- آسمونی
- مجله اینترنتی
- تقویم تاریخ
- 22 مرداد؛ جدایی بحرین از ایران (1350 ه ش)
22 مرداد؛ جدایی بحرین از ایران (1350 ه ش)
22 مرداد ، جدایی بحرین از ایران ( 1350 ش )
نظرسنجی استقلال بحرین به جای همهپرسی سهرابی فرشون در فروردین 1349 با توافق دولت ایران و بریتانیا توسط نمایندهٔ دبیرکل سازمان ملل متحد در بحرین برگزار شد. گزارش نماینده که در آن بیان شدهبود قریب به اتفاق مردم بحرین خواستار استقلال اند به تصویب شورای امنیت رسید و 23 مرداد 1350 بحرین در بیانیهای رسمی استقلال خود را اعلام کرد.
نمایندهٔ دبیرکل که از ایران و انگلیس اختیار تمام گرفتهبود از برخی قشرهای بحرین نظرخواهی کرد که خواهان کدامیک اند: پیوستن به ایران، تحت حمایت بریتانیا بودن، استقلال. بحرین که از دیرباز و پیش از اسلام بخشی از ایران بهشمار میرفت، از سال 1160 از سلطهٔ ایران خارج شده به تصرف آلخلیفه درآمدهبود و از حدود 1270 به اشغال کامل بریتانیا. تا پیش از کودتای 1299 ایران 11 بار در صدد بازگرداندن بحرین برآمد که به دلیل مخالفت دولت انگلیس ناکام ماند.
از آن پس نیز تا سال 1346 هرگز از ادعای حق حاکمیت خود بر بحرین چشم نپوشید. همزمان که بریتانیا اقدامهای متفاوتی برای افزایش نفوذ خود در جزیره میکرد، ایران با اعتراضهای رسمی و غیررسمی و گاه با اقدامهای عملی و نامهنگاری پاسخ میگفت. ایران حتی به سازمانهای بینالمللی نیز شکایت کردهبود که بر اثر اشغال ایران در جنگ جهانی دوم به جایی نرسید.
همزمان حکومت آلخلیفه با وارد کردن نیروهای عرب سنی به بحرین میکوشید تا ترکیب جمعیتی را تغییر دهد. در زمان محمدرضا شاه دوبار ماجرای بحرین جدی شد: یک بار سر ملی شدن صنعت نفت، یک بار هم در سال 1336 که به تصویب مجلس شورای ملی بحرین استان چهاردهم اعلام شد و در مجلس کرسی خالی برایش در نظر گرفتند، تا حدی در سال 1340 نقشهای برای آزادسازی شبهنظامی بحرین در ردههای پایینتر حکومتی مطرح بود که هرگز اجرا نگشت.
پس از زمستان 1346 که بریتانیا اعلام کرد تصمیم دارد تا سال 1350 از شرق سوئز نیروهایش را خارج کند در صدد برآمد که با تشکیل کشور امارات متصالحه که بحرین هم جزو آن بود جلو بازگشتنش به ایران را بگیرد. در نهایت انگلیسیها با مذاکرههای پشتپرده با شاه موفق شدند او را عقب بنشانند و در 1347 ناگهان نخستین بار در تاریخ کشور شاه اعلام کرد که حاضر است از حاکمیت بحرین چشمپوشی کند. سرانجام با هماهنگی ایران و انگلیس کار به دبیرکل سازمان ملل واگذار شد و نمایندهٔ سیاسی وی به جای همهپرسی تنها با یک نظرسنجی سهگزینهای از چند قشر مردم بحرین در گزارش خود ادعا کرد که تقریباً همهٔ مردم بحرین خواهان استقلال از کشور ایران و تحتالحمایگی انگلیساند.
برخی تاریخنگاران این نظرسنجی را محدود به قشرهای نزدیک به حکومت بحرین و بریتانیا خواندهاند. این گزارش باعث شد تا حزب پانایرانیست دولت را به دلیل این اقدام استیضاح کند. فردای این استیضاح شورای امنیت برپایهٔ گزارش سازمان ملل قطعنامهٔ 278 را در 21 اردیبهشت 1349 برابر 11 مهٔ 1970 میلادی تصویب کرد. چند بعد مجلس شورای ملی با 187 رای موافق در برابر تنها 4 رای مخالف به دولت رای داد و با تصویب آن در مجلس سنا همهچیز به پایان رسید. حاکمان ایران و بحرین برخی مخالفان را در داخل سرکوب کردند.
بحرین 23 مرداد 1350 رسماً اعلام استقلال کرد و ساعتی بعد ایران نخستین کشوری بود که او را پذیرفت. انگلیس در ازای بحرین سه جزیرهٔ ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را که اشغال نظامی کرده بود، تخلیه و با ورود نمادین نیروهای ایران، به ایران بازگرداند. البته از آن هنگام تاکنون هنوز امارات با ایران بر سر حاکمیت این سه جزیرهمناقشه دارد.
پیشینهٔ بحرین در ایران
به گواه سندهای تاریخی جزیرهٔ بحرین از دیرباز و پیش از اسلام جزو خاک ایران بهشمار میرفتهاست. همچنین در حملهٔ عمر بن خطاب به پارس این جزیره از جمله منطقههایی بود که در اوایل از پارس تصرف شد. پس ار ورود استعمارگران پرتغالی به خلیج فارس، آنان در این جزیره قلعهای ایجاد کردند ولی بنیجبر که ملوک هرمز ایشان را به سرپرستی بحرین گماشتهبودند سر از پیروی آنان برداشتند تا بعد که ملوک هرمز بدانجا لشکرکشی کردند.
از 928 تا 1010 ه. ق که حکومت بحرین در اختیار خاندان فالی از شیعیان فارس بود، پرتغال و عثمانی کوشیدند تا نفوذ خود را در آنجا افزایش دهند. از 1010 تا 1136 ه.ق بحرین را صفویان اداره میکردند تا اینکه پس از سقوط اصفهان تا آمدن نادرشاه حکومت به دست عربان محلی افتاد. در سال 1148 ه.ق بحرین به سلطهٔ افشاریان درآمد. در 1160 یا 61 شیخ احمد بن خلیفه از قبیلهٔ «بنیعتبه»، که از نجد در مرکز عربستان به کویت مهاجرت کردهبود، به بحرین حمله کرد و با شکست سربازان ایرانی بر آن حاکم شد.
از آن پس با حمایت همهجانبهٔ سیاسی و استعماری انگلیس بحرین زیر سلطهٔ آلخلیفه درآمدهاست. بحرین هیچگاه تحت سلطه هیچ دولتی منطقهای به غیر از ایران نبود، بجز یک دورهٔ کوتاه که استعمار پرتغال مدعی بحرین بود. مردم آنجا و حکام محلی همواره خود را تابع فارس مینامیدند و در دعاوی نیز به حکام فارس تظلم و دادخواهی میکردند. طبق قرارداد مجمل و مفصل انگلستان حاکمیت ایران بر تمام خلیج فارس را به رسمیت شناخت. دولت عثمانی که رقیب ایران بود نیز تنها بر مکه و مدینه تسلط داشت و همواره شمال عربستان را جزو مملکت فارس به رسمیت میشناخت؛ نقشهٔ رسمی دولت عثمانی گواه این موضوع است. البته از سال 1820میلادی و قدرتگیری استعمار انگلیس در منطقه اوضاع تغییر کرد.
اشغال و استعمار بحرین به دست بریتانیا
امپراتوری استعماری بریتانیا که به شاه عباس صفوی برای بیرون کردن پرتغالیان کمک کردهبود، از سال 1236 ه.ق به بهانهٔ مبارزه با دزدان دریایی و تحریم بردهفروشی پایهٔ حضور مستقل خود در خلیج فارس را استوار کرد. به سال 1264 بریتانیا از شیخ محمد بن خلیفه آل خلیفه اجازه گرفت که همهٔ کشتیها و مردم بحرین را وارسی کند. شیخ محمد برای نجات از انگلیس با والی فارس و پادشاه ایران نامهنگاری کرد و ضمن تمکین از حاکمیت ایران از ایران یاری خواست. بریتانیا هم بحرین را تصرف کرد و او را برکنار کرده برادرش شیخ عیسی بن علی آل خلیفه را روی کار آورد.
شیخ عیسی با بریتانیا دو عهدنامه امضاء کرد که بی اجازهٔ بریتانیا با دولتی دیگر (ایران و عثمانی) رابطه پیدا نکند و تنها دولت بریتانیا در بحرین نماینده داشتهباشد. اینگونه شد که بحرین عملاً تحتالحمایت انگلیس گشت. تا کودتای 1299 ایران 11 بار درصدد بازگرداندن حاکمیت خود بر جزایر بحرین برآمد و هربار با مخالفت بریتانیا شکست خورد. در شهریور 1301 ایران بهای تمبر برای مرسولههای پستی به بحرین را برابر سراسر کشور معین کرد.
اسفند آن سال برخی از سرشناسان بحرینی در نامهای از وزارت پست و تلگراف ایران درخواستند که خودْ دفتر پستی بحرین را به عنوان جزیرهای ایرانی اداره کند. در آن سال حزب نجات بحرین برای «استخلاص بحرین از عناصر اجنبی و الحاق آن به کشور اصلی» به رهبری شیخ عبدالوهاب زیانی روحانی شیعهٔ بحرینی تشکیل شد. همزمان 29 اسفند گروهی مشترک از نمایندگان وزارت خارجه و وزارت فواید عامه تشکیل شد تا حاکمیت ایران بر جزیره را بازگرداند. سال 1302 خورشیدی انگلیس در بحرین نمایندگی دایم (فرمانده سرزمینی) راه انداخت.
همان سال سر پرسی لورن سفیر بریتانیا در ایران تلاش میکرد تا دکتر محمد مصدق وزیر خارجهٔ وقت را متقاعد کند که ایران از ادعای خود دربارهٔ بحرین دست بردارد. مصدق در پاسخ گفتهبود: با توجه به احساسات ملی موجود در باب این بخش باستانی از قلمرو ایران (جزایر بحرین که همیشه جزو استان فارس، شیعه مذهب و ایرانیالاصل بودهاست) هیچ دولت ایرانیای نمیتواند بدون یک دلیل مشخص دست از ادعای حاکمیت بر بحرین شسته یا در مورد آن کوتاه بیاید. ازجمله شواهدی تاریخی که دولت ایران برای تأیید مالکیت خود بر بحرین ارائه کرده بود مدارکی بود دربارهٔ اینکه بریتانیا نیز حاکمیت ایران بر بحرین را به رسمیت شناختهبودهاست.
نخستین سند قرارداد کاپیتان ویلیام بروس با حسینعلی میرزا فرمانفرما والی فارس بود که در 12 ذیحجه 1236 (شهریور 1200) منعقد شدهبود. در قرارداد اذعان کردهبودند که جزیرهٔ بحرین همیشه متعلق به دولت ایران و جزو استان فارس بودهاست. اما در پاسخ بریتانیا آمدهبود که علت اصلی احضار کاپیتان بروس و عدم شناسایی رسمی قرارداد تأیید حاکمیت شاه ایران بر بحرین ثبت شدهبود. در سال 1303 در مطبوعات و صحن مجلس شورای ملی پیشنهاد شد که برای نمایندگی مردم بحرین در مجلس فکری اساسی شود.
به سال 1306 انگلیس با عربستان سعودی دربارهٔ بحرین و قطر و امارات متصالحه قراردادی امضاء کرد. ایران از تجاوز به تمامیت سرزمینی خود، از این قرارداد به جامعهٔ ملل شکایت کرد. همچنین در نامهای به سر رابرت کلاویو وزیر خارجهٔ بریتانیا در 1 آذر نوشت: «مالکیت ایران بر بحرین محرز… است و… [مادهٔ 6 معاهده] تا درجهای که مربوط به بحرین است، بر خلاف تمامیت ارضی ایران و با مناسبات حسنهای که همیشه بین دو دولت همجوار موجود بودهاست، منافات دارد.
علیهذا دولت ایران به این قسمت از معاهدهٔ مذکور جداً اعتراض و انتظار دارد که اولیای دولت انگلیس به زودی اقدامهای لازم را در رفع آن اتخاذ فرمایند». شکایتنامهٔ ایران را 2 آذر نخستوزیر مهدیقلیخان هدایت مخبرالسطنه به دبیرخانهٔ جامعهٔ ملل واگذار نمود و «برای حفظ حقوق مسلّم ایران نسبت به جزایر بحرین» رونوشت اعتراضنامهٔ به انگلیس را نیز فرستاد. دادخواهی ایران در مهٔ 1928 میلادی در صفحهٔ 605 روزنامهٔ جامعهٔ ملل چاپ شد.
با انکار حاکمیت ایران از سوی انگلیس دوباره 11 مرداد 1307 به شارژ دافر او در تهران یادداشتی فرستاد که هرگز دولتی مستقل به نام بحرین نبودهاست و ایران هم هیچگاه از حقوق خود بر بحرین صرفنظر نکردهاست پس قراردادهای بریتانیا با شیوخ محلی نمیتواند مانع تداوم حاکمیت ایران بر بحرین شمرده شود. در سال 1310 انگلیس با واداشتن شیخ بحرین به امضای قراردادی تازه تسلط خود بر جزیره را افزود.
دولت ایران نامهای سرگشاده به امضای عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه به رابرت کلاویو نوشت: «اصل احترام به حقوق و منافع مشروع تمامِ دُوَل در حقوق بینالملل عمومی… اقتضاء دارد که دولت بریتانیا به ایران حق بدهد که سرزمینهایی را که مالکیت ایرانی آنها شناخته شدهاست، رسماً مطالبه کند». اعتراضها تا 1313 پیوسته تکرار میشد؛ سال 1313 زمانسید باقر کاظمی در وزارت خارجه موضوع حاکمیت را ایران پیگیری میکرد.
اما بریتانیا با بیاهمیتی در 1314 پایگاهی برای نیروی دریایی خویش در بحرین درست کرد. پس از قراردادهای استخراج نفت آمریکا با بحرین ایران به دولت آمریکا نیز اعتراض کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم فرصت مذاکرهٔ دیپلماتیک از ایران گرفته شد. چون بحرین مستعمرهٔ بریتانیا بهشمار میرفت جنگندههای آلمان و ایتالیا از متحدین تأسیسات بحرین را بمبباران کردند.
به علت ضعف جامعهٔ ملل و اشغال ایران به دست متفقین در شهریور 1320 شکایتهای ایران به جایی نرسید. از حدود 1340 با افزایش فعالیتهای انقلابی عربان کرانهٔ خلیج فارس در سالهای 1341 تا 1342 حاکمان ایران به هراس افتادند، حضور نظامی بریتانیا در منطقه و بندر عدن تا حدی این ترس را میکاست. پیرو جنگهای داخلی یمن، در سال 1345 بریتانیا پایگاه نظامیش را از عدن به بحرین آورد و قدرتش را در بحرین افزود. در پی آن جمهوری دموکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) که کشوری سوسیالیست افراطی بود تشکیل شد.
یمن جنوبی حامی جنبشهای انقلابی چپگرای منطقه شد و با ایران و کشورهای میانهرو عرب مقابله و مخالفت کرد. بدین ترتیب با آمدن نیروهای انگلیس به بحرین آنجا پایگاه مهم انگلستان در شرق سوئز و خلیج فارس مطرح شد. هنگامی که زمستان 1346 انگلیس اعلام کرد تا پایان سال 1350 (1971 میلادی) نیروهای خود را از شرق سوئز بیرون خواهد برد، دولت ایران از این تصمیم استقبال کرد و اعلام کرد که از حق حاکمیت خویش بر بحرین منصرف نشدهاست.
سپس با طراحی و هدایت بریتانیا، خود پیشنهاد داد که کشوری فدرال به نام امارات عربی با نه شیخنشین از جمله بحرین پس از خروج انگلیسیها تشکیل شود. ایران این کار را توطئهٔ جدید استعمار خواند و با آن مخالفات نمود. ولی از آنسو شیخ بحرین با ابراز ناخشنودی از خروج نیروهای بریتانیا، ادعای مالکیت ایران را مشکلی امنیتی برای آیندهٔ مجمعالجزایر دانست بنابراین حل مشکل را پیوستن به این حکومت فدرال دانست.
اردشیر زاهدی وزیر خارجهٔ وقت 17 تیر 1347 در بیانیهای شدیداللحن اعلام کرد: «ایجاد چیزی به نام فدراسیون امارات خلیج فارس با شرکت جزایر بحرین از دیدگاه ایران مطلقاً قابل قبول نیست». مذاکرههای آشکار و پنهان ایران و بریتانیا و عربستان سعودی و آمریکا باعث شد ایران تا حدی از حق حاکمیت بحرین کوتاه آید و عقبنشینی سیاسی کند. در حالی که از سال 1301 تا 1346 هرگز ایران از اعلام رسمی حاکمیت خود بر بحرین کوتاه نیامدهبود.