- آسمونی
- مجله اینترنتی
- چهره ها
- چهره های معروف
- زندگینامه گاندی

زندگینامه گاندی
گاندی یکی از شخصیت های مهم و مؤثر در تاریخ جهان، گاندی، پدر معنوی و رهبر استقلال کشور هند میباشد. وی توانست بدون مبارزه و هیچ خشونتی، ملت هند را از استعمار و زور گویی کشور انگلستان آزاد کند.
آنچه او را به عنوان یک شخصیت بزرگ، سیاسی و معنوی معرفی میکند، اندیشه ها، تفکرات، شیوه مبارزه و راهکار های علمی او در باب پرهیز از خشونت و رهبری کردن مردم در راه رسیدن به آزادی میباشد. در این مقاله ما قصد داریم شما را به صورت کامل با زندگینامه گاندی آشنا کنیم برای آشنایی بیشتر با این موضوع در ادامه مطلب با ما همراه شوید.

زندگینامه گاندی
مهانداس کارامچاند گاندی متولد دو اکتبر ۱۸۶۹ میلادی، برابر با دهم مهر سال ۱۲۴۸ میباشد که در «پور بندر» هندوستان چشم به جهان گشود. وی در خانواده ای با وضع مالی متوسط زندگی کرده و از سن نوزده سالگی برای ادامه تحصیل به کشور انگلستان سفر کرده است. او در لندن رشته حقوق خوانده و در کنار وکالت به روزنامه نگاری نیز مشغول بود.
در این دوره، فکر مبارزه با ظلم و ستمگری در ذهن او ایجاد شد و به همین دلیل تصمیم گرفت به هند برگردد و برای استقلال کشورش تلاش و مبارزه کند.
ایشان در آن دوره مقاله های زیادی در مورد زور گویی و ستم جهان سوم نوشت که موجب شده بود چندین بار زندانی شود. هم چنین وی برای وکالت یک پرونده در سن بیست و سه سالگی راهی آفریقای جنوبی شد که بیست و یک سال نیز در آن جا زندگی کرد. گاندی در این مدت برای محافظت کردن از حق و حقوق هندی ها تلاش و مبارزه زیادی کرد که در این راه بسیار مورد ظلم و ستم قرار گرفت.
شیوه زندگی گاندی
گاندی اخلاق و رفتار خوب را در کار و زندگی خود، به عنوان یک الگو قرار داده بود که این موجب برتری او در میان رهبران سیاسی جهان شده است. ایشان همواره برای ایجاد عدالت، راستگویی، دوری از خشونت و تشریفات و دعوت مردم به آرامش و ساده زندگی کردن تلاش میکرد.
گیاهخواری
در آن زمان هندو ها بیشتر از گوشت تغذیه نمیکردند. در ایالت گجرات، سرزمین مادری گاندی، گیاه خواری رواج بسیاری داشت. به همین دلیل گاندی یک گیاه خوار بود. وی قبل از سفر به لندن برای ادامه تحصیل، به مادر و عموی خویش وعده داده بود از مشروبات الکلی دوری کند، غذای گوشتی نخورد، به اعتقاد و فرهنگ خود پایبند بماند و به بشر دوستی خود ادامه دهد که موفق به انجام آن کار ها نیز شد. وی هم چنین یک مقاله ای در مورد گیاهخواری در انجمن خام خواران لندن انتشار کرده بود. ایشان پیش از آغاز پیری یک خام خوار کامل بود.
گاندی با خواندن کتاب «هنری استفن» رهبر آغاز گری گیاهخواری را ملاقات کرد و با او همراه شد. وی تمام تلاش خود را میکرد تا گیاه خواری را در لندن رواج دهد. او عقیده داشت علاوه بر اینکه گیاهخواری، برای انسان مفید بوده و تمام نیاز های بدن را تأمین میکند، نسبت به مصرف گوشت به صرفه تر است. اگرچه ملت هند به دلیل فقر و درآمد کم، خام خواری را ترجیح میدادند، اما گاندی از این طریق به عنوان وسیله ای برای مبارزه استفاده میکرد. ایشان با روزه گرفتن، مخالفانش را مجبور میکرد تا نیازهای او را برآورده کنند.
ساده زیستی گاندی
گاندی ساده زندگی کردن را انتخاب کرده بود و برای خدمت به ملت هند، ساده زیستی را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. او از بریز و بپاش و هزینه های بی رویه دوری میکرد، از گرفتن هدیه های گران قیمت خودداری میکرد و به دنبال زندگی ساده و بی ریا بود.
وی هفته ای یک بار روزه سکوت میگرفت چرا که طبق آموزه های برهما، معتقد بود حرف نزدن موجب دوری از استرس و ایجاد صبر و آرامش در فرد میشود.
خانواده گاندی
مادر گاندی با اینکه بی سواد بود، اما با وجود اعتقادات و اخلاق و رفتار پاک، توانسته بود فرزندانش را به خوبی تربیت کند. گاندی پس از فوت پدرش راهی لندن شد. وی در لندن برای اینکه آزار و زیانی به حیوانات زنده نرسد، گیاهخواری را ترجیح داد.
همسر گاندی، کاستوریا گاندی نام داشت که متولد ۱۸۶۹ در هند بود. کاستوریا در سن چهارده سالگی و گاندی در سن سیزده سالگی در سال ۱۸۸۳ باهم ازدواج کرده بودند.
کاستوریا که همسر رهبر آزادی خواه هند بود و همواره از او حمایت میکرد، در میان ملت هند محبوب بوده و به «ما» یعنی مادر معروف شده بود. کاستوریا مخالف آزار و اذیت هایی که در آفریقای جنوبی رخ میداد، بود. او به این خشونت ها واکنش نشان داد که منجر به دستگیر شدن او شد و در نهایت در زندان پونا در سال ۱۹۴۴ از دنیا رفت. هم چنین آن ها صاحب چهار فرزند به نام های هاریلال، مانیلال، ردماس و دوداس بودند.
دین گاندی
دین و مذهب گاندی هندو بود. علاوه بر این گاندی به آیین بودایی نیز اعتقاد داشت. وی از اصول زندگی ساده ای پیروی میکرد. او تمامی دین ها را بررسی کرده بود و به عنوان یک هندو عامی معتقد بود همه دین ها باهم برابر هستند.
اعتقادات وی بر پایه دو اصل به نام های ساتیا «حقیقت» و آهمیسا «دوری از خشونت» که از باور های سنتی هندو بود، بود
ایشان در اوایل، طبق رسومات هندو ها گوشتخوار نبود، ولی با گذشت زمان از این رسم برای رسیدن به هدف خود استفاده کرد.
ترور گاندی
غذا نخوردن و اعتصاب غذا از دیگر شیوه های مبارزه گاندی بود. وی در سن هفتاد و هشت سالگی برای جلوگیری از کشتن جامعه طبقاتی به نشانه اعتراض روزه گرفته بود. کشور هند به گونه ای بود که ملت آن به چهار طبقه و دسته تقسیم بندی شده بودند. به طوری که مردمی که در رده پایین تری قرار داشتند نمیتوانستند از جایگاه و امتیاز های رده بالا استفاده کنند. هم چنین جامعه رده پایین مورد تحقیر و توهین دیگر افراد قرار میگرفتند که منجر به قتل عام و کشتار بین طبقه ها میشد. پس از گذشت پنج روز، کشتار و مبارزه پایان یافت، سپس ده روز بعد گاندی توسط یک روحانی برهمایی هندی با شلیک گلوله به قتل رسید.
«ناتورام قادسی» قاتل گاندی، هدف خود از کشتن وی را «حمایت مسلمانان و طبقه پایین ملت از این رهبر استقلال طلب» بیان کرد. هم چنین ایشان قبل از این چندین بار مورد حمله و قتل قرار گرفته بود.
محل قبر گاندی
همانطور که میدانید مردم هند جسدِ مرده های خود را سوزانده و خاکستر آن را در آب میریزند. جنازه گاندی را نیز در محلی که سوزانده شد به نشانه احترام و یادبود، آرامگاه بزرگی ساختند که از جاذبه های دیدنی این کشور به حساب میآید. هم چنین توریست های زیادی از سرتاسر جهان برای بازدید به این مکان که با نام «راج گات» در دهلی نو قرار دارد سفر میکنند.
آرامگاه گاندی به شکل سکویی چهارگوش از سنگ مرمر مشکی میباشد که جلوه خاص و زیبایی به خود اختصاص داده است. هم چنین اطراف آن را فضایی سرسبز و چمن احاطه کرده و وجود شمع های متحرک در کنار آن زیبایی آن را چند برابر کرده است.
شخصیت زندگی گاندی که بر پایه دو اصول ساده زیستی و صلح دوستی قرار داشت، قبر اون نیز با توجه به این دو اصل به شکل کاملا ساده و بدون تشریفاتی بنا شده است.
کتاب های گاندی
گاندی کتاب های بسیاری در طول عمر خود نوشته بود که برخی از آن ها توسط انتشارات به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در ادامه برخی از آثار به جا مانده از او را ذکر میکنیم:
«همه مردم برابرند»
وی این کتاب را برای نوجوانان نوشته است. گاندی در این کتاب طریقه زندگی و تلاش و مبارزه های خود را برای جامعه جوانان بیان کرده است. هم چنین تصاویر بسیاری از او در این کتاب درج شده است.
«نیایش»
این کتاب به ما یاد میدهد که چگونه با خدا ارتباط برقرار کنیم و با تکرار نام او به آرامش دست یابیم. مقدمه ای از این کتاب توسط نوه گاندی، به نام آرون گاندی نوشته شده است.
«خدا، آنگونه که من میفهمم»
او در این کتاب به عنوان یک رهبر معنوی، سعی دارد اعتقاد به خدا را حقیقتی واقعی بازگو کند. وی از اعتقادش به «سات» بیان میکند و میخواهد مردم را از وجود واقعی خداوند مطلع سازد. او هم چنین علم و دانش را با ارزش شمرده و عقیده دارد جامعه ای که اهل علم باشند به خداوند نزدیکتر هستند.
«چرا ترس از مرگ و مویه بر آن؟»
وی در این کتاب نگاه متفاوتی نسبت به مرگ دارد. گاندی بیان میکند که مرگ پدیده ای است که نمیتوان از آن دوری کرد. مردن، پایان زندگی نبوده، بلکه تولدی دوباره است.