
نقد فیلم "چه خوبه که برگشتی"
چه خوبه که برگشتی داستان ساده ای دارد. داستان ساده ای که در یک فانتزی، پیچیده شده است. فانتزی که ویژه ی داریوش مهرجویی است و رگه های کمدی مورد علاقه ی مهرجویی را هم با خود دارد. اسباب و لوازم استاد هم برای ساختن یک کمدی فراهم است. رضا عطاران و حامد بهداد از جمله بازیگرانی هستند، که حتی اگر در بهترین شرایط بازیشان قرار نگیرند، دست کم جاذبه ی تبلیغاتی مناسبی برای تماشاچی ها، هستند. هرچند که بازی رضا عطاران در چه خوبه که برگشتی طوری است که تصور آلترناتیو دیگری را در نقش مهندس، دچار تردید می کند.
داستان چه خوبه که برگشتی، در فضای شادی شروع می شود. تمهید استقبال از دوستی قدیمی بعد از چند سال دوری از وطن. حضور دکتر (با بازی حامد بهداد)، هم با فضایی شاد همراه است، مهمانی های خانوادگی و مرور خاطرات گذشته. تا این که داستان به نقطه ی اوج گره اولش می رسد، اما از این به بعد هم فضای فانتزی و شاد فیلم حفظ می شود و همین نکته، رنگ آمیزی کمدی فیلم را تا انتها حفظ می کند.
در چارچوب دراماتیک چه خوبه که برگشتی، مۆلفه هایی وجود دارد که شاید در یک اثر کلاسیک تعریف نشود. غرض از کلاسیک بودن، در فرم تصویری فیلم نیست؛ بلکه منظور به متن نمایشی مربوط می شود. شیء قدیمی یافت می شود که رفتار و ارتباط اشخاص بازی با آن واقع گرایانه نیست و در واقع نوعی سورئال داستانی را می سازد. نمایشی کردن یک سورئال داستانی، در قالب یک فانتزی یا یک کمدی محتمل ترین کاری است که اتفاقاً داریوش مهرجویی از پس آن برمی آید. فراموش نمی کنیم در اجاره نشین ها چطور شماره گرفتن اکبر عبدی در بنگاه املاک باعث انفجار شد و جز نشستن دوده و سیاهی بر صورتش و پاره شدن لباس ها، هیچ آسیبی ندید. چطور آواز خواندن داخل حمام و رسیدن به نت های بالا در تحریر، باعث خرابی ساختمان شد و از همه جالب تر، در گره دوم و بحران پایانی، نشستن کبوترها بر منبع آب تعبیه شده بر پشت بام، بنیان ساختمان را زیر و رو کرد.
اگر فیلم چه خوبه که برگشتی می تواند تماشاچی را بخنداند، و دچار بی اخلاقی هم نشود ، اگر می تواند با داستان ، با نزاع و جنگ کودکانه دکتر و مهندس همراه کند، اگر روند این نزاع برای تماشاچی مهم می شود، دیگر، ذکر اشکالات بنیادین فلسفی در باب مفهوم درام و فیلم نامه و شیوه ی اجرا نوعی بهانه جویی است.
حکایت کمدی های فانتزی مهرجویی در چه خوبه که برگشتی هم ادامه پیدا می کند. و ایراد غیرمنطقی بودن خروجی یک وسیله یا یک کنش انسانی در فضایی کمدی، ایرادی است که در رویکرد به رئالیست کمدی های بزن و بکوب محلّ استناد است. وگرنه که در قالب کمدی که فانتزی باشد ، خروجی مۆلفه ها خواه انسانی باشند و خواه اسباب و لوازم صحنه باشند، قابل قبول و فقط مستلزم یک اصل هنری است: تأثیر در تماشاچی. اگر صحنه ای بتواند تماشاچی را بخنداند، قطعاً استاندارد فضاسازی کمدی را دارد. فقط اشکالی که می توان به بعضی موقعیت های کمدی وارد دانست، غیراخلاقی بودن آن است. وقتی که متن داستانی و یا اجرای آن مستمسک هجو نادرست صنف یا قومیتی خاص شود آن موقع در تردید چگونگی پیدایش محل مناقشه خواهد بود. در مورد این فیلم هم همین طور است . شوخی ها ، موقعیت ها ، کنش ها و واکنش ها وابسته به لودگی نیست . حتی از عادات اجتماعی متداول استفاده نمی کند . نوعی اصالت تغییر موقعیت ها در تناقض و کنتراس فضا سازی است.
در آخرین ساخته ی داریوش مهرجویی، آن چه کمدی را می سازد، نزدیکترین ویژگی در تعریف و یا توصیف کمدی است. کنتراس شخصیت ها و بروز رفتارهای متناقض در مواجهه با یک پدیده ی مشترک. اگر فیلم چه خوبه که برگشتی می تواند تماشاچی را بخنداند، و دچار بی اخلاقی هم نشود ، اگر می تواند با داستان ، با نزاع و جنگ کودکانه دکتر و مهندس همراه کند، اگر روند این نزاع برای تماشاچی مهم می شود، دیگر، ذکر اشکالات بنیادین فلسفی در باب مفهوم درام و فیلم نامه و شیوه ی اجرا نوعی بهانه جویی است. بهانه گیری که شاید به جهت تأثیر فضای دو سه فیلم آخر مهرجویی باشد. شاید برای رسیدن به فضای کمدی خالص چه خوبه که برگشتی، ساختن نارنجی پوش الزام کارگردان بوده است. بسیاری از اهالی سینما و منتقدین بعد از دیدن نارنجی پوش- آخرین ساخته ی مهرجویی پیش از چه خوبه که برگشتی- این احتمال وجود داشت که نارنجی پوش اتود همین فیلم باشد.
اصلا خوب نبود
سلام فیلم خوبی نبود، به هیچ وجه! اصلا قصه های فیلم کاملا مجزا و گسسته از هم بودن! مثلا شما به من بگین نقش بشقاب پرنده رو با روایت داستان؟؟؟؟؟ یا مهندس بودن عطاران فقط یه واژه بود!!! دندانپزشک بودن بهداد هم از اون چیزهای دست آویزی بود که فیلم فقط اونو یدک می کشید! از همه چر ...
فیلم قشنگی بود
به نظر من فیلم خیلی قشنگی بود
به نظرم فیلم خیلی بدی بود. من اصلا هیچی نفهمیدم ازش . بازی بهداد افتضاح بود. مهناز افشار تکرار خودش بود . هیچی نبود. خسته کننده و بی سروته بود. لیلا کجا و این کجا . حتی از نارنجی پوش هم بدتر بود. نارنجی پوش به مراتب بهتر از این بود
فیلم بسیار زیبایی بود که صد البته در حد شعور خیلی ها نمی تونست باشه و نبود. بازم یه اثر فاخر دیگه از عالیجناب مهرجویی مشاهده کردیم، هر کسم که امده اینجا بد و بیراه گفته، باید بگم متاسفم
یه فیلم شونه تخم مرغی !از اونا که دورهمی میسازن با بازیگرانی مثل یوسف صیادی و احمد پورمخبر ! فقط ستاره هاش فرق داشتن ! حامد بهداد بود و مهناز افشار ! راستی همایون ارشادی بود و نبودش فرقی داشت تو فیلم !!! بازیگرا در حد تیپ هم نبودن چه برسه به کاراکتر! تو شوکم هنوز ! باورم نمیشه فی ...
موافقم واقعا متاسفم از این فیلمهای چرت
من زمانی که این فیلم رو می دیدم خیلی سعی کردم که نکات مثبت اونرو پیدا کنم که البته کم هم نبود ولی انتظارات بیشتری از آقای مهرجویی داریم
به نظر من بدترین فیلمهای سینمای ایران از داریوش مهرجویی هست...
:-| :-P :-D فیلم بی نظیر بود ... عالی ........... جججججااااااااااااان توپ :mrgreen: :mrgreen:
با سلام من هم برای آقای مهرجویی و هم سینمای ایران بسیار متاسفم که چنین فیلمی ساخت شده به نظر من بیخود ترین فیلم و بی معنی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران هستش و در آخر برای خودم متاسفم که پولم رو بابت چنین فیلم مزخرفی خرج کردم
جرا در حق این فیلم ظلم می کنید دقیق تر شوید نکاتی را در خواهید یافت به هر حال در سینمای ایران نمی توان فیلم سو رئال ارائه داد باید گوشه زد ومهرجویی این کار را کرد