- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد سریال خانه کاغذی
نقد سریال خانه کاغذی
سریال خانه کاغذی-money heist series
نقد از نجیبه نعمتی آسمونی" style="color: #0000ff;" href="https://asemooni.com/" target="_blank">اختصاصی آسمونی
سریال مهیج و دیدنی خانه کاغذی (La casa de papel) در حال مبدل شدن به یکی از سریالهای به یاد ماندنی تاریخ است. این سریال که ابتدا برای شبکههای داخلی اسپانیا تهیه شده بود از سوی غول رسانهای نتفلیکس مورد حمایت قرار گرفت و پخش جهانی آن را در دست گرفت و هم اکنون به بهترین و پر مخاطبترین سریال در آمده است. سریال بر اساس یک دزدی از بانک رقم میخورد؛ اما تمام قواعد فیلمهای اکشن و زیر گروه ژانر سرقت قبل از خود را به هم زده است. بازی دزد و پلیس همیشگی است؛ اما دزدهایش با سایر دزدها متفاوت هستند.
دزدهایی که چیزی برای از دست دادن ندارند، اسمی از خود ندارند و تنها از اسامی چند شهر به یاد میماند. «توکیو»،«نایروبی »،«دنو»و....شخصیت اصلی سریال، مغز متفکر و برنامهریزی اصلی، «پروفسور» است، شخصیتی که کاملا منطقی که از احساس فراری است. او هشت نفر را که ویژگی و قابلیتهای منحصر به فردی دارند را انتخاب می کندو سپس به مدت پنج ماه به انهاآموزش میدهد تا نقشه به یاد مانده از پدرش را عملی سازند. پروفسور »احساسی برخورد نمیکند همه چیز برای او منطقی است.؛ اما او نیز که به نظر میرسد بسیار دقیق است در طول سریال تغییر میکند.
دزدی آنها از یک بانک معمولی نیست، سرقت از موزه و چاپخانه اسکناس اسپانیا است. حکایت این سریال، یاد اور ضرب المثلی است که می گوید، دزد که از دزد بزند شاه دزد است. آنها قرار نیست مانند سایر فیلمهای سرقت از بانک، اسلحهای در دست بگیرند و پول بدزدند. آنها بر اساس یک طرح ریزی دقیق، وارد بانک می شوند و با گروگان گیری بیش از 67 نفر خود اقدام به چاپ اسکناس به ارزش بیش از 4/2 میلیارد یورو میکنند. چیزی که این سریال را از سایر سریالهای این گونه متفاوت میسازد، تنها سرقت و گروگان گیری نیست، روابط میان دزدها با یکدیگر، روابط میان پلیس با همدیگر و همچنین دزدها، ارتباط با گروگانها (سندرم استکهلم) و...است. صداقت پروفسور، جلوگیری از کشتار و... از جمله عوامل متفاوت و متضاد این سریال با موارد مشابه خود است.
ارتباطات آنها به همراه مسائل دیگر، پیامهای اخلاقی، روانشناسی و...سریالی را به وجود میآورد که هر آن تعلیق و پویایی را در خود دارد و مخاطب را خسته نمیکند. از جمله مسائل استفاده شده در این سریال، لباس آنها به عنوان یک نشانه مهم در تمام بخش های آن است. لباس سرهمی قرمز رنگ که بر خلاف سایر دزدی های سیاه پوش، آنها را کاملا متمایز میسازد. استفاده از نقاب سالوادور دالی شخصیت مهم و شناخته شده اسپانیا از دیگر نمادهای استفاده شده در سریال است. این لباس و نقاب هم اکنون جای خود را به جای ابر قدرتهایی همچون سوپر من و بتمن داده است. استفاده از این لباس و نقاب در اعتراضات پورتریکو و... نشانه و نماد اعتراض به وضع معمول کشورها در آمده است.
شخصیت اصلی سریال یعنی «پروفسور» نقشه را به طور بسیار حساب شدهای طرح ریزی نموده است؛ اما مهمترین ویژگی «پروفسور »و نقشه آن این است که او برای هر عملی که از سوی پلیس سر میزند سناریو دیگری نیز در چنته دارد. هر نقشه و اقدام پلیس، برای او معادل با اجرایی نمودن نقشه و سناریو دیگری است. این مسئله سبب گیجی و سردرگمی پلیس میشود. پلیسها نیز شخصیتهای خاصی دارند. پلیسهای این سریال سفید نیست. آنها نیز مانند دزدها که سیاه سیاه نیستند، خاکستری اند. ضعف دارند، امیال و خواستههایی دارند که زیر مدالهای پلیسی قرار دارد. پلیس ها نیز باید مقابل دزدها، گزارشگران رسانه و از سوی دیگر اقدامات متعصبانه سیاست مداران و..ایستادگی کنند. مخاطب میان دوست داشتن دزدها و پلیسها معلق است،
هر دو آنها را دوست دارد. دزدهای سریال هر کدام شخصیتهای خاص خود را دارند. «توکیو» که راوی اصلی سریال است، فردی دم دمی مزاج می باشد که گاهی مخاطب دوست دارد سرش را به خاطر اقدامات بی فکرش به دیوار بکوبد. سریال با فلاش بکهای حساب شده تر با ماجراهای دیگر نیز دخیل می شوند. دزدها برای دزدی وارد بانک میشوند؛ اما اتفاقات و مجادلات آنها با پلیس و...، شک و تردیدهایی را برای مردم که هر ثانیه دزدی را به تماشا مینشینند به وجود میآورد و در پایان آنها به عنوان نماد مقاومت و افشاگر دزدیهای بزرگ خارج میشوند. مردم با آنها همراه میشوند. آهنگ ایتالیایی Bella ciao که در بحبوحه جنگ جهانی دوم سبب اتحاد و همبستگی بود در این سریال آنها را به پارتیزان ها و مدافعان مقابل فساد نشان میدهد. گویا دون کیشوت ( یکی دیگر از نمادهای اسپانیایی) برخاسته و به جنگ با فساد میرود. روند فصل دوم کمی نامید کننده است اما فصل سوم بار دیگر مخاطبان را جذب خود میکند.