پوپولیسم به معنی حكومت توده وار، یا مردم باور است كه ریشه این نوع تفكر در میان روشنفكران روسیه پدید آمد....
پوپولیسم به معنی حکومت توده وار، یا مردم باور است که ریشه این نوع تفکر در میان روشنفکران روسیه پدید آمد. اندیشه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در قالب «پوپولیسم» شناخته می شوند، بسیار متفاوت بوده و در هر جامعه و کشوری شکل خاص خود را دارد. پورتال آسمونی در این بخش مطالب جالبی در مورد پوپولیسم برای شما عزیزان تهیه کرده است که در ادامه می خوانید
عَوامگرایی یا پوپولیسم آموزه و روشی سیاسی است در طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق مردم عامه در برابر گروه نخبه. در قرن بیستم بیشتر جنبشهای «عامهگرا» با جنبشهای آمریکای لاتین و هند شناخته میشد اما از دهه 1980 به بعد این جنبشها در کشورهای کانادا، ایتالیا، هلند، اسکاندیناوی و ایالات متحده نیز درجاتی از موفقیت را بهدست آورده است.
مفهوم
بزرگداشت مفهوم مردم (یا توده) تا حد مفهومی مقدس، و باور به اینکه هدفهای سیاسی را میباید به خواست و نیروی مردم جدا از حزبها و نهادهای موجود پیش برد. عوامگرایی خواست مردم را عین حق و اخلاق میداند و بر آن است که میباید میان مردم و حکومت رابطهٔ مستقیم وجود داشته باشد. هم چنین با ایمانی ساده فضایل مردم را در برابر منش فاسد طبقهٔ حاکم یا هر گروهی که موقعیت سیاسی و منزلت اجتماعی برتر داشته باشد قرار میدهد و میستاید. یکی از ویژگیهای عوامگرایی یافتن «توطئههای ضد مردمی» در هر جاست و این برداشت معمولاً به دشمنیهای نژادی و قومی دامن میزند.
ریشه
نظریهٔ عوامگرایی فلسفی بر آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامهٔ مردم را افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف میپندارد. تاریخچهٔ آن را به اواسط سدهٔ نوزدهم و به جنبشهای مختلفی که در سرزمینهایی مثل شوروی سابق به وقوع پیوستهاست، میرسانند شاید در برابر عوامگرایی سیاسی اینها هیچ نباشند. ریشهٔ عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه در دههٔ 1860 با ظهور نارودنیکها (مردمباوران) پدید آمد. نارودنیکها بر آن بودند که روسیه بی آنکه مرحلهٔ سرمایهداری را بگذراند میتواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را میتوان بر کومونهای روستایی گذاشت. در دههٔ 1870 دانشجویان نارودنیک به روستا (میان مردم) رفتند تا تخم انقلاب را بپراکنند.
عوامگرایی در کشورهای مختلف
کارتونی از سال 1896 میلادی که در آن ویلیام جنینگز برایان که از طرفداران سرسخت عوامگرایی بود در حال بلعیدن نماد حزب دموکرات آمریکا است.
عوامگرایان در روسیه حزب آزادی و زمین را بنیان نهادند. عوامگرایی در آغاز اشاره به این اعتقاد داشت که انقلاب کار مردم است (که در روسیه معنای آن دهقانان بود) نه اقلیت مبارز انقلابی. در پایان قرن نوزدهم مارکسیستهای روسیه که به عمل سازمانی و حزب پیشرو باور داشتند به همهٔ روشهای انقلابی رقیبان غیر مارکسیست خود بر چسب عوامگرایانه زدند واین عنوان به صورت تحقیر آمیز رواج یافت.
از 1945 در روش کسانی چون سناتور جوزف مک کارتی و جورج والاس میتوان یافت. ظهور چپ نو را نیز برخی با شور و شوق پیروزی جهانی عوامگرایی شمردند.
عوامگرایی را در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از 1939 و نیز در فاشیسم و نازیسم و در بسیاری ار جنبشهای آزادی بخش جهان سوم میتوان یافت.
نمونهای از پوپولیسم مدرن را که میتواند مورد مطالعه قرار گیرد دگرگونیهای دو دههٔ جاری در دنیای سیاست ایتالیا است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی در سال 1994 میلادی همراه با حزب جدیدش فورزا ایتالیا وارد مبارزههای سیاسی ایتالیا شد، برلوسکونی گونهٔ تازهای از پوپولیسم را که بر تمرکز بر کنترل رسانهها برپا شده پدیدآورد. برلوسکونی و هم پیمانانش با به کارگیری این شیوه سه مرتبه انتخابات را بردند، در 1994، 2001، و با کمک دست راستیهای جدید مردم آزاد، در سال 2008؛ او توانست حدود 10 سال نخست وزیر ایتالیا باشد.
ویژگی کلی
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
البته آیین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای دارد. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاً ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها، به طور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاح طلبی، بورژوایی بودن و عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است.
پوپولیست واقعی کیست؟
چاوز پوپولیست بودیا دشمنان او؟توجه عمدی به ظاهر الفاظ و تغافل از معانی جاری و عینی آنان، شیوه ی مالوفی در محافل شبهه روشنفکری در کشورمان است. بسیاری از خوانندگان علاقه مندند تا همه را دسته بندی شده بشناسند و بی دردسر درباره آنها به قضاوت بنشینند و این خدمت را برخی به خوبی برایشان انجام می دهند. لازم نیست خیلی تلاش کنیم تا اثبات کنیم که چاوز پوپولیست است یا اوباما، فقط کافی است بنویسیم: «پایان پوپولیسم در ونزولا .»آنگاه می توانیم او را بخاطر لباسش، حرفهایش، استکبار ستیزی اش ، توزیع منابع در بین مردم، ساده زیستی اش، هم کلامیش با مردم عادی و حتی رای آوردن در مقابل رقبای سفید پوست سرمایه دار و لابد مستحق برتری نسبت به او، به عوامگرایی و مآلا به خروج از اخلاق متهم سازیم!
در مقاله ای با عنوان «لابی گری غیربهره ورانه، پوپولیسم و الیگارشی»، نویسنده از این واژه با معنای مردم و حاکمیت مردم استفاده کرده است. گرچه نویسندگان عقیده دارند که برابری سیاسی ماهیتا الیگارشیک است.
کار ژورنالیسم دستگاه تبلیغاتی غرب و غرب زده در عصر سیاست ورزی مدرن، تعریف دلخواه از واژه هاست گاه پوپولیستی در تعریف آنها انقلاب های مردمی است و استقلال طلبی آنهاست و یا عوام فریبی در انحراف افکار و دغدغه های عمومی از تمرکز بر روی قدیمی ترین مطالبه انسان یعنی «عدالت» به ویترین شیک وخوش آب و رنگ حرفهای روشنفکرانه بیفایده است.
در حقیقت پوپولیسم در دنیای امروز با وجود انحصار رسانه ای و ضریب نفوذ آنها بر افکار و اذهان و شکل گیری و جهت دهی آن ، شکل پیچیدهای به خود گرفته است. مرزها و نوع آن را نمی توان مشخص کرد. رسانه ها در آن واحد میتوانند، شعارهای پوپولیستی را به عنوان شعار منطقی به مخاطبان بقبولانند یا این که با پوپولیستی خواندن یک عقیده یا عمل منطقی، آن را ناکام بگذارند و چهره ها را وارونه جلوه دهند و این کاری است که می کنند. آنها می توانند حکومت بسته و متحجر عربستان و قطر و جنایت پیشگان صهیونیست را محبوب و منطقی جلوه دهند و یا القاعده را در عراق و سوریه خوب نشان دهند اما در مالی و افغانستان ضد بشری ... آنها می توانند چاوز و حکومت کاملا مردمی و ضد استعمار و موفقش را دیکتاتور پوپولیست جلوه دهند.
مردم به ذوق حضور درمی یابند که کرامت انسانی بیش از آنکه به دغدغه های ذهنی نخبگان وابسته مربوط باشد به چالش کشیدن ده ها سال تحقیر و چپاول منابع کشورشان ، مسابقه رفاه طلبی، مصرف گرایی مفرط عده ای اندک و گرسنگی اکثریت مطلق، اشرافیت دولتمردان، فراموشی حاشیه نشینان و گرسنگی شکم هایشان مرتبط است.
بیش از چند دهه در کشوری همانند ونزوئلا به عنوان یکی از نفت خیز ترین کشورهای دنیا اقلیت متمایل و وابسته به کارتلهای چند ملیتی و صاحب مطلق رسانه های آنجا را که سالها تصمیمات مهم را در گلوگاه های اقتصادی و سیاسی این کشور خاک می کردند تا تسلط آنها بر آن کشور و منابعش تداوم داشته باشد. در واقع می توان گفت تداوم سلطه غیر مشروع اینها بیشتر نیاز و سزاوار صفت "پوپولیست"است تا کسی که حاضر است با به خطر انداختن جان خود جسورانه اتفاقات بزرگ را رقم زند
غرض آنکه باید از ظاهر و شکل خارج شد و حقیقت و ماهیت را بررسی کرد. در بحث از پوپولیسم، نباید پوپولیستی رفتار کرد و با خود واژه عوامفریبی، عوام را فریفت این حربه در کوتاه مدت کارآمد و در بلند مدت موجب رسوایی است.
اما در اینجا واقعاً چه کسی عوام گرا و پوپولیست است؟ اینقدر می دانم کسی که پوپولیست است بعضی کارها را نمی کند از جمله: