- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- شعر و ترانه
- جمعه ها دلگیر نیست

جمعه ها دلگیر نیست

اگر به خواندن شعر علاقه مندید این بخش آسمونی را مطالعه نمایید چرا که به چند شعر بسیار زیبا در مورد جمعه ها برای شما عزیزان تهیه کرده ایم.
جمعه دلگیر نیست
جمعه دلش گیر است
جمعه دلش گیر همان روزیست
که سال ها پیش تنهایش گذاشت
جمعه عاشقیست
که تعطیل شده است
از هرگونه احساس
جمعه تاوانِ عشقش را
با تنهایے اش میدهد
جمعه دلش میخواهد
شاد کند اما توان ندارد
جمعه را درک کنید
جمعه دلگیر نیست
جمعه دلش گیر است.....
*** جمعه ها دلگیر نیست ***
جمعه ی ساکت
جمعه ی متروک
جمعه ی چون کوچه های کهنه ‚ غم انگیز
جمعه ی اندیشه های تنبل بیمار
جمعه ی خمیازه های موذی کشدار
جمعه ی بی
انتظار
جمعه ی تسلیم
خانه ی خالی
خانه ی دلگیر
خانه ی دربسته بر هجوم جوانی
خانه ی تاریکی و تصور خورشید
خانه ی تنهایی و تفأل و تردید
خانه ی پرده ‚ کتاب ‚ گنجه ‚ تصاویر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت ...
*** جمعه ها دلگیر نیست ***
باز ، من
پنجره
وعصرجمعه !
و رقص درختان حیاط.....!
سر بر بالین تنهایی
به تو میاندیشم
که هزار جمعه گذشت
صدای پایت نمی آید چرا ؟
در سینه ام رازی شدی
که فقط کبوتران میدانند
خورشید
چه اهسته غروب میکند
تا شاید تو بیایی
خورشید پیش مرگ تو خواهد بود
وماه آینه رخت ..!
و شب مثل هر شب
عریان میشود
برخیزم!
برگی از شب می افتد
و هجوم پرندگان شب زده
به عمق این برگ...
و سجده کوچه
در مقابل اواز یک شبگرد اساطیر
و ناگهان
هبوط چند بهار نارنج
برای بوسیدن خاک....!
پنجره من
و آن شب
که عریان تر می شود......!