- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد فیلم دروغ های زیبا، فیلمی با پایان بندی بی نظیر

نقد فیلم دروغ های زیبا، فیلمی با پایان بندی بی نظیر
چهارشنبه ۲۵ بهمن ١٤٠٢
نجیبه نعمتی
کارگردان و تهیه کننده: مرتضی آتش زمزم
بازیگران: جاوا احسن، سومان ریکیتا، سالم شاهد، ریکیتا ناندینی، شهید الزمان سلیم، شاهد علی، شاهین میردها و جان سرمادی
عوامل فیلم:
فیلمنامه نویسنان: مرتضی آتش زمزم، ممیت الرشید
صدابردار: فرامرز مختاری
صداگذار: حسین قورچیان
تدوین: کاووس آقایی
موسیقی: فواد حجازی
منشی صحنه: عطیه پیر علی
مدیر تولید: محمد فاسول عفران
طراح لباس: آنیک چاودری
طراح گریم: محبوب الرحمن مانیک
فیلمبردار: محمد کوثر
محصول مشترک: شرکت ایماژ سینما و ماکسیموم بنگادش
خلاصه فیلم:
دیطا دختر خردسال یک مادر تنهای بودایی است که پدر خود را از دست داده و ناشنواست. مادر دیطا در بازار ماهی فروشی ها به همراه دیطا کار میکند؛ اما اوعلیرغم میل باطنی اش به دلیل فقر شدید برای درمان دیطا تمایلی برای فرستادن او به مدرسه و همچنین درمان ناشنوایی او ندارد؛ اما این « فرشته » است که از راه میرسد، دیطا را به مدرسه برده و برای درمان او تلاش میکند. ابتدا حدس میزنی که فرشته خاله دیطا است؛ اما هر چه جلوتر میروی درمیابی که فرشته تنها همسایه دیطا و مادرش در یک بیغوله است.
همسر فرشته مردی عاشق پیشه به نام « امجد» است. فرشته و امجد در میان بیغوله های شهر در جایی که فقر نقطه اشتراک تمامی افراد است زندگی ساده و عاشقانه ای با هم دارند.
امجد با ریکشا مسافران را جابهجا میکند. هر چند کارش سخت و طاقت فرساست؛ اما از اصول انسانی خود چیزی فروگذار نمیکند. پولی که از دست مسافران افتاده را به آنها برمیگرداند و در تلاش است تا زندگی خود و فرشته را سرو سامان دهد.

آرزوی آن دو خیلی ساده است آنها در فکر خرید یک موتور برای مسافرکشی هستند تا امجد بیش از این رکاب نزند و همچنین راه اندازی یک کارگاه کوچک خیاطی برای فرشته هستند. فرشته در یک تولیدی لباس مشغول کار است جایی که رییس کارخانه به او نظر سویی دارد. فرشته هر چه خود را از او کنار میکشد رییس کارخانه در فکر تصاحب اوست. فرشته به جرم نکرده یعنی عشوه فروشی برای رییس کارخانه در میان کارگران بدنام میشود، این مسئله فرشته را آزار میدهد. رییس کارخانه پرداخت حق الزحمه فرشته را عقب میاندازد و زمانی که امجد برای دفاع از حق همسرش به نزد او میرود رییس کارخانه را به عکس العملی نامتعارف وا میدارد و درصدد است تا پای پلیس را به میان بکشاند. فرشته با یک پیت بنزین و فندک برای نجات همسر و همچنین گرفتن حقش به دفتر رییس آمده و او را در افشای فیلم هایی که از او دارد در شبکه های مجازی تهدید میکند. رییس کارخانه ترسیده و امجد را آزاد و حق الزحمه اش را به او پس میدهد.
فرشته و امجد بالاخره موفق به تهیه پول برای خرید موتور میشوند. فرشته در فکر خرید دو طاقه پارچه برای راه اندازی کارگاه خیاطی خود است. در این میانه به فکر دیطا هم هستند به همین دلیل دیطا را به دکتر میرسانند؛ دکتر ناشنوایی دیطا را به دلیل ویروس و عفونت در نوزادی تشخیص میدهد که به دلیل فقر به ناشنوایی او منجر شده است و بر خلاف انتظارشان برای شنوایی دیطا باید عمل کاشت حلزون انجام شود. فرشته و امجد از آرزویشان دست میکشند موتور را میفروشند و پول عمل دیطا را میپردازند و بار دیگر این امجد است که در خیابان های شهر ریکشا میزند.

فرشته و امجد مسلمان و مادر دیطا بودایی هستند. این تفاوت مذهبی در حقیقت بازتاب همزیستی فرهنگی و دینی را در کشور بنگلادش نشان میدهد که جاذبه و کشش فیلم را نیز به دنبال دارد. همزیستی که نشان دهنده موفقیت آقای آتش زمزم در کارش را نشان میدهد.
یکی از آرزوهای فرشته زندگی در زمینی عاری از « گرسنگی، غم و بارش بمب» است. امجد نیز در آرزوی این است که فرشته رییس جمهور شود.
استفاده از مراسم نوروز در این فیلم زیبا بود. نوروزی زیبا با تقدیم تاج و دسته های گل و استفاده از نمادهای بودایی در کشور بنگلادش که زیبایی خاصی به فیلم میبخشد؛ اما آهنگ ایرانی « یواش یواش پرسون پرسون آمدم در خونه تون» در این صحنه به نظر غیرمتعارف میآمد. این آهنگی نیست که در نوروز رایج باشد.

مسئله ای که در فیلم حائز اهمیت و نقد است سیاه و سفید بودن شخصیت های داستان است. فرشته و امجد زیادی خوب هستند و از سوی دیگر رییس کارخانه به شکل آزار دهنده ای منفی است. هیچکس خاکستری نیست. این تضاد شخصیت ها ناباوری مخاطب را رقم میزند.
علیرغم تمامی این مسائل فیلم دروغ های زیبا سرشار از نوع دوستی و انسان دوستی با وجود تضاد درکیش و آیین هااست. داستانی لطیف و رمانتیک دارد.
از مزایای دیگر این فیلم استفاده از بازیگران حرفه ای سینمای بنگلادش است. فیلم با وجود کادر بندی و زیباهای بصری خود؛ همچنان درگیر داستان های هندی دهه های شصت و هفناد میباشد.