- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- ((من هیچکس نیستم)) نگاهی به ((روزی روزگاری هالیوود)) تازه ترین اثر کوئنتین تارانتینو

((من هیچکس نیستم)) نگاهی به ((روزی روزگاری هالیوود)) تازه ترین اثر کوئنتین تارانتینو
نقد از علی جعفرزاده آسمونی" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی
پیرامونمان هستند آدمهایی که شوخی و جدی شان معلوم نیست و در کنش هایشان گاه به قضاوت مخاطب خویش رودست زده و وی را در تعلیق رها می کنند... شاید این چند جمله بدترین سرآغاز ممکن بر متنی باشد که تصمیم دارد از تارانتینوی بزرگ بگوید و شاید هم در یک سوم پایانی این متن راه خودش را به گفتمان رسمی-تارانتینویی بیابد.
روزی روزگاری هالیوود احتمالاً قصه افول ریک دالتون (با بازی درخشان دی کاپریو) ، قهرمان فیلمهای وسترن است که در آستانه فروپاشی است و از دار دنیا برایش یک کلیف بوث عمل گرا ( با بازی برد پیت) باقی مانده است و به تعبیر تارانتینوی مریض چیزی بیشتر از یک دوست و کمتر از همسر برای اوست. قصه تارانتینو در نیمه های خط سیر غیر مستقیم و هجو گونه خود ، درست در جایی که دارد با خط اصلی زمان و درام مزاح می کند ؛ درست در همان لحظه به ماجرای چارلز منسون و قتل همسر پولانسکی و هیپی ها می رسد و در انتهایی پست مدرنیستی امر واقع و خیال در حاد واقعیتی در قامت سلاحی آتش زا به هم می رسند. ماجرای هیپی ها از میانه های فیلم تبدیل به پیرنگ اصلی فیلم می گردد و آنقدر جدی هست که نگارنده را وادارد از سبک زندکی اشتراکی و اعتراضی و هنجار گریز این گروه دهه شصت و هفتادی آمریکا بنویسد... اما ... هیپی ها در این فیلم در قالب تعریفی تارانتینویی به کلیت داستان الصاق می شوند؛ آنارشی هیپی ها و روایت خانواده منسون ها ، در قالب تعریف شخصیت معنایی بازیگوشانه می یابند تا مانند ماجرای کشته شدن هیلتر در فیلم حرامزاده های لعنتی ، پای روایت آقای کارگردان بنشینیم و بی آنکه سعی کنیم باورمان شود...
فیلم روزی روزگاری... روایت پست مدرن تارانتینو از جهانی است که در لفافه ی دروغ و زرق و برق رسانه ها ، اعتماد محض می سازد و در لغزندگی فراساختارگرایانه جای قهرمان و ضدقهرمان را با تمام تعاریف انضمامی اش عوض می کند. خشونت برهنه و تارانتینویی یک سوم پایانی فیلم این بار بیش از هر اثر دیگر رنگ و بویی پست مدرن به خود گرفته است ، آنجا که جیمسون این خشونت برهنه را ویژگی جهان پست مدرن بر می شمرد و ژیژک آن را محصول نظم مدیریت نوین جهان معاصر می خواند. رادیکالیسم انتهای جهان روزی روزگاری هالیوود ، به نقطه ای می رسد که چارلز منسون در مصاحبه معروف خود به آن اشاره می کند ؛ آنجا که در پاسخ به سوال خبرنگار در معرفی خود می گوید: (( من هیچ کس نیستم.)) و این تزلزل میان ابژگی و سوژگی در نهایت با سکانس پسا تیترا و شوخی با تبلیغات تلویزیونی مخاطب را به مسخی کنشمندانه می کشد که اصلاً اثر تارانتینو نوستالژی بازی با هالیوود است یا نقد آن...پ