا معلوم است، پریسیلا از همان عنوانش، فیلمی کاملا زنانه است. طوری لطافت زنانگی در این فیلم موج می زند که مخاطبان مونث آن عمیقا مجذوب می شوند. از رنگ صورتی غالب در اغلب صحنه ها گرفته تا عشقی که نثار پریسیلا می شود چه طبیعتا آرزوی هر زنی است. چنان غرق این زیبایی های خانمانه می شویم که فیلم را تا انتها دنبال می کنیم بدون این که فیلم نامه ی سطحی آن آزاردهنده به نظر برسد! هر چند که به امید کاپولا بودن کارگردان، هر جا که حوصله مان سر می رفت امیدوار بودیم که حداقل شاهد یک اوج و یک پایان بندی با شکوه باشیم؛ که خوب، این اتفاق نیفتاد.
پریسیلا نام همسر الویس پریسلی خواننده ی محبوب راک اند رول و بازیگر فقید آمریکایی است. فیلم پریسیلا در مورد او ساخته شده است و این یکی از نکات مثبت فیلم است زیرا که این بار ستاره ی موسیقی در حاشیه قرار دارد و این افراد دیگری در زندگی او هستند که موضوع اصلی برای ساخت فیلم قرار گرفته اند.
هرچند که عملا باز هم این ستاره ی فقید است که سایه اش بر کل فیلم سنگینی میکند. در مورد کارگردانی فیلم چه کسی است که بتواند از افراد خانواده ی کاپولا ایرادی بگیرد؟
اما در رابطه با فیلمنامه، می توان ایرادهای اساسی به آن وارد آورد.
ما چیزی از شخصیت اصلی پریسیلا و این که آیا فردی درونگرا بوده یا برونگرا چیزی نمی دانیم. اما اگر به واقع تا این حدی که در فیلم نشان داده شده است، درونگرا بوده، این سوال پیش می آید که آیا واقعا باید همه ی آن را در فیلم نشان داد؟ آیا این حجم از سکوت و منفعل بودن جذاب خواهد بود؟ ابتدای فیلم که تنها جمله ای که از او، مدام، می شنویم این است که هر چه از وی می خواهند در جواب می گوید که باید از خانواده اش اجازه بگیرد. بعد هم که موفق به ترک خانه و زندگی با الویس می شود، باز هم طبق دستورات او رفتار می کند. قرار نیست چیزی فراتر از واقعیت نشان داده شود اما منفعل بودن در این حد و اندازه هر چقدر هم که درست باشد حوصله ی مخاطب را سر می برد.
در مدرسه، در جشن، کنار خانواده، در جمع دوستان، کنار همسر، هر جا که فکرش را بشود کرد، او ساکت نشسته و این الویس است که می درخشد و حکومت می کند. آیا پریسیلا در زندگی واقعی هم چنین کاراکتری داشت؟ یعنی الویس عاشق زنی بود که فقط سکوت کند؟
حتی خانواده ی او هم تابع دستوراتی بودند که الویس صادر می کرد. به ظاهر قرار بود آن ها با مخالفتشان سدی در برابر عشق این دو باشند اما بلافاصله پدر و مادر هر دو کوتاه می آمدند و باز هم ستاره ی راک به خواسته اش می رسید.
این دقیقا همان چیزی است که چند سال پیش در سینمای ایران مورد بحث قرار گرفته بود که آیا لازم است در سریال ها و فیلم های تاریخی و زندگینامه ای همه ی واقعیت را رعایت کرد یا نه؟ عده ای معتقد بودند که نباید در تاریخ دست برد و به اصل وفادار بود اما تعدادی هم مصرانه می گفتند به واسطه ی جبر سینما، می توان در بعضی موارد دست برد و آن را برای مخاطب جذاب کرد، زیرا ممکن است صرف بیان واقعیت چندان به مذاق تماشاگر خوش نیاید و فیلم را پس بزند.
بعد از دیدن فیلم پریسیلا عمیقا با دسته ی دوم موافقت کردم.
فیلم به طرزی به شدت حوصله سر بر به توصیف خوشگذرانی ها، مهمانی ها، خریدها، عکاسی برای مجلات و از این قبیل می گذرد. بی محتواترینشان هم، سکانس خرید لباس برای پریسیلاست. برای یک زن تماشای این سکانس اتفاقا جذاب هم هست، اما به عنوان تماشاگر فقط اتلاف وقت به طریقی مضحک است.
هر لحظه منتظریم که رقیبی جدی از راه برسد، جنگی عمیق بینشان در بگیرد، مشکلاتی برای پریسیلا که دختربچه ای بیش نیست پیش بیاید. اما هیچ کدام عملی نمی شود. تنها عنوان می شوند اما هیچ یک به سرانجام نمی رسند. ممکن است بگویید: چون در زندگی واقعی شان این گونه بوده، در جواب باید بگویم پس بهتر بود سوفیا به جای ساختن فیلمی چنین تهی، یک کتاب می نوشت. هر چقدر هم دلش می خواست می توانست درباره آنها توضیح دهد.
با این همه باز هم می شود به عنوان فیلمی که گوشههایی ناگفته و پنهان از زندگی یک ستاره و همینطور لذت ها و مشکلات توامان در زندگی با یک ستاره را آشکار میکند، از تماشای آن لذت برد.